پاورپوینت کامل دلیل علمای شیعه در مورد ساختگی بودن قضیهی «عبدالله بن سبأ» توسط «سیف بن عمر» چیست؟ ۷۱ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل دلیل علمای شیعه در مورد ساختگی بودن قضیهی «عبدالله بن سبأ» توسط «سیف بن عمر» چیست؟ ۷۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل دلیل علمای شیعه در مورد ساختگی بودن قضیهی «عبدالله بن سبأ» توسط «سیف بن عمر» چیست؟ ۷۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل دلیل علمای شیعه در مورد ساختگی بودن قضیهی «عبدالله بن سبأ» توسط «سیف بن عمر» چیست؟ ۷۱ اسلاید در PowerPoint :
پاسخ اجمالی
اسلام واقعی همان تشیع است که امام علی(ع) معارف آنرا از پیامبر اکرم(ص) دریافت و به پیروان خود انتقال داده است و انتساب تفکر شیعی به شخصی یهودی به نام «عبدالله ابن سبأ» به دلایل عقلی و نقلی زیادی، دروغ محض است. وجود «سیف بن عمر» به عنوان راوی این داستان، یکی از دلائل واهی بودن این نسبت است. هرچند این دلیل به تنهایی میتواند گواه صادقی بر مدعای ما باشد؛ چراکه سیف بن عمر نه تنها در میان علمای شیعه اعتباری ندارد، بلکه بسیاری از علمای اهل سنت هم احادیث او را ضعیف شمرده و او را دروغ پرداز معرفی نمودهاند. برخی نیز او را زندیق(مانوی مذهب) دانسته که احادیث را دستکاری کرد. با توجه به بیاعتبار بودن این شخص در نزد دانشمندان، کتابها و روایتهای او نیز فاقد ارزش است.
پاسخ تفصیلی
تشیّع، مکتبی است همزاد با قرآن؛ زیرا نزدیکترین فرد به پیامبر اکرم(ص)، امام علی(ع) بود که از همان روزهای نخستین نزول آیات قرآن معارف آنرا مستقیماً از آنحضرت دریافت و به دیگران انتقال داده است.
برخی از نویسندگان بیاطلاع و یا مُغرض، تاریخ پیدایش تشیع را قسمت پایانی دوران خلافت عثمان دانستهاند. آنان از فردی به نام عبدالله بن سبأ یاد کرده و گفتهاند: وی در حقیقت بر آیین یهود بود، ولی در زمان خلافت عثمان تظاهر به اسلام نمود و در حقیقت در پی آن بود که آیین اسلام را مخدوش سازد. بدین منظور عقیدهی خلافت و امامت حضرت علی(ع) را مطرح کرد و عصمت را از شرایط امام دانست و به امامت که در اصل یک مسئلهی سیاسی و عادی بود، لباس قداست پوشید. همچنین مسئله غاصبانه و ناحق بودن خلافت خلفای پیشین را مطرح ساخت و مردم را به شورش علیه خلیفه برانگیخت که نتیجه آن قتل خلیفه سوم به دست شورشیان بود. بنابر این، مذهب تشیع ساخته و پرداخته او است.[۱]
همچنین ابن سبأ را پایهگذار فرقهای به نام سبائیه میدانند،[۲] و بزرگانی؛ مانند ابوذر غفاری، عمار بن یاسر، عبدالرحمن بن عدیس، صعصعه بن صوحان، محمد بن ابیحذیفه، محمد بن ابیبکر، مالک اشتر را از افراد این فرقه ساختگی شمردهاند.[۳]
اما با مراجعه به دلایل عقلی و نقلی روشن خواهد شد که این نسبت، دروغ بزرگ و تهمتی ناجوانمردانه است. وجود سیف بن عمر به عنوان راوی این داستان تنها یکی از دلایل ساختگی بودن آن است که در ادامه به آن اشاره خواهد شد. در اینجا به برخی از این دلایل عقلی و نقلی اشاره میشود:
- خواستگاه تشیع چیزی غیر از کتاب خدا، سنت پیامبر(ص) و حکم عقل نیست. آیاتی مانند آیهی «ولایت»،[۴] آیهی «تبلیغ»،[۵] آیهی«اکمال»[۶] و آیهی «خیر البریّه»،[۷] همچنین روایاتی نظیر روایت سفینه،[۸] روایت ثقلین،[۹] غدیر خم[۱۰] و آیات و روایات فراوان دیگر به خوبی ادعای فوق را اثبات میکنند که به اقتضای سؤال مورد بحث، مجال پرداختن به آنها نیست و در جای خود و کتب مربوطه به خوبی به این مطلب پرداخته شده است.
- در احادیث شیعه و نیز کتابهای مربوط به ملل و نحل از عبدالله بن سبأ به عنوان فردی غالی که به الوهیت حضرت علی(ع) قائل بود یاد شده و گفته شده است که امام علی(ع) با او به شدت برخورد کرد؛ نخست او را تبعید و سپس دستور قتل او را صادر فرمود.[۱۱] همچنین این شخص در روایتی مورد لعن امام سجاد(ع) واقع شده است.[۱۲] روشن است که چنین شخصی نمیتواند پایهگذار تشیع باشد.
- علمای شیعه به تبعیت از امامان معصوم(ع) این شخص را همواره مورد طعن و لعن قرار دادهاند. مثلاً مرحوم کاشف الغطاء دربارهی عبدالله بن سبأ اینگونه نوشته است: «اما عبدالله بن سبأ که او را به شیعه و شیعه را به او میچسبانند، پس این کتب شیعه است که او را لعن نموده و از او بیزاری جستهاند و کوچکترین کلمهای که رجالیون شیعه درباره وی گفتهاند این است که عبدالله بن سبأ ملعونتر از آن است که ذکر شود».[۱۳] در حالی که اگر او از پایهگذاران تشیع بود، میبایست علمای شیعه از او به بزرگی یاد کنند.
- لازمهی این فرضیه این است که دستگاه خلافت اسلامی را بیخبر از واقعیتها و رخدادها یا بیاعتنا به سرنوشت اسلام و مسلمانان یا بیکفایت و ناتوان در مقابله با توطئهها بدانیم. با اینکه گزارشهای تاریخی از برخورد شدید خلیفه(عثمان) و کارگزاران حکومت با مخالفان حکایت میکند. هرچند آنان(مخالفان) از بزرگان صحابه بودند، چنانکه ابوذر غفاری را به ربذه تبعید کردند و عمار یاسر را به شدت کتک زدند و بر او صدمه جسمانی وارد کردند. با اینحال، سکوت و بیتفاوتی دستگاه خلافت در برابر چنان توطئهی بزرگی که طرفداران این فرضیه مطرح کردهاند، چگونه قابل توجیه است؟![۱۴]
- همانگونه که اشاره شد؛ افراد بزرگ و اصحاب برجستهای؛ مانند ابوذر، عمار، محمد بن ابیبکر و… از طرفداران ابن سبأ و از اعضای فرقهی سبائیه شمرده شدهاند که این خود، دلیلی دیگر بر کذب بودن این افسانه است. چگونه ممکن است افرادی، مانند ابوذر پیرو ابن سبأ یهودی باشند، در حالیکه ابوذر چهارمین شخصی است که اسلام آورد و پیامبر(ص) در مورد او فرمود: «آسمان نیلگون، سایه بر گویندهای نینداخته و زمین خاکی، گویندهای نداشته که راستگوتر از ابوذر باشد».[۱۵] و در جای دیگر فرمود: «همانا خداوند مرا به دوست داشتن ابوذر و… امر فرمود».[۱۶]
آنحضرت در رابطه با عمار فرمود: «سرشت عمار پُر از ایمان گشته است».[۱۷] و «تو را ای عمار گروه باغیه میکشند».[۱۸]
- اگر فردی به نام عبدالله بن سبأ با ویژگیهایی که در مورد او گفتهاند واقعیت داشت؛ چرا هرگز در گفتهها و نوشتههای کسانی که با علویها خصومت میورزیدند و از هیچ تلاش و تبلیغی برای مخدوش کردن چهرهی آنان دریغ نکردهاند، از چنین فرد و چنان داستانی یاد نشده است. بیگمان اگر این داستان واقعیت میداشت، بیش از همه معاویه و هواداران وی در سرکوب کردن علویان و شیعیان از آن استفاده میکردند. در حالیکه هیچ گزارش تاریخی حتی اشارهای نسبت به این مطلب ندارد.[۱۹]
- اوّلین و در عین حال عمدهترین منبعی که افسانهی ابن سبأ را نقل کرده، تاریخ طبری(متوفی: ۳۱۰ق) است.[۲۰] به گونهای که ابن اثیر (متوفی: ۶۳۰ق)،[۲۱] ابن کثیر (متوفی: ۷۷۴ق)[۲۲] و دیگران این داستان را از تاریخ طبری نقل کردهاند و تنها سند طبری نیز نقل سیف بن عمر است، و این در حالی است که طبری نیز در مقدمهی کتابش اینگونه نگاشته است: «بیننده کتاب ما بداند که بناى من در آنچه آوردهام و گفتهام بر راویان بوده است، نه حجت عقول و استنباط نفوس، به جز اندکى، که علم اخبار گذشتگان به خبر و نقل به متأخران تواند رسید، نه استدلال و نظر، و خبرهاى گذشتگان که در کتاب ما هست و خواننده عجب داند یا شنونده نپذیرد و صحیح نداند، از من نیست، بلکه از ناقلان گرفتهام و همچنان یاد کردهام».[۲۳] و به این ترتیب ایشان ضمن اعتراف به عدم صحت بعضی از گزارشهای تاریخی خود، مسئولیت آنرا بر گردن گذشتگان میگذارد.
از طرفی منابع مهمی؛ مانند الطبقات ابن سعد[۲۴] و انساب الاشراف بلاذری[۲۵] و غیره که به نقل حوادث دوران خلافت عثمان و جریان کشته شدن او پرداختهاند، داستان ابن سبأ را نقل نکردهاند!.
- برخی از محققان و بزرگان، مانند علامه عسکری(ره) با استناد به دلایل و شواهد روایی و تاریخی، در روایات مربوط به ابن سبأ خدشه کرده و اساساً منکر وجود خارجی او در تاریخ هستند و او را تنها ساخته و پرداخته افکار «سیف بن عمر» میدانند.[۲۶]
- همانطور که اشاره شد؛ اولین منبع تاریخی که این افسانه را نقل کرده تاریخ طبری است، و این در حالی است که سلسله راویان این داستان همگی یا مجهول و ناشناختهاند، و یا در نزد علمای رجال فاقد ارزش و اعتبارند. سلسله روایت به این شرح است: ۱. سری ۲. شعیب ۳. سیف بن عمر ۴. عطیه ۵. یزید فقعسی که ما به جهت اختصار فقط به بررسی شخصیت «سری»؛ یعنی کسی که طبری بدون واسطه از او روایت کرده میپردازیم، سپس به شخصیت این دروغپرداز تاریخ یعنی «سیف» اشاره خواهیم کرد.
«سری»: از آنجا که طبری به هنگام روایت از سری، نام پدر و عشیره او را نمیبرد و تنها در یک مورد گفته است که مشافهتاً (به صورت شفاهی) از «سری بن یحیی» نقل میکند، مشخص میشود که مراد او از «سری» در سایر موارد و از جمله داستان ابن سبأ، «سری بن یحیی» است، با این وجود هنوز این شخص مجهول است، چرا که «سری بن یحیی» مردّد بین چند نفر است:
- سری بن یحیی بن ایاس، اما از آنجا که این شخص در سال ۱۶۷ق در گذشته است و طبری در سال ۲۲۴ق متولد گشته پس طبری نمیتواند از او نقل کرده باشد.
- سری بن یحیی بن سری ابن اخی هناد بن سری: این شخص هرچند معاصر طبری است، اما نه از کسی روایت کرده است و نه کسی از او روایت نموده، همچنین هیچکس او را متصف به محدّث بودن ننموده و زندگینامهاش در کتب رجالی نیامده است؛ لذا چون مجهول است اگر طبری از او نقل کرده باشد، قابل اعتماد نیست.
از طرف دیگر برخی بر این باورند شخصی که طبری از او روایت میکرد سری بن اسماعیل همدانی کوفی پسر عموی شعبی و کاتب او است؛ اما این اعتقاد نمیتواند صحیح باشد، چراکه اولاً: شعبی به تاریخ ۱۰۳ق از دنیا رفت و طبری به سال ۲۲۴ق متولد شد، پس کاتب شعبی؛ یعنی سری نمیتواند طبری را درک کرده باشد. ثانیاً: بر فرض که سری بن اسماعیل طبری را درک کرده باشد باز هم مشکلی را حل نمیکند؛ چراکه این شخص در میان علمای رجال فاقد اعتبار است و او را متقلب و غیر قابل اعتماد میدانند.
گروهی دیگر نیز معتقدند طبری از سری بن عاصم بن سهل ابوعاصم همدانی روایت کرده است، هرچند این شخص معاصر طبری است، لکن او نیز نزد دانشمندان رجال از اعتبار برخوردار نیست و برخی او را سارق روایت و دروغگو و… معرفی نمودهاند.[۲۷]
نتیجه اینکه سری شخصیت مجهولی دارد و شخصی که مجهول باشد در نزد علمای رجال قابل اعتماد نیست. سایر افراد سلسله روایت ابن سبأ نیز وضعیتی مشابه با سری دارند.[۲۸]
سیف بن عمر
دانشمندان در شرح حال سیف آوردهاند که او بغدادی و اصلاً کوفی بود. احادیث و سخنانش ضعیف و غیر قابل اعتماد است. و گفتهاند که سیف در سال ۱۷۰ق در زمان خلافت هارون الرشید از دنیا رفت. او دارای دو کتاب به نامهای الفتوح الکبیر و الرده و الجمل و مسیر عائشه است که در کتاب اول حوادث تاریخی نزدیک به رحلت تا زمان خلافت عثمان را و در کتاب دوم از شورش علیه عثمان، کشته شدن او و جنگ جمل بیان کرده است که با توجه به بیاعتبار بودن این شخص در نزد دانشمندان، کتابها و روایتهای او نیز فاقد ارزش است.
توجه به نکات زیر ماهیت سیف بن عمر را آشکار میسازد:
الف) توجه به نظرات اهل فن و دانشمندان علم رجال پیرامون سیف برای ما روشن میسازد که این شخص دروغپردازی بیش نیست و افسانهی ابن سبأ تنها یکی از بافتههای ذهن او است. نظر برخی از دانشمندان اهلسنت پیرامون سیف به این شرح است:
- یحیی بن معین: «حدیث او ضعیف و سست است و خیری در احادیث او نیست».[۲۹]
- نسائی: «ضعیف است».[۳۰]
- ابن حماد عقیلی: «ضعیف است و از هیچیک از روایات فراوان او نباید تبعیت کرد».[۳۱]
- ابن ابی حاتم: «حدیثش را ترک کردهاند».[۳۲]
- ابن حبان: «حدیثهایی را که خود جعل میکرد از زبان فرد موثّقی نقل میکرده است و نیز میگوید سیف متهم به زندقه است و گفتهاند حدیث جعل میکرده است».[۳۳]
- دار قطنی: «ضعیف است و حدیثش را ترک کردهاند».[۳۴]
- حاکم: «روایت او ساقط است، و متهم به زندقه است».[۳۵]
- ابن عدی: «برخی از احادیث او به غایت مشهور است، و تمام احادیث وی انکار میشود و از احادیث وی تبعیت نمیشود».[۳۶]
- ذهبی: «همه دانشمندان و علمای اسلام اجماع و اتفاق دارند بر اینکه حدیثش متروک است»
راهنمای خرید:- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 