پاورپوینت کامل آیا حدیث «من عشقنی عشقته و من عشقته قتلته…» صحیح است و آیا خدا می‌تواند عاشق شود؟! ۳۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل آیا حدیث «من عشقنی عشقته و من عشقته قتلته…» صحیح است و آیا خدا می‌تواند عاشق شود؟! ۳۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل آیا حدیث «من عشقنی عشقته و من عشقته قتلته…» صحیح است و آیا خدا می‌تواند عاشق شود؟! ۳۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل آیا حدیث «من عشقنی عشقته و من عشقته قتلته…» صحیح است و آیا خدا می‌تواند عاشق شود؟! ۳۴ اسلاید در PowerPoint :

پاسخ اجمالی

این حدیث به صورت مستند در منابع مرسوم روایی وجود ندارد، اما به صورت مرسل و بدون سند در بسیاری از منابع عرفانی و تفسیری نقل شده است. به هرحال محتوای آنچه در این روایت آمده است را می‌توان با عباراتی دیگر در آموزه‌های اسلامی یافت که توضیحاتش در پاسخ تفصیلی خواهد آمد.

پاسخ تفصیلی

این روایت در منابع حدیثی مرسوم شیعه وجود ندارد، اما در برخی منابع عرفانی[۱] و دیگر متون اسلامی[۲] بدون سند(مرسل) با عبارات مختلفی به عنوان حدیث قدسی آمده است؛ یکی از این عبارات چنین است: «مَن طَلَبَنی وَجَدَنی، و مَن وَجَدنی عَرَفَنی، و مَن عَرَفَنی احَبّنی و مَن احَبّنی عَشَقَنی‏، و مَن عَشَقَنی‏ عَشَقْتُهُ، و مَن عَشَقْتُهُ قَتَلْتُهُ، و من قَتَلْتُهُ فَعَلَی دِیتُهُ، و مَن علی دیتُه فانا دِیتُه‏»؛‏[۳] آن‌کس که مرا طلب کند، مرا می‌یابد و آن‌کس که مرا یافت، مرا می‌شناسد و آن‌کس که مرا شناخت، مرا دوست می‌دارد و آن‌کس که مرا دوست داشت، به من عشق می‌ورزد و آن‌کس که به من عشق ورزید، من نیز به او عشق می‌ورزم و آن‌کس که من به او عشق ورزیدم، او را می‌کشم و آن‌کس را که من بکشم، خون‌بهای او بر من واجب است و آن‌کس که خون‌بهایش بر من واجب شد، پس خود من خون‌بهای او می‌باشم.
در زمینه این روایت، نکاتی را می‌توان بررسی کرد.
۱. این حدیث به صورت مرسل و بدون سند نقل شده است، اما اگر محتوای آن مورد تایید باشد، با وجود مرسل‌بودن می‌توان بدان استناد کرد.
۲. برخی این اشکال را مطرح نمودند که؛ با توجه به معنای «عشق»، نمی‌توان لفظ عشق را بر خدا حمل کرده و خدا را عاشق دانست. در همین راستا، ابن عربی در فرازهایی از فتوحات خود، تحلیلی تفصیلی از الفاظ «حُبّ»، «ود» و «عشق» ارائه کرده که دو مورد اول را از ویژگی‌های خدا به شمار  آورده، اما «عشق» را از اوصاف خدا نمی‌داند:
الف. «حُبّ»: خلوص آن در قلب و صفای آن از کدورات و تیرگی‌های عوارض است. بنابراین، محب در این مقام و مرتبه دارای هیچ غرض و اراده‌ای در برابر محبوب خود نیست.[۴]
ب. «وُدّ»: آن اسمی الهی است: «وَ هُوَ الْغَفُورُ الْوَدُود»[۵] و «وُدّ» از صفات خدا و ثابت در اوست، و بدین سبب «وُدّ» به جهت ثبوتش در زمین، «ودود» نامیده شده است؛ به دیگر سخن، «ودود» از صفات ثبوتیه حق تعالی می‌باشد.[۶]
ج. «عشق»: آن افراط در محبّت است و در قرآن از آن تعبیر به شدّت حُب شده است: «وَ الَّذِینَ آمَنُوا اَشَدُّ حُبًّا للهِ»[۷]‏  و «قَدْ شَغَفَها حُبًّا»؛[۸] یعنی، حب او به یوسف بر قلبش مانند شغاف شده است، و آن پوسته نازکی است که قلب را فرا می‌گیرد و بدان محیط شده و ظرفش می‌گردد، و خداوند خویش را – در خبر – به شدّت حب توصیف کرده است، جز آن‌که بر حق تعالی نام عشق اطلاق نمی‌شود، و عاشق و عشق، در هم پیچیدن حب است بر مُحب، به طوری که در تمام اجزایش رفت و آمد می‌کند.[۹]
بنابراین، علّت این‌که خداوند سبحان خود را به عشق متّصف نفرموده و خود را عاشق ننامیده این است که نسبت عشق به ذات مقدّس خداوندی صحیح نیست؛ زیرا عشق حالتى است که تمام وجود عاشق را به خود می‌پیچد و او را از خود بی‌خود می‌کند، و شان حضرت احدیت مقدّس و منزّه از این است که چیزى در او تاثیر کند تا چه رسد به این‌که او را در خود بپیچد؛ از این‌رو نسبت دادن عشق به خداوند اشتباه است.
شاید از این جهت بود که در منابع عرفانی قدیمی‌تر؛ عبارات ناظر به «عشق» وجود ندارد. [۱۰]
۳. به هر حال؛ این حدیث، اجمالاً از جهت محتوایی قابل پذیرش است که برای روشن شدن محتوای آن به مطالبی اشاره می‌شود:
* عشق و محبت، از عناصر عمده و اساسی بینش و سلوک عرفانی شمرده شده که در صورت احیا و پرورش و هدایت آن، بهترین و میان‌بُرترین راه برای تکامل معنوی انسان و رسیدن او به مراتب کمال حقیقی می‌باشد.
* این‌که معشوق(خداوند) عاشقى کند؛ می‌تواند برداشتى عارفانه باشد از این آیات:[۱۱] «قُلْ اِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللهُ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ»[۱۲] و «فَسَوْفَ یَاْتِی اللهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ».[۱۳] زیرا خدایی که مؤمنان را دوست دارد، طبیعی است که مؤمنانی که از درجات بالاتری برخوردارند را بیشتر دوست بدارد و این می‌تواند همان معنای عشق باشد.
* مقصود از دیه در این حدیث؛ قتل نفس سرکش آدمی(نفس اماره) و دیه این کشتن، خداوند است که در واقع خود راستین انسان(نفس مطمئنه) است. کافى است آدمی خدا را مطلوب خود قرار دهد و بخواهد او را پیدا کند، قطعاً او را می‌یابد. انسان به میزانی که عاشق خدا می‌شود، صاحب حقیقت وجود می‌گردد و فانی در حق می‌شود.[۱۴] این یک قاعده است که اگر نفس ناطقه، حقایق قدسى را مطلوب خود قرار داد، به جهت وسعتى که نفس دارد، آن حقایق را می‌یابد و نه‌تنها حقایق را می‌یابد و جایگاه قدسى آنها را می‌شناسد، بلکه چون با عالی‌ترین مرتبه وجود روبه‌رو شده به آنها علاقمند می‌شود؛ زیرا این‌طور نیست که شناخت حقایق قدسى مثل شناخت‌هاى حصولى باشد که انسان تحت تاثیر انوار آنها قرار نگیرد، وقتى انسان از نور حقایق قدسى چشید با تمام وجود دل به آنها می‌بندد و عاشق آنها می‌شود و دیگر خودى براى خود نمی‌خواهد و تماماً خود را در مقابل نظر به آنها فراموش می‌کند و می‌سوزاند. این‌که فرمود: «قَتَلْتُهُ»؛ یعنی خداوند با کشتن نفس اماره؛ او را از خودش خلاص می‌کند و به خودِ حضرت حق تعالی مشغول می‌کند. خداوند سالکِ طالب را به جایى می‌رساند که او دیگر جز به خدا نظر ندارد، چون خودیت و منیت او سوخته است و این است معناى «انا دیته»؛ یعنی خدا سرمایه قلب و جان او می‌شود و جز خدا نمی‌بیند.
* شاید بتوان گفت؛ اگر کسی واقعاً به این مرتبه از معرفت و حب الهی برسد؛ طبق ظاهر حدیث، خداوند زندگی او را به‌گونه‌ای قرار می‌دهد که جان خود را در راه خدا فدا کند و به شهادت و ثاراللهی رسیده و سپس خود پروردگار خونخواهش شود.
* فرازهای دیگر این روایت را نیز می‌توان با آموزه‌های دینی منطبق دانست و به عنوان فراز «من وجدنی عرفنی» می‌تواند تعبیر دیگری از آیه قرآنی «وَ الَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا»[۱۵] باشد.

 


[۱]. ر.ک: سمعانى(م

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.