پاورپوینت کامل آیا خوارج در جنگ نهروان منحرف شده بودند؟ و آیا علی (ع) برای خاموش کردن آتش فتنه معاویه تردید داشته است؟ ۷۹ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل آیا خوارج در جنگ نهروان منحرف شده بودند؟ و آیا علی (ع) برای خاموش کردن آتش فتنه معاویه تردید داشته است؟ ۷۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل آیا خوارج در جنگ نهروان منحرف شده بودند؟ و آیا علی (ع) برای خاموش کردن آتش فتنه معاویه تردید داشته است؟ ۷۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل آیا خوارج در جنگ نهروان منحرف شده بودند؟ و آیا علی (ع) برای خاموش کردن آتش فتنه معاویه تردید داشته است؟ ۷۹ اسلاید در PowerPoint :

پاسخ اجمالی

خوارج گروهی از پیروان علی (ع) بودند که در جنگ صفین به علت مخالفت با آن حضرت در جریان حکمیت از ایشان جدا شده اند و از راه اطاعت آن حضرت بیرون رفته و خارجى گشتند. از این رو به آنان مارقین نیز گفته می شود.

اما انحرافات خوارج: انحرافات این گروه بسیار است و به ما جهت نمونه تنها به برخی از آن اشاره می کنیم: ۱. بر اساس عقاید اهل سنت علی (ع) خلیفه چهارم پیامبر اسلام (ص) و بنابر باور شیعه آن حضرت اولین امام و وصی و جانشین رسول الله، واجب الاطاعه و اوامرش مطاع است، اما اهل نهروان بر آن حضرت مخالفت و خروج نموده و در نهایت با آن حضرت جنگیدند و این بزرگ ترین انحراف است.

۲. خوارج که از دانش و بینش دینی حظی نبرده بودند در جنک صفین بعد از آن که شامیان به حیله، قرآن ها را بر سر نیزه نمودند، گفتند: اینها نیز مثل ما مسلمانند پس نباید با آنها بجنگیم و علی (ع) را که راضی به سازش با امویان نبود مجبور کردند که به به حکمیت تن دهد، اما پس از پذیرش، با آن حضرت مخالفت نمودند.

۳. یکی از اشکالات خوارج بر امام علی (ع) این بود که می گفتند بر اساس آیه شریفه ” إن الحکم الا لله” حکم مخصوص خداوند است از این رو پذیرفتن رأی حکمین یعنی بی توجهی به قرآن و آیه شریفه مذکور!. چنین برداشت ناصحیحی از آیه گفته شده از دیگر انحرافات این فرقه شمرده می شود.

۴. یکی دیگر از انحرافات آنان، این بود که می گفتند: کسى که گناه کبیره انجام دهد کافر و از اسلام خارج شده است، مگر توبه کند و دوباره مسلمان گردد. بر این اساس جان و مال مسلمانان ( به زعم خودشان کفار) را مباح می دانستند.

اما در مورد تردید آن حضرت نسببت به جنگ با معاویه، کافی است به این بیان حضرت زمانی که شامیان در جنگ صفین فرار کردند، توجه کنید که به پیروان شان فرمودند: (بروید) بازماندگانشان را که دوستان شیطانند (نیز) بکشید، بکشید آنهایی را که می گویند خدا و پیامبرش دروغ گفتند.

بنابر این، آن حضرت در جنگ با معاویه هیچ گونه تردیدی نداشته بلکه مصمم بوده و دوستان شان را نیز بر این امر تشویق می نمودند.

پاسخ تفصیلی

برای دست یابی به پاسخی مناسب در دو بخش بحث می کنیم.

اول. آیا خوارج در رابطه با جنگ نهروان منحرف شده بودند؟

دوم. آیا علی (ع) برای خاموش کردن آتش فتنه معاویه تردید داشته است؛ یعنی یقین نداشته که معاویه منافق بود که باید کشته شود؟

پیش از ورود به بجث ضروری است توضیحاتی پیرامون این گروه ارائه شود:

این گروه به مارقین، خوارج و نهروانیون شناخته می شوند.

مرق در لغت عرب به معناى خروج است چنان چه می گویند: یمرق السهم من الرمیه؛ یعنى تیر از کمان‏ بیرون می رود.[۱]

در وصف امامان می خوانیم:” الرَّاغِبُ عَنْکُمْ مَارِقٌ “[۲]

مارقون کسانی هستند که از دین خدا خارج شدند و جنگ با جانشین پیامبر (ص) را جایز شمردند.[۳]

به عبارت دیگر؛ گروهی از پیروان علی (ع) که در جنگ صفین به علت مخالفت با آن حضرت در جریان حکمیت از ایشان جدا شده اند و از راه اطاعت آن حضرت بیرون رفته خارجى گشتند که به آنان مارقین نیز گفته می شود.[۴]

خوارج در بیانات پیامبر (ع)

با توجه به این که گروه خوارج در ظاهر مسلمان و اهل نماز و روزه و تهجد و … بودند و برای بسیاری از مسلمانان شناخت این گروه و جنگیدن با آنان بسیار سخت و دشوار بود از این رو پیامبر (ص) پیشاپیش نسبت به خطر این گروه هشدار داده بود و نشانه هایی نیز برای شناخت آن بیان فرمود؛ مثلا: الف. آن حضرت (ص) در باره خوارج فرمود: به زودى در امت من گروهی خوش‏گفتار و بدکردار پیدا خواهند شد، آنان مردم را به کتاب خداوند دعوت می کنند در حالی که خودشان هیچ خبرى از آن ندارند، قرآن را می خوانند و لی از خواندن آن سودى نخواهند برد، از دین بیرون می روند همان گونه که تیر از کمان خارج می گردد، آنان به طرف دین بر نخواهند گشت، هم‏چنان که تیر به طرف تیرکش باز نمی گردد، اینها بدترین مخلوقات هستند، خوشا به حال آن کس که به دست این طائفه کشته گردد، و یا با آنان جنگ کند و آنها را بکشد، و کسى که این مردم را بکشد در نزد خداوند مقامش از آنها شایسته‏تر است، در این هنگام عرض کردند: یا رسول اللَّه! علامت این گونه مردمان چیست؟ فرمود: نشانه این جماعت سر تراشیدن است. این حدیث را انس بن مالک از حضرت رسول (ص) نقل کرده است.[۵]

ب.پیامبر به علی (ع) فرمود: بعد از من با ناکثین (اصحاب جمل)، قاسطین (اصحاب معاویه) و مارقین (خوارج) می جنگید.[۶]

ج.علی (ع) زمانی که به جنگ با خوارج می رفت فرمود: اگر ترس از این نداشتم که شما تکیه بر اجر بسیار این جهاد کرده دست از عمل و کردار بردارید هر آینه شما را خبر مى‏دادم به آن چه بر زبان پیغمبرش (ص) در باره جنگ با این مردمان از روى بینش و بصیرت به گمراهى ایشان جارى ساخته، و همانا در میان ایشان مردى است که دستش کوتاه و ناقص است، و پستانى مانند پستان زنان دارد، و اینان بدترین بندگان خدا و مخلوقات هستند و کشندگان آنها نزدیکترین بندگان خدا از نظر تقرب و وسیله می باشند، و آن مرد مخدج (یعنى ناقص) لقب داشت معروف در میان آن گروه نبود، و چون کشته شدند على (ع) او را در میان کشتگان جستجو می کرد و می فرمود: به خدا سوگند دروغ نگفتم و به من دروغ گفته نشده، (و همچنان جستجو نمود) تا او را در میان کشتگان پیدا کرد و پیراهنش را چاک داده بر شانه او غده‏اى مانند پستان زن بود … چون على (ع) او را یافت تکبیر گفت و فرمود: بی گمان این مرد عبرتى است براى آن کس که بینائى جوید.[۷]

انحرافات خوارج

انحرافات خوارج بسیار است و ما در اینجا با بهره گیری از روایات ائمه معصومین (ع)[۸] به برخی از آن اشاره ای خواهیم داشت و آنها را مورد ارزیابی قرار می دهیم.

۱.خروج بر خلیفه رسول الله و امام معصوم

بر اساس عقاید اهل سنت علی (ع) خلیفه چهارم پیامبر اسلام (ص) و بر اساس باورهای شیعه اولین امام معصوم و وصی و جانشین رسول الله، و اوامرش مطاع است اما خوارج با آن حضرت مخالفت و خروج نموده و در نهایت با آن حضرت جنگیدند و این بزرگ ترین انحراف است. از این رو می بینیم که حتی گروه معتزله و اشاعره از اهل سنت نیز خوارج را کافر می دانند.[۹]

زمانی که على (ع) عبد اللَّه بن عباس را نزد خوارج فرستاد او پیش آن جماعت رفت و گفت: اى یاران، عجب است از امثال شما مردم که مرتکب این امر ناملایم گشته و نسبت به امامتان یاغى شده و برگشتید؟[۱۰]

۲. اصرار بر پذیرش حکمیت بر اساس فهم غلط از دین

خوارج که زاییده بی برنامه گی در فتوحات بی حساب بعضی از کشورها بودند از اسلام فقط ظاهر و پوسته آن را فهمیده و از دانش و بینش دینی حظی نبرده بودند، در جنگ صفین بعد از آنکه شامیان به حیله، قرآن ها را بر سر نیزه نمودند، گفتند: اینها نیز مثل ما مسلمانند پس نباید با آنها بجنگیم و علی (ع) را که راضی به سازش با امویان نبود مجبور کردند که به حکمیت تن دهد.

علی (ع) در مقام نصیحت به خوارج چنین می فرماید: مگر آن وقت که (شامیان) از روى حیله و خدعه، قرآن‏ها را بر سر نیزه بلند کردند نگفتید: این مردم با ما برادر و هم مسلکند؟ از ما امان خواسته و به کتاب خدا پناهنده شده‏اند، پس نظر ما این است که حرفشان را قبول کنیم و دست از آنان برداریم؟

و من در پاسخ به شما گفتم: این کارى است که ظاهرش ایمان و باطن آن دشمنى و عداوت است، ابتدایش رحمت است و پایانش پشیمانى و ندامت! پس بر همین حال باقى بوده و از راه نخست خود منحرف نشوید و در جهاد دندان ها را روى هم فشرده و به هر صدایى اعتنا نکنید؛ زیرا در صورت پاسخ به این صداها شما گمراه می گردید و در صورت عدم اعتنا به آن آنان خوار و ذلیل مى‏گردد.[۱۱]

اما باز می بینیم که آنان به نصیحت امامشان توجه نکرده و منحرف گشتند.

۳. انحراف در تمسک به آیه شریفه “إن الحکم الا لله”

یکی از انحرافات مهم خوارج، ایرادی بود آنان بر امام علی (ع) می گرفتند و می گفتند: بر اساس آیه شریفه ” إن الحکم الا لله”[۱۲] حکم مخصوص خداوند است از این رو پذیرفتن رأی حکمین یعنی بی توجهی به قرآن و به آیه شریفه مذکور!.

اگرچه بطلان استدلال به این آیه شریفه در رد حکمیت واضح و روشن است، اما ما به دلیل اهمیت آن به چند دلیل کوتاه حلی و نقضی در رد این استدلال اشاره می کنیم.

پاسخ حلی:

علی (ع) در مسأله حکمین فرمود: ما در خصوص رفع اختلاف و پایان جنگ؛ اشخاصى را حکم قرار نداده‏ایم، بلکه تنها قرآن را به حکمیّت انتخاب کردیم، و چون قرآن در میان ما خطوطى پوشیده در جلد است، با زبان سخن نمى‏گوید و نیازمند به ترجمان است و تنها انسان ها مى‏توانند از آن سخن بگویند، وقتى آن قوم ما را دعوت کردند که قرآن میانمان حاکم باشد ما گروهى نبودیم که به کتاب خداى سبحان پشت کرده باشیم در حالى که خداى بزرگ فرموده: «اگر در چیزى اختلاف کردید آن را به خدا و رسولش ارجاع دهید»[۱۳] ارجاع دادن اختلاف به خدا این است که کتابش را حاکم قرار دهیم و ارجاع اختلافات به پیامبرش به این است که به سنّتش متمسّک گردیم، هر گاه به راستى کتاب خدا به داورى طلبیده شود، ما سزاوارترین مردم به آن هستیم و اگر به سنّت پیامبر حکم گردد ما سزاوارترین آنان به سنّت اوئیم (بنا بر این در هر دو حال حقّ با ما است).[۱۴]

در بیانی دیگر حضرت علی (ع) در پاسخ به آنان فرمود: کلمه حق یراد بها الباطل.[۱۵]

چون نظر خوارج از جمله «لا حکم الّا للّه» این بوده، هر حکمى که در کتاب خداوند نباشد پیروى کردن از آن جایز نیست و عمل بدان ناروا است، حضرت فرمودند: بلى جز حکم خدا حکمى نیست، امّا خوارج از طریق نفى حکم غیر خدا مى‏خواستند فرمانروایى را از غیر خدا نفى کنند، بدین ترتیب وقتى که براى غیر خدا هیچ دستورى نباشد، حکومت و فرماندهى غیر خدا نیز نفى مى‏شود؛ زیرا استنباط حکم و در نظر گرفتن خیر جامعه از وظایف حکومت و در رابطه با رعایت حال مردم است. نفى حکم غیر خدا به وسیله خوارج، موجب نفى حکومت انسان ها است. نفى حکومت از ناحیه خوارج سبب شد تا امام (ع) آنها را تکذیب کرده بفرماید: «مردم بی گمان باید أمیرى نیکوکار یا بدکار داشته باشند». به عبارت دیگر چون خوارج نفى حکم غیر خدا را کردند در حقیقت نفى حکومت کردند ولى نفى حکومت غیر خدا کردن امر باطلى است. نتیجه آن که ادعاى خوارج نیز باطل است سپس حضرت مى‏فرمایند: ولى ناگزیر براى جامعه امیرى نیکوکار یا بد کار لازم است بنا بر این گفته خوارج که هیچ حکمى جز حکم مخصوص از جانب خدا قابل قبول و اجرا نیست، مردود مى‏باشد.[۱۶]

پاسخ نقضی:

اگر این آیه را با توجه به معنایی که خوارج از آن در نظر داشتند بپذیریم موارد نقض زیادی در زندگی روز مره ما، پیامبران و امامان پیدا می شود که ما به برخی از آنها اشاره می نماییم.

امام باقر (ع) به نافع فرمود: به این مارقه (خوارج) بگو چگونه جدا شدن از أمیر المؤمنین (ع) را جایز دانستید با این که در پرتو پیروى از او و تقرّب به خدا در یارى او (پیش از جریان حکمین) خون هاى خود را در رکابش ریختید؟ در پاسخ تو خواهند گفت: او در باره دین خدا داور قرار داد، به ایشان بگو:

الف.خود خداوند نیز در شریعت پیغمبرش داورى به دو مرد از بندگانش سپرده در آنجا که (در باره اختلاف میان زن و شوهر) فرموده: «پس داورى از بستگان مرد و داورى از بستگان زن انتخاب نمایید، اگر آن دو (زن و شوهر) سازش و آشتى می خواهند خداوند میانشان سازگارى پدید می آورد.[۱۷]

ب. رسول خدا (ص) در جریان جنگ بنى قریظه و تعیین سرنوشت آنان داورى را به سعد بن معاذ سپرد … .[۱۸]

بنابر هیچ اشکالی بر علی (ع) وارد نیست بلکه ایشان به کتاب خدا و سنت رسول الله عمل نموده است.

۴. انحرافی دیگر و کافر دانستن صاحب گناه کبیره

آنان می گفتند: کسى که گناه کبیره انجام دهد کافر و از اسلام خارج شده است، مگر توبه کند و دوباره مسلمان گردد. بر این اساس تعدی به جان و مال مسلمانان ( به زعم خودشان کفار) را مباح می دانستند.

علی (ع) در این باره خطاب به خوارج می فرماید: پس اگر چنین مى‏پندارید که من خطا کرده و گمراه شدم، پس چرا همه امّت محمّد (ص) را به گمراهى من گمراه مى‏دانید؟ و خطاى مرا به حساب آنان مى‏گذارید؟ و آنان را براى خطاى من کافر مى‏شمارید؟ شمشیرها را بر گردن نهاده، کور کورانه فرود مى‏آورید و گناهکار و بى‏گناه را به هم مخلوط کرده همه را یکى مى‏پندارید؟ در حالى که شما مى‏دانید، رسول خدا (ص) زناکارى را که همسر داشت سنگسار کرد، سپس بر او نماز گزارد، و میراثش را به خانواده‏اش سپرد، و قاتل را کشت و میراث او را به خانواده‏اش بازگرداند، دست دزد را برید و زناکارى را که همسر نداشت تازیانه زد، و سهم آنان را از غنائم مى‏داد تا با زنان مسلمان ازدواج کنند. پس پیامبر (ص) آنها را براى گناهانشان کیفر مى‏داد، و حدود الاهى را بر آنان جارى مى‏ساخ

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.