پاورپوینت کامل صحابه و تبرک به آثار پیامبر(صلی الله علیه وآله) ۹۸ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل صحابه و تبرک به آثار پیامبر(صلی الله علیه وآله) ۹۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل صحابه و تبرک به آثار پیامبر(صلی الله علیه وآله) ۹۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل صحابه و تبرک به آثار پیامبر(صلی الله علیه وآله) ۹۸ اسلاید در PowerPoint :

۱۹۲

سخن از توسل و تبرک و مشروعیت آن، مطلبی است که از دیدگاه عقل و شرع، باید از
بدیهیات شمرده شود; زیرا نه عقل مانع از آن است که انسانِ مؤمن، با اعتقادِ خالص به
توحید خداوند، به مقدّسات این عالم تبرّک جوید و به آنها احترامبگذارد و یا آنها
را وسیله تقرّب الهی قرار دهد و نه در میان ادلّه شرعی و نصوص قرآنی و روایی
میتوان دلیلی یافت که مشروعیت تبرک و توسل را زیر سؤال ببرد. افزون بر این، شواهد
و دلایل بسیاری در کتاب و سنت وجود دارد که به تبرک و توسّل توصیه کرده و آن را
وسیله قرب به خداوند قرار داده است.

آیه کریمه: …وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَهَ….(۱) با صراحت، دستور
میدهد که بندگان پرهیزکار، برای راهیابی به مقام قربِ ربوبی، از وسیلهای استفاده
کنند.

«وسیله»، بهگونه مطلق ذکر شده و شامل هر شخص و هر چیز و هر عملی است که بتواند
انسان را به خداوند نزدیک کند و کدامین وسیله برتر از اولیا و انبیا و امامان(علیهم
السلام)؟! که اینان رابطه فیض میان خدا و خلقاند.

قرآن کریم آنجا که از یوسف صدیق(علیه السلام) سخن میگوید، تصریح دارد که یوسف
پیراهن خود را برای پدرش یعقوب، که از فراق فرزند نابینا شده بود، فرستاد و گفت: آن
را بر دیدگان وی نهند تا بینایی خود را بازیابد; اذْهَبُوا بِقَمِیصِیهذا
فَأَلْقُوهُ عَلی وَجْهِ أَبِییَأْتِ بَصِیراً…(۲)

در برابر این بیان صریح قرآنی، کسی را چه رسد که بگوید: این منافی با

۱ . مائده: ۳۵

۲ . یوسف: ۹۳

توحید است که پیراهن وسیله بینایی چشم نابینا شود!؟ در این میان، مایه

شگفتی است که این موضوع عقلی ونقلی را ـکه قرآن برآن مهر تأیید میزند و صدها دلیل
و روایت از سنت نبوی و ائمه طاهرین(علیهم السلام) و سیره صالحین در مشروعیت آن
میتوان یافتـ گروههای متحجّر و افراطی (وهّابی) انکار کرده و تبرک و توسل را
منافی با توحید خواندهاند و با این دستاویز پوچ و موهوم، بر شیعه تاختهاند که چرا
به زیارت قبور امامان میروند و به آنان توسّل میجویند و آثار پیامبر و
امامان(علیهم السلام) را گرامی میدارند و یا با زیارت آنان از خدا حاجت میطلبند؟!

افزون بر دانشمندان شیعه، از علمای عامه و اهلسنت نیز با ذکر مستندات روایی و
دلایل معتبرِ تاریخی، تبرّک و توسل و زیارت قبور اولیا را مشروع دانسته و بدان
توصیه کرده و خود در عمل به آن مبادرت ورزیدهاند که این پاسخ دندانشکنی است به
گروههای افراطی و قشری که از بسیاری مسائل ضروری و وظایف حتمی، که حیات امت اسلام
بدان وابسته است، روی برتافته و نیروهای فکری و علمی را مصروف بحثهای بیحاصل و
تفرقه افکن نمودهاند و بدون هیچ دلیل عقلی و شرعی، بر طایفه عظیمی از امت مسلمان
هجوم تبلیغاتی آورده و صدها کتاب و رساله و مقاله در این مورد نوشته و منتشر
کردهاند و به اختلاف میان جامعه اسلامی دامن زدهاند.

پاسخگویی به کسانی که این حرکت و هجوم تبلیغاتی را راه انداختهاند، از وظایف
عالمان متعهّدی است که احساس مسؤولیت کرده و در این باره کتابها و ی نگاشته و نشر
دادهاند. از آنجا که روشنگری در موسم حج و حرمین شریفین، میتواند از معتقدات
اسلامی و شیعی رفع ابهام کند، لذا آگاهی بیشتر به این آثار مکتوب، بهویژه اظهارات
برادران اهل سنت و عالمان آزاد اندیش آنان در این مورد، برای روحانیان محترم و
زائران گرامی میتواند سودمند و مغتنم باشد و ترجمه و برگردان حاضر، در راستای این
هدف سامان یافته است.

مؤلّف محقق، محمد طاهر کردی، که از دانشمندان و مؤلفان اهلسنت است، در کتاب خود
«تبرّک الصحابه بآثار رسولالله»(صلی الله علیه وآله) به موضوع تبرّک پرداخته و
مشروعیت آن را از طریق روایات نبوی، که به تواتر معنوی میرسد، مورد تأکید قرار
داده و از سیره صحابه، شواهدی آورده است که برگردانِ آن با پارهای حذف و اصلاحات،
تقدیم خوانندگان گرامی فصلنامه «میقات حج» میگردد:«مترجم»

آثار رسولالله(صلی الله علیه وآله) و تبرّک صحابه

ستایش آفریدگار جهانیان را و درود بر پایانبخش رسالتداران و خاندان و یاران و
پیروانش!

در رساله حاضر ـکه در موضوع خود نمونه و آرامبخش دل مؤمنان استـ روایاتی را با
اسناد صحیح آوردهام که گواه است صحابه پیامبر به آثار رسول خدا(صلی الله علیه
وآله) تبرّک جستهاند; همانگونه که آیات قرآن از منزلت والای پیامبر(صلی الله علیه
وآله) و نام بلند و جایگاه رفیع اوسخن گفته و این فضیلتی است که خداوند حضرتش را
بدان اختصاص داده و با وجود مبارکش سلسله نبوت را به پایان میبرد و با مقام محمود،
در روز باز پسین گرامی داشتهاست.

از خداوند بزرگ میخوهم که این نوشتار را، برای آنان که دارای قلب سلیماند، سودمند
گرداند و پاداش آن را برای روز جزا و جوار ربّ العالمین و بهشت برین، که فوز عظیم
است، ذخیره سازد. این است فوز عظیم و اوست بهترین بخشنده کریم.

این رساله را در سال ۱۳۷۶ هـ. ق. در مکّه مکرمه نکاشتم و برای نخستین بار در سال
۱۳۸۵ به چاپش رساندم و در سال ۱۳۹۴ برای چاپ دوم آماده ساختم و خدای را بر این
توفیق سپاس میگویم.

تبرّک به آثار پیامبران(علیهم السلام)، از دیرباز یک سنت بوده که در آثار و اخبار
پیشینیان آمده است. روایت کردهاند که در دوران خلیفه عباسی «متقی لله»، در سال ۳۳۱
هجری پادشاه روم نامهای به او نوشت و از وی خواست دستمالی را که در کنیسه رهبان
نگهداری میشود و به عقیده آنها حضرت مسیح(علیه السلام) آن را به صورت خود مالیده و
تصویر وی در آن منعکس است، برای او بفرستد و متعهّد شد که اگر این دستمال را
بفرستد، ده هزار از اسیران مسلمان را آزاد کند. با آمدن این نامه، خلیفه فقها را
فراخواند و از آنها در این خصوص استفسار کرد و آنان فتوا دادند که دستمال را برای
او بفرستد و او چنین کرد و بدینگونه اسرای مسلمان آزاد شدند.(۱)

شک نیست که آثار رسولالله(صلی الله علیه وآله)، که برگزیده خلق خدا و برترین
پیامبران است،

۱ ـ ر.ک. به: تاریخ الخمیس.

صفحه ۱۹۷

قابل اعتمادتر و مشهورتر و بابرکتتر است و بدینسان شایان توجه و تبرّک بیشتری
خواهد بود و ما بسیاری از صحابه را شاهدیم که به تبرّک به این آثار و اهتمام به
گردآوری آنها، اجماع کرده و به درج و جمع آن مبادرت کردهاند.

آنان هدایتگران و هدایت شدگان و پیشوایانی بودند که به موی پیغمبر(صلی الله علیه
وآله) و آب وضو و لباس آن حضرت و لمس بدن مبارکش و دیگر آثار شریف آن بزرگوار تبرّک
جسته و اخبار صحیح اینها را از پیشینیان صالح روایت نمودهاند.

بدینسان تبرک به آثار پیامبر(صلی الله علیه وآله) سنّت صحابه بوده و از آن پس،
تابعین و صالحان، راه آنان را پیمودهاند.

تبرّک به آثار پیامبر(صلی الله علیه وآله)، در زمان خودِ آن حضرت رایج بوده و
ایشان هیچگاه از آن نهی نکرده، بلکه تأیید نموده و بر آن صحّه گذاشتهاند، که این
خود دلیل قاطع بر مشروعیت تبرک است و اگر جز این بود، از آن نهی میکرد و امت را
برحذر میداشت.

همچنین اخبار صحیح و اجماع صحابه بر مشروعیت آن دلالت دارد و نیز بر قوّت ایمان و
علاقه شدید صحابه و ولایت و اطاعت آنان نسبت به پیامبر بزرگ(صلی الله علیه وآله)
همانگونه که شاعر میگوید:

امرّ علی الدیار دیار سلمی *** أقبّل ذا الجدار و ذا الدیارا

فما حبّ الدیار شَغَفْنَ قلبی*** و لکن حبّ من سکن الدیارا(۱)

«بر دیار سلمی میگذرم و دیوارهای آن را میبوسم،

محبتِ سرزمین قلب مرا شیفته نساخته، بلکه محبت آن کس که ساکن آن سرزمین است، دل از
من برده است.»

خواننده گرامی در این رساله خواهد دید حوادث و رخدادهایی که احادیث صحیح آورده است،
بر تبرّک صحابه و تابعین و نسلهای بعدی، به آثار گرانقدر نبوی دلالت دارد.

از جمله آنهاست روایتی که از غزوه بدر به ما رسیده است:

«هنگامیکه پیامبر(صلی الله علیه وآله) میان صفوف سپاهیان قدم میزد، چوبی در دست
داشت و به وسیله آن، صفها را مرتب میکرد، در این میان چوب دستی به شکم

۱ ـ این شعر را به مجنون عامری نسبت دادهاند که بر دیار لیلی میگذشت و میسرود.

«سوادبن غزیه» همپیمان بنینجار که در خارج صف بود، اصابت کرد و بدینوسیله او را در
صف وارد نمود. در این حال سواد عرضه داشت:

یا رسولالله(صلی الله علیه وآله) مرا به درد آوردید، شما به حق و عدل برانگیخته
شدهاید. اجازه دهید آن را قصاص کنم.

پیامبر(علیه السلام) پیراهن خود را بالا زد و فرمود: قصاص کن.

در این حال سواد پیامبر(صلی الله علیه وآله) را در آغوش گرفت و شکم مبارک آن حضرت
را بوسید. پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرمود: چرا چنین کردی؟!

پاسخ داد: ای پیامبر خدا، در وضعیت دشواری هستیم، شاید آخرین دیدار ما با شما باشد،
خواستم بدنم با بدن شما تبرک شود.

پیامبر در حق وی دعا کرد.»(۱)

بنگرید این اعتقاد راسخ و محبت بیمانند را از صحابه نسبت به آن پیامبر بزرگ(صلی
الله علیه وآله)که این ارادت و محبت از دیرباز نسبت به آن حضرت، و حتی پیش از
رسالت، مشهود بوده است. در جوانی لقب «امین» به او دادند و خدایش برانگیخت تا مردم
را از ظلمت بیرون آورد و به نور و روشنایی راهبری کند و با معجزات آشکار تأیید کرد
تا محبّت مؤمنان را افزون سازد و علاقه آنان را مستحکم نماید; چرا چنین نباشد، در
حالی که اوست رسول خدا و خلیل و برگزیده او. این محبّت عمیق و ارادت بیمانند، تا
بدانجا بود که وقتی در صلح حدیبیه، قریش «عروهبن مسعود ثقفی» را که بزرگ اهل طائف
بود، خدمت آن حضرت فرستادند و او رفتار صحابه را نسبت به پیامبر(صلی الله علیه
وآله) دید، که هرگاه وضو میگرفت، گردآمده وجهت گرفتن آب وضویش وتبرک بهآن،
سرودست میشکستند و قطرات آب را به سر و صورت میکشیدند و هنگام سخن گفتن،
صدایشان را فرو مینهادند و با تواضع تمام سرها را به زیر میافکندند، عروه چون این
بدید، نزد قریش برگشت و به آنان گفت: ای گروه قریش، به خدا سوگند من به دربار کسری
و قیصر با آن عظمتی که داشتند، رفتهام. زمامداری را ندیدهام که مانند محمد(صلی
الله علیه وآله) در میان قوم خود اینگونه محبوبیت داشته باشد. قومی را دیدم که هرگز
حاضر نیستند دست از او بردارند. پس به فکر کار خود باشید و اگر راه رشد و هدایت را
به شما بنماید، بپذیرید. من به شما نصیحت میکنم، بیم آن دارم که در معارضه با او
دستخوش شکست و ذلّت شوید.

۱ ـ این داستان به گونههای دیگری نیز نقل شده که پیام و مفهوم همه آنها یکی است.

یاران صادق پیامبر(صلی الله علیه وآله) اینگونه نسبت به حضرتش ابراز علاقه و محبت
مینمودند. دیگر مسلمانان نیز در هر زمان و مکان دوستدار او میباشند، بیش از آنکه
دوستدار جان و مال و فرزندان هستند.

محبّت وی را بر همه چیز ترجیح میدهند و با عشق تمام به آثار شناخته شده آن حضرت
تبرّک میجویند…

تبرک به آب وضوی پیامبر(صلی الله علیه وآله)

۱ ـ بخاری در صحیح، باب «خاتم نبوّت» به اسناد خود از جعید بن عبدالرحمان روایت
میکند که گفت:

«خاله من شرفیاب محضر پیغمبر(صلی الله علیه وآله) شد. مرا با خود برد و عرض کرد: ای
پیامبر خدا، فرزند خواهرم آسیب دیده است (و شفای او را میخواهم)، آن حضرت دست بر
سر من کشید و دعا کرد و برای من خیر و برکت خواست و وضو گرفت و من از آب وضوی آن
حضرت نوشیدم…»(۱)

از گفته این صحابی که میگوید: از آب وضوی پیغمبر(صلی الله علیه وآله) نوشیدم،
میتوان برای مشروعیت تبرک استفاده کرد.

۲ ـ همچنین بخاری در باب «صفات پیامبر» روایتی را از قول «ابی جحیفه» آورده که گفت:

«پیامبر در ابطح بود و برای آن حضرت خیمهای سرپا کرده بودند، در این حال بلال اذان
نماز را سرود و سپس مانده آب وضوی پیامبر را آورد، مردم هجوم آورده آن را گرفتند (و
بدان تبرک جستند)».(۲)

بخاری این حدیث را در جای دیگر کتاب خود در باب «جواز استعمال آبِ وضویغیر» آورده
است.(۳)

۳ ـ و نیز بخاری در کتاب «لباس» به اسناد خود از «ابوجحیفه» آورده که گفت:

۱ ـ صحیح بخاری، ج۶، ص۵۶۱، (۳۵۴۱)

۲ ـ صحیح بخاری، ج ۶، ص۵۶۷

۳ ـ همان، ج۱، ص۳۹۴

«پیغمبر(صلی الله علیه وآله) را درخیمهای سرخ رنگ، که ازپوست تعبیه شدهبود، زیارت
کردم. بلال را دیدم که آب وضوی آن حضرت را همراه دارد و مردم برای تبرک به آن، با
یکدیگر مسابقه میدادند، آن را به بدن خود میمالیدند و کسانی که به آن آب
دسترسینداشتند رطوبت دست دیگری را میگرفتند وبه آن تبرک مینمودند».(۱)

تبرک به نیمخورده آب آشامیدنی پیامبر(صلی الله علیه وآله)

از جمله موارد، تبرک اصحاب به نیمخورده آب آشامیدنی و یا آبی بود که آن حضرت
دستهای مبارک خود را در آن شستشو داده بود و تبرک به ظرفهایی که از آن آب
مینوشید.

۱ ـ بخاری و مسلم در صحیح، از ابوموسی اشعری روایت کردهاند که گفت:

«پیامبرگرامی(صلی الله علیه وآله) در منزل جِعرانه ـمیان مکه و مدینهـ بودند و من
شرفیاب محضرآن حضرت بودم، بلال نیز حضورداشت. مرد اعرابی خدمت پیغمبر(صلی الله علیه
وآله)آمد و عرضکرد: آیا به وعدهای که به من دادهاید وفا میکنید؟ پیامبر(صلی
الله علیه وآله) پاسخ داد: تو را بشارت میدهم. عرض کرد: بیش از بشارت، بفرمایید.
پیامبر(صلی الله علیه وآله) با حالی شبیه خشمگین روبه ابوموسی و بلال کرد و گفت: او
بشارت مرا رد کرد! شما بشارت را بپذیرید. گفتند: پذیرفتم. آنگاه قدح آبی را طلبیدند
و دستهای خود را در آن شستند و با آب دهان خود تبرک نمودند و فرمودند: از این آب
بنوشید و به صورت وگردن خود بمالید. آنها قدح را گرفتند. امّ سلمه از پشت پرده صدا
زد: «مقدار باقیمانده آن را به مادرتان بدهید. آنها بخشی از آن را به وی دادند.»(۲)

این روایت را بخاری در کتاب «مغازی» در غزوه طائف آورده و مسلم در کتاب «فضائل
صحابه»، ضمن احوالات ابوموسی اشعری ذکر کرده است.

۲ ـ امّ ثابت، کبشه دختر ثابت خواهر حسان بن ثابت میگوید:

«پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله) بر ما وارد شد. از مشگی که آویزان کرده بودیم در
حالت ایستاده آب نوشید. من از جای برخاستم و آن قسمت را که پیامبر با دهانشان

۱ ـ همان، ج۱۰، ص۳۱۳، و ۱، صص۵۷۵ ـ ۵۷۶

۲ ـ صحیح بخاری، ج۸، ص۴۶; صحیح مسلم، ج۴، ص۱۹۴۳

تبرک نموده بودند بریدم.

ترمذی میگوید: این روایت، نیکو و صحیح است.(۱)

شارح این حدیث، مؤلف کتاب «ریاض الصالحین» مینگارد:

«آن قسمت از مشگ را که با دهان پیامبر(صلی الله علیه وآله) تماس داشته، به این
منظور جدا کرده که برای همیشه نگهدارد تا از بین نرود و به جایگاه دهان آن حضرت
تبرک جوید. بدینگونه، صحابه به آشامیدن باقیمانده ظرف آشامیدنی پبغمبر(صلی الله
علیه وآله) اصرار میورزیدند.»

۳ ـ در صحیح بخاری، کتاب «نوشیدنیها»، باب اول، ذیل عنوان «نوشیدن از ظرف آب
پیامبر(صلی الله علیه وآله)» از قول عبداللهبن سلام آورده، که گفت:

«به ابی برده گفتم: آیا نمیخواهی از ظرفی که پیامبر از آن آب نوشیده است، تو را آب
دهم؟»

و نیز بخاری در همین باب به اسناد خود از قول سهل بن سعد ساعدی(رحمه الله) حدیثی را
نقل کرده که در بخشی از آن چنین آمده است:

«پیامبر(صلی الله علیه وآله) در سقیفه بنی ساعده حضور پیدا کرد و نشست و یاران
شرفیات محضر او شدند. آن حضرت رو به سهل کرده، فرمود:

ای سهل، برای ما آب خوردن بیاور. سهل قدحیرا آورد و از آن به آنها آب داد.»

ابوحازم گوید:

«سهل این قدح را آورد و ما با نوشیدن آب از آن، تبرک نمودیم چرا که پیامبر(صلی الله
علیه وآله)از

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.