فایل کامل و عالی پاورپوینت امام عسکری(ع) به یکی از یارانشان توصیه کرد تا اسبش را بفروشد؛ اما او این توصیه امام(ع) را فراموش کرد و اسبش مرد! پرسش این‌جا است که چرا امام توصیه‌ای نمود که به ضرر خریدار احتمالی تمام می‌شد؟!


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 فایل کامل و عالی پاورپوینت امام عسکری(ع) به یکی از یارانشان توصیه کرد تا اسبش را بفروشد؛ اما او این توصیه امام(ع) را فراموش کرد و اسبش مرد! پرسش این‌جا است که چرا امام توصیه‌ای نمود که به ضرر خریدار احتمالی تمام می‌شد؟! دارای ۱۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی فایل کامل و عالی پاورپوینت امام عسکری(ع) به یکی از یارانشان توصیه کرد تا اسبش را بفروشد؛ اما او این توصیه امام(ع) را فراموش کرد و اسبش مرد! پرسش این‌جا است که چرا امام توصیه‌ای نمود که به ضرر خریدار احتمالی تمام می‌شد؟!،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن فایل کامل و عالی پاورپوینت امام عسکری(ع) به یکی از یارانشان توصیه کرد تا اسبش را بفروشد؛ اما او این توصیه امام(ع) را فراموش کرد و اسبش مرد! پرسش این‌جا است که چرا امام توصیه‌ای نمود که به ضرر خریدار احتمالی تمام می‌شد؟! :

پاسخ اجمالی

روایتی که پرسش مطرح شده، چنین است:

على بن زید می‌گوید: اسبى داشتم که بسیار از آن خوشم می‌آمد و در همه جا از آن تعریف می‌کردم.

روزى خدمت ابى محمد(امام عسکری(ع)) رسیدم، حضرتشان به من فرمود: از اسبت چه خبر؟!

گفتم: هنوز آن‌را دارم و اکنون از از آن پیاده شدم و جلوی در خانه شما است!

امام فرمود: اگر مشترى پیدا کردى تا شب نرسیده آن‌را بفروش و اسب دیگری خریداری کن و این موضوع را به تأخیر نینداز!

در همین هنگام بود که مردى وارد شد و گفت‌وگوی ما قطع شد!

 من به فکر فرو رفتم و به منزل برگشتم و جریان این گفت‌وگو را با برادرم در میان گذاشتم. او هم گفت: نمی‌دانم در این باره چه بگویم؟! من هم خسّت به خرج دادم و حیفم آمد که اسبم را بفروشم. شب‌هنگام و بعد از آن‌که نماز عشایم را خوانده بودم، مسئول نگهداری اسب آمد و گفت: سرور من! اسب شما مُرد!

با شنیدن این خبر، اندوهگین شدم و دلیل توصیه آن‌حضرت را فهمیدم. سپس و بعد از چند روز، دوباره خدمت ایشان رسیدم و هم‌زمان با خود می‌گفتم: از آن‌جا که به دلیل نتایج گفت‌وگوی قبلی با حضرتشان‌ اندوهناکم، کاش چارپای دیگری به من هدیه دهد!

هنگامی که نشستم، (بدون آن‌که چیزی مطرح کنم) امام(ع) فرمود: آرى به جایش چارپایى به تو هدیه می‌کنیم! ای غلام! آن اسب قوی هیکلم را به او بده! این اسب از اسب تو بهتر، چابک‌تر و عمرش هم درازتر است![۱]

این روایت در منابع معتبر و کهن حدیثی نقل شده و با آن‌که از لحاظ سند در رده روایات صحیح قرار نمی‌گیرد؛[۲] اما این‌گونه نیست که از لحاظ محتوا قابل پذیرش نباشد، و آن هم تنها به این دلیل که در صورت فروختن اسب، ضرری متوجه خریدار می‌شد و شایسته نیست که امام(ع) با استفاده با علم غیب توصیه‌ای کند که نتیجه‌اش ورود خسارت به دیگران باشد!، زیرا در پاسخ می‌توان گفت:

  1. امام(ع) تنها می
      راهنمای خرید:
    • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
    • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
    • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.