پاورپوینت کامل دلیل صحت ادعای نیابت داشتن نواب اربعه از حضرت مهدی (ع) چیست؟ ۶۴ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل دلیل صحت ادعای نیابت داشتن نواب اربعه از حضرت مهدی (ع) چیست؟ ۶۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل دلیل صحت ادعای نیابت داشتن نواب اربعه از حضرت مهدی (ع) چیست؟ ۶۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل دلیل صحت ادعای نیابت داشتن نواب اربعه از حضرت مهدی (ع) چیست؟ ۶۴ اسلاید در PowerPoint :
پاسخ اجمالی
نوّاب اربعه (۱- عثمان بن سعید عمری ۲-محمد بن عثمان عمری ۳- حسین بن روح نوبختی ۴-علی بن محمد سمری ) چهار نفر از شایسته ترین یاران و اصحاب امام هادی (ع) و امام حسن عسکری (ع) و امام مهدی (ع) بودند که در زمان غیبت صغرای حضرت مهدی (ع) یکی پس از دیگری به امر آن حضرت منصب و مسئولیت نیابت و واسطه بین مردم و امام غایب شان را بر عهده گرفتند.
آن چه نیابت نواب اربعه را اثبات و آنان را از مدعیان کاذب تمییز می دهد تأیید و توثیق آنان از طرف امام معصوم(ع)، استناد نیابت آنان به دستور امام (ع) که در روایات و منابع معتبر آمده است. هم چنین صدور کرامات زیادی (نظیر خبر دادن از بعضی اتفاقاتی که در آینده رخ داده است) از طرف آنان، موجب گشته تا به راستگویی آنان اطمینان حاصل شود و تا امروز نیز کسی نتوانسته است خلاف آن را ثابت کند که آنان به خاطر منافع شخصی خود چنین ادعایی داشته اند.
پاسخ تفصیلی
در عصر غیبت صغرا، نوّاب اربعه که چهار نفر از بهترین و شایسته ترین یاران و اصحاب امام هادی (ع) و امام حسن عسکری (ع) و امام مهدی (ع) بودند یکی پس از دیگری برای امر نیابت و واسطه بین مردم و امام غایب شان از طرف امام مهدی (ع) بر گزیده شدند گرچه در طول تاریخ مدعیان نیابت و نمایندگی از جانب حضرت مهدی (عج) زیاد بوده اند اما عدالت، تقوا، کرامات و لیاقت و کاردانی و نیز تعابیر ارزشمند موجود در کلام امامان قبل از آن حضرت در باره این چهار نفر جای هیچ گونه ابهام و شک و تردیدی را برای افراد جویای حقیقت باقی نمی گذارد و فرق بین آنان و مدعیان دروغین همچون آفتاب روشن خواهد گشت.
به عنوان مثال، سفیر اول، یعنی عثمان بن سعید عمری[۱]، که از سن یازده سالگی به عنوان خادم وارد بیت امام هادی(ع) شد، همواره مورد توجه، مدح و تمجید آن حضرت و سپس امام عسکری(ع) بود. امام هادی(ع) در پاسخ به سؤال احمد بن اسحاق قمی که پرسید به هنگام عدم دسترسی به آن حضرت ، به چه کسی مراجعه کند؟ فرمود: عمری (عثمان بن سعید عمری) مورد اعتماد من است آن چه به شما می گوید از جانب من می گوید پس به حرف او گوش دهید و از او اطاعت کنید زیرا او امین و مورد اعتماد است.[۲]
امام عسکری (ع) درباره وی می فرماید: این ابوعمرو ثقه و امین است، او مورد اطمینان گذشتگان است، و نیز مورد اطمینان من در حال زنده بودن و مردنم است هرچه او بگوید من گفته ام.[۳]
هم چنین امام عسکری (ع)، حضرت مهدی (ع) را به چهل نفر نشان داد، آنگاه فرمود بعد از این دیگر او را نمی بینید، پس به عثمان بن سعید روی بیاورید، هر چه او می گوید، از او اطاعت کنید.[۴]
امام عسکری (ع) در باره محمد بن عثمان (نایب دوم) فرمود: همانا فرزند عثمان، محمد وکیل پسرم مهدی است.[۵]
در توقیع امام مهدی(عج) خطاب به اسحاق بن یعقوب نیز درباره محمد بن عثمان و پدرش چنین آمده: “محمد بن عثمان العمری (که خدا از او و از پدرش راضی باشد)، مورد اعتماد من است و نامه او نامه من است.[۶]
در تعابیر بالا، علاوه بر تأیید و توثیق سفیر اول و دوم در ابلاغ پیام و سخن امام، امر به اطاعت از آنان و تبعیت از سخنانشان شده است که دلالت بر شایستگی و درجه بالای عدالت آنان دارد.
سومین کارگزار حضرت حجت (ع)، در عصر غیبت صغرا، حسین بن روح نوبختی است که وی نیز به خاطر لیاقت، شایستگی، کاردانی، عدالت و تقوایش، از میان ده تن از کارگزاران و دستیاران نزدیک دومین نایب برگزیده شد.
محمد بن عثمان قبل از وفاتش (دو تا سه سال) همه بزرگان شیعه را جمع کرد و گفت: اگر مرا حادثه ای پدید آمد، مسئولیت به عهده أبو القاسم حسین بن روح است.[۷]
در روایتی است که شیعیان از محمد بن عثمان پرسیدند که اگر تو دچار حادثه ای شدی چه کسی جانشین توست؟ گفت: ابو القاسم حسین بن روح بن ابی بحر النوبختی، جانشین من و سفیر میان شما و امام زمان و وکیل اوست.[۸]
ام کلثوم دختر محمد بن عثمان ، نایب دوم درباره حسین بن روح چنین میگوید: “حسین بن روح از چند سال قبل از رحلت پدرم، ابو جعفر، وکیل او بوده و در امر املاک او نظارت داشته و اسرار دینی را از جانب او به رؤسای شیعه میرسانده و از خواص و محارم او به شمار می رفت… و به تدریج، وی در نزد شیعیان بزرگ شد و اختصاص او به پدرم و مراتب وثوق و دیانت و فضل او نیز روز به روز مقامش را نزد شیعیان استوارتر کرد تا آن که از طرف پدرم (به دستور امام زمان) به نیابت و سفارت منصوب شد… “.[۹]
به جز آن چه گذشت، شواهد متعدد دیگری نیز از عدالت، تقوا، لیاقت و کاردانی سومین کارگزار امام مهدی(ع) حکایت دارند که از جمله میتوان به سخن جعفر بن احمد متیل اشاره کرد. وی میگوید: “در روزهای واپسین عمر ابو جعفر (محمد بن عثمان عمری) من بر بالین وی و حسین بن روح در پایین پای وی نشسته و به نقل و استماع حدیث مشغول بودیم که ابو جعفر رو به من کرد و گفت: من بدان مأمور شدهام که ابو القاسم حسین بن روح را جانشین خود کنم. من به محض شنیدن این سخن از کنار بالین ابو جعفر برخاسته و ابن روح را به جای خود نشاندم و خود نزد پاهای ابو جعفر نشستم.”[۱۰]
این نقل به خوبی گویای این نکته است که شایسته سالاری مهمترین اصل در گزینش کارگزاران از منظر امام مهدی(عج) بوده است.
سفیر چهارم آن حضرت یعنی ابوالحسن علی بن محمد السمری نیز فردی شایسته و مورد اعتماد بوده که بعد از حسین بن روح متصدی امر نیابت از جانب بقیه الله الاعظم گشته است. آن چه که در نامه امام زمان (ع) برای او آمده هم تأیید بر نیابت اوست و هم تأیید نایبان قبلی، امام (ع) خطاب به ایشان نوشته اند: “…..خداوند به برادرانت به خاطر مصیبت از دست دادن تو اجر بدهد تا شش روز دیگر از دنیا خواهی رفت. کارهایت را جمع و جور کن و (در باره امر نیابت) به کسی وصیت نکن(کسی را تعیین نکن) زیرا غیبت کبرا آغاز شده است…”. [۱۱] از این تعابیر چند نکته به خوبی استفاده می شود:
۱- اینکه که وی شخص بسیار با کفایت و شایسته ای بوده است.
۲- در بین مؤمنین از عزت و جایگاه بالایی بر خوردار و فقدان او برای آنان مشکل بزرگی بوده است.
۳- نیابت او امر مسلمی بوده است و امام (ع) به ایشان امر کرده اند بعد از خود کسی را تعیین نکند.
علاوه بر این کراماتی که از این بزرگواران سر زده است دلالت بر عظمت مقام و شایستگی فوقالعاده آنان دارد. ما در این جا به ذکر پاره ای از این کرامات می پردازیم:
۱. خبر دادن عمری از کسی که مقداری از اموال را تحویل نداده بود، در حالی که او اصرار داشت همه اموال را داده، بالاخره عمری گفت: این خبر از امام زمان (عج) است که دو جامه سودانی نزد تو باقی است. و پس از جستجو و تفحص معلوم شد که همین طور است.[۱۲]
۲. محمد بن علی اسود روایت کرده که در سالی از سال ها زنی پارچه ای به من داد که نزد عمری ببریم. خدمت او رسیدم. دستور داد همه اموال را به محمد بن عباس قمی تسلیم کنم. همه را تسلیم کردم غیر از پارچه آن زن را. پیغام فرستاد آن را نیز تسلیم کن، اما هر چه جستم نیافتم. گفت: غمگین مباش پیدا خواهی کرد.[۱۳]
۳. فرستادن پول از طرف محمد بن عثمان به محمد بن عبیدالله حائری که در شرف مردن بود و برای تجهیز پول نداشت او این کار را توسط محمد بن متیل انجام داد.[۱۴]
۴. باز فرستادن پول از سوی محمد بن عثمان توسط محمد بن متیل به محمد بن قطاه، جالب این که محمد بن قطاه انتظار محمد بن متیل را می کشید.[۱۵]
۵. خبر دادن محمد بن عثمان از وفات خود.[۱۶]
۶. خبر دادن حسین بن روح از آینده شلمغانی: شلمغانی او را به مباهله دعوت کرده بود، او در نامه ای جواب او را نوشت که هر کدام صادق نباشند مقتول و مصلوب خواهد شد که عاقبت شلمغانی اینچنین شد.[۱۷]
۷. زنی از (آبه ساوه) نزد حسین بن روح آمده بود و با خود مترجمی به همراه آورده بود تا حرف های او را برای حسین بن روح ترجمه کند. اما دید که او با زبان محلی آن زن با او سخت گفت: “زینب چونا؟ چون بدا کولیه چو نشسته، یعنی: زینب، حالت چگونه است و حال فرزندت چگونه است؟ زینب که آمده بود وجوهات بدهد با دیدن این شگفتی آن ها را به او داد.[۱۸]
۸. محمد بن ابراهیم گوید: شخصی درباره قاتل امام حسین (ع) پرسید که جناب حسین بن روح جواب او را داد. من فردای آن روز خدمت شیخ ابوالقاسم حسین بن روح رسیدم، در دلم گفتم آن چه که او دیروز گفت از پیش خود گفته بود. پس او ابتدا به سخن کرد و به من گفت: ای محمد بن ابراهیم: اگر من از آسمان بیفتم و طعمه مرغان شوم و یا باد سختی مرا از بلندی پرتاب کند برایم بهتر است از این که در دین خدا از پیش خودم حرف بزنم. بلکه این حرف ریشه و اساسی دارد و از حضرت حجت شنیده شده است.[۱۹]
۹. حسین بن روح و خبری از آینده: علی بن بابویه گوید از حسین بن روح اجازه خواستم تا به حج بروم. گفت: نرو، گفتم: نذر کرده ام. گفت: پس با فلان قافله برو، بعد دیدم که قرامطه قافله های دیگر را غارت کرده اند.[۲۰]
۱۰. علی بن محمد سمری از وفات علی بن بابویه القمی، پدر مرحوم صدوق خبر داد. در همان لحظه که سمری این خبر را داد بزرگان حاضر در نزد او یادداشت نمودند و پس از چند روز که خبر وفات او رسید دیدند با یادداشت آنان کاملا مطابقت دارد.[۲۱]
اما در مقابل وقتی به تاریخ مدعیان دروغین نگاه می کنیم در می یابیم که گر چه بعضی از آنان در آغاز ظاهر الصلاح بوده و به ظاهر حرف های درستی می زدند اما پس از چندی انحراف و بطلان ادعاهای آنان و اغراض سوءشان برای همگان روشن می شد به عنوان نمونه متذکر نقاط ضعف و انحرافات بعضی از این افراد می شویم :
۱. الشریعی: او ابتدا از اصحاب امامان هادی و عسکری (ع) بود، اما بعد از مدتی ادعای کذب بر خدا و حجتش کرد.[۲۲] و در بین مردم رسوا شد.
۲. محمد بن نصیر النمیری: او ادعا کرد که جانشین عثمان العمری است، پس ادعا کرد که فرستاده پیامبری است، و درباره حضرت هادی (ع) ادعای ربوبیت کرد. وی ازدواج با محارم را مباح دانست و لواط را جائز شمرد.[۲۳]
۳. ابو طاهر محمد بن علی بن بلال: اموالی از امام عسکری (ع) نزد او بود که آن را به محمد بن عثمان العمری تسلیم نکرد. وی ادعای وکالت نمود، مردم از او دوری جسته و مورد لعن قرار دادند.[۲۴]
۴. حسین بن منصور حلاج: او با نامه ای به ابی سهل اسماعیل بن علی النوبختی ادعای وکالت کرد، وی به قم آمد و رقعه ای را پخش کرد که: او رسول امام و وکیل اوست، قمیان آن را پاره و وی را به سخره گر
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 