پاورپوینت کامل آیا روش ریاضی دکارت در فلسفه متضمن با قطعیت و یقین است؟ ۶۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل آیا روش ریاضی دکارت در فلسفه متضمن با قطعیت و یقین است؟ ۶۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل آیا روش ریاضی دکارت در فلسفه متضمن با قطعیت و یقین است؟ ۶۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل آیا روش ریاضی دکارت در فلسفه متضمن با قطعیت و یقین است؟ ۶۳ اسلاید در PowerPoint :
پاسخ اجمالی
تلاش دکارت در جهت دست یافتن به بنیانی متقن برای علوم به خصوص الاهیات و متافیزیک، در واکنش به موج شک گرایی (مذهب شک) که اروپای آن روز را فراگرفته بود، تلاشی در خور تحسین و ستایش است، امّا به قطعیت و خطاناپذیری روشی که دکارت در پیش گرفته بود، نقدهایی جدی وارد است و به دلایل مختلف می توان ثابت کرد که روش ریاضی دکارت با عنوان «ریاضیات عام» بر خلاف مدعیات خودش روشی قطعی و یقینی نبوده و بطلان آن حتی در زمان حیاتش برای بسیاری از معاصران روشن و بدیهی بوده است. دلایلی که در ادامه آورده می شود ثابت می کنند، نه تنها روش ریاضی دکارت خطاپذیر است، بلکه روشی ناکارآمد، غیرضرور و از نظر منطقی نادرست محسوب می شود. در واقع دکارت در جست و جوی راه حلی برای معضل شک، نه تنها نتوانست این معضل را حل نماید، بلکه تحقیقات او دو نتیجه منفی عمده به بار آورد: یکی دامن زدن به نوعی ایده آلیسم و ذهن گرایی افراطی و دیگر این که وی هرچند در جست و جوی یقین بود، اما روش او برای حصول یقین بدون این که خود بخواهد عملاً به ترویج بیشتر شکاکیت انجامید.
پاسخ تفصیلی
الف. چیستی و تعریف ریاضیات:
طبقه بندی های مختلفی برای از علوم ارائه شده، ولی ساده ترین و کلی ترین آنها این است که علوم به سه دسته بزرگ به شرح زیر تقسیم می شوند:[۱]
۱. علوم ریاضی: که موضوعشان اندازه گیری مقادیر است.
۲. علوم شیمی و فیزیک و طبیعی: که از خواص کلی ماده و از کیفیات مربوط به حیات بحث می کنند.
۳. علوم اخلاقی: که موضوعشان انسان است. هدف این دسته از علوم این است که هویت فعلی و هویت غایی بشر را مکشوف می دارد؛ یعنی معلوم می کند آدمی چیست و چه باید باشد.
مزیت این طبقه بندی بر سایر طبقه بندی ها این است که با هیچ یک از آنها منافات ندارد.
اگر موضوع را ملاک تعریف بدانیم، در مورد تعریف ریاضیات باید گفت: ریاضیات دانشی است که در مورد معقولات ثانی ریاضی بحث می کند. مراد از معقولات ثانی ریاضی، مفاهیم درجه دومی است که در حوزه کمیت و مقدار و بر اساس آن شکل می گیرند از قبیل عدد، مجموعه، بعد، پیوستگی، شکل و … . به بیان دیگر، ریاضیات از معقولات ثانی ریاضی و مشتقات، قیود، ملحقات و منتزعات (بی واسطه یا باواسطه) آنها بحث می کند.[۲]
ریاضیات یا انگارش[۳] را بیشتر دانشِ بررسی کمیتها و ساختارها و فضا و دگرگونی تعریف میکنند. دیدگاه دیگری ریاضی را دانشی میداند که در آن با استدلال منطقی از اصول و تعریفها به نتایج دقیق و جدیدی میرسیم.
در مورد جنس منطقی قضایا و گزاره های ریاضی دیدگاههای دیگری نیز در فلسفه ریاضیات بیان شدهاست؛ اهم آنها عبارت اند از:
۱. افلاطون: معرفت ریاضی دارای خاصیت پیشینی(مقدم بر تجربه) است.
۲. کانت: ریاضیات علم ترکیبی پیشینی است.
۳. راسل: تحلیلی بودن محض ریاضیات.
برتراند راسل زمانی که درباره «اصل موضوعی» سخن میگفت که در آن برخی ویژگیهای یک ساختار (که چیزی از آن نمیدانیم) فرض میشود و پیامدهای این فرض از راه منطق نتیجهگیری میشود، گفت:«ریاضیات را میتوان رشتهای تعریف کرد که در آن نه معلوم است از چه سخن میگوییم و نه میدانیم آنچهکه میگوییم صحت دارد».
۴. فلاسفه ریاضی جدید: با نظر کانت در تحلیلی نبودن ریاضی موافق نیستند.[۴]
۵. جان فون نویمن: «ما در ریاضیات مطالب را نمیفهمیم، بلکه تنها به آنها عادت میکنیم».[۵]
ب. چیستی و تعریف روش ریاضی:
مجموعه راه ها و قواعدی که در هر علم بکار می رود، طریقه یا روش آن علم نام دارد.[۶] در هر روشی دو چیز متمایز تشخیص داده می شود: یکی مبادی یا اصول و دیگری استدلال.
مبادی و اصول در علوم ریاضی عبارت اند از:
۱. علوم متعارفه: علم متعارف یا اصل تعارف قضیه ای است خود به خود بدیهی که نسبتی ضروری را بین مقادیر نامعین بیان می کند. از آن جا که فقط قضایای تحلیلی هستند که خود به خود بدیهی اند، علوم متعارفه ریاضی همه تحلیلی خواهند بود.[۷]
۲. اصول موضوعه: حقایقی هستند که مقبولیت عامه دارند، ولی بداهت و وجوب اصول متعارفه در آنها نیست.
۳. تعاریف: تعریف قضیه ای است که ذاتیات یا ماهیت چیزی را برساند. تعاریف ریاضی مولود فکر بشرند و از این رو «وضعی» خوانده می شوند.[۸]
استدلال ریاضی عبارت است از برهان؛ یعنی قیاسی که مقدماتش از قضایای لزومی یا ضروری ترکیب شده باشد. قضیه لزومی آن است که نسبت موضوع به محمول قابل انفکاک نباشد، مانند: «خدا داناست».[۹]
ج. روش ریاضی دکارت (ریاضیات عام):
۱. زمینه فکری دکارت
دکارت نه تنها براین عقیده بود که بدون هیچ تردیدى میان همه علوم به لحاظ داشتن قاطع ترین براهین، باید مقام اول را به ریاضیات بدهیم، بلکه معتقد بود تنها معرفت ریاضى ضرورى است و تنها مى توان نام «معرفت» را به ریاضیات اطلاق کرد و در راه پژوهش براى یافتن شاه راه حقیقت، نباید خود را به چیزى سرگرم نمود که نتایج آن در قطع و یقین از نتایج و براهین حساب و هندسه کم تر باشد. دکارت این آموزه ها را از استاد خود، کلاویوس، دریافت داشت، ولى آن را به طریقه انتقادى به کار گرفت. در سراسر دانشکده های یسوعیان، مرجع بزرگ در علوم ریاضی کلاویوس بود[۱۰]. آشنایی با اسحاق بیکمان نیز تأثیر مهمی بر افکار دکارت داشت. اما در این بین حادثه بسیار مهمی هم روی داد که علت شتابزدگی بارز او را در امر نتیجه گیری، معلوم می سازد. دکارت که در فکر یکیساختن همه علوم بود، در شب دهم نوامبر ۱۶۱۹ سه رؤیای امیدبخش دید و آنها را چنین تعبیر کرد که «روح حقیقت او را برگزیده و از او خواسته تا همه دانشها را به صورت علم واحدی درآورد». رؤیاها به قدری او را مشعوف ساخت، که نذر کرد تا مقبره حضرت مریم را در ایتالیا زیارت نماید. وی چهار سال بعد به نذر خود وفا کرد.[۱۱] این تجربه شبه عرفانی، به کشف قواعد چهارگانه ریاضیات عام منجر شد که طبق ادعای او مبنای همه روش های علمی است و رعایت آنها در هر گونه تحقیق علمی ضرورت دارد.[۱۲]
۲. دستورهای چهارگانه دکارت
از آن جا که ریاضیات برای خود یک سلسله قواعد و پیش فرض ها دارد، دکارت نیز برای منطق جدید خویش قواعدی بنا نمود. او در بخش دوم رساله «گفتار در روش درست راه بردن عقل»، اصول و اساس روش خود را به چهار قاعده[۱۳] محدود نمود که آن چهار قاعده عبارت اند از:
قاعده اول (بداهت): «نباید هیچ چیزی را به عنوان حقیقت پذیرفت مگر اینکه روشن و بدیهی باشد؛ یعنی وجدان آن را به شهود دریابد».
قاعده دوم (تحلیل): «باید هر یک از مسائل و مشکلات را تا آن جا که ممکن است و برای بهتر حل کردن آن ضرورت دارد به اجزای خودش تجزیه کرد و هر یک را جداگانه مورد بررسی قرار داد».
قاعده سوم (ترکیب): «باید افکار خود را به ترتیب به کار انداخت و از ساده ترین و آسان فهم ترین امور آغاز کرد و به تدریج خود را به معرفت پیچیده ترین و مرکب ترین آنها رسانید».
قاعده چهارم (شماره امور و استقصا): «شماره امور باید چنان کامل و بازدید مسائل چنان کلی و جامع باشد که اطمینان حاصل شود چیزی از نظر دور نمانده و فراموش نشده است. این قاعده دنباله و نتیجه سه قاعده اول است».
۳. تفاوت روش دکارت با روش فرانسیس بیکن
نزد دکارت، ریاضیات اعتبار خاصى داشت. او شدیداً به یقینى بودن ریاضیات اعتقاد داشت و پذیرفته بود که هدف علم باید توسعه فنون گوناگون و به کار بردن آن براى رفاه بشر باشد. او نه تنها همچون بیکن به فکر احیاى علوم زمانه خود بود، بلکه مى خواست طرحى نو دراندازد و علم را به نهایت استوارى و دقت برساند. از همین رو، او فقط نمى خواست به اصلاح شیوه کسب علم دست بزند، بلکه کار دیگر او دقیق کردن علم بود. همزمان با او فیلسوف انگلیسی، فرانسیس بیکن درصدد بود تا شیوه قدما و متأخران را کنار بگذارد؛ زیرا به زعم وى در شیوه ایشان، معلومات جدیدى حاصل نمى شود. روشى که بیکن براى کسب معلومات به کار برد روش تجربه، مشاهده و آزمایش بود که در آن به تجربه و استقراء مشاهدات توجه شایسته مى شد و در این روش، معلومات را به طور کامل به صبغه تجربه و مشاهدات تجربه عینى مى برد و به همین لحاظ، روش او به کار علوم طبیعى مى آمد. دکارت بر آن بود که روش کسب معلومات باید به تمام حوزه هاى معرفتى بسط داده شود. در روش بیکن، حواس آدمى روزنه ورود داده هاى مشاهده پذیر بود و معرفت آدمى از طریق استقراى مشاهدات، حاصل مى شد. معرفت آدمى از جهان خارج به دست مى آمد و او با مشاهده و استقرا، به معرفت جدید نایل مى گردید. این در حالى بود که دکارت با قایل شدن تقدم براى عقل در برابر تجربه، همه چیز را از خود فکر یا ذهن آغاز مى کرد. هدف دکارت عقلانى کردن معرفت و علم آدمى و دادن جهت عقلى به معلومات و کسب معرفت یقینى بود. و از آن جا که دکارت به یقینى بودن ریاضیات اعتقاد تام داشت و ریاضیات را حد اعلاى معرفت آدمى مى دانست، معتقد بود معرفت به دست آمده از آن ضرورى است و فکر مى کرد که در کسب معلومات جدید، باید به روش علماى ریاضى عمل کرد.[۱۴]
نزد دکارت، چون علم و معرفت آدمى را جایى جز عقل نیست، پس همه علوم به هم مربوط اند و علوم گوناگون در واقع یک علم هستند. راه کسب آنها هم یکى بیش نیست، و آن روش ریاضى است. او این روش را «ریاضیات عام»[۱۵] نامید. البته عنوان «ریاضیات عام» نه بدان معنا است که تنها ریاضیات علم است، بلکه در حل مسائل گوناگون علوم، باید از روش ریاضى استفاده کرد.[۱۶] در واقع آنچه در فلسفه دکارت ریاضیات عمومى نامیده مى شد، تعمیم هندسه تحلیلى دکارت بر تمام جوانب معرفت آدمى است. او نشان مى دهد که «روش» اصلى ترین دغدغه او در بسط هندسه و تأسیس ریاضیات عمومى است؛ همان روشى که حاصل «شک دستورى»، التفات خاص او به یقینى بودن معرفت ریاضى و ضرورى بودن آن در روش کسب معلومات جدید است.[۱۷]
۴. شک دکارتی
از لحاظی می توان شک ر
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 