پاورپوینت کامل آیا نظریه «رد کیهانی» با وجود و بقای روح حداقل بعد از مرگ منافات ندارد؟ ۴۷ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل آیا نظریه «رد کیهانی» با وجود و بقای روح حداقل بعد از مرگ منافات ندارد؟ ۴۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل آیا نظریه «رد کیهانی» با وجود و بقای روح حداقل بعد از مرگ منافات ندارد؟ ۴۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل آیا نظریه «رد کیهانی» با وجود و بقای روح حداقل بعد از مرگ منافات ندارد؟ ۴۷ اسلاید در PowerPoint :
پاسخ اجمالی
- از نظر اسلام من واقعیتی مغایر با بدن دارد. آیاتی؛ نظیر حجر، ۲۹؛ مؤمنون، ۱۴؛ انعام، ۹۳؛ حشر، ۱۹؛ شمس، ۷ و ۸، مؤید این معنا و حقیقت است.
- آنگونه که در فلسفهی ارسطو آمده، انسان مرکب از جسم و روح نیست، بلکه همان روح است که با ماده همراه است.
- قرآن آنگاه که از مرگ سخن میگوید از واژه «توفی» استفاده میکند که به معنای دریافت بدون کم و کاست است. اینگونه آیات بیانگر این نکته است که حقیقت و واقعیت انسان همان بعد غیر مادی او است و در پرتو این بعد است که از بین نمیرود و بدون کمی و کاستی تحویل مأموران غیبی خداوند میگردد.
- روح جسمانیه الحدوث است؛ یعنی زاییده تکامل ماده است، اما موجود مجرد است.
- قبول فرضیهی خط سیر، یا رد فضا – زمان و تبیین آن با دیاگرام مینکوفسکی، اثبات نمیکند که روح قالب خاصی برای سازمان دهی اتمهای ورودی به بدن است. اگرچه مطالب علمی و تجربی به عنوان «اصل موضوعه» هستند و ابطال و اثبات آنها خللی در قواعد کلی فلسفی ایجاد نمینماید.
- وابستگی موجودات این جهان و تأثیرگذاری بر همدیگر امری مورد قبول است، و نظام هستی نظام علی و معلولی است، اما این بدان معنا نیست که هر چیزی در هر چیز تأثیر میگذارد.
- اگر منظور از ازلی بودن جهان، جهان مادی است، دلیلی بر ازلی بودن آن نداریم، اما اگر منظور فیض الاهی است، بلی فیض الاهی ازلی است، ولی لازمهی آن دوام عالم طبیعت نیست.
- اعتقاد عده زیادی در یک موضوع، دلیل بر یقینآور بودن آن نیست. این موضوع ممکن است سبب پیدایش ظن یا اطمینان روانی برای فردی شود، اما هیچگاه موجب قطع و یقین منطقی و برهانی که نفی هرگونه احتمال مخالف را بنماید، نمیشود.
پاسخ تفصیلی
پرسش مطرح شده دربردارندهى موضوعات و نکاتى چند بود که ما با تفکیک مسائل، نظر خود را پیرامون هر یک بیان مىکنیم.
- با تعمق در متون دینى به حقایقى پیرامون «من» دست مىیابیم و مىتوانیم نظر اسلام را در موارد ذیل خلاصه کنیم:
الف) از نظر اسلام «من» واقعیتى مغایر با بدن دارد و نظر آن دسته از فلاسفه را تأیید مىکند که مىگویند: واقعیت «من» جوهرى است پیراسته و مجرد از ماده که مبدأ حرکت، احساس، تدبر و اندیشه مىباشد.[۱]
آیاتى چند؛ مانند حجر، ۲۹؛ مؤمنون، ۱۴؛ انعام، ۹۳؛ حشر، ۱۹؛ شمس، ۷ و ۸، چنین حقیقتى را تبیین مىکنند.
ب) آن گونه که در فلسفه ی ارسطو آمده است، انسان مرکب از جسم و روح نیست،[۲] بلکه همان روح است که با ماده همراه مىباشد.
قرآن آنگاه که از مرگ سخن مىگوید از واژهى “توفى”[۳] استفاده مىنماید و توفى از مادهى “وفى” است و به معناى دریافت چیزى بدون کمى و کاستى مىآید، “توفیتُ المال”؛ یعنى مال را بدون کم و کسرى دریافت کردم. اینگونه آیات مبیّن این نکته مىباشند که حقیقت و واقعیت انسان همان بُعد غیر مادى او است و در پرتو این بُعد است که از بین نمىرود و بدون کمى و کاستى تحویل مأموران غیبى خداوند مىگردد.
در سورهى سجده آیهى ۱۱ آمده است: «قل یتوفاکم ملک الموت الذى وکلّ بکم ثم الى ربکم ترجعون»، بگو فرشتهی مرگ که بر شما گمارده شده است، شماها را اخذ مىکند، آنگاه به سوى پروردگار خود باز مىگردید. در این آیه از این که در دو جمله “کم” آمده است نه “بعضکم”، مىتوان بدین نکته پى برد که حقیقت انسانها(کُم) همان است که گیرنده ارواح آنرا میگیرد و گرنه بدن و جهازات آن، به تدریج منهدم مىشوند و به جایى تحویل داده نمىشوند.[۴]
ج) روح، جسمانیه الحدوث است؛ یعنى مولود تکامل ماده است. این نکته از آیهی ۱۴ سورهى مؤمنون که مراحل خلقت انسان را تبیین مىفرماید، قابل استنباط است؛[۵] یعنى انسان در روز نخست مادى و جسمانى بود و در نتیجهی تحول ماده، مجرد شد و خلقت دیگرى پیدا کرد که شبیه تکاملهاى پیشین نیست، بلکه مادهى بىروح به صورت یک موجود درک کننده توانمند در مىآید.
د) از نظر اسلام روح امرى مجرد است.
البته این نکته مورد پذیرش است که با مرگ و از بین رفتن مغز و اعصاب، شعور احساسى دنیایى انسان مختل مىگردد، اما این بدین معنا نیست که روح و ادراکات خیالى و وهمى او هم از میان مىرود؛ زیرا که با حرکت جوهرى، روح به تجرد مثالى رسیده و بعد از مرگ، باقى است و وجودى قوىتر از وجودى که در این دنیا داشت، خواهد داشت. بلکه مثبت این مطلب است که مغز و… از ابزار روح به شمار مىآیند و فعالیت روح در این جهان مادى بدون چنین ابزارى، امکان پذیر نیست. فلاسفه دلایل متعددى، پیرامون تجرد روح اقامه کردهاند که ما به جهت اختصار از بیان آنها صرف نظر مىکنیم، اما اشارهاى به نظر اسلام در این رابطه مىنماییم:
در سورهى سجده، آیات ۱۰ و ۱۱، مفید این معنا مىباشند که اگر چه پس از مرگ بدن شما در زمین گم و پراکنده مىشود، اما یک چیز از شما به هیچ وجه گم نمىشود و پیوسته محفوظ است و آن روح شما است که فرشتهی مرگ، مأمور است آن را بگیرد.
یا در سورهى زمر، آیهى ۴۲ آمده است: «اللَّه یتوفى الانفس…».
حال باید گفت؛ آیا موجود مادى اینگونه است که بعد از مرگ محفوظ مىماند و پراکنده نمىشود و… قطعاً موجود مادى اینگونه نیست و اگر هم بعد از مرگ چیزى از بدن انسان مىماند، اجزاى بدن او است و چگونه مىتوان روح را عبارت از همان اجزاى پراکنده دانست با اینکه در آیات دیگر یک سلسله اعمال حیاتى؛ مانند مکالمه با فرشتگان، آرزو و تقاضا و…[۶] پس از مرگ به انسان نسبت داده شده است. آیا اجزایى که در طبیعت پراکندهاند از عهدهى چنین کارهایى بر مىآیند؟ لذا باید گفت همهى واقعیت انسان که همانا روح است، پس از مرگ در اختیار فرشتهى مرگ قرار مىگیرد و استناد محفوظ ماندن و… به او، دلیل بر تجرد آن است.[۷] و از بین رفتن حافظه که از علل معدّهى روح در این عالم مىباشند، خللى به روح و مسئله ی یادآورى و حافظهى او، وارد نمىکند.
- اگر در حکمت متعالیه گفته مىشود که عالم و معلوم و علم، عین هم هستند، در معلوم بالذات(آنچه که حقیقتاً براى انسان حاضر است) است؛ یعنى ممکن است معلوم بالعرض و وجود عینى شىء خارجى، واحد، ولى معلوم بالذات و معلوم ذهنى، به لحاظ تعدد افراد درک کننده(مدرکها)، متعدد باشد.[۸]
- قبول فرضیهى خط سیر، یا رد فضا – زمان و تبیین آن با دیاگرام مینکوفسکى، اثبات نمىکند که روح قالب خاصى براى سازماندهى اتمهاى ورودى به بدن است، و افزون بر این، جزئیات بیشترى در خصوص دیاگرام مینکوفسکى و کلاف کیهانى بودن انسان بیان نمایید. اگرچه مطالب علمى و تجربى به عنوان اصول موضوعه مىباشند و ابطال و اثبات آنها خللى در قواعد کلى فلسفى ایجاد نمىنمایند.
- مراد از اینکه هیچ موجودى داراى بدن مستقل نیست، چیست؟
اگر منظور این است که بدنى که روح از آن خارج گشته، در چرخهى غذایى قرار مىگیرد و غذایى براى بدنهاى دیگر مىشود، قبول این نکته چیزى را که شما نتیجه گرفتهاید، اثبات نمىکند. و اگر منظور شما تناسخ است؛ یعنى نفس در این دنیا از بدن به بدن دیگرى که مباین با بدن اوّل است، منتقل مىشود، مثلاً حیوانى بمیرد و نفس او به حیوان دیگر یا غیر حیوان، انتقال یابد، در جاى خود اثبات گردیده است که تمام اقسام تناسخ باطل است.[۹]
- وابستگى موجودات این جهان و تأثیرگذارى بر همدیگر امرى است مورد قبول و در بحثهاى فلسفى گفته مىشود: نظام هستى نظام على و معلولى است و هیچ معلولى قبل از علت خود و هیچ علتى بعد از معلول خود یافت نمىشود و آنها گرچه با هماند، اما تقدم درجهى علت همواره محفوظ است. و این به معناى تأثیر هر چیز در هر چیز نیست.
به هر حال مراتب هستى نظیر دانههاى تسبیح که قابل تقدیم و تأخیر باشند نبوده، بلکه همانند سلسلهى اعدادند که هیچ جزئى از اجزاى آن قابل تقدیم و یا تأخیر نسبت به مقامى که واجد آن است، نیست.
در عرفان هم گفته مىشود که تجافى محال است و اسمای الاهى هر یک در موطن و مرتبتى خاص از مواطن، اعتبار مىشوند که از آن به توقیفیت اسمای الاهى یاد مىشود و همهى موجودات، آیات الاهى و هر یک مظهر اسمى از اسمای الاه
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 