پاورپوینت کامل آیا در میراث علمی اسلام، دانشی مستقل به نام “طب اسلامی” وجود دارد؟ و در صورت تعارض بین دانش نوین پزشکی و توصیه های موجود در روایات راه حل چیست؟ ۸۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل آیا در میراث علمی اسلام، دانشی مستقل به نام “طب اسلامی” وجود دارد؟ و در صورت تعارض بین دانش نوین پزشکی و توصیه های موجود در روایات راه حل چیست؟ ۸۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل آیا در میراث علمی اسلام، دانشی مستقل به نام “طب اسلامی” وجود دارد؟ و در صورت تعارض بین دانش نوین پزشکی و توصیه های موجود در روایات راه حل چیست؟ ۸۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل آیا در میراث علمی اسلام، دانشی مستقل به نام “طب اسلامی” وجود دارد؟ و در صورت تعارض بین دانش نوین پزشکی و توصیه های موجود در روایات راه حل چیست؟ ۸۰ اسلاید در PowerPoint :

پاسخ اجمالی

خداوند هدف از فرستادن پیامبران را تزکیه معنوی و آموزش حکمت و دین برشمرده، و پیامبر گرامی اسلام (ص) هدف از بعثت خود را نهادینه کردن اخلاق نیک در جامعه بشری اعلام کرده است. از طرفی با توجه به بی شمار بودن دانش های بشری؛ نظیر پزشکی، صنعت و …، راهبرد کلی پیشوایان دینی آن بود – با آن که دانش نامحدودی از جانب پروردگار در اختیار آنان قرار گرفته بود- که خود را متخصص تمام رشته ها معرفی نکنند، بلکه – دست کم در ظاهر – مانند دیگر مردم، به دانش های پذیرفته شده بشری احترام گذارند. آنان به پیشرفت طبیعی دانش پزشکی توجه داشته، با آن که انتقادات و پیشنهاداتی نیز به برخی رویه های معمول داشتند، اما بسیاری از درمان های توصیه شده توسط پزشکان آن روز را مورد استفاده قرار داده و به دیگران نیز توصیه می کردند.

 

با این وجود، هرگز ادعایی با عنوان ایجاد رشته ای نوین به نام “طب اسلامی” از جانب آن بزرگواران مطرح نشد که دانش مرسوم پزشکی آن روز را در کلیت آن به چالش بکشد! به نظر می رسد آن بزرگواران، اگر امروزه نیز در میان ما حضور داشتند، به همان رویکرد ادامه می دادند. البته پزشکان متعهد می توانند از برخی آموزه های دینی و سنتی الهام بگیرند و پژوهش های نوینی در دانش خود ارائه کنند، اما هیچ گاه نباید با تقدس بخشی به “طب سنتی” و اسلامی قلمداد کردن آن، پیشرفت های به دست آمده در دانش پزشکی را زیر سؤال برند.

 

از سوی دیگر با نگاهی دقیق و کارشناسانه در راهنمایی های بهداشتی آن بزرگواران مشخص خواهد شد که نه تنها تعارضی با پزشکی نوین در چنین توصیه هایی مشاهده نمی شود، بلکه بسیاری از آنها با آن که بر اساس طب سنتی آن روز ارائه شده، اما با دانش امروز نیز همخوانی دارند.

پاسخ تفصیلی

برای پرداختن به ارتباط آموزه‌های دینی و دانش پزشکی، سرفصل‌های متفاوتی را باید بررسی کرد تا به نتیجه‌ای صحیح دست یافت. در این نوشتار مختصر، به چهار سرفصل مهم در این زمینه خواهیم پرداخت:
بخش اول: آیا اسلام متکفل وضعیت بهداشتی درمانی بشر می‌باشد؟
بخش دوم: آیا پیشوایان دینی، توصیه‌های درمانی، بهداشتی نیز داشتند؟
بخش سوم: تعارض‌های موجود بین توصیه‌های موجود در منابع اسلامی و دانش پزشکی روز چه توجیهی دارد؟
بخش چهارم: در نهایت، آیا می‌توان به موضوعی با عنوان “طب اسلامی” اعتقاد داشت؟
اکنون به همین ترتیب به بررسی موارد یاد شده می‌پردازیم:
بخش اول: مهم‌ترین قسمتی که باید در ابتدای سخن بدان پرداخت؛ این است که آیا اسلام خود را متصدی درمان جسمی بشر نیز می‌داند، یا خیر؟ برای تبیین این موضوع، ضروری است چند نکته مورد تحلیل قرار گیرد:
نکت اول: با نگاهی کلی در مبانی دینی به سادگی درخواهیم یافت که هدف اصلی و اولیه برانگیختن پیامبر، ترقی و پیشرفت معنوی انسان‌ها است.[۱] پیامبر اکرم(ص) خود نیز می‌فرماید: من برانگیخته شدم تا برجستگی‌های اخلاقی انسانها را به بالاترین درج آن برسانم.[۲]
نکت دوم: انسان با صدها، بلکه هزاران رشت تخصصی مختلف سر و کار دارد که از آنها در بهبود زندگی مادی خود بهره می‌برد. شهرسازی و صنایع مرتبط با آن، صنعت حمل و نقل، صنایع کشاورزی، صنایع تبدیلی و … از مواردی است بشر در طول تاریخ با تجربه‌اندوزی در صدد توسع کیفی و کمی آن بوده است. پزشکی نیز استثنائی از این دانش‌ها نبوده و  در صحت استناد روایت “العلم علمان، علم الأدیان و علم الأبدان” به پیامبر(ص) و یا ائمه(ع) نیز تردیدهایی وجود دارد، زیرا این روایت در منابع اولیه وجود نداشته و در منابع بعدی نیز دارای سند نیست.
 نکت سوم: با آن که منشأ و مبدأ تمام دانش‌ها خداوند است، اما خداوند پیامبران و امامان را برای کامل کردن علوم مادی نفرستاده، بلکه پیشرفت در تمام این زمینه‌ها و از جمله دانش پزشکی را بر عهد خود مردم نهاده است.
از این رو مشاهده می‌کنیم که در زمان حضور امامان، اصحاب بزرگوار آنان از مراجعه به پزشکان حتی طبیبان غیر مسلمان منع نشده‌اند.[۳]  در موردی دیگر می‌بینیم که بعد از ضربت‌خوردن امیر المؤمنین(ع) پزشکان کوفه بر بالین ایشان حاضر می‌شوند،[۴] با آن که در آن زمان، علاوه بر حضرتشان، سه امام دیگر نیز در کنارشان حضور داشتند.
بنابر این، نباید از دانش روز غفلت کرده و دانش پزشکی را تنها میان آیات و روایات جستجو کرد. البته پزشکان مسلمان، می‌توانند از آیات قرآن و نیز روایات به عنوان منبعی الهام‌بخش برای آغاز پژوهش جدید بهره گیرند، اما نباید تا ثابت‌شدن آن و تبدیل “فرضیه” به “نظری مورد پذیرش”، آن را به اسلام نسبت دهند.
به عنوان نمونه، شاید عبارت قرآنی “فَضَرَبْنا عَلَى آذانِهِمْ”،[۵] الهام‌بخش پزشک مسلمانی باشد تا پژوهشی را در ارتباط با فرضی “ارتباط تحریک گوشها و خواب” دنبال کند و یا آن که فرضیه‌ای را مبتنی بر این که “درمان کور مادرزاد و شخص مبتلا به پیسی به دشواری زنده کردن یک مرده است” را با الهام از آیات مرتبط با معجز عیسای مسیح(ع)[۶] مطرح سازد، اما نتیج به دست آمده در نهایت، حاصل پژوهشی پزشکی است نه تحقیقی دینی.
به هر حال، مجاز‌بودن دانش‌آموزی در رشت طب و نیز مجاز‌بودن مراجع عملی به پزشکان، نشان از آن دارد که اسلام نخواسته تا خود را به عنوان مرجع نظریه‌پردازی در این دانش معرفی کند.
بخش دوم: با این وجود، نمی‌توان انکار کرد که برخی موضوعات و کلیات مرتبط با دانش پزشکی نیز در میان روایات مشاهده می‌شوند که می‌توان آنها را استثنائی از اصل کلی یادشده به شمار آورد.
این توصیه‌ها با انگیزه‌های مختلفی بیان شده است؛ مانند آنچه از تبیین فیزیولوژی بدن انسان برای نشان‌دادن قدرت پروردگار توسط امام حسین(ع) در دعای مشهور عرفه بیان شده است.[۷]
در مواردی نیز اصحاب و یاران پیشوایان دینی، مشورت‌هایی با آن بزرگواران در مورد خوراکی‌ها و داروها به عمل می‌آوردند، و همان‌گونه که در عصر حاضر، یک فرد غیر پزشک که اطلاعاتی در مورد این دانش دارد، از انتقال تجربیات خویش به دوستانش دریغ نمی‌ورزد، امامان بزرگوار نیز حسب مورد، یاران خود را از چنین مشورت‌هایی بی‌بهره نمی‌گذاشتند.
البته در برخی موارد، نظریه‌ای پزشکی، مورد تأیید و یا نقد رهبران دینی قرار می‌گرفت، اما در هر حال نباید از یاد برد که این پیشوایان با آن که در جامع آن روز با عنوان فقیه، معلم اخلاق، مفسر و … شناخته شده بودند، اما به طور معمول با عناوینی چون پزشک و صنعتگر از آنان یاد نمی‌شد.
گاه نیز درمان یک بیماری به عنوان نشانی از اعجاز به مردم عرضه شده و حتی اعلام می‌شد که این نوع از درمان، از دانش­هایی است که نزد آن بزرگواران به امانت گذاشته شده و طبیعتاً قابل استفاد دیگران نیست[۸] که در این‌جا موضوع، کاملاً متفاوت خواهد بود؛ زیرا اگر موسی(ع) با عصای خود چشمه‌های آب برای مردم فراهم می­کرد، نمی‌توان حکمی کلی صادر کرد که با زدن عصا به زمین، چشم آب خواهد جوشید… .
با این مقدمه اکنون می‌پردازیم به بررسی و تحلیل برخی روایاتی که با دانش پزشکی در ارتباطند:
۱. یونس بن یعقوب نقل می‌کند، از امام صادق (ع) پرسیدم که بیماران، داروهای مختلفی مصرف می‌کنند که گاه نتیجه‌ای نداده و منجر به فوت آنان می‌شود و گاه نیز درمان می‌شوند، البته درصد درمان‌یافتگان بیشترند. (تکلیف ما در مقابل این داروها چیست)؟
امام فرمودند: خداوند (با حکمت بالغ خود) بیماری‌هایی را در میان بشر قرار داده و درمان آنها را نیز امکان‌پذیر کرده است و هیچ بیماری وجود ندارد مگر آنکه درمانی نیز برای آن متصور است (خواه بشر بدان دست یافته باشد و خواه نیاز به پژوهش بیشتری باشد) بنابر این، هیچ ایرادی ندارد که با یاد خدا داروهای موجود را مصرف کنید.[۹]
این روایت دقیقاً به این نکته اشاره می‌کند که انسان باید در شناخت درمان‌ها بکوشد و حتی اگر با شکست‌ها و ناموفقیت‌هایی نیز مواجه شود، نباید از تلاش خود دست بردارد، اما در همه حال نباید به دانش خود مغرور شده و از یاد خدا غافل شود.
۲. روایات متعددی وجود دارد که به این اصل کلی اشاره می‌کند که نباید جز هنگام ضرورت از داروها استفاده کرد.
امام ششم(ع) در این زمینه می‌فرماید: آن فردی که تندرستی او بر بیماری­اش می‌چربد، اما با این وجود به مصرف دارو روی آورده و به دلیل استفاده از آن جان می‌سپارد، من در برابر پروردگارم نمی‌توانم توجیهی بر این رفتار نادرست او داشته باشم.[۱۰] فرزند بزرگوارشان امام کاظم(ع) نیز در همین راستا می‌فرماید: تا جایی که می‌توانید از داروهای پزشکی استفاده نکنید؛ زیرا مصرف اندک دارو در نهایت به مصرف فراوان و گسترد آن منجر خواهد شد.[۱۱] این اصل کلی به دلیل زیان‌های جانبی داروها در دانش پزشکی امروز نیز پذیرفته شده است. البته شواهد دیگری نیز در روایات وجود دارد که توصیه به روی‌نیاوردن به درمان پزشکی تا حد امکان، شامل تمام بیماری‌ها و درمان‌ها نیست و برخی درمان‌ها می‌تواند به عنوان نوعی پیش‌گیری مورد استفاده قرار گیرد.[۱۲]
۳. به عنوان نمونه‌ای دیگر، رهنمودی در مورد چگونگی پرهیز نیز در روایات مشاهده می‌شود که به این نکته اشاره می‌کند که پرهیز به معنای نخوردن نیست، بلکه به معنای مصرف درست و برنامه‌ریزی‌شد مواد غذایی است.[۱۳]
روایات دیگری نیز وجود دارند که برخی به دیگر کلیات پزشکی و برخی به بیماری‌های خاص اشاره می‌کنند که شاید همین روایات نیز برخی را بدان واداشته تا دانشی مستقل به نام “طب اسلامی” را مطرح سازند.
اما باید دانست که این نظر تمام دانشمندان مسلمان نیست، بلکه – به عنوان نمونه – شیخ صدوق که از برترین اندیشمندان شیعی است به نقل از استادش، در ارتباط با این موضوع بیان می‌دارد:
اعتقاد ما (شیعه امامیه) در مورد روایات پزشکی (که از ائمه نقل شده) آن است که این روایات را می‌توان به چند بخش تقسیم کرد:
۱ . برخی فقط بر اساس هوای مکه و مدینه بوده و در سایر مناطق کاربردی ندارد.
۲ . برخی نیز تنها بر حسب مزاج پرسشگر توصیه شده و در مورد غیر او مفید نخواهد بود.
۳ . برخی از این روایات را نیز مخالفان شیعه عمداً (هنگام استنساخ) در کتابهای شیعیان وارد کردند برای آنکه در میان مردم تصویر بدی از این مکتب نشان دهند.
۴ . برخی نیز ناشی از فراموشی راوی بوده (که شاید روایت معصوم را با غیر معصوم خلط کرده باشد).
۵ . برخی از روایت‌‌ها نیز تنها بخشی از آنها نقل شده و بخشهای دیگر آن فراموش شده است.
در نهایت تنها کمک از آیات و سوره‌های قرآن و نیز بهره گرفتن از دعاهاست که با سندهای قوی و راه‌های صحیح در درمان بیماری‌ها از امامان نقل شده است [۱۴].
این نظر یعنی آنکه عملاً امامان دخالت مستقیمی در پزشکی مصطلح نداشته و مانند دیگر علوم، آن را به خود مردم واگذار کرده بودند، اما مانند هر مشکل دیگر – و بدون آنکه مراجعه به طبیبان را منع کنند – دعاهایی را برای درخواست از خدا جهت شفا توصیه فرمودند.
بخش سوم: اکنون این پرسش پدید می‌آید که در صورت تعارض برخی روایات با دانش پزشکی روز چه باید کرد؟
باید توجه داشت که برخی روایاتی که در نگاه اول با دانش روز ناهمخوان به نظر می‌رسند، با بررسی تخصصی آنها می‌توان بدین نتیجه دست یافت که از اساس، هیچ ناهماهنگی وجود ندارد تا به دنبال برطرف‌کردن آن باشیم. به عبارت دیگر، شاید اگر این احادیث نیز مانند روایات فقهی مورد بررسی دقیق محتوایی قرار گرفته و روابط موجود بین آنها با دقت کاملی که در استنباطات فقهی معمول است تجزیه و تحلیل می‌شد، بسیاری از تفسیر و تحلیل‌های نادرستی که بیشتر اوقات توسط افراد غیر کارشناس در مورد این روایات به عموم عرضه می‌شود، مجالی برای ارائه نمی‌یافت. گرچه بیان این نکته نیز خالی از لطف نیست که نگاه فقیه به احکام شرعی که نگاهی ناظر به اعتباریات وضع شده توسط شارع است، باید با نگاه او به دانش‌هایی؛ مانند پزشکی که منطبق با واقعیات خارجی است، تفاوت‌هایی داشته باشد.
برای نمونه، به بررسی و تحلیل دو روایت می‌پردازیم:
۱. در حدیثی نقل شده است که معده خان دردها است[۱۵] و یا خان هر دردی است.[۱۶]
شاید برخی با این برداشت که در این روایت، تمام بیماری­ها مرتبط با معده معرفی شده، برای دفاع از مضمون آن به دنبال این باشند که از دانش پزشکی روز نیز این موضوع را ثابت کنند و در عمل با این مشکل مواجه‌ شوند که چنین کلیتی وجود نداشته و بسیاری از بیماری‌ها – از جمله بیماری‌های ژنتیکی – شاید هیچ ارتباطی با معده نداشته باشد.
اما اگر برداشت صحیح دیگری از روایت، مورد نظر قرار گیرد که بیشترین آمار بیماری‌ها ناشی از معده است، نیازی به مرتبط‌کردن هر بیماری با معده نخواهد بود.
برداشت نادرست اول از آن‌جا به وجود آمده که واژ “کل” را به “همه بدون استثنای حتی یک مورد” ترجمه کرده­ایم، در صورتی که کلمه “کل” در زبان عربی در معانی دیگری چون “بیشتر موارد”، “موارد قابل دسترسی” و … نیز به کار می‌رود. به عنوان نمونه، هنگامی که هدهد برای سلیمان(ع) خبر می‌آورد که من زنی را دیدم که بر مملکت سبأ پادشاهی کرده، تخت و بارگاه بزرگی داشته و همه چیزها در اختیارش بود،[۱۷] واژ “کل” در این آیه بدان معنا نیست که “چیزی نبود که در اختیار ملک سبأ نباشد”، بلکه معنایش آن است که “تقریباً تمام امکانات آن روز در اختیارش بود”.
با چنین تفسیری مشاهده می‌کنیم که حتی با اثبات مرتبط نبودن برخی بیماری‌ها با معده نیز این روایت قابل دفاع خواهد بود.
۲. روایتی وجود دارد که هیچ بیماری جز مرگ وجود ندارد، مگر آن که “سیاه دانه” می‌تواند درمانی برای آن باشد.[۱۸] در تفسیر این روایت، نباید مانند برخی عطاران آن را مستندی برای فروش هرچه بیشتر این گیاه دارویی قرار داده و اعلام کنیم که با مصرف آن از هر داروی دیگری بی نیاز خ

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.