پاورپوینت کامل در جامعه امروز نظر اسلام در مورد حقوق بشر چیست؟ ۱۱۶ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل در جامعه امروز نظر اسلام در مورد حقوق بشر چیست؟ ۱۱۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۱۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل در جامعه امروز نظر اسلام در مورد حقوق بشر چیست؟ ۱۱۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل در جامعه امروز نظر اسلام در مورد حقوق بشر چیست؟ ۱۱۶ اسلاید در PowerPoint :

پاسخ اجمالی

از آن‌جا که دین اسلام دین جامع و خاتم ادیان الهی است، برای تمام شئون زندگی بشر، اعم از زندگی فردی، اجتماعی، و … برنامه دارد؛ از جمله‌ی آنها مسئل حقوق بشر و چالش‌های آن در جامع امروز است. این مسئله با به رسمیت شناختن حقوق انسان و کرامت وی نمایان می‌شود که در ادامه با بیان مواردی از حقوق مردم تحت عنوان حقوق شهروندی از نگاه اسلام، پرسش فوق تبیین خواهد شد.

حق حیات، آزادی عقیده، آزادی بیان، حقوق شهروندان غیر مسلمان، نفی نژادپرستی، آزادی عقیده و فکر، پذیرش حقوق اقلیت‌ها، مشارکت مردم در قانون‌گذاری، نظارت آنان بر حاکمان و … از مهم‌ترین مباحث حقوق بشر در دنیای کنونی است که مکتب حیات‌بخش اسلام در باره‌ی آنها دیدگاه‌های روشنی دارد.

پاسخ تفصیلی

از آن‌جا که دین اسلام دین جامع و خاتم ادیان الهی است برای تمام شئون زندگی، اعم از زندگی فردی، اجتماعی، و…. برنامه و راه‌کار دارد؛ از جمله مسئل حقوق بشر و چالش‌های آن در دنیای کنونی است. این مسئله با به رسمیت شناختن حقوق انسان و کرامت وی نمایان می‌شود که در ادامه با بیان مواردی از حقوق مردم از نگاه اسلام پرسش فوق تبیین می‌شود

  1. حق حیات

اولین حقوق شهروندی که در اسلام مطرح و حائز اهمیت بوده، حق حیات است؛ چون تمام حقوق، به حیات انسان تعلق دارد؛ یعنی جان و حیات انسان محترم و کسی حق تعرض و تجاوز به آن‌را ندارد. و در باور و عقیده‌ی اسلامی، انسان تا حدی محترم و ارزش‌مند است که فلسفه‌ی وجود هستی برای انسان است:

«هُوَالذی خَلَقَ لَکُمْ ما فِی‌الأَرضِ جَمِیعَاً»؛
[۱]
خدا آن‌کسی است که همه‌ی موجودات و پدیده‌‌های روی زمین را برای شما آفرید.

حق حیات از مسلم‌‌ترین حقوق این موجود با کرامت است، و سلب حق حیات از او جایز نیست، مگر در مواردی که قانون اسلام تشخیص دهد، آن هم در محکمه‌‌ای که بر اساس عدالت حکم صادر گردد. سلب حق حیات یک فرد بدون جرم(قصاص، فساد) مانند قتل تمام انسان‌ها است؛ یعنی مرگ یک فرد در جامعه‌ی انسانی مرگ همه و حیات او مانند زنده کردن و حیات بخشیدن به جامعه است:

«مَنْ قَتَلَ نَفْسَاً بِغَیرِ نَفْس أَوْ فَسَادَاً فِی‌الأَرْض فَکَأَنَما قَتَلَ‌الناسَ جَمِیعَاً وَ مَنْ أَحْیاها فَکأَنَما أَحْیا‌الناس جَمِیعَاً»؛
[۲]
هر کس، کسی را جز به قصاص و قتل، یا کیفر فسادی در زمین بکشد، چنان است که گویی تمام مردم را کشته باشد، و هر کس، کسی را زنده کند، چنان است که همه‌ی مردم را زندگی بخشیده است.

با ملاحظه‌ی مقاصد شریعت، بیشتر و بهتر به عمق و فلسف حقوق شهروندی متوجه می‌شویم که شارع مقدس چه هدفی را تعقیب می‌کند. از کلمات دانشمندان مسلمان برمی‌آید که مقاصد شریعت بر پنج اصل اساسی است که مجموع حقوق شهروندی و حقوق بشر صادره از اعلامیه حقوق بشر، در راستای حفظ همین موارد پنج‌گانه است. و نادیده گرفتن حقوق انسانی و نقض حقوق، تعدی به یکی از این حقوق است. این حقوق عبارت‌اند از:

  1. حفظ دین، ۲. حفظ جان، ۳. حفظ عقل، ۴. حفظ نسل، ۵. حفظ مال، ملاحظه می‌کنیم که بعد از حفظ دین، به عنوان منشور زندگی حیات دنیای انسان؛ حفظ جان مطرح است و قصد شارع مقدس، حفظ جان انسان‌ها است. و تمام حقوق، قوانین و مقررات دینی و غیردینی همگی برای حفاظت از موارد فوق است.

در نظام اسلامی، شخص(شهروند) موجودی است که دارای حق و تکلیف است. به عبارت دیگر، دو عنصر تشکیل‌‌دهنده شخصیت انسان «حق و تکلیف» است؛ یعنی نظام اسلامی به همان اندازه که از نظر دینی، سیاسی و اجتماعی تکالیفی را بر عهده‌ی انسان نهاده است، در مقابل آن مجموعه تعهداتی به نام «حقوق» در مقابل او برعهده دارد که اولین آن حق «حیات» است.

حق حیات جنین

در نظام اسلامی، علاوه بر محترم بودن حق حیات، ‌حق قبل از حیات(دوران جنین) هم محترم است. و پاسداری از آن بر عهده‌ی حقوق اسلامی است، به همین دلیل سقط جنین جرم محسوب می‌شود و حتی اموال و دارایی جنین هم مورد حمایت و پاسداری حقوق اسلامی است. تا در دوران جنینی و دوران کودکی، به سرمایه، ملک و ثروت او آسیبی وارد نشود که همان اصول چهارگانه‌ی مقاصد شریعت است؛ از این‌رو است که ارث، وصیت، به جنین تعلق می‌گیرد و این بیانگر رعایت حقوق مادی او قبل از تولد است.

  1. حقوق اجتماعی
    شهروند در اسلام

دکتر عبدالکریم زیدان فقیه و حقوق‌دان، حقوق افراد در حکومت اسلامی را به دو دسته تقسیم‌بندی می‌کند:

۲- ۱. حقوق سیاسی: حقوق سیاسی از نظر حقوق‌دانان عبارت است از: حقوقی که شخص به اعتبار این‌که عضوی از یک مجموعه‌ی سیاسی است به دست می‌آورد؛ مانند حق انتخاب کردن، کاندیدا شدن و بر عهده گرفتن وظایف عمومی و مسئولیت اجتماعی، حق نظارت؛ حق نظارت از حقوق موکل بر وکیل است، حق مشورت؛ که در واقع دنباله‌ی حق اُمت در انتخاب رئیس حکومت است، حق عزل و برکناری رئیس دولت؛ مردم در جایگاه موکِّل و رئیس دولت در جایگاه وکیل، رابطه بین آنان.

۲- ۲. حقوق عمومی: حقوق عمومی به حقوقی گفته می‌شود که برای انسان به اعتبار این‌که فردی از جامعه است – و نمی‌تواند از آن بی‌نیاز باشد و برای حراست از جان، مال و آزادی انسان وضع شده است- تعلق می‌گیرد.

  1. آزادی عقیده

در بعضی از آیات قرآن کریم، بر اصل «آزادی عقیده» تأکید شده است؛ یعنی اساساً طبیعت اعتقادات قلبی و مسائل وجدانی به گونه‌ای است که در آنها اکراه و اجبار جایی ندارد:

«در کار دین اکراه روا نیست؛ چرا که راه از بی‌راهه به روشنی آشکار شده است».
[۳]

«اگر پروردگار تو بخواهد، تمام کسانى که در روى زمین‌اند ایمان می‌‏آورند. آیا تو مردم را به اجبار وامی‌‏دارى که ایمان بیاورند»؟
[۴]

پیامبر(ص) مأمور به ابلاغ دستورهای الهی است، خواه مخالفان ایمان بیاورند یا نه: «و بگو: این حق از سوی پروردگارتان است، پس هر کس می‌خواهد ایمان بیاورد و هر کس می‌خواهد کفر ورزد».
[۵]

«و اگر خداوند می‌خواست، شرک نمی‌ورزیدند، ولی تو را نگهبان آنان نگماشته‌ایم و تو کارساز آنان نیستی».
[۶]

بر اساس این آیات و آیات دیگر، ایمان به خدا و مبانی اسلام هیچ‌گاه نمی‌تواند تحمیلی باشد، بلکه تنها راه نفوذ آن در فکر و روح، منطق و استدلال است. مهم این است که حقایق و دستورهای الهی بیان شود تا مردم آن‌را درک کنند و با اراده و اختیار خویش آن‌را بپذیرند.

بعد دیگر آزادی، «آزادی فکر و اندیشه» است. قرآن کریم در آیات متعددی انسان را به تعقل، تدبر و اندیشه در جهان هستی فرامی‌خواند و از او می‌خواهد که با نیروی عقل، منافع و مضار خویش را بشناسد و در جهت کمال و آزادی از هرگونه اسارت، پلیدی و گمراهی قدم بردارد:

«زود است که ما آیات خود را در آفاق جهان و نفوس بندگان هویدا گردانیم، تا آشکار شود که آن حق است؛ آیا کافی نیست که پروردگارت بر همه چیز گواه است»؟
[۷]

«و در زمین، نشانه‌هایی برای اهل یقین و نیز در وجود شما است؛ آیا به چشم بصیرت نمی‌نگرید»؟
[۸]

  1. آزادی بیان

در مورد آزادی بیان،‌ نظام اسلامی برای ابراز اندیشه و بیان؛ حق ویژه‌‌ای قائل است. خالق انسان هم‌زمان با خلقت انسان یکی از نعمت‌های مورد برای انسان را حق «بیان» اعلام می‌کند: «الرحمن* علم ‌القرآن* خلق ‌الإنسان* علمه‌ البیان»؛[۹] خداوند مهربان، قرآن را یاد داد، انسان را آفرید، به او بیان آموخت.

بیان، سخن گفتن برای ابراز و اظهار مافی‌الضمیر است. موضوع بیان موضوعی صوری و نمایشی نیست؛ بلکه خداوند تمام نعمت‌های وجودی را به انسان بخشید، تا در حد اعلا و در مسیر صحیح، از آنها به نفع خویش و جامعه بهره گیرد. و این‌که آموزش قرآن را مقدم آورده، برای آن است که قرآن نعمت اصلی است و انسان در سایه‌ی آن از نعمت‌های الهی بهره‌ی درست و صحیح می‌برد. و بیان و اندیشه اگر در سایه‌ی قرآن باشد،‌ برای انسان مفید است.

آزاد گذاشتن بیان اندیشه، و شنیدن اندیشه‌ی دیگران و انتخاب صحیح؛ برای آن است که در نظام اسلامی فضای گفت‌وگو آزاد است، اما به شرطی که بر اساس «حکمت و موعظ حسنه» باشد و اندیشه و عقیده‌ی دیگران مورد تجاوز و تعدی قرار نگیرد. نص صریح قرآن آزادی بیان و گفت‌وگو را مشخص و معلوم نموده است:

«… فَبَشِّرْ عِبادِ الَّذینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِکَ الَّذینَ هَداهُمُ اللَّهُ وَ أُولئِکَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبابِ»؛
[۱۰]
مژده ده به بندگانم، کسانی که به همه‌ی سخنان گوش فرامی‌‌دهند، و از نیکوترین و زیباترین آنها پیروی می‌کنند. آنان کسانی هستند که خدا هدایت‌‌شان کرده و آنان خردمندانند.

در این آیه چند نکته‌ی اساسی وجود دارد:

  1. آزادی بیان برای تمام بندگان خدا؛ چون در این آیه منظور از کلمه‌ی «قول» هرگونه سخن و گفتاری است.
  2. گفتار و ‌آزادی بیان و اندیشه یک طرفهنیست، فرد مسلمان هم اظهار‌نظر می‌کند، و هم به نظریات دیگران گوش می‌‌دهد و آثاردیگران را مطالعه می‌‌کند، سپس بهترین سخن را برمی‌گزیند.
  3. بندگان هدایت یافته و فرزانه، کسانی هستند که به آرا و نظریات و اندیشه‌ی دیگران گوش می‌سپارند، و در صورت برتری قول‌ و نظر آنان بر نظر خویش، آن‌را می‌پذیرند.این نهایت آزادی بیان و اندیشه در اسلام است، و تمام انسان‌ها را شامل می‌شود، به شرطاین‌که حقوق و حدود دیگران را رعایت نمایند.
  4. گفت و گوی مسالمت آمیز

قرآن کریم به مسلمانان دستور اکید می‌دهد که با «جدل احسن» و «گفت‌وگوی مسالمت‌آمیز» با اهل کتاب سخن بگویند و روابط خود را بر اساس «اصول مشترک» قرار دهند:

«و با اهل کتاب، جز به شیوه‌ای که نیکوتر است مجادله نکنید، مگر کسانی از آنها که مرکتب ظلم و ستم شده‌اند؛ و بگویید به آنچه بر ما و ـ به آنچه ـ بر شما نازل شده، ایمان آورده‌ایم و خدای ما و شما یکی است و ما همه فرمان بردار اوییم».
[۱۱]

در آیات پیش‌تر سخن از نحو برخورد با «بت‌پرستان» لجوج و جاهل بود که به مقتضای حال با آنها سخن می‌گفت، ولی در این آیه سخن از مجادله و گفت‌وگوی ملایم‌تر با «اهل کتاب» است؛ زیرا آنها حداقل، بخشی از دستورهای انبیا و کتب آسمانی را شنیده بودند و آمادگی بیش‌تری برای شنیدن آیات الهی داشتند.

قرآن مجید به مسلمانان دستور می‌دهد که از دشنام دادن به کافران و بت‌پرستان پرهیز نمایند؛ زیرا آنها هم در مقابل، به همین روش متوسل خواهند شد:

«شما مؤمنان، به کسانی که غیر خدا را می‌خوانند دشنام ندهید، ‌تا مبادا آنها نیز از روی ظلم و جهل خدا را دشنام دهند، این چنین عمل هر امتی را زینت دادیم، پس بازگشت آنها به سوی پروردگارشان است و آنها را از آنچه عمل می‌کردند آگاه می‌سازد».
[۱۲]

از آن‌جا که بیان دستورات اسلام، همراه با منطق، استدلال و شیوه‌های مسالمت‌آمیز است،‌ به برخی از مؤمنان که از روی ناراحتی شدید نسبت به «مسئل بت‌پرستی» به بت‌های مشرکان دشنام می‌دادند، سفارش اکید می‌کند که از ناسزا گفتن پرهیز نمایند؛ اسلام رعایت اصول ادب، عفت و نزاکت در بیان را، حتی در برابر خرافی‌ترین و بدترین ادیان، لازم می‌شمارد؛ زیرا هر گروه و ملتی، نسبت به عقاید و اعمال خویش تعصب دارد. ناسزا گفتن و برخورد خشن موجب می‌شود که آنها در عقاید خود سخت‌تر شوند.
[۱۳]

  1. حقوق شهروندان غیر مسلمان

بر اساس نص قرآن، در پذیرش دین اکراه و اجبار نیست. این بیانگر آزادی در پذیرش عقیده و اندیشه است. و در راستای آن، طبق آیه‌ی ۲۰ سوره‌ی حدید، عدالت اجتماعی بدون تبعیض، مانند سایر شهروندان مسلمان شامل حال شهروندان غیرمسلمان هم می‌شود. در مورد رعایت عدالت نسبت به آنان قرآن به صورت خاص دستور به رعایت عدالت صادر نموده است: «لا یَنْهاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذینَ لَمْ یُقاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَ لَمْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطینَ»؛
[۱۴]
خداوند شما را باز نمی‌دارد از این‌که نیکی و بخشش کنید به کسانی که به سبب دین با شما نجنگیده‌‌اند و شما را از شهر و دیارتان بیرون نرانده‌‌اند، خداوند عدالت پیشگان را دوست می‌دارد.

تمام تلاش، قبول محرومیت و محدودیتی که جلوی پای فرد مؤمن و مسلمان است؛ برای جلب رضایت خداوند و محبت الهی است. در این آیه خداوند اشاره به محبوبیت مقسطین می‌کند. مقسطین چه کسانی هستند؟ ‌کسانی که نسبت به غیرمسلمان نیکی نموده و رفتار همراه با قسط و عدالت را با آنان دارند.

در مورد اهل کتاب خداوند به پیامبر(ص) دستور می‌دهد که در صورت حکمیت بین آنها، حق و عدالت را رعایت کن و در بین آنان به عدالت حکم کن: «… فَإِنْ جاؤُکَ فَاحْکُمْ بَیْنَهُمْ أَوْ أَعْرِضْ عَنْهُمْ وَ إِنْ تُعْرِضْ عَنْهُمْ فَلَنْ یَضُرُّوکَ شَیْئاً وَ إِنْ حَکَمْتَ فَاحْکُمْ بَیْنَهُمْ بِالْقِسْط …»؛
[۱۵]
اگر ایشان نزد تو آمدند (و از تو داوری خواستند) در میانشان داوری کن، یا از ایشان روی بگردان (و کاری به داوری آنان نداشته باش و مترس که) اگر از آنان روی بگردانی، نمی‌توانند هیچ زیانی به تو برسانند، ولی اگر در میانشان داوری کردی، دادگرانه داوری کن؛ چرا که بی‌گمان خداوند دادگران را دوست می‌دارد.

رسول خدا(ص) در دفاع از حقوق شهروندی و تأمین امنیت فرد «ذّمی»، آزار دهنده آنان را دشمن خود تلقی می‌کند. و این نهایت دلسوزی و دفاع نسبت به حقوق شهروندان غیرمسلمان است: «من اذی ذمیاً فأنا خَصْمُهُ، و من کنتُ خَصْمُهُ خَصَمْتُهُ یومَ‌القِیامِه»؛
[۱۶]
هر کسی فردی ذمی را اذیت کند من دشمن او هستم، ‌و هرکسی که من دشمن وی باشم در قیامت هم با او دشمن خواهم بود.

برای آزادی‌های فردی غیرمسلمان فقهای اسلامی قاعده‌‌ای بیان کرده‌‌اند که در آن قاعده، حقوق طرفین محفوظ است. شهروندان نسبت به همدیگر و حاکم اسلامی نسبت به آنان و اصولاً روابط اجتماعی بر پایه‌ی رعایت حقوق طرفین استوار و محفوظ است: «لهم ما لنا، و علیهم ما علینا»؛ آنچه برای ما است بر آنان نیز هست، و بر آنان است هر آنچه که بر ما است.
[۱۷]

  1. عدالت پشتوانه حقوق اجتماعی در
    اسلام

محور دعوت آسمانی، و سلسله‌ی دعوت انبیا(ع) بر اساس عدالت برای جامعه‌ی انسانی است. در دعوت انبیا نقاط مشترک به چشم می‌خورد که بعد از دعوت به سوی خدای یگانه، و دوری از طاغوت در ناحیه‌ی عقیده، در حوزه‌ی اجتماعی «عدالت اجتماعی» است. عدالتی که همه‌ی افراد جامعه از آن برخوردار باشند:

«لقد أرسلنا رسلنا بالبینت و أنزلنا معهم‌ الکتب و المیزان لیقوم ‌الناس بالقسط»؛
[۱۸]
ما پیامبران خود را همراه با دلایل متقن، و معجزات روشن (به میان مردم) روانه کردیم و با آنان کتاب‌‌های (آسمانی و قوانینی) و موازین(شناسایی حق و عدالت) نازل کردیم تا مردمان (برابر آن در میان خود) دادگرانه رفتار کنند.

برای بهره‌‌مندی تمام انسان‌‌ها و رعایت حقوق شهروندان، آیه‌ی مبارکه تصریح به کلمه‌ی «ناس» فرمود، و عدالت حقی است سرلوحه‌ی دعوت تمام پیامبران، ایجاد عدالت برای بشر بدون در نظر گرفتن رنگ، نژاد، فقیر، ‌غنی، مؤمن و غیر مؤمن… و در سایه‌ی عدالت، تمام حقوق شهروندی محقق می‌‌شود؛ چون عدالت جوهری است که تمام امور و جریانات حاکم بر نظام زندگی انسان را تنظیم می‌‌کند.

تمدن اسلامی حقوق بشر را در گذشته‌ی دور نه تنها مجرد حقوق بشر، بلکه به عنوان فرایض الهی و تکالیف و واجبات شرعی انسان شناخته و انجام داده است. به گونه‌‌ای که برای انسان [مسلمان] روا نیست تا از آن چشم بپوشد، یا در آن زیاده‌‌روی و یا کوتاهی کند…، بلکه محافظت از جان، عقل، دین، ناموس، مال، وطن، علم، ‌عدالت، برابری، آزادی و مشارکت انسان‌ها در امور عمومی از راه مشورت، و امر به معروف و نهی از منکر، ‌تنها مجرد حقوق بشر نیست؛ هر گاه خواست آن‌را انجام دهد و هر گاه خواست از آن چشم بپوشد؛ و تنها حکم یک اعلامیه و بیانیه را ندارد، بلکه همه‌ی اینها از فرایض الهی و تکلیف شرعی و ضرورت‌های واجب به شمار می‌‌آیند، و کسانی که مسئولیت انجام آنها را بر عهده دارند، در صورت تخلف و کوتاهی مؤاخذه و مجازات می‌‌شوند.

  1. توجه به اصول مشترک

اسلام آیینی است که از زمان پیدایش خود با شعار هم‌زیستی مسالمت‌آمیز دعوت خویش را به جهانیان عرضه نموده است و این آیین خطاب به «اهل کتاب» چنین می‌گوید:

«بگو ای اهل کتاب بیایید تا بر سخنی که بین ما و شما یک‌سان است بایستیم که جز خداوند را نپرستیم و برای او هیچ گونه شریکی نیاوریم و هیچ‌کس از ما دیگری را به جای خداوند به خدایی برنگیرد، و اگر روی‌گردان شدند، بگویید: شاهد باشید که ما فرمان‌برداریم».
[۱۹]

این آیه از آیات مهمی است که اهل کتاب را به سوی وحدت دعوت می‌نماید. استدلال این آی شریفه با استدلال در آیات سابق تفاوت دارد. آیات گذشته به طور مستقیم به سوی اسلام دعوت کرده‌اند، ولی در این آیه به نقطه‌های مشترک بین «اسلام» و «اهل کتاب» توجه شده است.

قرآن به مسلمانان می‌آموزد که اگر کسانی حاضر نبودند در تمام اهداف مقدستان با شما هم‌کاری کنند، از پا ننشینید و بکوشید حداقل در قسمتی که با شما اهداف مشترک دارند هم‌کاری آنها را جلب کنید و آن‌را پای پیشبرد اهداف مقدستان قرار دهید.
[۲۰]

  1. نفی نژاد‌پرستی

قرآن کریم، هرگونه تفکر نژادپرستانه را محکوم نمود و هم انسان‌ها را فرزند یک پدر و مادر و فاقد برتری نژادی، قومی و مذهبی می‌داند:

«ای مردم! همانا شما را از یک مرد و یک زن آفریدیم و به هیأت اقوام و قبایلی درآوردیم تا با یکدیگر انس و آشنایی یابید؛ بی‌گمان گرامی‌ترین شما نزد خداوند پرهیزکارترین شما است؛ خداوند دانای آگاه است».
[۲۱]

یکی از اصول مهم هم‌زیستی مسالمت‌آمیز، تساوی و برابری انسان‌ها است؛ زیرا نژادپرستی، خودبرتربینی و تحقیر ملت‌ها و مذاهب دیگر، موجب مشکلات فراوانی برای جامع بشری شده است. جنگ جهانی اوّل و دوم نمون بارز این مشکلات است.

تفاوت در رنگ، نژاد و ملیت، مای فضیلت کسی بر دیگری نیست. از نظر قرآن، اختلاف زبان‌ها و رنگ‌ها از آیات و نشانه‌های الهی و وسیله‌ای برای شناخت افراد و اشخاص از یکدیگر است؛ اگر هم انسان‌ها یک شکل، یک رنگ و دارای قد و قوار یک‌سان باشند، زندگی دچار مشکل و هرج و مرج می‌گردد.

از نظر قرآن کریم، انسان‌ها نسبت به یکدیگر فضیلتی جز به تقوا و پرهیزکاری ندارند و مجموع انسان‌ها، «خانواد بشری» و «امت واحد» را تشکیل می‌دهند:

«مردم (در آغاز) امت یگانه‌ای بودند، آن‌گاه خداوند پیامبران را مژده‌آور و هشدار دهنده برانگیخت، و با آنان، به حق، کتاب آسمانی فرستاد، تا در میان مردم در آنچه اختلاف می‌ورزند داوری کند …».
[۲۲]

بسیاری از آیات قرآن کریم خطاب به جمیع بشر است؛ مانند «یا بنی آدم»
[۲۳]
و «یا ایها الانسان».
[۲۴]
این خطاب‌ها و تعبیرها به این اشاره دارد که انسانیت یک معنای مشترک بین تمام ساکنان زمین است. افراد مناطق مختلف از جهت انسانیت هیچ فرقی با یکدیگر ندارند. بشر در طول تاریخ از حیث زبان، رنگ،‌ نژاد و … مختلف بوده است، ولی از نظر اسلام، همه فرزند

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.