پاورپوینت کامل امیر گل ها (قسمت دوازدهم) ۵۴ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل امیر گل ها (قسمت دوازدهم) ۵۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل امیر گل ها (قسمت دوازدهم) ۵۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل امیر گل ها (قسمت دوازدهم) ۵۴ اسلاید در PowerPoint :
>
روان¬شناسی معاصر می¬گوید: «هر چه از موضوعی یا شخصیتی بیشتر بدانید، به آن علاقه¬مندتر می¬شوید. شخصیت هر فرد را از دو راه «حرف»ها و «رفتار»ش می¬توان شناخت؛ گرچه این دو، تنها قطره¬ای از دریای شخصیت آدمی است، نه تمام آن.
مقاله¬ی پی¬درپی امیر گل¬ها، نگاهی نو دارد به زندگی و شخصیت امیرمؤمنان(ع) در چهار بعد: ارتباط با «خویشتن» با «خدا»، با «دیگران» و با «طبیعت»:
مردم
مردم، با هراسِ از خوار شدن، شتابناک به سوی خوار شدن می روند.۱
پوزش های آن ها را بپذیر، تا از دوستی آنان بهره مند شوی؛ و با گشاده رویی با مردم برخورد کن، تا کینه ها را [در دل های¬شان] بمیرانی.۲
کسی که مردم را شناخته باشد، به [اکثریت] آنان اعتماد نخواهد کرد!۳
در جست¬وجوی آسایش برآمدم، آن را جز در ترک همنشینی مردم – مگر برای برپایی زندگی – نیافتم. [عشق به] دنیا و همنشینی با مردم را رها کنید، در این سرا و آن سرا آسوده و از رنج در امان باشید.۴
به مردم معیار می داد:
ای مردم! آن چه را در رستاخیز [به شما] زیان می رساند، کوچک نشمارید و آن چه را در رستاخیز سودمند است، [نیز] کوچک مپندارید.۵
زمانی بر مردم فرا می رسد که تن¬درستی ده قسمت خواهد بود؛ نُه قسمت آن در کناره گیری از مردم و یک دهم آن در خاموشی!۶
احترام به مردم
مردی نزدش آمد و گفت: ای امیر دین باوران! نیازی به تو دارم. پیش از آن که نزد تو بیایم، احتیاجم را به خداوند گفته ام. اگر آن را برآورده سازی، از خداوند و تو سپاسگزارم؛ و اگر مرا محروم کنی، خداوند را سپاسگزارم و سرزنشت نمی کنم.
امام فرموده اند: «خواسته ات را بر زمین بنویس. خوش ندارم خواری خواهش را در چهره ات ببینم.»
مرد نوشت: «محتاجم.»
حضرت فرمود: «برایم جامه ای بیاورید.» برایش آوردند. به مرد داد. مرد آن را گرفت و پوشید.۷
این که امام اجازه نمی دادند خود سواره باشند و گروهی پیاده در رکابش ره سپارند، نشانه احترام به مردم است.
در دستورهایی که امام به کارگزاران خود در سرزمین گوناگون داده است، احترام به مردم و حقوق اجتماعی آنان کاملاً به چشم می خورَد.
انواعِ مردم
مردم دو دسته اند: جوینده ای که نمی یابد و یابنده ای که [زیاده خواه است و] از یافتن باز نمی ایستد.۸
مردم دو دسته اند: جوان¬مردی که [برای بخشش] چیزی نمی یابد، و دارنده ای که نیاز مردم را برطرف نمی کند.۹
مردم به سانِ درخت اند؛ آبشخور یکی و میوه ها گوناگون.۱۰
مردم سه دسته اند: عالِم ربّانی؛ دانش پژوهی در جاده نجات و «هَمَجٌ رِعاع»، [یعنی] کسی که به دنبال هر فریاد کننده ای راه می افتد، با هر بادی به سَمتی می رود [و معیاری ندارد]؛ از نور دانش بهره مند نمی شود و به ستون مستحکم چنگ نمی افکند.۱۱
مرد [= آدمی] دنیا را به خاطر دنیا ترک می کند؛ هم دنیا را از دست می دهد، هم آخرت را. مردی عبادت و تلاش می کند، و روزه می گیرد، اما برای نشان دادن به مردم این شخص از لذت های دنیا ناکام می ماند و رنجی می کشد که اگر اخلاص می داشت، سزاوار پاداش بود؛ پس وارد جهانِ آخرت می شود، در حالی که بر این گمان است کاری کرده که ترازو[ی عملش] را سنگین کرده است، اما آن را غباری پراکنده می یابد.۱۲
مردمی هستند کوشنده و سخت کوشنده؛ اینان [از آتش دوزخ] رهایی یافتند. مردمی هستند طالب حق، ولی آهسته کارند. اینان را نیز امید رهایی هست؛ و مردمی هستند که در کارها قصور می ورزند و تقصیر می کنند؛ اینان در آتش دوزخ سرنگون گردند.۱۳
بدترینِ مردم
بدترینِ مردم کسی است که امیدی به خیرش و ایمنی از شرش نیست.۱۴
منفورترین مردمان، عیب¬جوست.۱۵
بدبخت ترین مردم کسی است که دین خود را به¬خاطر دنیای دیگری بفروشد.۱۶
بدترین مردم کسی است که به¬خاطر بدگمانی، به کسی اعتماد نمی کند؛ و به¬خاطر بدرفتاری اش، مورد اعتماد کسی نیست.۱۷
بدترینِ مردمان کسی است که نه پوزش را می پذیرد و نه از گناهان[= لغزش ها] درمی گذرد.۱۸
بدترینِ مردم کسی است که خود را بهترین بداند.۱۹
بدترینِ مردمان کسی است که میان دوستان سخن چین است و نیکی ها را به فراموشی می سپارد.۲۰
بدترین مردم کسی است که آرزومند گرفتاری دیگران است.۲۱
بدترین مردمان کسی است که مردم از بیم شرّش، از وی دوری کنند.۲۲
بهترینِ مردم
بهترین مردم کسی است که خویش را از خواسته های نفْس تطهیر کند؛ خشمش را سرکوب و خدایش را خشنود سازد.۲۳
بهترین مردمان کسی است که اگر او را خشمگین کنند، بردباری ورزد؛ و اگر ستمش کنند؛ ببخشد؛ و اگر به او بدی کنند، [در مقابل] نیکی کند.۲۴
بهترینِ مردم کسی است که برای مردم سودمند باشد.۲۵
تشکر از مردم
سپاس انسان دو رو، از زبانش نمی گذرد [و به جبران عملی نمی رسد].۲۶
آن که نیکی ندیده سپاس گوید، بدی ندیده سرزنش کند.۲۷
هرگاه دستت از جبران کوتاه است، زبانت را به سپاسگزاری بلند [و گویا] ساز.۲۸
سپاس اندک، باعث [کاهش و] بی علاقگی به نیکی کردن می شود.۲۹
سپاسگزاری بر نعمت، پاداش نعمت قبلی و جذب نعمت بعدی است.۳۰
حرفِ مردم!
از آن چه مردم درباره ات می گویند، بدت نیاید؛
اگر راست می گویند، پس [این بدگویی] مجازات توست در این جهان که زودتر [از مجازات آن جهان] به تو رسیده [و ناروا نیست]؛
و اگر دروغ می گویند، این [تهمت آنان] برایت پاداش کاری است که انجام نداده ای۳۱ [پس خشنود باش].
حقوق اجتماعی مردم
خداوندِ سبحان، حقوق بندگانش را بر حقوق خود مقدم داشته است. پس کسی که حقوق مردم را رعایت کند، [معمولاً] این کار او، منجر به رعایت حقوق پروردگار می شود.۳۲
در فرمانی به «محمّد»، پسر «ابی بکر» – هنگامی که او را حکومت مصر داد – نوشت: «با ایشان [= مردمان] فروتن باش؛ و نرم¬خوی و گشاده رو. همه را یک¬سان بنگر. اگر یکی را به گوشه چشم نگریستی، به دیگری رو در رو نگاه نکن تا بزرگان از تو نخواهند که بر ناتوانان ستم کنی و ناتوانان از عدالت تو نومید نشوند.»۳۳
در نامه اش به «عثمان»، پسر «حنیف انصاری» – که عامل او در بصره بود – نوشت: «آیا به همین راضی باشم که مرا امیر المؤمنین گویند و با مردم در سختی های روزگارشان مشارکت نداشته باشم؟ یا آن که در سختی زندگی مقتدای¬شان نشوم؟»۳۴
به کارگزارانش در امر مالیات فرمان داد:
در معاشرت با مردمان انصاف را فرو مگذارید و برای برآوردن نیازهای¬شان، حوصله به خرج دهید… برای گرفتن خراج، جامه تابستانی و زمستانی مردم را یا ستوری را که با آن کار می کنند، یابنده آن ها را نفروشید و هیچ کس را برای درهمی تازیانه نزنید و دست به مال هیچ کس، چه مسلمان و چه ذمّی، نبرید. … ۳۵
خواهش نکردن از مردم
مردم را به پیروی از سخنان پیامبر گرامی فرامی خواند:
کسی که بر خویش درِ خواهش [از مردم] را بگشاید، خداوند بر او درِ بینوایی را می گشاید.۳۶
بر هر که می خواهی نیکی کن، سَرورش شو؛
به هر کسی می خواهی اعلام نیاز کن، اسیرش باش؛
از هر فردی که می خواهی اعلام بی نیازی کن، با او مساوی و برابر شو.۳۷
آبرویت [همانند جسمی] جامد است؛ خواهش و پرسش، آن را قطره قطره می چکاند؛ پس بنگر نزد چه کسی آن را می ریزی.۳۸
با همه نکوهش درباره¬ی خواهش کردن از مردم، از آن جا که زمانی چاره ای جز آن نیست، چند نکته را به مردم یادآوری می کرد:
نخست این که از مردم چیزی بخواهند که «امکان انجامش» باشد.۳۹
دوم این که به «حداقل خواسته» قناعت کنند و از درخواست بسیار بپرهیزند که دل¬زدگی [از سؤال شونده] را در پی خواهد داشت.۴۰
سوم این که پی درپی از افراد خواهش نکنند که این نیز دل¬زدگی می آفریند.۴۱
از مردم خواهش کردن، زبانِ گویا را درمانده می سازد و دلِ دلیر را می شکند؛
آزاده گرامی را در جای¬گاه برده ذلیل می ایستانَد؛
آبرو را می برد؛
و [برکت] درآمد را نابود می کند.۴۲
اوج نادانی، دشمنی [بی دلیل] با مردم است.۴۳
کسی که دشمنی [بی جا] با مردم را شیرین انگارد [و از آن لذت بَرد]، رنج درگیری [هر روزه با این و آن] را تلخ می یابد.۴۴
پسرم! زنهار از دشمنی [بی جا] با مردم؛ زیرا آنان یکی از این دو دسته اند: یا خردمندی است که با تو نیرنگ می ورزد، یا نادانی که [برای انتقام از تو] برانگیخته می شود.
شیوه¬ی رفتار با مردم
در وصیت خویش به پسرش «محمّد حنفیه»، روش برخورد با مردم را به او می آموزاند: «به همه¬ی مردم [چه مسلمان و چه کافر] نیکی کن؛ آن چنان که دوست داری به تو نیکی کنند. آن چه را برای خودت می پسندی، برای آنان بپسند و زشت شمار بر آنان آن چه را [انجامش را] از غیر خودت زشت می شماری.
چنان با آنان خوش اخلاق باش که اگر کنارشان نباشی، مشتاق دیدنت باشند و اگر مُردی، برایت بگریند و [با تأسف] بگویند: «اناللّه و انّا
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 