فایل کامل و عالی پاورپوینت مفهوم علم در تمدن اسلامی
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
فایل کامل و عالی پاورپوینت مفهوم علم در تمدن اسلامی دارای ۱۱۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی فایل کامل و عالی پاورپوینت مفهوم علم در تمدن اسلامی،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن فایل کامل و عالی پاورپوینت مفهوم علم در تمدن اسلامی :
این نوشته، مقدمه کتاب فایل کامل و عالی پاورپوینت مفهوم علم در تمدن اسلامی، به قلم دکتر رسول جعفریان است. او به این پرسش پاسخ داده که چرا لازم است ما با بررسی متون علمی برجای مانده از دوره اسلامی، به تحقیق در باره درک مسلمانان از مفهوم علم بپردازیم؟
به محض آن که بحث «علم» مطرح میشود، نخستین پرسش این است که مقصود شما کدام معنای علم است؟ علم به معنای تجربی آن، یا علم به معنای آگاهی؟ یک زمانی پاسخ این بود که علم دو معنا دارد.
یکی به معنای ساینس و دیگری نالج. اما اکنون میدانیم که علم، جز یک تعریف کلی که می شود آن را «آگاهی» به شکل مبهم دانست، صدها تعریف، یا اگر نه، صدها مصداق دارد. علمی که در یونان است، در مقایسه با علمی که در تمدن های قبلی مانند در بابل یا هند قدیم یا ایران باستان یا اسکندریه بوده، و دانشی که طی هزاران سال در میان اقوام به ظاهر دور از تمدن در نقاط دوردست بوده، و حتی مفهوم از علم در تمدن اسلامی متفاوت است. علم در یونان تا حد زیادی زیر سلطه فلسفه است، اما در بسیاری از تمدنها، علم زیر سلطه دین است. بنابر این، تلقی از علم در اینها متفاوت است، ضمن این که همه دنبال دانستن هستند. به عبارت دیگر این شرایط مانع از آن نیست که بگوییم، میان اینها یک امر مشترک هم وجود دارد که می شود از آن با عنوان «دانستن» و «معرفت» یاد کرد. همه این تمدنها، نسبت به دانشی که دارند، حتی اگر به کلی با آنچه دیگران دارند متفاوت باشد، بر آن مفهوم علم اطلاق کرده و آن را معرفت میدانند. در پاره ای از تمدن ها، یک صورت ترکیبی و چند لایه ای از «علم» هست، و این بسته به تماس و بهره مندی آنها از نظام های علمی مختلف در تمدن های کهن به علاوه فرآوردههای خودشان است. همان طور که چند تمدن روی هم سوار شده، چند نظام علمی هم روی هم سوار شده است.
بنابر این، وقتی از فایل کامل و عالی پاورپوینت مفهوم علم در تمدن اسلامی صحبت میکنیم، با توجه به این که در این تمدن، از تمامی شقوق علم و آگاهی و معرفت و فهم، اعم از فلسفی، تجربی، دینی و عرفانی آن، با بهره گیری از منابع مختلف، استفاده شده است، تعبیر علم، تا حدی فراگیر و تلقی های وجود در جامعه از علم نیز متفاوت است. نظام های علمی در طول و عرض تاریخ و جغرافیا به حوزه وسیع اسلامی آمده و روی مفهوم دانایی و علم تأثیر گذاشته است. درست مانند این است که در طب سنتی، طب حیوانی، طب گیاهی، طب تعویذ، طب جواهرات و طب نجومی هم اثر گذاشته و مفهومی از علم طب سنتی پدید آورده است. در واقع می شود گفت، چندین جامعه علمی در درون این تمدن قرار دارد.
حال اگر روی یک تمدن متمرکز شویم، آنچه زیر عنوان «علم» در آن تمدن وجود دارد، به صورت یک شبکه درهم تنیده، مفهومی از دانایی را شامل میشود که در شکلگیری آن مجموعه فرهنگ ـ تمدنی نقش هوشیاری و آگاهی نسبت به موضوعات مطرح در جامعه را ایفا می کند؛ مجموعهای که هر گوشهای از آن، مدلی و نوعی از علم را برای ترسیم چارچوب «درک» و «دریافت» و «فهم» موضوعات و مسائل مطرح در آن توصیه می کند و می گوید، به گمان یا به واقع که موضوعات مطروحه در آن را از نظر علمی روشن می کند. این امر، به تعریف عقل و علم، به ماهیت شیء معقول، به روشی خاص از فهم و استنتاج، به سنتهایی که به این مدل اعتبار، واقع نمایی زیر لوای مفهوم علم میبخشد. نمای بیرونی این مجموعه دانایی در یک تمدن، با نمای داخلی و جزئی آن، کاملا در ارتباطاند و در مجموع، ساختمان معرفتی یک فرهنگ را تحت تأثیر عوامل مختلف میسازند، عواملی که ممکن است در حوزه های مختلف شبیه بهم باشند، اما در هر جا، جنبه های اختصاصی خودش را هم دارد.
وقتی گفته می شود امتیاز جامعه انسانی به «نطق» یا همان «علم» از طریق درک زبانی است، یک وجه اشتراک کلی در میان همه آنچه در طول و عرض جغرافیای جامعه انسانی فهم خوانده میشود دارد، اما روشن است که تلقیها در ادوار مختلف زمانی، در حوزه های مختلف تمدنی و پارادایمی، از «علم» یعنی آنچه ما را نسبت به چیزی که واقعیت می نامیم، آگاهی می بخشد، متفاوت است. این نقاط اشتراک، در داخل یک پارادایم و جامعه علمی متعلق به آن، بیش از نقاط اشتراک با جوامعی است که از زمانی یا جغرافیایی در نقطهای دیگر قرار دارند. این اشتراک و افتراق را در مجموعه آنچه در ادوار مختلف و جوامع متفاوت، به نام علم شناخته می شود، می توان ملاحظه کرد، در حالی که همچنان آن تعریف کلی «آگاهی یافتن» یا «شناختن» در آن وجود دارد. شاید حتی بشود ادعا کرد همین ساختمان عظیم معرفتی را گاه در یک متن کوتاه هم میتوان جستجو کرد و آن ساختار علم آن جامعه را از آن تا حدودی دریافت. تصور کنید یک صفحه اسفار ملاصدرا می تواند تا حد زیادی ساختار مفهوم علم را نزد او به ما نشان دهد. اصلا تصور کنید جمعیتی پای سخنرانی شخصی (که میتواند یک مرشد، یا روحانی، استاد دانشگاه، و حتی یک معرکهگیر عادی باشد) نشسته و به مفاهیمی که او درباره موضوعی به هم متصل کرده و از آنها گزاره میسازد، گوش میدهند.
او معلوماتی را بر اساس یک نظام دانشی ارائه میدهد و این معلومات در اذهان این جمع که با او سنخیتی دارند، با پیشینه فکری و مفهومیشان ترکیب شده و آثاری از آن از علم و آگاهی برجای میماند. از نظر ریشه این علم، اگر این سخنرانی تجزیهو ترکیب مفهومی شود، میتوان آثار سنتهای دیرینه دینی، تمدنی را از یک طرف، باورهای رایج اجتماعی از طرف دیگر، مفاهیم برخاسته از شرایط خاص اجتماعی از همان روزگار، مفاهیم اخلاقی پذیرفتهشده، آرمانهای جمعی آن ملت و بسیاری از مسائل دیگر را در آن یافت. چنان که حتی در ساختار فعلی هم، باز به تناسب ریشه ها و درک افراد، باز سازواره تازه ای از «آگاهی» و «علم» در آن متن انعکاس می یابد. هرکدام از این مفاهیم یا گزارهها، ریشه در جایی دارند و به طریقی خاص، مفهوم و معلوم و ثابتشده و اکنون در یک ترکیب عمومی به صورت یک سخنرانی یک ساعته که هدفش یا ادعا می شود هدفش شناختن است، درآمده است.
برخی از این مفاهیم فلسفی، برخی دینی یا تجربی یا عرفانی است. ممکن است برخی از این مفاهیم ریشه در تمدن بین النهرین، بابلی و آشوری، یا اسکندرانی و یونانی و تا امروز، ریشه در اصطلاحات اروپایی داشته باشد. اگر در این سخنرانی از خواب و پیشگویی هم برای اثبات چیزی استفاده شود، اگر از قصهها و داستانها و اشعار مواردی ارائه گردد، و یا از نظریههای رایج و پذیرفته شدهای در برخی از رشتههای علمی و غیره هم بهره برده شود، دایره معرفتی آن سخنرانی، مفاهیم بسیار گستردهای خواهد بود که در یک سیستم معرفتی وسیع در حال عمل کردن و تأثیر گذاشتن و تولید کردن است. هیچ شکی نیست که در یک سخنرانی یک ساعته با این ویژگیها، دریایی از مفاهیمی هست که هر کدام اگر عمیقاً شکافته شود، بسا دهها مفهوم دیگر از آنها بیرون آید، مفاهیمی که هرکدام به نوعی در ترکیب آن مؤثر بودهاند.
اکنون، وقتی میگوییم «علم» مقصودمان یک منظومه معرفتی در یک دایره وسیع است که ذهنیت علمی یک جامعه را در چارچوب یک پارادایم، فرهنگ و تمدن میسازد. در روزگاران یا میان جوامعی متعلق به دنیای اسلام که فرضاً در آن اخباریگری غلبه دارد، یا فلسفه، یا عرفان و تصوف حرف اول را میزند، و یا دورانی که ادبیات و شعر و قصه، زبان حاکم است، هر کدام، بنابر روشهای معرفتی خود، در طرح و اثبات نوع گزارهها، شرایط تصور و تصدیق آنها، راههای خاص خود را دارند. یک جامعه اسطورهای از علم تلقی خاصی دارد و در داخل همان تلقی هم به طور مداوم، چرخش های درونی دارد. در دل فرهنگ اسلامی و در طول قرون هم علم معنا و تفسیر و چارچوب های خاص خود را دارد. این علم و زبان آن، با آنچه ممکن است همان وقت در قرون وسطای مسیحی یا بعدا در عصر جدید از علم وجود دارد، متفاوت باشد. درک این مسأله مهم است و این همان چیزی است که باید از آن با عنوان شناخت تاریخ مفهوم علم در میان اقوام مختلف یاد کرد. به هر روی، هر کدام از فرقه های اسلامی، از منظر روش معرفتی، از علم و دانایی و آگاهی تفسیری متفاوت دارند و سران آن، برای گویندگان و شنودگان خود در آن روزگار یا جامعه خاص، از همان راهی می روند که آنان می پسندند، و از طریق کلید واژه هایی سخن می گویند که برای آنان ـ به زبان خودشان ـ مقبول و معقول است، و البته بسا برای جامعه دیگر، همان اعمال یا گزارهها، غیر قابل قبول و گاه مسخره به نظر برسد. اشاره کردیم، در رویکرد اصلی علم که با هدف بدست آوردن آگاهی و شناخت از نظام طبیعی عالم است، مشترکاتی هم وجود دارد که میان همه انسانها بلکه فرهنگها و تمدنها را با هم پیوند میدهد، اما در تعریف همانها نیز گاه هزاران صفحه مطلب متفاوت نوشته میشود.
به هر حال آنچه به عنوان مجموعه دانایی و دانسته در یک فرهنگ مطرح است، میباید به دقت تفکیک شده و ریشهها و بندهای هر کدام از آن مفاهیم و گزارهها را بدست آورد. همواره باید توجه داشت که تلقی یک جامعه، حتی در یک مقطع زمانی، از علم چیست. آنچه دوره اول قاجار بر اساس نظام سنتی علم وجود دارد، با آنچه در دوره میانی با شروع تجدید نظر طلبی در مفاهیم با تأثیر از غرب ـ از هر طریقی ـ پدید می آید، با آنچه در دوره رضاشاه در دانشگاه تهران و دبیرستانها به عنوان علم ترویج می شود، مقاطع مختلفی است که مفهوم علم در آن، تا حدود زیادی تغییر می کند. طب قدیم به طب جدید، نجوم کهن به نجوم تازه، و حتی تقویم های قدیم که در حیطه علم اختیاراتند، به تقویم های نو و… تبدیل میشوند. شاعری (مثنوی خیر الکلام، ص ۱۵۷) در دوره رضا شاه عنوان شعرش را گذاشته است: «در این که از سال هزار و دویست هجرت تا سیصد، عالم جدید شده و زمین به واسطه ی انسان گنج های خود را بیرون داده و صنایع پیدا شده است».
عالم حادث هست ای مرد جلیل
حادثات هر زمان او را دلیل
می شود هر قرن یک نوع دگر
حالت و رفتار و اوصاف بشر
…تا به سیصد اندر این قرن کبیر
گشت اوضاع جهان خیلی منیر
گنجها گردید از انسان پدید
واقعا گردید این دنیا جدید
راه آهن گشت در آن آشکار
تلگراف آمد به هر شهر و دیار
از صنایع گر بگویم من سخن
عقل ماند مات ای مرد کهن
… نوع انسان قبل بودی در وبال
اندر این صد سال گشتی با کمال
بعد از این تکمیل او بسیار هست
این جهان پربینی از انوار هست
میرود از بین این جنگ و جدال
نیک گردد بهر انسان کلّ حال
در زمین گردند با خط و زبان
دین شود آزاد بر خلق جهان
در این وضعیت متغیر که پارادایم های علمی کهن در هم می ریزد، و به تبع آن در اوضاع تمدنی تغییراتی داده می شود، ای بسا علم دین، و شناخت فلسفی از دین هم عوض می شود، چنان که شاعر بالا در دو بیت اخیر از آن سخن گفته است. فلسفه و الهیات نیز عوض می شود، چنان که ممکن است براهین اثبات خدا هم تغییر کند. همواره یک پژوهشگر باید مراقب این تغییرات باشد. این احساس را فقط یک مورخ می تواند داشته باشد نه یک فیلسوف یا دانشمندی که خودش بخشی از این دریای فکر است و اغلب به تحول و تاریخ علم ـ چه رسد به تحول در مفهوم علم ـ توجهی ندارد.
در دنیای اسلام با توجه به تعدد منابع «علم»، از عرب جاهلی بگیر یا فرهنگ سریانی، اعم از دینی و یونانیات در آن، و نیز آورده های ایران و هند در تمدن اسلامی، و نیز گرایش های متعدد کلامی و فلسفی و اخباری، می شود از «دنیاهای علم» صحبت کرد. وقتی در بغداد قرن سوم هستیم، سرجمع، میان مدرسه و راسته بازار ورّاقها، مدرسه اخباری بربهاری، محله کوفیها یا خراسانیها و مزار ابوحنیفه، مریدان جهم بن صفوان و دیگران، کسانی که در مجالس طلبگی علم آموزی می کنند، و همین طور دربار عباسی، یک مجموعه دانایی وجود دارد که تلفیقی از علم به معنای و دنیاهای مختلف است.
این دانایی، تلفیقی از آموزه های قرآن و تفسیر آن، از چند صد هزار حدیث که در اختیار بخاری و مسلم و احمد بن حنبل و دیگران بوده است، از صدها کتاب و جزوه ترجمه شده از یونان، از متون هندی و ایرانی پدید آمده است. این «علوم» در خطابه های واعظان بغداد، متون درسی مدرسان، کلمات معرکه گیران، داستانهای قصه خوانان، مشایخ صوفیه و دیگران بکار میرود. در اینجا وقتی از یونان مذمت می شود، یا وقتی ستایش از اخبار و روایات در جریان است، وقتی کلام ملوک العرب را نقل میکند، همه اینها یک مجموعه پیوسته بهم است که امکان تجزیه بسیاری از آنها وجود دارد. تازه، اینها گفتههاست. اما ناگفتههایی که پشت سر هر کلمهای پنهان شده، گاه دهها برابر گفتههاست. همچنین بینش هایی که در عمق ذهن جامعه و فرد سبب چینش این کلمات و جملات میشود، مجموعهای از باورهای کلی دینی و فلسفی است که راه را برای تفسیر و تحلیل و اثبات گزارههای موجود فراهم میسازد. این در عرصه عمومی است. در طب، نجوم، کیمیا و دیگر علوم طبیعی هم، تک به تک، به همین شکل، پیش فرضها و دانستههای کهن و روایات بیشمار و اقوال حکما و سخن هندیان، خرافات کهن ایرانیان و داستانهای یونانیان و … همه و همه مجموعهای از داناییهای جاری در آن جامعه علمی است که حاصل میراث علوم قدیم و کنکاش های جدید است.
در همه اینها، علوم موجود در عرصه های علمی خاص و عمومی ریشه در عمق ذهنیت جامعه مربوطه دارد، و هرچه هست، در این روزگار به عنوان «علم» دنیای جدید که بعدها لقب اسلامی هم به خود گرفت، شناخته می شود.
مهمترین کارکرد چارچوب های پارادایمی یک جامعه علمی، هماهنگ کردن افراد وابسته به آن مجموعه برای فکر کردن در چارچوب معین و عضویت در جامعه علمی مربوطه است. وقتی جامعه علمی می گوییم، مقصود فقط دانشمندان آن جامعه نیست، بلکه هر کسی است که سخنی در حوزه علمی می گوید و عملا آن چارچوبها را رعایت می کند.
جنبه مثبت آن، خارج نشدن مجموعه، از مداری است که قرنها در آن تنیده و راه رفته است؛ اما جنبهی منفی آن، بستن باب فکر نو و اصرار بر حرکت در دایره اصول پیشین است که همواره در معرض چالش های تازه و پرسشها و پاسخ های نو است. در بخشی از این مجموعه، اقوال پیشینیان و مکاتب فکری حاکم است که جامعه علمی یک دوره، یک تمدن، یک کمپ بسته، خود را از آن دانسته و تمام حیثیت وجودیشان در دفاع از آن مجموعه خلاصه میشود. اینها مرتب به اقوال پیشینیان استناد و استدلال می کنند و کلمات قصار آنان راهنمای آنان در دانش است. وقتی در دایرهی فلسفه سینایی یا صدرایی هستید، تمام امتیاز شما به دفاع جانانه از این فلسفه و حرکت در آن چارچوب و پیش فرضهای فلسفی و جهان شناسانه آن است. چنان که اگر مرید ابوسعید ابوالخیر باشند، و سرسپردگی به مکتب و خانقاه او داشته باشند، آنچه در ذهنشان میآید و از زبانشان میتراود، همه در چارچوب آموزههای همان شیخ است که آنان خود را وابسته به مجموعه معارف او میدانند. در باره تعلق فکری جامعه علمی به یک بسته فکر میشود به نمونه های مذهبی هم مثال زد. وقتی یک جمعی در چارچوب مذهب حنفی قرار دارند، همه اصول و فروع، روش استنتاج و استدلال و اجتهاد، همگی بر اساس همان پیش فرض های شناخته شده است. افزون بر آن که نوعی دلبستگی هم وجود دارد. بیفزایید که جز در چند امر جزئی، امکان تغییر و تحول هم وجود ندارد.
در اینجا، باید دید مفهوم علم و دانایی به چه معنایی به کار می رود. یعنی از دید موسس این جامعه علمی و آن که صورت کار را می سازد، علم ریاضی چیست، علم طبیعی چیست، علم کلام چیست و … به همین دلیل است که در هر جامعهای نوعی خاصی از تقسیمات علوم وجود دارد. در واقع، دلیلش این است که علم در این جامعه، تعاریف خاص خود را دارد.
به هر روی، اکنون باید پرسید: در این مجموعهها، خرد مشترک انسانی چه جایگاهی دارد؟ و این که اساسا خرد در آن روزگار، یا هر روزگاری، چه تعریفی دارد؟ آیا خرد و علم، همان عقل تجربی است؟ چه کسی خردمندتر است؟ آیا خرد امر ثابت و تعریف شده است؟ آیا خرد جز همین یقین درونی، با هر شکل و هر مقدمها
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 