پاورپوینت کامل آیا به هر وسیله‌ای جایز است به هدف رسید؟ یعنی؛ آیا هدف، وسیله را توجیه می‌کند؟ ۷۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
4 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل آیا به هر وسیله‌ای جایز است به هدف رسید؟ یعنی؛ آیا هدف، وسیله را توجیه می‌کند؟ ۷۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل آیا به هر وسیله‌ای جایز است به هدف رسید؟ یعنی؛ آیا هدف، وسیله را توجیه می‌کند؟ ۷۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل آیا به هر وسیله‌ای جایز است به هدف رسید؟ یعنی؛ آیا هدف، وسیله را توجیه می‌کند؟ ۷۴ اسلاید در PowerPoint :

پاسخ اجمالی

عقل و وحی می‌گوید: اولاً: کمال و هدف درست انتخاب شود، ثانیاً: برای رسیدن به کمال و هدف درست، وسیله متناسب با آن انتخاب شود. ثالثاً: توجیه ‌شدن وسیله به‌ جهت هدف و یا نشدن آن، قضیه‌ای کلّی نیست که بتوان حکم قاطعی برای همه‌ی موارد آن –چه اهداف مادی و چه معنوی- ارائه نمود؛ اما می‌توان گفت که از دیدگاه اسلام، در بیشتر موارد، علاوه بر هدف، وسیله باید مشروع و اخلاقی باشد؛ زیرا تفکیک هدف و وسیله از یکدیگر دشوار است. در عالم ابتلا و امتحان، وسیله‌ها هم نوعی هدف به شمار می‌روند، اما در مواردی که رسیدن به هدف واجب و ضروری باشد و از طرفی راهی جز توسل به وسیله‌ای که در حالت عادی گناه و نامشروع است، وجود ندارد و نیز هدف، مهم‌تر از وسیله است، می‌توان گفت تنها در این شرایط هدف، وسیله را توجیه می‌کند.

به دیگر سخن؛ گاهی در پیمودن مسیر تا رسیدن به هدف، بین مصلحت یک حکم با مصلحت حکمی دیگر، تزاحم به وجود می‌آید؛ یعنی انجام دادن یکی، مستلزم بازماندن از انجام دیگری است و یا ترک یکی از آن دو، مقدمه انجام دیگری خواهد بود. در این صورت، اگر یکی از آن دو، مهم‌تر از دیگری باشد و تزاحم بین اهم و مهم باشد، نباید اهم را فدای مهم کرد، بلکه به حکم عقل و وحی، باید مهم فدای اهم شود؛ زیرا حکم اهم، مصالح بیشتری دارد و تقدیم اهم بر مهم، یک حکم بدیهی عقلی است؛ این‌جا هدف وسیله را توجیه می‌کند. این در صورتی است که به حکم قطعی عقل و یا به وسیله‌ی نص و حکم شرع، پی به اهمیت بیشتر یکی از دو حکم برده شود؛ اما اگر شک شود که کدام‌یک از این دو مصلحت، اهمیت بیشتری دارد، یا راه دیگری برای تحقق هدف مهم‌تر وجود داشته باشد، در این صورت، نمی‌توان گفت که هدف، وسیله را توجیه می‌کند و به بهانه‌ی آن، مرتکب یک عمل غیراخلاقی شد.

پاسخ تفصیلی

درباره‌ی این‌که، «هدف، وسیله را توجیه می‌کند یا خیر» بحث‌ها و دیدگاه‌های مختلفی از سوی کارشناسان فلسفه علوم سیاسی و نیز فلسفه اخلاق مطرح شده است که به صورت کوتاه در این‌جا بیان می‌شود.

الف. روشنگری مسئله

آیا به هر وسیله‌ای – حتی اگر نامشروع و غیر انسانی باشد- جایز است به هدف مقدّس رسید؟ که در این صورت، قداستِ هدف، موجبِ قداست وسیله می‌شود؛ و مقایسه بین وظیفه‏ها و اهم و مهم‌کردن آنها مفهومى ندارد؛ یا خیر، هدفِ مقدّس، وسیله‌اش نیز باید مقدّس باشد؟

ب. بیان دیدگاه‌ها

در بحث مورد نظر دو دیدگاه ارائه شده است:

یک. هدف، وسیله را توجیه می‌کند؛ یعنی به هر وسیله‌ای حتی نامشروع و گناه و غیر انسانی می‌توان به هدف مقدّس رسید که در این صورت، قداستِ و حُسن هدف، موجبِ قداست و حُسن وسیله می‌شود. وقتی گناه برای هدف مقدّس، وسیله قرار گرفت، گناه نخواهد بود و گناه وقتی است که منظور اصلی باشد!

کمونیسم، این دیدگاه را اختیار کرده و رسیدن به هدف را به هر وسیله‌ای روا می‌شمارند، هر چند خودِ آن وسیله، در مرام کمونیسم ناروا باشد. در جنگ جهانی دوم، کمونیسم، به تقویت فاشیسم –دشمن خود- پرداخت. سپس، با سرمایه‌داری متّحد گردید، در حالی که تقویت فاشیسم و تقویت سرمایه‌داری، در مرام کمونیسم، بزرگ‌ترین گناه است. ترورها، خراب‌کاری‌ها، گروگان‌گیری بی‌گناهان و کشتن آنها، از این نظریه ریشه می‌گیرد.

یکی از طرفداران اصلی این نظریّه، نیکولو برناردو ماکیاولی[۱] است. و این دیدگاه او از نظریه «تفکیک بین اخلاق و سیاست» سرچشمه می‌گیرد که غالباً از دوره رنسانس به بعد، به‌طور جدّی وارد مباحث اندیشه‌ی سیاسی غرب شد، به گونه‌ای که در آنها دگرگونی اساسی ایجاد کرد و ذهن اندیشمندان و فلاسفه‌ی سیاسی را به خود جلب نمود. برخی اندیشمندان و فلاسفه‌ی سیاسیِ این دوره، ورود اخلاق و فلسفه به حیطه‌ی سیاست را رد کرده و دارای ارزش نمی‌دانند.[۲]

ماکیاولی -بر عکس اندیشه‌های مسیحیت و یونانی- بر این باور است که اگر هدف، مقدّس و قابل دفاع باشد، می‌توان کاربرد ابزارهای شرور و غیر اخلاقی را توجیه کرد؛ چرا که هدف وسیله را توجیه می‌کند، هدفی که می‌خواهد خیر عموم را به ارمغان بیاورد.[۳]

ماکیاول در کتاب «شهریار» چنین نوشته است: «…. همه می‌دانند که برای شهریار، چه ستودنی است که دل پاک دارد و با شرافت و نه زیرکی زیست کند؛ ولی تجربه روزگار ما نشان می‌دهد که آن شهریارانی کارهای سترگ کرده‌اند که به پاک دلی ارج ننهاده‌اند و با زیرکی خود، اذهان را به اشتباه انداخته و سرانجام بر کسانی که ایمان (به قواعد اخلاقی) را بنیان کارشان ساخته‌اند، چیره شده‌اند. پس برای شهریار لازم نیست که همه خصال پسندیده بالا را دارا باشد. جرأت می کنم که بگویم داشتن و مراعات این خصال، خطرناک است؛ ولی تظاهر به داشتن آنها سودمند است».[۴] وی همچنین می‌گوید: «می‌باید دانست که یک شهریار، به ویژه شهریاری نو دولت، نمی‌تواند در اندیشه‌ی داشتنِ همه‌ی آن خیم‌هایی (خوی و طبیعت) باشد که در [میان] مردم، نیک شمرده می‌شود، زیرا برای پاسداری از دولتِ خویش چه بسا ناگزیر است درست پیمانی و نیکوکاری و مردم دوستی و دین‌داری را زیرِ پا نهد. بنابراین، می‌باید چنان خویی داشته باشد که با دگر شدنِ روزگار و ضرورت‌های آن دگرگون شود؛ و چنان‌که گفتیم، جانبِ نیکی را فرو نگذارد، اگر بشود، اما هرگاه ضروری باشد بتواند به شرارت نیز دست یازد».[۵]

دو. هدف، وسیله را توجیه نمی‌کند؛ یعنی وسیله‌ی رسیدن به هدف مقدّس، نباید گناه و غیر انسانی باشد. راه حق باید حق باشد، و برای تأمین اهداف عالی و مقدّس باید از ابزار و وسیله‏‌های اخلاقی، انسانی و مشروع استفاده کرد. از راه باطل به سوی حق رفتن درست نیست.[۶] یکی از طرفداران این نظریّه شهید مطهری(ره) است، و در جای جای بیانات و نوشته‌های خود آن را مطرح کرده و نظریّه اول را رد می‌کند.[۷]

ج. نقد و بررسی

در ادامه به نقد و بررسی این نظریه پرداخته و به بیان دیدگاه اسلام پرداخته می شود.

۱. مفهوم شناسی هدف و وسیله

هدف؛ عبارت است از آن مطلوبی که به جهت ضرورت و فایده‌ای که دارد، به نوعى در زندگى آدمى دخالت داشته و چنان در دسترس نباشد که انسان به مجرّد اراده، آن را به‌دست آورد، بلکه به جهت مطلوبیّت و ارزشی که دارد، نخست اراده و اشتیاق را در انسان به‌وجود مى‏آورد، سپس آدمى را براى به‌دست آوردن وسایلى که رسیدن به آن را امکان‏پذیر مى‏سازد، به حرکت و تلاش وامی دارد.[۸]

وسیله؛ عبارت است از هر چیزى که رسیدن به هدف را ممکن و ناتوانی‌هاى انسان را از رسیدن به آن برطرف مى‏سازد.[۹]

پیرامون رابطه‌ی میان هدف و وسیله توجه به سه نکته دارای اهمیت است:

۱. از آنجا که مطلوبیّت اشیاء با نظر به موضع‏گیری‌ها و موقعیت‏هاى گوناگون بسیار مختلف است، لذا هدف بودن اشیاء یک امر کاملاً نسبى می‌باشد. هیچ واقعیّتى در جهان عینى وجود ندارد که بتوان با علامت خاص و با انگشت اشاره به صورت قطعی هدف بودن یا وسیله بودن آن را مشخص کرد، بلکه تشخیص و تعیین هدف و وسیله متوقّف بر دو چیز است؛ یکی «عقل» و دیگری «وحی». وقتی انسان؛ هدف، و وسیله‌ی متناسب با آن را، با فهم درست از وحی به واسطه‌ی عقل تشخیص داد و با قلب درک کرد، معرفتی برای او حاصل می‌شود که تلاش و کوشش خویش را در راه رسیدن به هدف مقدّس و الاهی جهت‌دهی می‌بخشد، و واقعیّتى که امروز براى انسان، هدف جلوه کرده است، پس از پیمودن مسیر، فردا براى او وسیله‏اى براى پلّه‌ی بالاتر تلقى می‌شود. و بر عکس، امروز واقعیّتى براى انسان وسیله‏اى تلقى مى‏گردد، مانند دانستن، ولى با دگرگون‏شدن خواسته‏ها یا آگاهی‌ها، همان دانستن به‌همراه عمل براى او هدف جلوه می‌کند.

۲. هدف؛ همیشه داراى ارزش و مطلوبیّتى بیشتر از وسیله است. و برترى ارزش هدف از وسیله، جزو ذات موضوعی است که هدف قرار گرفته است و از آن سو، پائین‏تر بودن ارزش و مطلوبیّت وسیله، جزو ذات موضوعى است که به عنوان وسیله انتخاب شده است.

۲. نظریه ماکیاولی

استدلال ماکیاولی برای اثبات تفکّرات ضد انسانیش به گزاره‌ی «هدف، وسیله را توجیه می‌کند»، مغالطه و سفسطه‌ایست که ضررش بیش از ضرر هدف‏گیری‌های او از تفکّراتش بوده است؛ زیرا نادرستی هدف‌گیری‌های ماکیاولى با اولین رویارویی با عقل سلیم و وجدان و مشاهدات تاریخى، روشن می‏شود و براى بررسى کننده‌ی آن ابهامى نمی‌ماند. ماکیاولی و طرفداران او، از قانون مزبور سوء استفاده کرده‌اند و براى رسیدن به هدف خود که علمى نشان‏دادن تفکرات سیاسى است، از تطبیق نادرست گزاره‌ی مزبور در غیر مورد حقیقى‏اش بهره بردند.

بی‌تردید یکی از مهم‏ترین سیاست‌مداران جهان و اسوه‏های انسانیت؛ امام علی(ع) است. غیر مسلمانانی چون جرج جرداق مسیحی نیز امام علی(ع) را اسوه‌ی انسانیت می‏شمارند و او را «صدای عدالت انسانی» می‏نامند. امام علی(ع) با سیره‌ی خویش در امور سیاسی و اجتماعی ثابت کرد که انسانیت به قدرت داشتن و ظلم نکردن است، و در راه برپایی عدالت، نباید دست به گناه و روش‌های غیر انسانی یازید، بلکه نزد علی(ع) راه حق باید حق باشد، از راه باطل به سوی حق رفتن، گمراهی است.[۱۰]

امام علی(ع) در این‌باره می‌فرماید:

«آیا به من توصیه می‏کنید که براى پیروزى خود، از جور و ستم در حق کسانى که بر آنها حکومت مى‏کنم استمداد جویم (و اموال بیت المال را به ناحق، به این و آن بدهم) به خدا سوگند تا جان در تن دارم و شب و روز برقرار است و ستارگان آسمان در پى هم طلوع و غروب مى‏کنند، هرگز دست به چنین کارى نمى‏زنم».[۱۱]

امام علی(ع) به کسانى که سیاست آن حضرت را با سیاست معاویه مقایسه مى‏کردند، می‏فرماید: «به خدا سوگند معاویه، از من سیاست‌مدارتر نیست، امّا او (براى پیش بُرد اهداف شخصى خود)، نیرنگ مى‏زند و مرتکب انواع گناه مى‏شود و اگر از خدعه و نیرنگ بیزار نبودم، من، از سیاست مدارترین مردم بودم».[۱۲]

همچنین فرمود: «هر که به وسیله گناه پیروز شد، پیروز نیست و آن‌که به واسطه‌ی بدى و ستم پیروز شده است شکست خورده است».[۱۳]

در سیره و روش امام علی(ع) وسیله‌ی رسیدن به هدف الاهی، نباید گناه باشد، اگر چنین شد، هدف از قداست، بیرون می‌رود؛ چرا که در این راه، وسیله از هدف جدا نیست.

از دیدگاه شهید مطهری(ره)؛ «براى حق باید از حق استفاده کرد. حتی اگر بدانیم یک حرف ناحق و نادرست، باعث می‌شود همه‌ی گنهکاران توبه ‏کنند، در عین حال، اسلام به ما چنین کارى را اجازه نمى‏دهد. اسلام نیازى به روش نادرست و دروغ در راه خود ندارد. حق را با باطل آمیختن، حق را از میان مى‏برد. و حق تاب این‌که همراه باطل باقى بماند ندارد… یکى از راه‌هایى که بر دین از جنبه‏هاى مختلف ضربه وارد می‌کند، رعایت نکردن این اصل است. همان‏طورکه هدفمان باید مقدّس باشد، وسایلى هم که براى آن استخدام مى‏کنیم باید مقدّس باشد»؛[۱۴] همان‌طورکه خداوند در روش تبلیغ درست به پیامبر اکرم(ص) دستور می‌دهد: «اُدْعُ اِلی سَبیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَهِ وَ الْمَوْعِظَهِ الْحَسَنَهِ…»؛[۱۵] با حکمت و اندرز نیکو، به راه پروردگارت دعوت نما.

۳. هدف و وسیله در نظام اخلاقی اسلام

آیا آنچه انسان، هدف قرار داده و در واقع کمال مقدّس فرض نموده، واقعاً برای او کمال است و یا این انتخاب فقط از «گمان شخصی» ناشی می‌شود و واقعیتش چنین نیست؟ این‌جا است که مبحث عقل، واقع‌بینی، شناخت و… مطرح می‌شود و گمان، نفس، خیال، وسوسه، هوس و … در مقابل قرار می‌گیرد و مباحثی چون «عقلانیت»، «ارزش‌»ها و «ضد ارزش‌»ها و حقیقتی چون اخ

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.