پاورپوینت کامل آیا نظریه «رد کیهانی» با وجود و بقای روح حداقل بعد از مرگ منافات ندارد؟ ۴۷ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل آیا نظریه «رد کیهانی» با وجود و بقای روح حداقل بعد از مرگ منافات ندارد؟ ۴۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل آیا نظریه «رد کیهانی» با وجود و بقای روح حداقل بعد از مرگ منافات ندارد؟ ۴۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل آیا نظریه «رد کیهانی» با وجود و بقای روح حداقل بعد از مرگ منافات ندارد؟ ۴۷ اسلاید در PowerPoint :

پاسخ اجمالی

  1. از نظر اسلام من واقعیتی مغایر با بدن دارد. آیاتی؛ نظیر حجر، ۲۹؛ مؤمنون، ۱۴؛ انعام، ۹۳؛ حشر، ۱۹؛ شمس، ۷ و ۸، مؤید این معنا و حقیقت است.
  2. آن‌گونه که در فلسفه‌ی ارسطو آمده، انسان مرکب از جسم و روح نیست، بلکه همان روح است که با ماده همراه است.
  3. قرآن آن‌گاه که از مرگ سخن می‌گوید از واژه «توفی» استفاده می‌کند که به معنای دریافت بدون کم و کاست است. این‌گونه آیات بیانگر این نکته است که حقیقت و واقعیت انسان همان بعد غیر مادی او است و در پرتو این بعد است که از بین نمی‌رود و بدون کمی و کاستی تحویل مأموران غیبی خداوند می‌گردد.
  4. روح جسمانیه الحدوث است؛ یعنی زاییده تکامل ماده است، اما موجود مجرد است.
  5. قبول فرضیه‌ی خط سیر، یا رد فضا – زمان و تبیین آن با دیاگرام مینکوفسکی، اثبات نمی‌کند که روح قالب خاصی برای سازمان دهی اتم‌های ورودی به بدن است. اگرچه مطالب علمی و تجربی به عنوان «اصل موضوعه» هستند و ابطال و اثبات آنها خللی در قواعد کلی فلسفی ایجاد نمی‌نماید.
  6. وابستگی موجودات این جهان و تأثیرگذاری بر همدیگر امری مورد قبول است، و نظام هستی نظام علی و معلولی است، اما این بدان معنا نیست که هر چیزی در هر چیز تأثیر می‌گذارد.
  7. اگر منظور از ازلی بودن جهان، جهان مادی است، دلیلی بر ازلی بودن آن نداریم، اما اگر منظور فیض الاهی است، بلی فیض الاهی ازلی است، ولی لازمه‌ی آن دوام عالم طبیعت نیست.
  8. اعتقاد عده زیادی در یک موضوع، دلیل بر یقین‌آور بودن آن نیست. این موضوع ممکن است سبب پیدایش ظن یا اطمینان روانی برای فردی شود، اما هیچ‌گاه موجب قطع و یقین منطقی و برهانی که نفی هرگونه احتمال مخالف را بنماید، نمی‌شود.

پاسخ تفصیلی

پرسش مطرح شده دربردارنده‏ى موضوعات و نکاتى چند بود که ما با تفکیک مسائل، نظر خود را پیرامون هر یک بیان مى‏کنیم.

  1. با تعمق در متون دینى به حقایقى پیرامون «من» دست مى‏یابیم و مى‏توانیم نظر اسلام را در موارد ذیل خلاصه کنیم:

الف) از نظر اسلام «من» واقعیتى مغایر با بدن دارد و نظر آن دسته از فلاسفه را تأیید مى‏کند که مى‏گویند: واقعیت «من» جوهرى است پیراسته و مجرد از ماده که مبدأ حرکت، احساس، تدبر و اندیشه مى‏باشد.[۱]

آیاتى چند؛ مانند حجر، ۲۹؛ مؤمنون، ۱۴؛ انعام، ۹۳؛ حشر، ۱۹؛ شمس، ۷ و ۸، چنین حقیقتى را تبیین مى‏کنند.

ب) آن گونه که در فلسفه ی ارسطو آمده است، انسان مرکب از جسم و روح نیست،[۲] بلکه همان روح است که با ماده همراه مى‏باشد.

قرآن آن‌گاه که از مرگ سخن مى‏گوید از واژه‏ى “توفى”[۳] استفاده مى‏نماید و توفى از ماده‏ى “وفى” است و به معناى دریافت چیزى بدون کمى و کاستى مى‏آید، “توفیتُ المال”؛ یعنى مال را بدون کم و کسرى دریافت کردم. این‌گونه آیات مبیّن این نکته مى‏باشند که حقیقت و واقعیت انسان همان بُعد غیر مادى او است و در پرتو این بُعد است که از بین نمى‏رود و بدون کمى و کاستى تحویل مأموران غیبى خداوند مى‏گردد.

در سوره‏ى سجده آیه‏ى ۱۱ آمده است: «قل یتوفاکم ملک الموت الذى وکلّ بکم ثم الى ربکم ترجعون»، بگو فرشته‌ی مرگ که بر شما گمارده شده است، شماها را اخذ مى‏کند، آن‌گاه به سوى پروردگار خود باز مى‏گردید. در این آیه از این که در دو جمله “کم” آمده است نه “بعضکم”، مى‏توان بدین نکته پى برد که حقیقت انسان‏ها(کُم) همان است که گیرنده ارواح آن‌را می‌گیرد و گرنه بدن و جهازات آن، به تدریج منهدم مى‏شوند و به جایى تحویل داده نمى‏شوند.[۴]

ج) روح، جسمانیه الحدوث است؛ یعنى مولود تکامل ماده است. این نکته از آیه‌ی ۱۴ سوره‏ى مؤمنون که مراحل خلقت انسان را تبیین مى‏فرماید، قابل استنباط است؛[۵] یعنى انسان در روز نخست مادى و جسمانى بود و در نتیجه‌ی تحول ماده، مجرد شد و خلقت دیگرى پیدا کرد که شبیه تکامل‏هاى پیشین نیست، بلکه ماده‏ى بى‌روح به صورت یک موجود درک کننده توان‌مند در مى‏آید.

د) از نظر اسلام روح امرى مجرد است.

البته این نکته مورد پذیرش است که با مرگ و از بین رفتن مغز و اعصاب، شعور احساسى دنیایى انسان مختل مى‏گردد، اما این بدین معنا نیست که روح و ادراکات خیالى و وهمى او هم از میان مى‏رود؛ زیرا که با حرکت جوهرى، روح به تجرد مثالى رسیده و بعد از مرگ، باقى است و وجودى قوى‏تر از وجودى که در این دنیا داشت، خواهد داشت. بلکه مثبت این مطلب است که مغز و… از ابزار روح به شمار مى‏آیند و فعالیت روح در این جهان مادى بدون چنین ابزارى، امکان ‏پذیر نیست. فلاسفه دلایل متعددى، پیرامون تجرد روح اقامه کرده‏اند که ما به جهت اختصار از بیان آنها صرف نظر مى‏کنیم، اما اشاره‏اى به نظر اسلام در این رابطه مى‏نماییم:

در سوره‏ى سجده، آیات ۱۰ و ۱۱، مفید این معنا مى‏باشند که اگر چه پس از مرگ بدن شما در زمین گم و پراکنده مى‏شود، اما یک چیز از شما به هیچ وجه گم نمى‏شود و پیوسته محفوظ است و آن روح شما است که فرشته‌ی مرگ، مأمور است آن را بگیرد.

یا در سوره‏ى زمر، آیه‏ى ۴۲ آمده است: «اللَّه یتوفى الانفس…».

حال باید گفت؛ آیا موجود مادى این‌گونه است که بعد از مرگ محفوظ مى‏ماند و پراکنده نمى‏شود و… قطعاً موجود مادى این‌گونه نیست و اگر هم بعد از مرگ چیزى از بدن انسان مى‏ماند، اجزاى بدن او است و چگونه مى‏توان روح را عبارت از همان اجزاى پراکنده دانست با این‌که در آیات دیگر یک سلسله اعمال حیاتى؛ مانند مکالمه‏ با فرشتگان، آرزو و تقاضا و…[۶] پس از مرگ به انسان نسبت داده شده است. آیا اجزایى که در طبیعت پراکنده‏اند از عهده‏ى چنین کارهایى بر مى‏آیند؟ لذا باید گفت همه‏ى واقعیت انسان که همانا روح است، پس از مرگ در اختیار فرشته‏ى مرگ قرار مى‏گیرد و استناد محفوظ ماندن و… به او، دلیل بر تجرد آن است.[۷] و از بین رفتن حافظه که از علل معدّه‏ى روح در این عالم مى‏باشند، خللى به روح و مسئله ی یادآورى و حافظه‏ى او، وارد نمى‏کند.

  1. اگر در حکمت متعالیه گفته مى‏شود که عالم و معلوم و علم، عین هم هستند، در معلوم بالذات(آنچه که حقیقتاً براى انسان حاضر است) است؛ یعنى ممکن است معلوم بالعرض و وجود عینى شى‏ء خارجى، واحد، ولى معلوم بالذات و معلوم ذهنى، به لحاظ تعدد افراد درک کننده(مدرک‌ها)، متعدد باشد.[۸]
  2. قبول فرضیه‏ى خط سیر، یا رد فضا – زمان و تبیین آن با دیاگرام مینکوفسکى، اثبات نمى‏کند که روح قالب خاصى براى سازماندهى اتم‏هاى ورودى به بدن است، و افزون بر این، جزئیات بیشترى در خصوص دیاگرام مینکوفسکى و کلاف کیهانى بودن انسان بیان نمایید. اگرچه مطالب علمى و تجربى به عنوان اصول موضوعه مى‏باشند و ابطال و اثبات آنها خللى در قواعد کلى فلسفى ایجاد نمى‏نمایند.
  3. مراد از این‌که هیچ موجودى داراى بدن مستقل نیست، چیست؟

اگر منظور این است که بدنى که روح از آن خارج گشته، در چرخه‏ى غذایى قرار مى‏گیرد و غذایى براى بدن‏هاى دیگر مى‏شود، قبول این نکته چیزى را که شما نتیجه گرفته‏اید، اثبات نمى‏کند. و اگر منظور شما تناسخ است؛ یعنى نفس در این دنیا از بدن به بدن دیگرى که مباین با بدن اوّل است، منتقل مى‏شود، مثلاً حیوانى بمیرد و نفس او به حیوان دیگر یا غیر حیوان، انتقال یابد، در جاى خود اثبات گردیده است که تمام اقسام تناسخ باطل است.[۹]

  1. وابستگى موجودات این جهان و تأثیرگذارى بر همدیگر امرى است مورد قبول و در بحث‏هاى فلسفى گفته مى‏شود: نظام هستى نظام على و معلولى است و هیچ معلولى قبل از علت خود و هیچ علتى بعد از معلول خود یافت نمى‏شود و آنها گرچه با هم‏اند، اما تقدم درجه‏ى علت همواره محفوظ است. و این به معناى تأثیر هر چیز در هر چیز نیست.

به هر حال مراتب هستى نظیر دانه‏هاى تسبیح که قابل تقدیم و تأخیر باشند نبوده، بلکه همانند سلسله‏ى اعدادند که هیچ جزئى از اجزاى آن قابل تقدیم و یا تأخیر نسبت به مقامى که واجد آن است، نیست.

در عرفان هم گفته مى‏شود که تجافى محال است و اسمای الاهى هر یک در موطن و مرتبتى خاص از مواطن، اعتبار مى‏شوند که از آن به توقیفیت اسمای الاهى یاد مى‏شود و همه‏ى موجودات، آیات الاهى و هر یک مظهر اسمى از اسمای الاه

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.