پاورپوینت کامل دیدگاه دنیای استکباری به زن و آزادی زن چگونه است؟ ۴۸ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل دیدگاه دنیای استکباری به زن و آزادی زن چگونه است؟ ۴۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل دیدگاه دنیای استکباری به زن و آزادی زن چگونه است؟ ۴۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل دیدگاه دنیای استکباری به زن و آزادی زن چگونه است؟ ۴۸ اسلاید در PowerPoint :
پاسخ اجمالی
مسئله آزادی زنان، امروزه یکی از مسائل پر اهمیت اجتماعی در غرب محسوب می شود. زن در طول تاریخ زیر سیطره مرد قرار داشته است، او همواره در جامعه ای می زیست که حقوق اجتماعی و فردی او پایمال شده است. در برخی از جوامع حتی او را به عنوان موجودی پست معرفی می کردند، اما در دوره روشنگری، زنان غربی همگام با تحولات اجتماعی در غرب جنبش هایی موسوم به فمنیسم را با هدف کسب آزادی و برابری با مردان به راه انداختند که منجر به کسب آزادی های مختلفی از قبیل حق رأی، حق سقط جنین، طلاق بدون تقصیر، استقلال مالی، آزادی جنسی، حضور گسترده در سیاست، اجتماع و اقتصاد گردید. آنچه اهمیت دارد اثر بخشی حضور زن در اجتماع با توجه و تأکید بر قابلیت های خاص زنان به لحاظ ویژگی های جسمی و روحی و نیز کرامت انسانی زن می باشد، اما دنیای غرب این اثر بخشی را صرفاً در ظهور فیزیکی زن می داند. بدین ترتیب زن از نگاه غرب علی رغم آزادی های فردی، تنها از بعد ظاهری مورد توجه قرار گرفت؛ نگاهی که زن امروز غربی را درمانده و مستأصل نموده است.
پاسخ تفصیلی
یکی از دغدغه های مهم انسان امروزی مسئله دفاع از حقوق زنان است، هرچند دفاع از حقوق زنان سابقه تقریباً زیادی دارد، اما هنوز هم یکی از پر اهمیت ترین مسائل اجتماعی به شمار می آید. دفاع از حقوق زنان اغلب بر محوریت موضوع برابری زن و مرد در تمام حقوق فردی و اجتماعی، همچنین آزادی زن از قیودات اجتماعی و فردی شکل می گیرد. به نظر می رسد برای پاسخ دقیق به سؤال فوق ابتدا باید تاریخچه جریانات دفاع از حقوق زنان در غرب را که امروزه فمینیسم نامیده می شود، بررسی نمود، آن گاه با یک قضاوتی منصفانه به بررسی آزادی زن در غرب پرداخت.
همواره در جهان تعداد زنان و مردان برابر بوده، و حتی گاهی شاید بیشتر، اما زن در طول تاریخ زیر سیطره مرد قرار داشته و همواره در جامعه ای می زیست که حقوق اجتماعی و فردی او پایمال شده است. در برخی از جوامع حتی او را به عنوان موجودی پست معرفی می کردند که صرفاً برای خدمت به مردان به وجود آمده است. در یونان باستان که یکی از درخشان ترین و گسترده ترین تمدن های آن روزگار محسوب می شد، وضعیت زنان هیچ تناسبی با تمدن پیشرفته اش نداشت. «آنها زن را به عنوان عنصری زایا و ارضا کننده ی شهوات می دانستند و زن به هیچ وجه شریک زندگی مرد محسوب نمی شد؛ زیرا که او را دارای قوای کامل بشری نمی دانستند و زن را سرچشمه ی بدبختی ها و مشکلات می دانستند. زن در همه ی ابعاد زندگی ذلیل و پست است و زن دارای روح جاوید انسانی نیست و به همین جهت حق ندارد بعد از مرگ شوهر زندگی کند. یونانی ها زن را موجودی پاک نشدنی و زاده ی شیطان می دانستند و او را از هر کاری جز خدمتکاری و ارضاء غرائز جنسی مرد ممنوع المداخله می شمردند».[۱]
«چهره ی زن در روم باستان نیز وضعیت نامطلوبی داشته و زن را به عنوان مظهر و سمبل شیطان می دانستند و جایگاه اجتماعی و خانوادگی او را نادیده می گرفتند و زن را مظهر تام شیطان و از انواع ارواح موذیه می دانستند و زن مظهر انحراف عقلها و مغزهاست و به همین خاطر از آزار دادن زن خودداری نمی کردند و او را از خندیدن و سخن گفتن منع می کردند. زنان رومی در حقیقت اشخاص به شمار نمی رفتند. بلکه جزو اشیاء بودند و پس از مرگ مانند اشیاء به ارث برده می شدند.[۲]
این نگاه در طول تاریخ غرب تا دوره رنسانس که عصر بیداری انسان غربی بود، ادامه یافت حتی در جوامع دیگر نیز با تفاوت هایی همین نگاه وجود داشت و زن از حق مالکیت، ارث، حقوق اجتماعی و… محروم بود.
به عنوان مثال، زن در هند به عنوان موجودی شریر برای فاسد کردن مرد شناخته می شد، و در برخی از قبایل استرالیا، زنان اساساً انسان شمرده نمی شدند.[۳] در مصر، چین، آفریقا و دیگر نقاط دنیا نیز زنان از حقوق اجتماعی محروم بودند، و به عنوان فرمانبری در اختیار مردان قرار داشتند تا برای آنان کار کنند و بهره جنسی دهند.
علامه طباطبا ئی وضعیت زن را در اقوام دور این چنین توصیف می کند:
«آنچه در این باب در بین تمامى این امتها مشترک بوده، این بود که زن در نظر این اقوام هیچگونه استقلال و حریت و آزادى نداشته، نه در ارادهاش و نه در اعمالش، بلکه در همه شئون زندگىاش تحت قیمومت و سرپرستى و ولایت بوده، هیچ کارى را از پیش خود منجز و قطعى نمىکرده، و حق مداخله در هیچ شأنى از شئون اجتماعى را نداشت (نه در حکومت، نه در قضاوت، و نه در هیچ شانى دیگر). حال ببینیم با نداشتن هیچ حقى از حقوق، چه وظائفى به عهده داشته است؟ اولاً: تمامى آن وظائفى که به عهده مرد بوده به عهده او نیز بوده است، حتى کسب کردن و زراعت و هیزم شکنى و غیر آن، و ثانیاً: علاوه بر آن کارها، اداره امور خانه و فرزند هم به عهده او بوده، و نیز موظف بود که از مرد در آنچه مىگوید و مىخواهد اطاعت کند».[۴]
با ظهور اسلام و با ابلاغ آیین نامه پیشرو و مترقی حقوق زنان، فضای تحقیر زن و پست شمردن هویت او شکسته شد و مسلمانان موظف شدند زن را محترم شمرده و حقوق او را رعایت نمایند در غیر این صورت مواخذه و در برخی موارد مجازات خواهند شد، با این همه در غرب در قرون وسطی و حتی در دوره رنسانس زن در وضعیت نا مناسبی قرار داشت و انواع ظلم ها، صرفاً به خاطر زن بودن به او روا دانسته می شد زن در ازدواج، سواد آموزی، رأی دادن، تصمیم گیریهای اجتماعی و حتی گاهی از حق مالکیت نیز محروم بود. در دوره روشنگری غرب در سال ۱۷۸۹ که اعلامیه حقوق بشر در فرانسه به تصویب می رسد به حقوق زنان و یا برابری آنان با مردان هیچ اشاره ای نشده است.[۵]
در چنین وضعیت ظالمانه ای که زن هیچ پناهگاهی حتی از منظر اندیشمندان خود نداشت، طبیعی است که با رشد فکری اجتماعی به دنبال حق از دست رفته خود باشد. او حق داشت که به عنوان یک انسان از حقوق طبیعی خود بهره مند گردد.
با شدت یافتن تحولات در غرب زنان نیز به تکاپو افتاده و جنبش های دفاع از حقوق زنان شکل گرفت که به جنبش های فمنیسم معروف شد. این تحولات بر اساس مبانی فلسفی غرب بنیان نهاده شد که اصولی از قبیل اومانیسم یا انسان محوری که خواست انسان، محور و اصل قرار داده می شد، سکولاریسم به معنای دنیوی سازی و این جهانی شدن که قلمرو دین و دنیا را تفکیک کرده و دین را از ساحت های مختلف انسان بیرون رانده و در علائق فردی منحصر می سازد، فردگرایی به معنای این که فرد مالک جسم خویش است و خودش در مورد خود تصمیم می گیرد.
بر اساس این مبانی فلسفی بود که زنان برای دست یابی به حقوق برابر با مردان جنبش هایی را راه اندازی کردند، هر چند زنان برای کسب آزادی و برابری مبارزه می کردند، اما در عین حال عقائد متفاوتی دارند و حتی برخی از گروه ها نیز یکدیگر را قبول ندارند، به این ترتیب جنبش های فمنیسم به گروه های مختلفی تقسیم می شوند که به نام و هدف شکل گیری تعدادی از آن به اجمال اشاره ای می شود، تا به اهداف آنان بهتر پی برده شود.
فمنیسم لیبرال: قدیمی ترین و بزرگ ترین جنبش فمینیسمی را تشکیل می دهد و معتقد به تساوی حقوق زن و مرد از طریق اصلاح قوانین و ساختار سیاسی و اجتماعی است. آنها معتقدند با برنامه ریزی های مختلف در حوزه ادبیات، باید الفاظ و عبارات مرد سالارانه برچیده شود. استقلال فردی زنان که مهم تر از سنت ها و نهادهای اجتماعی است حفظ شود، هر چند این گروه نیز به ساختار خانواده انتقادات زیادی وارد می آورند، اما خواستار حفظ آن نیز می باشند.
فمینیسم مارکسیست: عامل فرودستی زنان را پیدایش روابط اقتصادی؛ همچون سرمایه داری و مالکیت خصوصی می داند که مردانه است و باعث وابستگی زن به مرد می گردد. این گروه به شدت با تشکیل خانواده در جامعه مخالفت می ورزند و رستوران ها و مهد کودک ها را جایگزین کار زن در خانه می کنند تا زن آزادانه بتواند در عرصه های عمومی به مشارکت بپردازد. البته مارکسیست های جدید جنبه های مثبت خانواده را مورد تأکید قرار دادند.
رادیکال فمینیسم: معتقدند که مردسالاری و ظلم مردان ریشه همه ناهنجاری های اجتماعی؛ از جمله حقارت زنان می باشد. به عقیده این جریان، نکاح ابزار بسیار خطرناکی است که مردان برای به بند کشی
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 