پاورپوینت کامل دلایل عقلی و فطری معاد چیست؟ ۵۹ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل دلایل عقلی و فطری معاد چیست؟ ۵۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل دلایل عقلی و فطری معاد چیست؟ ۵۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل دلایل عقلی و فطری معاد چیست؟ ۵۹ اسلاید در PowerPoint :
پاسخ اجمالی
دلایل عقلی و فطری معاد با طرح دیدگاه فلسفى سه مکتب «مشّاء»، «اشراق»، «حکمت متعالیه»، و دیدگاه کلامى و عرفانى روشنتر خواهد شد. گستره بحث در آثار اندیشمندان، متضمن مباحثى؛ نظیر امکان، ثبوت، اثبات و چگونگى وقوع معاد به صورت جسمانى، نفسانى یا هر دو است. بدین منظور، بخشهاى اصلى پاسخ را سرفصلهای زیر تشکیل میدهد:
الف) مفهوم معاد، ب) امکان و وقوع معاد، ج) ادعاها و توصیفات، د) اثبات معاد.
الف) مفاهیمى مانند: ۱. بازگشت به موطن اصلى، ۲. مرگ بعد از زندگى و زندگى بعد از مرگ، ۳. ایجاد عالمى دیگر مثل دنیا و اجتماع همه انسانها، ۴. بازگشت نفس به مبدأ، ۵. انتقال روح از عالم شهادت به عالم غیب، ۶. جمع نفوس جزئى به سوى نفس کلى، ۷. قیامت یا به پاخاستن مردم از قبر.
ب) ابتدا باید امکان معاد و سپس وقوع آن اثبات گردد. امکان آن از وجود دنیا، قابل ادراک است.
ج) بسیارى از حکما و عرفا و متکلمان، معتقد به معاد جسمانى و روحانى هستند، اما در چگونگى بازگشت جسم اختلاف دارند، به اینکه بدن اخروى و عقلى خاص هر انسان، و یا بدن دنیایى و یا بدن برزخى و یا…، بازگشت مینماید.
د) ۱. دلایل عقلى قرآنى معاد، عبارتاند از: عالم آخرت لازمه هدفدارى دنیا، برپایى عدل و رسیدن انسان به کمال است. خدایى که بار اول انسان را خلق کرد و بذر را در زمین میرویاند، بر معاد انسان نیز توانا است.
- دلایل عقلى آن هم مانند؛ به دلیل واحد بودن نفس هر انسانى، تغییر خصوصیات بدن مضرّ به معاد نیست. خیرات و کمالات عقلى، هنگام وابستگى نفس به بدن حاصل نمیشود، و با تحقق معاد، چنین کمالاتى به دست خواهد آمد. مرگ بدن، به جهت توجه نفس به عالم دیگر است و این به معناى بازگشت به موطن و جایگاه ابدى است. لازمه «خلقت» انسان، انتقال او به عالمى کاملتر است. بازگشت نفس به مبدأ، مقتضاى لفظ «معاد» است. شوق نفس به مبدأ، بیش از شوق به جسم است و بالاترین لذّت آن مشاهده واقعیات است. معاد تجلّیگاه بعضى اسماى الهی مثل معید، محیى، حاشر، باعث و… است.
- دلایل فطرى؛ تمامى اصول و فروع دین و از جمله معاد، فطرى است. میل به جاودانگى فطرى است و با معاد، محقق میشود. غایت انسان، لذّات مادى نیست. ترس از مرگ و لوازم آن، نشانهاى بر فطرى بودن میل به بقا است.
پاسخ تفصیلی
دلایل عقلی و فطری معاد به صورت طرح بحث از دیدگاه سه مکتب فلسفى شاخص (مشّا، اشراق و حکمت متعالیه) و از منظر کلام و عرفان بوده که ذیل هر یک از عناوین چهارگانه، دیدگاهها بر حسب میزان دسترسى به منابع و به تفکیک، و گاه نقل مطالبى از دیگران، جهت روشن شدن بیشتر مطلب، بیان میشود.
گفتنی است؛ با وجود بررسیهاى انجام شده در آثار ابن سینا، از ایشان مطلبى در اثبات عقلى معاد به دست نیامد، هرچند که ایشان تنها راه اثبات را طریق شرعى و تصدیق خبر نبوّت میداند و نیازى هم به اثبات عقلى معاد نمیبیند. البته، وی در سایر زمینههاى مربوط به عالم آخرت اظهار نظر نموده است. در مورد نظر متکلمان و عرفا نیز به نقل قول مختصرى از آنان اکتفا گردید.
از آنجا که انسان موجودى مرکب از جسم و نفس است، چگونگى بازگشت او به عالمى دیگر، از دو جنبه جسمانى و نفسانى مورد بحث قرار میگیرد. بهطور کلى؛ هر بحثى پیرامون معاد به دو بخش اصلى قابل تقسیم است: تحقق و ضرورت معاد، و چگونگى وقوع آن به صورت جسمانى(جسمانی نفسانی) یا نفسانى.
فلاسفه، معمولاً یا توجه چندانى به بخش اوّل نداشته و یا به نحوه وقوع معاد، بویژه از بُعد جسمانى اهمیت بیشترى دادهاند، هر چند معتقد به هر دو نحوه بوده باشند؛ چرا که معاد جسمانى بحثانگیزتر بوده است. بنابراین، مطالب مربوط به معاد، در این نوشتار، داراى چهار عنوان اصلى است:
الف) مفهوم معاد(به لحاظ لغوى و اصطلاحى)
- رجوع و بازگشت به موطن اصلى،[۱]
- مرگ بعد از زندگى و زندگى بعد از مرگ،[۲]
- ایجاد عالم دیگرى همانند دنیا و اجتماع انسانها از اولین تا آخرین،[۳]
- بازگشت نفس به سوى مبدأ،[۴]
- انتقال روح از عالم شهادت به عالم غیب،[۵]
- جمع نفوس جزئى به سوى نفس کلى،[۶]
- قیامت؛ یعنى به پاخاستن مردم از قبر در جهان آخرت، هنگامى که خدا به قضاوت درباره اعمال آنها میپردازد و ملائکه صف به صف میآیند.[۷]
یکى از نتایج حاصل از موارد فوق، این است که شرط اساسى در مسئله معاد، انتقال به عالم دیگر است؛ لذا مباحث پیرامون مرگ، بقاى نفس، جاودانگى و… خارج از بحث یا به تعبیرى از مباحث مقدماتى است.
ب) امکان و وقوع معاد
تا وقتى امکان یک چیز ثابت نشود، بحث از آن بیفایده است که اثبات آن، یا از وجود مماثل ثابت میشود یا چیزى که پیدایش آن نیاز به نیروى بیشترى داشته باشد. ایجاد عالم دیگر، یا نظیر این عالم است، یا آسانتر از آن. وجود فعلى دنیا حاکى از امکان دنیا و در نتیجه، امکان مماثل آن؛ یعنى آخرت است.[۸] آنگاه میتوان به بحث در وقوع عالم آخرت و معاد پرداخت.
ج) ادعاها و توصیفات معاد و چگونگى وقوع آن
به گفته ملاصدرا، بسیارى از حکما و مشایخ عرفا و علماى امامیّه و گروهى از متکلمان به هر دو معاد جسمانى و روحانى معتقدند، مبنى بر اینکه نفس مجرد به سوى بدن باز میگردد.[۹] خود ایشان نیز مذهب خود را «بازگشت بدن به عینه و به همراه نفس» معرفى و آنرا مطابق عقل و شرع میداند که مخالفت با آنرا کفر و انکار نصوص قرآنى اعلام مینماید.[۱۰]
مُعاد در معاد، بدن انسان مشخصى است که وفات نموده، با اجزاى بدن خود که اگر کسى او را ببیند میگوید فلانى است که در دنیا بود.[۱۱]
بنابر مبانى ملاصدرا، انسان در عین وحدت، داراى سه عالم حسى، خیال و عقل است. ابتدا مادى و دنیایى است، با حرکت خود، انسان نفسانى و برزخى و با ادامه آن، وجود عقلى و اخروى میشود. هر سه بدن، مراتب یک بدن هستند که شدت و ضعف دارند؛ مثل تغییرات عوارض مادى از کودکى تا پیرى؛ چون تشخص دهنده بدن نفس است و نفس، واحد است. به این ترتیب، بدن اخروى هر شخصى، همان بدن دنیوى به تکامل رسیده او است.[۱۲]
اما به نظر متکلمان، بازگشت جسم با جمع اجزاى مادى و پراکنده هر بدن صورت میگیرد.[۱۳] این اجزا به دلیل برخوردارى از نفسى خاص ویژگیهاى خاص دارند؛ لذا هر بدنى از اجزاى خودش بازسازى میشود که آنها را خدا میشناسد. بعد از این مرحله، بدن به روح میپیوندد و همان انسان دنیایى ایجاد میشود.[۱۴]
ابن سینا با وجود اعتقاد به معاد روحانى و جسمانى، خود را از استدلال عقلى بر معاد جسمانى عاجز دانسته، عقیده خود را از شرع میگیرد و معاد روحانى را قابل اثبات با برهان معرفى میکند.[۱۵]
شیخ اشراق به حشر جسمانى، به معناى برانگیخته شدن بدن مادى همراه نفس را قبول ندارد، بلکه به بدن برزخى قایل است[۱۶] و اینکه نفس به دلیل عشق به مبدأ خود و با رهایى از پراکندگیها به عالم نور بازمیگردد.[۱۷]
د) اثبات معاد
- برخى دلایل عقلى برگرفته از قرآن
خدا حق است و کار باطل نمیکند. جهان بیهدف، باطل است. پس عالم متحرک هدفى دارد تا در آنجا آرام گیرد و آن عالم قیامت است.
خداى حکیم کارى بر خلاف حکمت و عدل نمیکند و چون دنیا شایستگى ایفاى حق مؤمن از مفسد را ندارد، باید روزى باشد که همه به جزاى اعمال خود برسند.
لازمه رحمت خدا این است که بشر را به کمال برساند. باید قیامتى باشد تا بشر فراورده کار خود را بیابد و به کمال برسد.[۱۸]
خدایى که بار اوّل انسان و ماده انسان را خلق کرد، قادر است تا انسان اوّل را دوباره بیافریند.
وقتى بذر در زمین قرار میگیرد و آب و خاک آنرا احاطه میکند، از نظر عقل باید بپوسد، اما بر عکس به دو بخش تقسیم میشود: از بالاى آن جوانه میزند و از پایین آن ریشه در زمین نفوذ میکند. این نشان دهنده قدرت و حکمت فراگیر خدا است که بر معاد نیز توانایى دارد.[۱۹]
- چند دلیل عقلى
دیدگاه صدر المتألهین و حکمت متعالیه
ایشان در کتابهای اسفار، مبدأ و معاد و الشواهد الربوبیه اصولى را برمیشمارد که همگى یا اکثر آنها، نتیجه فلسفه خود او هستند و سپس معاد جسمانى و روحانى را اعلام میکند. بر این اساس که هر چند خصوصیات بدن تغییر میکند، اما نفس باقى است و تشخص دهنده بدن است؛ لذا مجموع بدن و نفس دنیایى، در عالم آخرت محشور میشود.[۲۰]
وجود، خیر است و آگاهى به آن، خیرى دیگر. هر چه وجود کاملتر باشد، این خیر بیشتر است؛ از این رو قواى عقلى شریفتر و سعادت آن هم بزرگتر از قوای حسی و خیالی است. لذت حاصل از ادراکات آن هم غیر قابل وصف است؛ چون عقل از حیث ادراک و مُدرِک و مُدرَک قویتر از حس است، اما این خیرات هنگام وابستگى نفس به بدن به دست نمیآید، وقتی که این مانع برطرف شد، تحقق مییابد.[۲۱]
وقتی نفس به درجهاى رسید که وابستگى آن به بدن کم و توجهش به عالم دیگر زیاد شد، با مرگ طبیعى از بدن جدا میشود. این جدایى به جهت ناتوانى نفس از نگهدارى بدن نیست، بلکه به دلیل توجه فطرى به عالم دیگر است؛ چون اگر چنین بود ناتوانى نفس در حفظ بدن در ابتداى خلقت آن بیشتر میبود.[۲۲]
انسانى که در آفرینش او این همه دقت شده و جسدش را با این که پاک بود، چهل سال گذاشت بماند تا مستعد شود روح شود،[۲۳] از نظر عقل بعید است که خدا به هلاکتش راضى باشد، بلکه میطلبد که از وضعیت پست به وضعى شریف انتقال یابد.[۲۴]
بازگشت نفس به مبدأ، مقتضاى لفظ «معاد» است؛ چون بازگشت؛ یعنى برگشتن به همان جایى که از آنجا آمده است.[۲۵]
دیدگاه شیخ اشراق
از دیدگاه شیخ اشراق: شوق نفس به مبدأ، بیش از شوق به جسم خود است و هر چه از ماده مجردتر شود، عشق او بیشتر خواهد شد. اگر بدن را مغلوب سازد، هنگام مرگ، بدن به اصل برمیگردد. و براى نفس هیچ لذتى بزرگتر از درک کمال نیست، اگر به جهت سرگرمى به بدن از این ادراک باز بماند، بعد از جدایى از جسم، همه واقعیات را مشاهده و فیوضات خدایى بر او میبارد.[۲۶]
دیدگاه متکلمان
ادیان آسمانى در مقابل احکام و تکالیف، وعده ثواب و عقاب دادهاند، اما عدل الهی در دنیا کاملاً محقق نمیشود، پس باید عالم دیگرى باشد که صلاحیت این تحقق را داشته باشد.[۲۷]
دیدگاه عرفا
تجلّى خداوند به تمامى اسما و صفات از شئون الاهیّت است و براى هر اسم و صفتى دولتى مقرر است. تجلّیگاه اسمایى؛ مانند معید، محیى، حاشر و… عالم آخرت است تا تماماً تجلّى یابند.[۲
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 