پاورپوینت کامل نظریه پلورالیسم دینى و قرائت‌هاى مختلف از دین را توضیح دهید و تفاوتشان را ذکر کنید. ۸۲ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نظریه پلورالیسم دینى و قرائت‌هاى مختلف از دین را توضیح دهید و تفاوتشان را ذکر کنید. ۸۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نظریه پلورالیسم دینى و قرائت‌هاى مختلف از دین را توضیح دهید و تفاوتشان را ذکر کنید. ۸۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل نظریه پلورالیسم دینى و قرائت‌هاى مختلف از دین را توضیح دهید و تفاوتشان را ذکر کنید. ۸۲ اسلاید در PowerPoint :

پاسخ اجمالی

  1. «پلورالیسم» به معناى «کثرت‌گرایى» است که در حوزه‌هاى مختلف فلسفه دین، فلسفه اخلاق، حقوق و سیاست و… کاربردهاى مختلفى دارد، و حد مشترک همه اینها به رسمیت شناختن کثرت در برابر وحدت یا انحصارگرایى است.

پلورالیسم دینى به معناى انحصار نداشتن رستگارى در یک دین ویژه و بهره‌مندى همه ادیان از حقیقت و نجات است.

  1. کثرت‌گرایى ممکن است بین ادیان در نظر گرفته شود، و یا بین فرقه‌هاى موجود در یک دین ملاحظه گردد.
  2. از نظر ما مسلمانان، پلورالیسم به این دلیل مردود است که دلایل روشن و واضحى بر حقانیت دین مبین اسلام وجود دارد، به گونه‌اى که همسانى ادیان دیگر با اسلام نمی‌تواند صحیح باشد. علاوه بر این؛ عدم تحریف کتاب آسمانى (قرآن) و خاتمیت اسلام، به منزله نسخ ادیان سابق است.
  3. قرائت‌هاى مختلف از دین که یکی از مبانی آن هرمنوتیک نسبی‌گرا است، یکى دیگر از شاخه‌هاى دین پژوهشى است و طرفداران آن معتقد به تأثیر تمامى پیش‌فرض‌ها و پیش‌دانسته‌هاى هر مفسّرى در هنگام فهم متن می‌باشند. در قرائت‌هاى مختلف از دین، دیدگاه‌هاى مختلفى وجود دارد که اهم آنها دیدگاه شلایر ماخر، دیلتاى، هایدگر و گادامر است.
  4. اگرچه مبحث هرمنوتیک از مباحث مدرن فلسفه دین بوده و از غرب گرفته شده است، لکن بحث از تفسیر و تأویل و فهم متن، پیشینه دیرینه‌اى در علوم اسلامى، مثل مباحث علم اصول دارد.
  5. در رویکردهاى نامبرده بهاى لازم به ضوابط و معیارهایى که بتوان به داورى میان قرائت‌هاى مختلف پرداخت، داده نمی‌شود و در واقع، سر از نسبیت در فهم در می‌آورد.
  6. مبحث هرمنوتیک و پلورالیسم دو مقوله جدا از هم می‌باشند، ولى یکى از رویکردهاى پلورالیسم، رویکرد هرمنوتیکى آن است و این می‌تواند حلقه واسطه بین دو مبحث باشد؛ یعنى از آن‌جا که می‌توان قرائت‌هاى مختلفى از یک برداشت داشت، پیدایش ادیان مختلف را به این نحو می‌توان توجیه نمود.
  7. اشکال این رویکرد این است که نمی‌توان حکم به صحت هر قرائتى نمود و مسلّماً فهم انسان‌ها تابع قوانین محاوره و مفاهمه است. در فرایند فهم، اصولى مانند: توجه به وضع گوینده و مؤلف و نظام واژگانى وى و زبانى که برگزیده است (طنز، جدّ، هزل) و این‌که گوینده قطعاً از عبارات خود مفاهیم خاصى اراده کرده است، وجود دارد.

پاسخ تفصیلی

پلورالیسم (pluralism) به معناى کثرت‌گرایى است (جمع =plural) که در حوزه‌هاى مختلف فلسفه دین، فلسفه اخلاق، حقوق، سیاست و… کاربردهاى مختلفى دارد که حد مشترک همه آنها، به رسمیت شناختن کثرت در برابر وحدت، یا انحصارگرایى (Exclusivism) است.[۱]

اما پلورالیسم دینى (Religious Pluralism) بدین معنا است که حقیقت و رستگارى منحصر در دین ویژه‌اى نبوده، و همه ادیان بهره‌اى از حقیقت دارند. در نتیجه، پیروى از برنامه‌هاى هر یک از آنها می‌تواند مایه نجات و رستگارى انسان باشد. بنابر این مبنا، نزاع حق و باطل از میان ادیان رخت بربسته، خصومت و نزاع و مجادلات دینى، جاى خود را به همسویى و همدلى می‌دهد.[۲]

تاریخچه مختصرى از پلورالیسم دینى

پلورالیسم دینى ابتدا در عالم مسیحیت و در دهه‌هاى اخیر، توسط «جان هیک» (متولد ۱۹۲۲م) طرح و ترویج شده است. او می‌گوید:«از نظر پدیدارشناسى، اصطلاح تعدد ادیان (کثرت دینى) به طور ساده عبارت است از این واقعیت که تاریخ ادیان، نمایانگر تعدد سنن و کثرتى از متفرعات هر یک از آنها است. از نظر فلسفى، این اصطلاح ناظر به یک نظریه خاص از روابط بین سنت‌ها است، با دعاوى مختلف و رقیب آنها. این اصطلاح به معناى این نظریه است که ادیان بزرگ جهان، تشکیل دهنده برداشت‌هاى متفاوت از یک حقیقت غایى و مرموز الهی‌اند».[۳]

در جاى دیگر گفته است: «ادیان مختلف، جریان‌هاى متفاوت تجربه دینى هستند که هر یک در مقطع خاصى، در تاریخ بشر آغاز گردیده و خودآگاهى عقلى خویش را درون یک فضاى فرهنگى بازیافته است».[۴]

کثرت‌گرایى ممکن است بین ادیان در نظر گرفته شود، به این نحو که تمامى ادیان را بر حق بدانیم و یا این‌که هر کدام را بهره‌مند از حق بدانیم، یا ممکن است که در خود ادیان، فرقه‌هایى باشند که هر کدام را صاحب حق بدانیم، مانند: دو گروه شیعه و سنى که در درون دین اسلام وجود دارند و هر کدام خود را اسلام خالص معرفى می‌کنند، ولى از نظر پلورالیسم هر دو گروه می‌توانند بر حق باشند. یا این‌که بگوییم بهره‌اى از حق می‌تواند نزد هر کدام از این دو گروه وجود داشته باشد. به تعبیر دیگر؛ تکثرگرایى دینى را می‌توان به تکثرگرایى برون‌دینى و تکثرگرایى درون دینى تقسیم نمود.

مبانى و رویکردهاى پلورالیسم دینى

براى پلورالیسم دینى، مبانى متنوعى به وجود آمده است که به بعضى از آنها اشاره می‌شود:

رویکرد اول: تمایز میان «گوهر دین» و «صدف دین» و اصالت دادن به گوهر و مغز ادیان و نادیده گرفتن صدف‌ها است که در این رویکرد معمولاً تعالیم و آموزه‌ها و خصوصاً آداب و مناسک ظاهرى آنها به عنوان صدف و پوسته دین تلقى می‌شوند.

رویکرد دوم: این تفسیر بر تجربه وحیانى و تجربه دینى تأکید می‌ورزد و اساساً دین را در حد تجارب دینى فرو می‌کاهد. و تجربه دینى همواره در هنگام گزارش و تفسیر، به دلیل دخالت امور متنوعى؛ مانند پیش فرض‌ها و زمینه‌هاى فرهنگى و معرفتى، متنوع می‌گردد و تنوع ادیان در واقع انعکاس تجارب دینى واحد در آینه فرهنگ‌ها است.

رویکرد سوم: این قرائت، رویکردى است انسان گرایانه، و معتقد است که ادیان باید به‌جاى تأکید بر امور لاهوتى به مشترکات دنیایى خود بپردازند و آنچه را که از لوازم عینى زندگى جمعى است، مد نظر قرار دهند و مباحث لاهوتى خود را براى خود نگاه دارند.

رویکرد چهارم: همه ادیان پیام واحدى دارند و با اندکى تحلیل، اختلافات میان آنها برداشته می‌شود و در واقع، اختلافات ادیان، ناشى از اختلاف تفاسیر و اختلاف‌هاى زبانى و غیر واقعى است.

رویکرد پنجم: این رویکرد مبتنى بر تفاوت بین حقیقت «فى نفسه» و حقیقت «نزد ما» است. واقعیتى در «نفس الامر» وجود دارد که ضرورتاً ادراک کاملى از آن نزد کسى موجود نیست و دست اندیشه ما از دامان آن کوتاه است. اما حقیقتى نزد ما وجود دارد که جنبه پدیدار واقعیت است. ادیان به علت مواجهه انسان‌ها با امر قدسى و ریختن آن در ظرف اعصار و فرهنگ‌هاى مختلف، متکثر شده‌اند. علاوه بر این؛ خداوند هم براى ایجاد یک ارتباط مؤثر، پیام خویش را با درون مایه‌هاى فرهنگ‌هاى هر ملتى، در هر عصرى، متناسب کرده است.

ناگفته نماند که در خصوص رویکردهاى مذکور، آنچه در این مجال می‌توان بیان داشت این است که: بر مجموعه آنان نقدها و ملاحظات جدّى متوجه می‌باشد، هرچند برخى از آنان(رویکرد اوّل…) ممکن است به نحوى داراى تفسیر صحیحى باشد که براى بررسى فراتر، به کتب مربوط می‌توان مراجعه نمود.

رویکرد ششم: این تقریر، یک رویکرد هرمنوتیکى است که بر مبناى گرایش مفسر محورى بنیان شده است و معتقد به تأثیر تمام عیار پیش فرض‌ها و پیش دانسته‌هاى هر مفسرى در هنگام فهم متون است. از نظر این رویکرد، مؤلف و گوینده نیز چون مفسر است، شأن مؤلف بودن خود را پس از اداى متن از دست می‌دهد. طبق این مبنا، عبارات به خودى خود مفهم چیزى نیستند و این مفسر است که با پیش فرض‌ها و ساختار معرفتى خود، روح معنا را در کالبد عبارات می‌دمد. به عبارت دیگر؛ معناى موجود در بطن یک عبارت مانند موم است و این شاکله ذهن مفسر است که بنابر ساختمان معرفتىِ خود، آن‌را در قالبى خاص شکل می‌دهد. پس عبارات، آبستنِ معانى نیستند، بلکه گرسنه معانى می‌باشند و این معانى را مفسران و مخاطبان باید به عبارات ببخشند.[۵]

اشکالات این رویکرد: رویکرد ششم که نقطه مشترک پلورالیسم و هرمنوتیک است، اشکالاتى را به همراه دارد که به برخى از آنها اشاره می‌شود:

سیستم فهم انسان‌ها تابع قوانین محاوره است و همه عقلاى عالم بر مبناى آن اصول به محاوره و مفاهمه می‌پردازند. در فرایند فهم و مفاهمه، اصولى مانند: توجه به وضع گوینده و مؤلف، نظام واژگانى وى، زبانى که او براى بیان برگزیده است(سمبلیک، طنز، جد و…) و این اصل که گوینده به طور یقین از عبارات خود، مفاهیم خاصى را قصد کرده است، همگى از اصول عقلایى می‌باشند که قطعاً خود افراد مفسر محور نیز نمی‌توانند از تمسک به آنها خوددارى کنند. البته وقتى یک متن از امرى خبر می‌دهد، بسته به قراین و اوضاع، باید در فهم آن تلاش نمود. و از آن روى که متون دینى داراى ناسخ و منسوخ، عام و خاص، مطلق و مقید و… است، باید به دقت صدر و ذیل آنها بررسى شود. پس در فهم یک متن، پیش فرض‌هایى؛ مانند دانستن زبان مؤلف و قراین حالیه و مقالیه و… وجود دارد، لکن پیش فرض‌هایى هم وجود دارد که مخاطب را از درک متن دور می‌کند و باید از دخالت دادن آنها در فهم متن اجتناب کرد.[۶]

ملاحظه‌اى بر نظریه پلورالیسم

گذشته از تمامى دیدگاه‌هاى انتقادى که در برابر رویکردهاى پلورالیسم دینى وجود دارد، باید توجه داشت که به عقیده ما مسلمانان، مدارک روشن و خردپذیرى بر حقانیت دین اسلام وجود دارد که با وجود این مدارک و دلایل، ادعاى همسنگى و همسانى همه ادیان نمی‌تواند صحیح تلقى گردد. از جمله این ادله، خردپذیرى گزاره‌ها و آموزه‌هاى اسلامى و سازگارى آنها با هم، مستند بودن منابع و متون اسلامى، زنده بودن و دست نخوردگى(عدم تحریف) کتاب آسمانى مسلمانان، اعجاز و تحدى قرآن، جامعیت احکام و کار آمدى و کارکردهاى مثبت آنها است.

علاوه بر این، نکته بسیار مهم در این مباحث، مسئله خاتمیت دین اسلام و تأخر زمان آن نسبت به ادیان گذشته است که به منزله نسخ شرایع و ادیان گذشته خواهد بود.[۷]

قرائت‌هاى مختلف از دین

قرائت‌هاى مختلف یا هرمنوتیک، یکى دیگر از شاخه‌هاى دین‌پژوهى است که طرفداران آن معتقد به تأثیر تمامى پیش فرض‌ها و پیش دانسته‌هاى هر مفسرى در هنگام فهم متن است.

در نظریه هرمنوتیک، دیدگاه‌هاى متعددى وجود دارد که به صورت اشاره در ذیل می‌آیند:

  1. دیدگاه شلایر ماخر: هرمنوتیک روشى است براى تفسیر متون و پرهیز از سوء فهم، که از فاصله زمانى بین مفسر و متن ناشى می‌شود.
  2. دیدگاه دیلتاى: هرمنوتیک مبنایى است براى علوم انسانى در مقابل علوم طبیعى. وى معتقد به دخالت تاریخ در تفسیر مفسر مى‏باشد.
  3. دیدگاه هیدگر: هرمنوتیک، تبیین ماهیت فهم و شرایط حصول آن است. وى هرمنوتیک را از روش به فلسفه – یا وجودشناسى – تبدیل نمود و بر مبناى یک بنیان وجود شناسانه، آن‌را به عنوان تبیین چیستى و ماهیت فهم و شرایط حصول آن تلقى کرد.
  4. دیدگاه گادامر: هرمنوتیک، ترکیب افق‌ها است. وى مباحث هستی‌شناسى هیدگر را به شکل معرفت‌شناسى ارائه کرد و در واقع، هستی‌شناسى فهم را بنا نمود. هرمنوتیک گادامر عمدتاً تبیین کننده فرایند تحقق فهم است و به صحت و سقم و اعتبار و عدم اعتبار فهم التفاتى ندارد.

از نظر وى، ذهن مفسر مشحون از عقاید و معلومات، انتظارات، مفروضات، پرسش‌ها، پیش فرض‌ها و پیش ساخته‌ها است که «افق» یا «منظر» قرائت کننده را تشکیل می‌دهند. این افق همواره با مفسر حرکت می‌کند و دائماً با مراجعه به جهان یا اشیا و متن تعدیل و تبدیل می‌شود. و عمل تفسیر عبارت است از «ترکیب افق‌ها»؛ یعنى ترکیب و پیوند «افق فهم مفسر» و «افق متن» و کار هرمنوتیک هم اتصال دادن این افق‌ها به هم و برقرار کردن نوعى هم سخنى و دیالوگ میان مفسر و متن است. و منشأ اختلاف تفاسیر، همین تکیه زدن به پیش فرض‌ها و افق‌ها است.

به عقیده گادامر، هیچ دیدگاه مطلقى وجود ندارد که حاوى تمام دورنماها و تمام سویه‌ها و افق‌هاى ممکن باشد، بلکه هر تأویل و تفسیرى به نوعى خاص و افقى خاص، در هم سخنى با متن قرار می‌گیرد؛ لذا اساساً تفسیر بی‌طرفانه، ممکن نیست و هیچ تأویل قطعى و نهایى وجود ندارد. در واقع، در نگاه هرمنوتیکى گادامر، کشف نیّت ناب مؤلف مورد توجه نیست؛ زیرا متن را نباید تجلى ذهنیت مؤلف دانست.[۸]

ملاحظاتى بر نظریه گادامر

از آن‌جا که در مجادلات کلامى و فلسفى سال‌هاى اخیر رویکرد گادامرى فراوان به چشم می‌خورد و از سایر رویکردها اثر بیشترى گذاشته و از اهمیت بیشترى برخوردار است، به برخى از انتقاداتى که به دیدگاه گادامر وارد است، اشاره می‌شود:

اولاً: به چه دلیل باید به معناى متن و مقصود مؤلف، بی التفات باشیم و عامدانه تغافل کنیم؟ آیا مفسر نمی‌تواند بر اساس معیارهایى در تفکیک افق ذهنى خود از افق ذهنى مؤلف بکوشد؟

ثانیاً: بنابر مبناى گادامر، به نوعى نسبى گرایى آشکار می‌رسیم و میان فهم درست و نادرست، هیچ مرزى باقى نمی‌ماند و در واقع، این نظریه به نحوی مشابه نظریه «نسبیت» کانت است.

ثالثاً: در کلیت و عمومیت نظریه گادامر می‌توان اشکال کرد، و تأثیرپذیرى از پیش فرض‌ها و پیش داوری‌ها و سنت‌ها را امرى اجتناب‌پذیر دانست.

رابعاً: اگر هر فهمى نیازمند پیش فرض باشد، مسلّماً همان فرض پیشین نیز محتاج پیش فرض است و این در واقع به دور یا تسلسل منتهى می‌گردد.[۹]

نکاتى در مورد قرائت‌هاى مختلف از دین

تا کنون هرمنوتیک و قرائت‌هاى مختلف از دین را توضیح داده و مبانى مختلف آن‌را برشمردیم و در خصوص نظریات گادامر، که بازتاب زیادى هم در میان متفکران معاصر داشته است، مطالبى را مطرح نمودیم، لکن براى تکمیل بحث لازم است نکاتى را یادآور شویم:

نکته نخست: اگرچه مسئله «قرائت‌هاى گوناگون از دین» تا حد زیادى از هرمنوتیک مدرن فلسفى گرفته شده است، لکن بحث از تفسیر و تأویل و فهم متن، پیشینه دیرینه‌اى در علوم اسلامى دارد. می‌توان گفت: مباحث هرمنوتیکى در علوم اسلامى، خصوصاً در علم تفسیر، علم اصول، و عرفان نظرى مطرح بوده است. به عنوان مثال؛ می‌توان به مباحثى؛ نظیر انواع تفسیر عقلى، نقلى، رمزى، شهودى، تفسیر قرآن به قرآن یا آیه به آیه، تفسیر به رأى، مباحث الفاظ، روش‌هاى ظهوریابى و… اشاره کرد.

نکته دوم: از آن‌جا که متون مقدس دینى در ساختن و پرداختن فرهنگ مسلمانان، و در تدوین علوم مختلف اسلامى،

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.