پاورپوینت کامل آیا حضرت موسی(ع) به سرزمین موعود رسیدند یا این‌که در دوران آوارگی بنی اسرائیل از دنیا رفتند؟ ۴۱ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
4 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل آیا حضرت موسی(ع) به سرزمین موعود رسیدند یا این‌که در دوران آوارگی بنی اسرائیل از دنیا رفتند؟ ۴۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل آیا حضرت موسی(ع) به سرزمین موعود رسیدند یا این‌که در دوران آوارگی بنی اسرائیل از دنیا رفتند؟ ۴۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل آیا حضرت موسی(ع) به سرزمین موعود رسیدند یا این‌که در دوران آوارگی بنی اسرائیل از دنیا رفتند؟ ۴۱ اسلاید در PowerPoint :

پاسخ اجمالی

حضرت موسی(ع) از جمله انبیای اولوا العزم و دارای شریعت و کتاب بوده است. حضرت موسی (ع) به اجل طبیعی در زمان آوارگی(تیه) بنی اسرائیل از دنیا رفت.[۱] همچنین در روایتی از حضرت امام محمد باقر، یا از حضرت امام صادق (ع) نقل شده است که حضرت موسی در شب بیست و یکم ماه رمضان از دنیا رفته است.[۲]
پیرامون چگونگی مرگ حضرت موسی(ع)، دو نقل وجود دارد که در ذیل بدان می‌پردازیم:
۱. محمّد بن عماره از پدرش روایت کرده که به امام صادق(ع) عرض کردم: مرا از وفات موسى بن عمران(ع) آگاه کن، فرمود: «چون اجلش فرا رسید، مدّت عمرش تمام شد و روزیش به پایان رسید، ملک الموت(ع) نزد او آمد و گفت: سلام بر تو اى کلیم الله! موسى گفت: و علیک السّلام! تو کیستى؟ گفت: من ملک الموتم، گفت: براى چه آمدى؟ گفت: آمده‌ام تا تو را قبض روح‏ کنم، موسى به او گفت: از کجا روحم را می‌گیرى؟ گفت: از دهانت، موسى(ع) گفت: چگونه چنین می‌کنى در حالی که با این دهان با خدایم صحبت کرده‌ام، گفت: از دستت، گفت: چگونه چنین می‌کنى در حالى که با آن تورات را برگرفته‌ام، گفت: از پایت، گفت: چگونه چنین می‌کنى در حالی که با آنها بر طور سینا گام نهاده‌ام، گفت: از چشمانت، گفت: چگونه چنین می‌کنى در حالی که همیشه به رحمت حقّ چشم دوخته‌ام، گفت: از گوشت، گفت: چگونه چنین می‌کنى در حالی که با آنها کلام پروردگارم را شنیده‌ام.
خداوند به ملک الموت وحى فرمود: جانش را مگیر تا خود، آن‌را درخواست نماید. ملک الموت رفت و موسى(ع) تا آنجا که خداوند اراده فرمود، زنده بود و یوشع بن نون را خواست و به او وصیّت کرد که امرش را پنهان دارد و پس از خود به جانشینش وصیّت نماید و از میان قوم خود غایب شد. در دوران غیبتش مردى را دید که به حفر گورى مشغول بود و به او گفت: آیا می‌خواهى در این کار کمکت کنم؟ آن مرد گفت: آرى، و او را کمک کرد تا گور را کند و جایگاه لحد را آماده کرد، سپس موسى(ع) در آن خوابید تا بنگرد چگونه است، پس خداى تعالى پرده‌ها را کنار زد و او جایگاه خود را در بهشت دید و گفت: اى خداى من! مرا قبض روح کن! و ملک الموت جانش را همان‌جا گرفت و دفنش کرد و خاک بر او ریخت. آن ‌کسی که به حفر قبر مشغول بود، ملک الموت بود که به صورت آدمى در آمده بود … و فریاد کننده‌اى از آسمان ندا در داد که موساى کلیم در گذشت و کیست که دار فانى را وداع نکند؟».[۳]
در این مقدار از روایت که در منبع معتبر شیعی وجود دارد، دلالتی بر سخت بودن لحظات احتضار و مرگ برای حضرت موسی(ع) وجود ندارد بلکه آنچه از این مقدار برمی‌آید آن است که ایشان – به هر دلیل – می‌خواسته مقدار بیشتری را در دنیا باشد.
البته مرگ برای پرهیزکاران نمی‌تواند آن‌چنان دشوار باشد که تنها به‌خاطر هراس از آن، موسای پیامبر تقاضای تأخیر در مرگ را نماید، بلکه شاید دلایل دیگری برای این تأخیر داشته است.
امام صادق(ع) در توصیف مرگ می‌فرماید: «مرگ برای مؤمن، خوشبوترین رایحه است که مؤمن از استشمام آن دچار حالتی شبیه به خواب می‌شود و در این حالت هر چه درد و رنج است به طور کلی از او منقطع می‌گردد، در حالی که مرگ برای کافر و فاسق مانند گزش افعی و نیش عقرب بلکه شدیدتر از آن می‌باشد». پس به آن جناب عرض کردند گروهى می‌گویند که مرگ سخت‌تر است از بریدن با ارّه نجاری، قیچی کردن و شکستن به وسیله سنگ‌ها و گردانیدن سنگ‌هاى آسیا بر روى حدقه‌هاى چشم؟! امام(ع) فرمود: «بله! چنین است براى بعضى از کافران و بد کردارها…».[۴]
۲. البته در منابع اهل سنت، نقلی وجود دارد که نشانگر دشواری بیش از اندازه مرگ را برای حضرت موسی(ع) است:
روزی عزرائیل نزد موسی(ع) آمد، موسی(ع) پرسید: «برای دیدارم آمده‌ای یا برای قبض روحم؟» عزرائیل: برای قبض روحت! موسی: ساعتی مهلت بده تا با فرزندانم وداع کنم. عزرائیل: مهلتی در کار نیست. موسی(ع) به سجده افتاد و از خدا خواست تا به عزرائیل بفرماید که مهلت داده تا با فرزندانش وداع کند. خداوند به عزرائیل فرمود: به موسی(ع) مهلت بده. موسی(ع) نزد مادرش آمد و گفت: سفری در پیش دارم. مادر: چه سفری؟ موسی(ع) فرمود: سفر آخرت. مادر گریه کرد. حضرت موسی نزد همسرش آمد، کودکش را در دامن همسرش دید، با همسر وداع کرد، کودک دست به دامن موسی(ع) زد و گریه کرد، دل موسی(ع) از گریه کودکش سوخت و گریه کرد.
خداوند به موسی(ع) وحی کرد: ای موسی! تو به درگاه ما می‌آیی، این گریه و زاریت چیست؟ موسی(ع) عرض کرد: دلم به حال کودکانم می‌سوزد. خداوند فرمود: ای موسی! دل از آنها بکن، من از آنها نگهداری می‌کنم و آنها را در آغوش محبتم می‌پرورانم.
دل موسی(ع) آرام گرفت. و به عزرائیل گفت: جانم را از کدام عضو می‌گیری؟ عزرائیل: از دهانت. موسی: آیا از دهانی که بی‌واسطه با خدا سخن گفته است جانم را می‌گیری؟ عزرائیل: از دستت. موسی: آیا از دستی که الواح تورات را گرفته است؟ عزرائیل: از پایت. موسی: آیا از پایی که من با آن به کوه طور برای مناجات با خدا رفته‌ام؟
عزرائیل، نارنجی خوشبو به موسی(ع) داد، موسی(ع) آن‌را بو کرد و جان سپرد. فرشتگان به موسی(ع) گفتند: ای آنکه در میان پیامبران، مرگت از همه آسان‌تر بود، بگو که مرگ را چگونه یافتی؟ موسی(ع) گفت: «کشاه تسلخ و هی حیه»؛ مرگ را مانند گوسفندی که زنده پوستش را بکنند، یافتم.
بنا بر تحقیق و جست‌وجو؛ کل این روایت تنها در کتاب «کشف الأسرار و عده الأبرار»،[۵] رشید الدین میبدی(متوفای ۵۳۰ق) آمده است. با این حال قسمت پایانی این روایت – بدون نقل کل داستان – با اندکی اختلاف، در برخی منابع روایی و تفسیری قرن‌های ششم به بعد،[۶] نقل شده است؛ مانند این‌که آورده‌اند: «عزرائیل سیبی از بهشت آورد و موسی(ع) با بو کردن آن، قبض روح شد. سپس یوشع او را در خواب دید و گفت: مرگ را چگونه یافتی؟ موسی(ع): کشاه تسلخ و هى حیه».[۷]
برخی از منابع متأخر شیعی به این سؤال فرشتگان از موسی(ع) ‌و پاسخ ایشان اشاره کرده‌اند[۸] که به نظر می‌رسد، آنان نیز از منابع اهل سنت نقل کرده‌ باشند.
به هر حال؛ این روایت – علاوه بر ضعف سند – با روایات دیگری که مرگ را برای مؤمنان پرهیزکار آسان دانسته‌اند،‌ تعارض دارد و قابل اعتماد نیست.
البته روایاتی وجود دارد که دشواری احتضار را برای مؤمنان گناه‌کار، کفاره‌ای برای گناهان آنان می‌داند تا در همین دنیا پاک شده و پاکیزه به دیدار پروردگار بروند[۹] که با توجه به نظریه عصمت پیامبران که در شیعه پذیرفته شده است، این روایات نیز نمی‌تواند شامل حال فردی مانند موسای کلیم الله شود.
چگونگی مرگ حضرت موسی در کتاب مقدس
بنابر آیات کتاب مقدس، قبل از این‌که بنی اسرائیل به سرزمین موعود خود برسند، موسی فوت کرده و حضرت یوشع، جانشین او آنها را به سرزمین برد: «واقع شد بعد از وفات موسی بنده خداوند، یوشع بن نون خادم موسی را خطاب کرده گفت:‌ موسی بنده من وفات یافته است پس الان برخیز و از این اردن عبور کن … زمینی که من به ایشان … می‌دهم. هر جایی که کف پای شما گذارده شود، به شما دادم، چنان‌که به موسی گفتم».[۱۰] علاوه بر این، موسی خود گفته بود که عمرش کفاف رسیدن به سرزمین مقدس را نخواهد داد: «موسی رفته و این سخنان را به تمامی اسرائیل بیان نمود … من امروز صد و بیست ساله هستم دیگر

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.