پاورپوینت کامل معرفت شهودی و علم حضوری نسبت به خداوند ۸۹ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل معرفت شهودی و علم حضوری نسبت به خداوند ۸۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل معرفت شهودی و علم حضوری نسبت به خداوند ۸۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل معرفت شهودی و علم حضوری نسبت به خداوند ۸۹ اسلاید در PowerPoint :
>
آیا قرآن کریم درباره ی معرفت شهودی و شخصی و یا علم حضوری (با توجه به این که علم حضوری دارای مراتبی ست) نسبت به خدای متعال سخنی دارد یا نه؟ شاید بتوانیم پاسخ مثبت این سؤال را از آیه ی فطرت و آیه ی میثاق به دست آوریم.
حضرت آیت الله محمد تقی مصباح یزدی ضمن بحث مفصلی به این پرسش پاسخ داده اند. ما در این سطور سعی نموده ایم تا این پاسخ را به صورت بسیار خلاصه به شما ارائه نماییم.
خداشناسی فطری
پیش از ورود در بحث پیرامون آیات فطرت و میثاق، بهتر است توضیحی درباره ی کلمه ی «فطرت » بدهیم: واژه ی «فطرت» که در فارسی به «سرشت » ترجمه می شود
«مصدر نوعی»ست و دلالت بر نوع خلقت و آفرینش می کند، ولی معمولاً در مورد انسان به کار می رود، و چیزی را «فطری» می گویند که نوع خلقت انسان، اقتضای آن را داشته باشد و خدادادی و غیر اکتسابی و کما بیش مشترک بین همه ی افراد انسان باشد و از این رو شامل همه ی بینش ها و گرایش های خدادادی انسان می شود. بینش ها و گرایش های فطری عبارت است از: بینش ها و گرایش های غیر اکتسابی. طبعاً چنین چیزی که اکتسابی نیست در عموم افراد انسان، به مقتضای نوع آفرینش آنان وجود دارد. پس خاصیت امور فطری این است که اولاً اکتسابی نیست، ثانیاً در عموم افراد وجود دارد، هر چند ممکن است شدت و ضعف داشته باشد.
شناخت های عقلانی همیشه شناختی کلی ست. نتیجه این شناخت این می شود که یکی هست که جهان را آفریده اما غایب است و او را نمی یابد، یک موجودی هست که این جهان را آفریده است و آن را تدبیر می کند. این یک معرفتی است غایبانه، اما اگر علم حضوری و شهودی باشد نباید چنین بگوید زیرا او را می شناسد، با او آشناست، معرفت شخصی ست معرفتی ست حضوری. با یک عنوان کلی او را نمی شناسد، بلکه رابطه ی دل خود با خدا را در می یابد. اگر کسانی که توجهاتی به جهان ماده و تعلقاتی به پدیده های این جهان دارند، این توجهات و تعلقات را قطع کنند یا در یک حالت اضطراری خود به خود این توجهات قطع بشود، آن گاه در عمق دل خود آن رابطه را در می یابند یعنی این رابطه در همه هست منتهی مورد توجه نیست. ما آن قدر توجهمان به بیرون از خود و به اشیاء مادی و زیورها و زینت های دنیا معطوف شده است که از آن رابطه ی قلبی خود غافل شده ایم. اگر بتوانیم توجهمان را از ماورای خود و خدا قطع کنیم و به درون خودمان بپردازیم آن رابطه را خواهیم یافت و این کاری است که به طور کلی عرفاء پیشنهاد می کنند. سیر عرفانی و راه رسیدن به معرفت شهودی و قلبی بر این اساس است که توجه انسان به درون متمرکز شود و انسان در عمق دلش رابطه ی خود را با خدا بیابد.
در روایتی از امام صادق علیه السلام نقل شده است که شخصی خدمت حضرت عرض کرد خدا را به من آن چنان معرفی کن که گویی او را می بینم.
حضرت از او سؤال فرمود آیا هیچ وقت از راه دریا مسافرت کرده ای؟ (گویا حضرت توجه داشتند به این که این قضیه برای او اتفاق افتاده است.)
گفت: آری.
فرمودند: اتفاق افتاده است که کشتی شما در دریا بشکند؟
گفت: بلی، اتفاقاً در سفری چنین قضیه ای واقع شد.
فرمودند: به جایی رسیدی که امیدت از همه چیز قطع شود و خود را مشرف به مرگ ببینی؟
گفت: بلی چنین شد.
فرمودند: در آن حال امیدی به نجات داشتی؟
گفت: آری.
فرمودند: در آنجا که وسیله ای برای نجات تو وجود نداشت به چه کسی امیدوار بودی؟(۱)
آن شخص متوجه شد که در آن حال گویا دل او با کسی ارتباط داشته در حدی که گویی او را می دیده است.
این همان حالتی است که گفتیم گاهی اضطراراً توجه انسان از ما سواء قطع می شود و آن حالت به انسان روی می دهد که رابطه ی قلبی خودش با خدا را در می یابد. انسان با اختیار هم چنین کاری را می تواند بکند و این ارزش دارد. یعنی سیر و سلوکی که مورد قبول ادیان حق باشد بر این اساس استوار است که انسان تدریجاً تعلقات خودش را از غیر خدا قطع کند و دلبستگی به غیر خدا نداشته باشد (این به این معنا نیست که از همه چیز کناره بگیرد و در غاری سکونت بگزیند بلکه باید بستگی دل را از اشیاء قطع کند. در میان جامعه باشد و مثل همه زندگی کند اما دلش فقط با خدا باشد)، اگر انسان بتواند چنین حالتی را تمرین کند به جایی می رسد که امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: « مَا کنْتُ أَعْبُدُ رَبّاً لَمْ أَرَه ـ من آن نیستم که پروردگاری را که ندیده ام بپرستم »(۲)
تو را با خودت شناختم
آیا هیچ کس برای وجود خود دنبال دلیل می گردد؟ کسی که فکر می کند و می اندیشد و درباره ی اشیاء دیگر تحقیق می کند، برای مسائل علمی و فلسفی دلیل می آورد، آیا برای وجود خود هم احتیاج به دلیل دارد؟ هرگز ندارد، زیرا خود را با علم حضوری می یابد. کسی هم که خدا را بیابد رابطه ی وجودی خود را با خدا، با علم حضوری درک کند، دیگر جای سؤال برایش باقی نمی ماند که آیا خدا هست یا نیست بلکه همه چیز دیگر را در پرتو نور خدا موجود می بیند. این جاست که چنین کسی می گوید: «بک عرفتک» تو را با خودت شناختم. در دعای ابو حمزه می خوانیم که حضرت سجاد علیه السلام در پیشگاه خداوند عرض می کند «… بِک عَرَفْتُک وَ أَنْتَ دَلَلْتَنِی عَلَیک » من تو را با خودت شناختم. آفتاب را با خود آفتاب می بیند، نور را با خود نور می بیند و اشیاء دیگر در پرتو نور دیده می شوند. در اواخر دعای عرفه سیدالشهداء سلام الله علیه عرض می کند: « أَ یکونُ لِغَیرِک مِنَ الظُّهُورِ مَا لَیسَ لَک »
آیا غیر از تو ظهوری دارد که تو نداری و باید با ظهور او تو را دید. یعنی چیزی روشن تر از تو هم وجود دارد که باید در پرتو او، تو را دید؟ تو از همه چیز روشنتری و اشیاء دیگر را باید در پرتو تو دید. این است که اولیاء خدا وجود خلق را با خدا، و خدا را با خود خدا می شناسند.
رؤیت به صورت فطری و برای همه ی انسان ها
البته در این که انسان می تواند به مقامی برسد که خدا را شهود کند و مؤمنین در روز قیامت به چنین مقامی خواهند رسید یعنی پاداش اعمالشان این است که به رؤیت الهی و نظر الی الله و لقاء الله نائل می شوند، آیات فراوان داریم:
وُجُوهٌ یوْمَئِذٍ ناضِرَه * إِلی رَبِّها ناظِرَه. القیامه/۲۲و۲۳ چهره هایی شاداب که به سوی خدا می نگرند.
و نظیر این ها در آیات قرآنی و روایات و دعاها و مناجات ها فراوان است اما بحث ما این است که این رؤیت به صورت فطری و برای همه ی انسان ها وجود داشته باشد. (آن مرتبه ای از علم حضوری و شهودی که برای اولیاء خدا حاصل می شود، شهودی ست اکتسابی که با سیر و سلوک و با اطاعت و عبادت خدا به آن نائل می شوند.)
بحث ما این است که آیا نوعی شهود فطری برای انسان وجود دارد که همه ی انسان ها از آن برخوردار باشند؟ پاسخ ما به این سؤال، مثبت است و مدعی هستیم که قرآن چنین چیزی را اثبات کرده است و در این باره به دو آیه می توانیم استدلال کنیم و هر یک را جداگانه مورد بحث قرار می دهیم.
آیه فطرت
فَأَقِمْ وَجْهَک لِلدِّینِ حَنیفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیها لا تَبْدیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِک الدِّینُ الْقَیمُ وَ لکنَّ أَکثَرَ النَّاسِ لا یعْلَمُونَ (روم/۳۰)
خدای متعال خطاب به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید:
فَأَقِمْ وَجْهَک لِلدِّینِ حَنیفاً شاید ترجمه ی مناسب آیه ی مورد بحث این باشد که «توجه خود را دقیقا به سوی دین معطوف کن.»
بعد جمله ای را اضافه می کند: فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیها سرشت خدا (فطرت) نوع آفرینش الهی، آن نوع آفرینشی که خدا انسان ها را بر آن سرشته و آفریده است. این تعبیری ست که در زبان عربی شایع است و در فارسی هم در عبارات ادبی و شعرگونه به کار می بریم اما در تعبیرات رایج این گونه استعمال نمی کنیم که در وسط کلام یک جمله ای که در ظاهر نیمه تمام است به کار ببریم، ملاحظه بفرمایید: «توجه خود را به سوی دین بدار، سرشت خدایی که خدا همه ی انسان ها را بر آن سرشته است »، در فارسی گاهی در عبارات ادبی می گویند: «خدا را خدا را» یعنی حواست جمع خدا باشد، این فِطْرَتَ اللَّهِ در این جا چنین موقعیتی از نظر ادبی دارد و در حقیقت تفسیری و تحلیلی برای جمله ی قبلی حساب می شود یعنی این که من گفتم توجه خودت را دقیقاً به سوی دین معطوف کن معنایش این است که ملازم همان چیزی باش که فطرت تو اقتضاء می کند، چیزی بر خلاف فطرت و خواست فطری به تو نگفتم تمام توجه ات به سوی دین باشد، بر فطرت خود که خدا تو را بر آن سرشته است.
بعد از این که می فرماید تمام توجه ات را به سوی دین معطوف بدار، می گوید سرشت خدایی، بعد اضافه می فرماید:
لا تَبْدیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ، این نوعی سرشت خدایی و نوعی آفریدن است که خدا انسان را بر آن آفریده و مقتضای فطرتش این است که مواظب دین باشد و توجه اش معطوف به دین باشد. بعد تاکید می کند که خیال نکنید بعضی از انسان ها چنین بوده اند، یا در یک زمانی فطرت انسان این چنین بوده است نه، «لا تَبْدیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ» آفرینش الهی تغیی پذیر نیست، خدا انسان را این چنین آفریده و مقتضای فطرتش این است که متوجه دین باشد «وَ لکنَّ أَکثَرَ النَّاسِ لا یعْلَمُونَ» ولی بیشتر مردم این را نمی دانند.
تفسیر اول
برای این آیه تفسیرهایی ذکر کرده اند و خواسته اند از آن نتایجی بگیرند: بعضی گفته اند مفاد آیه ی شریف این است که احکام دین مخصوصاً احکام ریشه ای و پایه ای دین، موافق فطرت انسانی ست. کلیاتی که در دین وجود دارد این ها چیزهایی ست که فطرت انسان می طلبد و بر خلاف مقتضای فطرت نیست پس منظور آیه از این که می فرماید:
«فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیها» این است که احکام دین و قواعد اصولی دین موافق با نوع آفرینش انسان است اگر در دین دستور داده شده است که خدا را پرستش کنید، پرستش خدا مخالف فطرت نیست، خواستی در انسان هست که این را می طلبد، اگر در دین گفته شده که به دیگران یاری کنید، عدالت را مراعات کنید، ستم نکنید، در درون انسان عاملی وجود دارد که این را می طلبد. این بر خلاف فطرت نیست همین طور چیزهایی که مربوط به زندگی عادی انسان است: تجویز طیبات، تحریم خبائث (پلیدی ها) این چیزی است که فطرت انسان می طلبد: «أُحِلَّ لَکمُ الطَّیبات » (مائده/۵ یا «یحَرِّمُ عَلَیهِمُ الْخَبائِث» اعراف/۱۵۷
این ها موافق فطرت است. قانون ازدواج، موافق فطرت است اگر یک دینی به طور کلی ازدواج را ممنوع کند قانونی بر خلاف فطرت آورده است اما هیچ یک از قوانین اسلام مخالف فطرت نیست، این یک تفسیرست که برای این آیه شده است و بر اساس این تفسیر، «خداپرستی » که ریشه ی همه ی احکام دین اسلام است موافق فطرت نشان داده می شود. به حسب این تفسیر، دین مجموعه ای از احکام و قوانین تلقی شده و این احکام و قوانین موافق با فطرت الهی ست، می گوید احکام و قوانین را خوب و به طور دقیق مراعات کنید، و یکی از آن احکام هم خداپرستی ست. پس نتیجه ی این تفسیر، این می شود که خداپرستی امری ست موافق فطرت.
تفسیر دوم
تفسیر دیگر این است که منظور از دینی که موافق فطرت است آن حالت اسلام و تسلیم در مقابل خداست.
«إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلام»ال عمران/۱۹
اسلام هم یعنی انقیاد، مطیع بودن، تحت فرمان بودن. «الاسلام هو التسلیم». این حالت انقیاد در مقابل خدا امری ست فطری نه این که آیه بخواهد بگوید جزئیات احکام و قوانین یا چیزهای دیگر، موافق فطرتند.
دین عبارت است از این که تو مطیع خدا باشی: «وَ مَنْ یسْلِمْ وَجْهَهُ إِلَی اللَّه»لقمان/۲۲
خودت را تسلیم کن. پس معنای موافقت و هماهنگی دین با فطرت این است که در نهاد انسان یک گرایش وجود دارد به سوی پرستش خدا که قبلاً اشاره کردیم، و طبق این دو تفسیر منظور از فطری بودن در این جا گرایش فطری ست.
بینش فطری
هر دو میل به پرستش خدا بود اما آن چه ما در صدد آن هستیم بینش فطری ست. یعنی می خواهیم بگوییم انسان نسبت به خدا یک شناخت فطری دارد، آن هم از نوع شناخت شهودی.
سؤال در این مورد این بود که آیا این مطلب را می توان از این آیه در آورد یا نه؟ در پاسخ باید گفت: وقتی در فطرت انسان گرایشی به سوی خداپرستی وجود دارد آیا می تواند این گرایش متعلق خود را نشان ندهد؟ وقتی می گوییم گرایش هست به پرستش خدا، ناچار نوعی شناخت هم باید در فطرت باشد، وقتی ما می گوییم در فطرت انسان (به معنای عام آن البته که شامل غرائز هم می شود) گرایش به ازدواج، هست، خود فطرت متعلقش را می شناسد، وقتی احساس نیاز به همسر در انسان پیدا شد خود می فهمد که انسان چه می خواهد و با چه موجودی می خواهد آمیزش داشته باشد و زندگی بکند. خود فطرت نشان می دهد، ممکن نیست ما تمایل جنسی را به صورت یک امر غریزی و فطری بپذیریم، اما متعلق آن، معلوم نباشد. یعنی آدم که احساس نیاز به همسر می کند این طور نیست که نفهمد که آیا می خواهد از درخت بالا برود یا برود کره ماه پیاده بشود یا می خواهد زن بگیرد. وقتی این خواست در انسان پیدا می شود، می فهمد که چه می خواهد، پس شناختی هم با آن همراه هست، وقتی خداپرستی فطری شد یعنی در نهاد ما یک گرایش است به این که خضوع بکنیم در مقابل یک کسی، آن کس را باید بشناسیم نه این که خضوع در مقابل یک چیزی که نمی دانیم چه چیزی است، خود این فطرت، آن چیز را نشان می دهد، این خضوع در مقابل کامل مطلق است.
وقتی ما می گوییم یک خواست فطری در نهاد ما هست که می خواهد در مقابل خدا خضوع و پرستش کند، این بدین معناست که دنبال موجودی می گردد که کامل مطلق باشد، اگر خضوع هایی در مقابل دیگران می کند از این جهت است که مطلوب خودش را نیافته، و گم شده اش را پیدا نکرده است و دنبال مطلوب بدلی می گردد. معشوق حقیقی اش
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 