پاورپوینت کامل چگونه است که در برخی آیات قرآن، ترس و حزن به پیامبران نسبت داده شده حال آنکه در آیه دیگری می فرماید: ان اولیاء الله لا خوف علیهم و لا هم یحزنون. ۴۴ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل چگونه است که در برخی آیات قرآن، ترس و حزن به پیامبران نسبت داده شده حال آنکه در آیه دیگری می فرماید: ان اولیاء الله لا خوف علیهم و لا هم یحزنون. ۴۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل چگونه است که در برخی آیات قرآن، ترس و حزن به پیامبران نسبت داده شده حال آنکه در آیه دیگری می فرماید: ان اولیاء الله لا خوف علیهم و لا هم یحزنون. ۴۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل چگونه است که در برخی آیات قرآن، ترس و حزن به پیامبران نسبت داده شده حال آنکه در آیه دیگری می فرماید: ان اولیاء الله لا خوف علیهم و لا هم یحزنون. ۴۴ اسلاید در PowerPoint :
پاسخ اجمالی
همه ترس ها، منفی و زشت نیستند و به خاطر هر ترسی نباید اولیاء الله را سرزنش کرد. برخی ترسها به خاطر بزرگی حادثه یا عظمت مخاطب – به طوری که تحمل آن از توان هر بشری خارج است- ترسی مثبت و لازم است. مثل ترس از قیامت و ترس از بدی کردار خود یا عاقبت به شر شدن خود و دیگران یا ترس از انحراف دینی امت یا ترس از هلاکت یاران اندک در جنگ نابرابر و در نتیجه نابودی طرفداران و وارثان دین و امثال آن، همگی ترس هایی مثبت هستند که در مدیران بزرگ اجتماع و انسانهای برگزیده باید باشد.
ضمن اینکه انبیاء الاهی دارای مراتبی متفاوت بودند بنابراین آرامش، سکینه ، طمانینه و امنیت قلبی و یقین همه در یک مرتبه نبوده است و از طرفی قبل و بعد از پیامبری خود نیز در یک مرتبه نبوده اند اما نکته مهم این است که هرگز این ترس ها آنها را به خروج از عصمت وادار نکرد و خدا هیچ پیامبری را به خاطر ترس سرزنش نکرده است، بلکه فقط دستور به ترک ترس در برخی موارد داده و آنان اطاعت کرده اند.
پاسخ تفصیلی
همان طور که پرسشگر محترم بیان کرده اند خداوند در چند جای قرآن فرموده که برای دوستان خدا نه ترسی است و نه غمی ” الا ان اولیاء الله لا خوف علیهم و لا هم یحزنون”. نترسیدن از آثار قطعی ایمان به خداست چون مؤمن در سایه اعتماد به خدا و خوش بینی به آخرت از خیلی امور نمی ترسد، ضعف نفس او بر طرف می شود، صبر او زیاد می گردد و توان مقاومت او در بلایا ازدیاد پیدا می کند. برعکس غیر مؤمن از مرگ می ترسد چون درک درستی از مرگ ندارد از آینده و حوادث تلخ می ترسد چون تدبیر عالم را در دست خدا نمی داند یا با خدا ارتباط درستی ندارد، صبر او کم است چون به اجر صابران اعتقاد ندارد و همین طور …. از این رو می بینیم که در میان افراد بی دین بیماری های روانی و خود کشی زیاد است.
اما همه ترس ها، منفی و زشت نیستند و به خاطر هر ترسی نباید اولیاء الله را سرزنش کرد چون قرآن در چندین جا مؤمنان را به خاطر ترس می ستاید و حتی دستور به ترس می دهد. به عنوان نمونه می فرماید:
«رِجالٌ لا تُلْهیهِمْ تِجارَهٌ وَ لا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَ إِقامِ الصَّلاهِ وَ إیتاءِ الزَّکاهِ یَخافُونَ یَوْماً تَتَقَلَّبُ فیهِ الْقُلُوبُ وَ الْأَبْصارُ»[۱]؛ مردانى که تجارت و معاملات دنیا آنان را از یاد خدا غافل نمىگرداند و نماز را برپا داشته و زکات را مىپردازند و از روزى که دلها و دیدگان منقلب و مضطرب است، ترسانند.
این آیه اثبات می کند که برخی ترس ها جزو شرایط ایمان است چه رسد به پیامبری که باید این نوع ترس را در حد اعلا داشته باشند. بنابراین اجمالاً هر ترسی مذموم نیست و همه ترسها از اولیاء الله برداشته نمی شود.
علت ترسها:
برای درک واضح تر، علت ترس ها را به طور اجمالی بررسی می کنیم. گاهی ترس از دیگران است گاه از اتفاقات تلخ آینده و گاه از سرنوشت بد احتمالی که در انتظار ماست. و برخی هم به خاطر ضعف نفسی که دارند در رویارویی با حوادث و دشمن و هر چیزی که ضرر جانی یا مالی در آن باشد دچار ترس و اضطراب می شوند. همه اینها ترس منفی بوده و دوستان خدا به اندازه ایمان و یقین شان از این ترسها مبرا و پاک هستند.
اما برخی ترسها به خاطر بزرگی حادثه یا عظمت مخاطب – به طوری که تحمل آن از توان هر بشری خارج است- ترسی مثبت و لازم است. مثل ترس از قیامت و ترس از بدی کردار خود یا عاقبت به شر شدن خود و دیگران یا ترس از انحراف دینی امت یا ترس از هلاکت یاران اندک حق در جنگ نابرابر و در نتیجه نابودی طرفداران و وارثان دین و امثال آن، همگی ترس هایی مثبت هستند که در مدیران بزرگ اجتماع و انسانهای برگزیده باید باشد.
پیامبر گرامی اسلام در مورد ترس مومنان می فرماید:
«الْمُؤْمِنُ بَیْنَ خَوْفَیْنِ خَوْفِ مَا مَضَى وَ خَوْفِ مَا بَقِیَ وَ بِمَوْتِ النَّفْسِ یَکُونُ حَیَاهُ الْقَلْبِ وَ بِحَیَاهِ الْقَلْبِ الْبُلُوغُ إِلَى الِاسْتِقَامَهِ وَ مَنْ عَبَدَ اللَّهَ عَلَى مِیزَانِ الْخَوْفِ وَ الرَّجَاءِ لَا یَضِلُّ وَ یَصِلُ إِلَى مَأْمُولِهِ وَ کَیْفَ لَا یَخَافُ الْعَبْدُ وَ هُوَ غَیْرُ عَالِمٍ بِمَا تُخْتَمُ صَحِیفَتُهُ وَ لَا لَهُ عَمَلٌ یَتَوَسَّلُ بِهِ اسْتِحْقَاقاً وَ لَا قُدْرَهَ لَهُ عَلَى شَیْءٍ وَ لَا مَفَرَّ… و الزاهد یعبد علی الخوف»[۲]؛ مومن بین دو ترس قرار دارد ترس از آنچه گذشته (از اعمالش) و ترس از آنچه مانده و خواهد آمد(از اعمالش و تقدیراتی که به خاطر اعمالش برایش مقدر می شود) و دلش را رسیدن به استقامت (در راه دین) زنده می کند و هر کس خدا را عبادت کند به اندازه ترس و امیدی که دارد گمراه نمی شود و به آرزویش می رسد و چگونه بنده نترسد در حالی که نمی داند سرنوشت اش چگونه تمام می شود و می بیند که عملی هم ندارد که به واسطه آن به آرزویش در عاقبت به خیری برسد و قدرت تغییر تدبیر عالم را هم ندارد ( پس می ترسد) .. و زاهد به میزان ترس اش بندگی می کند.
حال در مورد آیات مطرح شده در سؤال می گوئیم:
ترس هایی که در برخی آیات قرآنی به حضرت موسی (ع) نسبت داده شده برخی مربوط به قبل از رسالت و برخی مربوط به بعد از رسالت ایشان است ؛ حال یا فقط به جان خود می ترسید یا برای نا تمام ماندن کار پیامبری ولی در هر صورت نگرانی خود را به خداوند می گوید و با دستور خدا ترس را کنار گذاشته و وظیفه خود را انجام می دهد. و سرزنشی از طرف خدا متوجه وی نمی شود.
حضرت علی (ع) در روایتی در مورد ترس حضرت موسی (ع) در آیه « فَأَوْجَسَ فی نَفْسِهِ خیفَهً مُوسى»[۳] که بعد از رسالت واقع شده است می فرماید:
« لَمْ یُوجِسْ مُوسَى خِیفَهً عَلَى نَفْسِهِ بَلْ أَشْفَقَ مِنْ غَلَبَهِ الْجُهَّالِ وَ دُوَلِ الضَّلَالِ»[۴]؛ موسی برجان خود نبود که می ترسید بلکه از غلبه جاهلان و دولت گمراهان می ترسید.
این نوع ترس ها هرگز گزندی به مقام عصمت حضرت موسی نرساند و در قرآن سرزنش نشده بلکه با غلبه بر ترس ها نبوت خود را با اقتدار به پایان برد و به مقام اولی العزمی رسید.
ترس حضرت ابراهیم:
«فَلَمَّا رَأى أَیْدِیَهُمْ لا تَصِلُ إِلَیْهِ نَکِرَهُمْ وَ أَوْجَسَ مِنْهُمْ خیفَهً قالُوا لا تَخَفْ إِنَّا أُرْسِلْنا إِلى قَوْمِ لُوطٍ»[۵]؛ و چون دید که بدان دست نمىیازند، آنان را ناخوش داشت و در دل از آنها بیمناک شد. گفتند: مترس، ما بر قوم لوط فرستاده شدهایم.
طبق این آیه حضرت ابراهیم فقط از دیدن رفتار غیر عادی فرشتگان ترسید ؛ و ترس از دیدن صحنه های غیر مانوس غیبی ترس مذموم اخلاقی نبوده و واکنشی طبیعی است که ترسی جزئی محسوب می شود البته معلوم نیست این ترس به خاطر عذابی بود که آنها برای آن مامور بودند تا بر قوم لوط نازل کنند یا فقط از دیدن فرشتگان با آن هیبت خاص آن روز و غذا نخوردنشان بود؟ به هر حال حضرت ابراهیم که از نمرود و آتشش نترسید و همه بتها را سرنگون کرد ممکن نیست انسان ترسوئی باشد و قرآن نیز طعنه ای بر او نزده است.
در مقابل اگر به ستایش های خداوند در مورد حضرت ابراهیم توجه کنیم خواهیم دید این شبهات جایی ندارد. قرآن حضرت ابراهیم را یک امت می شمارد: ” إِنَّ إِبْراهیمَ کانَ أُمَّهً قانِتاً لِلَّهِ حَنیفاً وَ لَمْ یَکُ مِنَ الْمُشْرِکینَ “[۶] و او را بعد از همان جریان دیدن فرشتگان بسیار می ستاید چون او برای شفاعت قوم لوط خیلی التماس کرد و خداوند او را “اواه حلیم” نام گذاشت[۷].
ترس حضرت لوط:
«وَ لَمَّا أَنْ جاءَتْ رُسُلُنا لُوطاً سیءَ بِهِم
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 