پاورپوینت کامل چگونه تلاش برای درمان بیماری از طریق دعا و توسل و اسباب عادی با رضا به قضای الهی جمع می شود؟ ۴۷ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل چگونه تلاش برای درمان بیماری از طریق دعا و توسل و اسباب عادی با رضا به قضای الهی جمع می شود؟ ۴۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل چگونه تلاش برای درمان بیماری از طریق دعا و توسل و اسباب عادی با رضا به قضای الهی جمع می شود؟ ۴۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل چگونه تلاش برای درمان بیماری از طریق دعا و توسل و اسباب عادی با رضا به قضای الهی جمع می شود؟ ۴۷ اسلاید در PowerPoint :
پاسخ اجمالی
سؤالی که طرح گردیده از گذشته تحت این عنوان در کتب اخلاقی مطرح شده است که آیا دعا با مقام رضا منافات ندارد؟
رضا حالتى نفسانى و به معناى خشنودى از قضا و قدر الاهى است.
اشکال فوق از آن جا پیدا شده که گمان شده است دعا بیرون از حوزه قضا و قدر الاهی است، در صورتی که دعا و استجابت دعا نیز جزئی از قضا و قدر الاهی است
منظور از تقدیر الاهی این است که خدای متعال برای هر پدیده ای، اندازه و حدود کمی و کیفی و زمانی و مکانی خاصی قرار داده است که تحت تأثیر علل و عوامل تدریجی، تحقق می یابد و منظور از قضای الاهی این است که پس از فراهم شدن مقدمات و اسباب و شرایط یک پدیده، آن را به مرحله نهایی و حتمی می رساند
با این مقدمه باید گفت:
۱. دعا یکی از اسباب است همانند اسباب دیگر و اگر آشامیدن آب به جهت رفع تشنگى، و خوردن غذا به جهت سد گرسنگى با مرتبه رضا مخالفت داشته باشد، دعا هم با رضا مخالفت خواهد داشت.
۲. هر گاه ما دعا مى کنیم، در واقع براى آینده مطلبى را مى خواهیم که واقع شود و ما خواست خدا را در آینده اطلاع نداریم؛ یعنى نمى دانیم خداوند در آینده چه چیزى براى ما خواسته، تا نسبت به آن راضى باشیم. و تنها در این صورت، دعا با مقام رضا منافات دارد که انسان حاجتش را بخواهد، هر چند مخالف رضا و صلاح خدا باشد.
۳. توسل به اولیاء الله (ع) و یا دعا، نباید موجب دست کشیدن و عدم استفاده از وسایل عادى، در پیگیری درمان بیماری و رفع مشکلات روزمره باشد بلکه تلاش و کوشش برای معالجه بیماری خود و فرزندان از راههای مختلف و صحیح یک وظیفه است و با توکل و رضا به قضای الهی نیز منافاتی ندارد.
پاسخ تفصیلی
پیش از آنکه اقدام به پاسخ نماییم تذکر دو نکته ضروری است:
۱. سؤالی که طرح گردیده از گذشته تحت این عنوان در کتب اخلاقی مطرح شده است که
آیا دعا با مقام رضا
منافات ندارد؟ در حالی که می دانیم انسان باید به آنچه از جانب خدا می رسد راضی و خشنود باشد و دعا با مقام رضا و تسلیم منافات دارد.
۲. این را می دانیم که در قرآن کریم و روایات، مؤمنان به دعا و تلاش ترغیب شدهاند؛ در حالى که در همین قرآن و روایات در باره مقام رضا و فضیلت آن بسیار سخن گفته شده است. این خود بهترین دلیل بر عدم تنافى میان دعا و مقام رضاست؛ زیرا که در کلام خداوند تعارضى وجود ندارد و هیچ یک از پارههاى وحى با هم در تنافى نیستند. معصومین نیز که از بالاترین مراتب رضا برخوردار بودند، در عین حال بسیار دعا مىکردند. پس باید معناى درست رضا و دعا را دریافت، همان گونه که در قرآن و احادیث مورد نظر بوده و هست.
رضا حالتى نفسانى و به معناى خشنودى از قضا و قدر الاهى است. کسى که به مقام رضا برسد نه تنها به قضاى پروردگار اعتراضى نمىکند، بلکه از آن خشنود است. برخلاف انسان صابر که ممکن است در باطن از مصیبتها ناخشنود باشد، ولى خود را از اعتراض باز دارد.
پس باید قضا و قدر الاهی را دقیقا تبیین نماییم؛ زیرا همان طوری که شهید مطهری (ره) بدان اشارتی فرموده، این اشکال از آن جا پیدا شده که گمان شده است دعا بیرون از حوزه قضا و قدر الاهی است، در صورتی که دعا و استجابت دعا نیز جزئی از قضا و قدر الاهی است و احیانا جلو قضا و قدرهایی را می گیرد.
[۱]
از این رو می گوییم:
واژه “قدر” به معنای اندازه، و “تقدیر” به معنای اندازه گیری و چیزی را با اندازه معینی ساختن است. واژه “قضا” به معنای یکسره کردن و به انجام رساندن و
داوری
کردن (که آن هم نوعی به انجام رساندن اعتباری است)، استعمال می شود. گاهی این دو واژه به صورت مترادف و به معنای “سرنوشت” نیز به کار می رود.
منظور از تقدیر الاهی این است که خدای متعال برای هر پدیده ای، اندازه و حدود کمی و کیفی و زمانی و مکانی خاصی قرار داده است که تحت تأثیر علل و عوامل تدریجی، تحقق می یابد و منظور از قضای الاهی این است که پس از فراهم شدن مقدمات و اسباب و شرایط یک پدیده، آن را به مرحله نهایی و حتمی می رساند.
[۲]
تقدیر الاهی یا سرنوشت، دو حوزه دارد:
۱. حوزه ای که خارج از اختیار آدمی است؛ مانند وقوع حوادثی چون سیل، زلزله، طوفان و … در زندگی انسان، که وظیفه انسان دین باور در برخورد با حوادثی که به وقوع پیوسته، چیزی جز تسلیم و خرسندی نیست.
البته
بدیهی
است که تسلیم بودن در برابر این گونه امور الاهی، با تلاش برای جلوگیری از حدوث بلایا یا تقلیل خسارات و یا جبران خسارات ناشی از آن بلایا منافاتی ندارد؛
چون تسلیم بودن، مربوط به اصل تحقق اموری است که بدون اختیار انسان واقع شده و تحقق یافته است و لزوم تلاش، یا برای جلوگیری از حدوث بلا، یا تقلیل آثار و یا برای جبران خسارت ناشی از آن است و بین این دو فرق است؛ چون ممکن است در همان موردی که انسان تمام تلاش و نهایت توان خود را به کار برده باز بلا و حادثه واقع شود؛ مثل این که نهایت قدرت انسان در استحکام بنا، مقاومت در برابر قدرت معینی از زلزله است، حال اگر زلزله ای با قدرت بالاتری واقع شود در چنین موردی انسان دین باور، وظیفه ای جز تسلیم و خرسندی ندارد.
۲. حوزه ای که شامل افعال اختیاری انسان می شود. در این حوزه، تقدیر الاهی هیچ گونه منافاتی با اراده و تصمیم گیری آزاد انسان ندارد و از این رو، مسئولیت افعال آدمی در این حوزه بر عهده خود اوست؛ چون معنای قضا و قدر الاهی این است که تحقق هر پدیده ای با همه خصوصیات و قیود آن، مستند به علم و اراده الاهی است و همه تحت تدبیر حکیمانه الاهی است. آنچه خداوند تقدیر می کند، فعل انسان همراه با همه خصوصیات و قیود آن است، نه بدون آنها. برخی از این خصوصیات به ویژگی های زمانی و مکانی باز می گردد و پاره ای نیز به فاعل آن مربوط می شود. یکی از خصوصیات افعال اختیاری، آن است که از سر اختیار و بر پایه گزینش آزادانه فاعل انجام شود. بنابراین، معنای این که خداوند افعال اختیاری انسان را از پیش تقدیرکرده است، این است که شخص خاصی در زمان و مکان معینی با بهره گیری از اختیار خویش – و نه به صورت جبری – آن کار را انجام می دهد.
[۳]
،
[۴]
با این مقدمه باید گفت:
۱. دعا یکی از اسباب است همانند اسباب دیگر؛ یعنی ممکن است
خداوند متعال مقدر کرده باشد که شخص فقط به وسیله دعا کردن صاحب فرزند شود، و تا
دعا نکند، به او اولاد ندهد، هر چند که به همه وسیله ظاهرى متوسل شود، همچنان که
مقدر کرده است تا ازدواج نکند به او اولاد ندهد.
پس با فرض مقدر بودن صاحب فرزند شدن باز هم به دعا احتیاج است. یا مقدر شده که فقط
به وسیله معالجه بیمارى بر طرف شود، و تا درمان نکند، بهبودى نیابد.
به عبارت دیگر، سؤال فوق همانند آن است که گفته شود رضا به قضاى الاهى با تلاش براى رفع امورى همچون گناه و فقر و بیمارى، سازگار نیست. پاسخ مشترک این دو سؤال، آن است که اولا همه تلاشها و دعاها براى انسان مؤمن، اسبابى هستند که خداوند اراده کرده است واسطه پدید آمدن مسببى خاص باشند. استخدام این اسباب در واقع تسلیم شدن به سنت و اراده خدا و پذیرش یک قانون الاهى در جریان یافتن امور است و اگر این مطلب را بپذیریم رضاى به قضاى الاهى وقتى کامل است که بنده مؤمن به سنن پروردگار نیز راضى باشد و اسباب را براى نیل به اهداف مورد ر
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 