پاورپوینت کامل معنای قاب قوسین و اوادنی در داستان معراج چیست؟ ۵۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل معنای قاب قوسین و اوادنی در داستان معراج چیست؟ ۵۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل معنای قاب قوسین و اوادنی در داستان معراج چیست؟ ۵۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل معنای قاب قوسین و اوادنی در داستان معراج چیست؟ ۵۵ اسلاید در PowerPoint :

پاسخ اجمالی

شناخت حقیقت معراج، تا حدود زیادی وابسته به انسان شناسی است؛ انسان موجود جامعی است که دارای همه مراتب هستی است؛ به اندازه برخورداری از صفای باطن با مراتب هستی ارتباط و اتصال برقرار می‌کند. با مرتبه تجرد عقلانی خود حقایق و موجودات مجرد عقلی محض را مشاهده می‌کند و با مرتبه‌ی خیالی و مثال متصل خود با عالم خیال منفصل وصل و متحد می‌شود. اهل معرفت تقریباً اتفاق نظر دارند که منظور از «قاب قوسین» رسیدن به مرتبه واحدیت است و منظور از «او ادنی» رسیدن به مرتبه احدیت است.

البته انسان به هر مرحله‌ای برسد مخلوق و بنده است؛ زیرا تفاوت بین خدا و غیر خدا -هرچند آن غیر خدا، پیامبر باشد- مانند تفاوت بین صفر و بی‌نهایت است؛ یعنی این یک گام یا دو گام مانند فاصله مکانی نیست که در طول زمان طی شود؛ بلکه فاصله به گونه‌ای است که محال است برداشته شود؛ زیرا ماسوی الله(غیر خدا) حقیقت وجود و ذات آنها عین فقر و احتیاج است؛ حقیقت وجود پیامبر و همه موجودات، جز وابستگی و تعلق به ذات متعالی حق چیز دیگری نیست، بلکه دست‌یابی به مقامات در اثر این است که خود را همیشه محتاج خدا می‌بینند و تمام توجه خود را منعطف به ذات بی‌پایان خدا می‌ کنند.

پاسخ تفصیلی

مسئله‌ی معراج نبی مکرم اسلام(ص)، از مباحث مهم و دارای ابعاد متعدد است؛ حقیقت معراج چیست؟ نظر قرآن کریم در باره معراج پیامبر اسلام(ص)، دیدگاه روایات و احادیث در این زمینه، از جمله مهم‌ترین مباحث پیرامون معراج است.

آنچه در این مقام به آن می‌پردازیم، بیان فشرده‌ای در باره حقیقت معراج و اشاره‌ای به مباحث تفسیری در این موضوع است.

حقیقت معراج

برای روشن شدن حقیقت معراج بیان چند نکته ضروری است:

۱. قبل از هر چیزی باید اعتراف کرد که کنه و حقیقت معراج برای ما انسان‌های معمولی قابل شناخت نیست؛ زیرا حقیقت معراج نه از امور حسی است که بتوان با حواس ظاهری آن را ادراک کرد و نه از امور عقل نظری است که بتوان بر اساس قوانین عقل نظری تبیینی از آن ارائه نمود. بلکه از امور فوق طبیعی و عالم ماوراء ماده است. درک حقیقت امور ماوراء طبیعت با علم حضوری و شهودی ممکن است. بنابر این، بهترین و مطمئن‌ترین راه برای درک حقیقت معراج، قرآن کریم و سخنان پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) است؛ کسانی که خود شاهد این حقیقت‌اند و آن را با تمام وجود شهود و ادراک نمودند.[۱] گزارش قرآن کریم، پیامبر و اهل بیت(ع) از معراج، بیشتر در مورد حوادثی است که در جریان معراج اتفاق افتاد و کمتر به حقیقت معراج پرداختند؛ دلیل آن نیز روشن است؛ زیرا آنچه برای مردم مفید و قابل استفاده است، درک حقایقی است که از طریق معراج پیامبر در اختیار بشر قرار می‌گیرد. البته آیات قرآن کریم و سخنان پیامبر و اهل بیت در ضمن گزارش از حوادث معراج، به نکات ظریف و دقیقی اشاره کردند که در نظر انسان‌های اندیشمند و اهل دقت، کلید برای راه‌یابی به حقیقت معراج به حساب می‌آید. 

۲. حکیمان مسلمان به ویژه اهل معرفت از آنها، از طریق سیر و سلوک و ریاضت نفس به درجاتی از شهود رسیدند -اگرچه شهود آنها نسبت به شهود پیامبر و اهل چیزی به حساب نمی آید- سپس همان دریافت شهودی را با زبان عقلی، عقلایی و گاهی در غالب زبان هنری و شعری برای دیگران بازگو کردند.

۳. از نظر اهل معرفت راه شناخت حقیقت معراج، انسان شناسی است، بدون معرفت درست از حقیقت انسان نمی‌توان شناخت صحیحی از حقیقت معراج داشت؛[۲] انسان از نظر اهل معرفت از جامعیت وجودی برخوردار است و عالم صغیر است که دارای همه مراتب هستی است.[۳] همان‌گونه که جهان هستی و عالم کبیر دارای مراحل و مراتب است (مجردات عقلی، مجردات مثالی و محسوسات) انسان نیز از همه‌ی این مراتب بهره‌مند است و به اندازه برخوداری از صفای باطن[۴] با مراتب هستی ارتباط و اتصال برقرار می‌کند؛ با مرتبه تجرد عقلانی خود حقایق و موجودات مجرد عقلی محض را مشاهده می‌کند و با مرتبه‌ی خیالی و مثال متصل خود با عالم خیال منفصل وصل و متحد می‌شود.[۵]

به همین جهت محیى الدین عربى مسئله‌ی معراج را با فرض عالم مثال توجیه می‌کند… عالم مثال در نظر ابن عربی حد فاصل و برزخ بین ماده و عقل است؛ … این نوع وجود مثالى را خیال منفصل هم نامیده است؛ زیرا از لحاظ غیر مادى بودن شبیه به خیال متّصل است. پس همه معانى و ارواح و اجساد را صورتى است مثالى، مطابق با کمالات آن که هر یک را نصیبى است از اسم الظاهر. ابن عربى می‌گوید جهان وجود مشتمل است بر عرش، کرسى، سماوات هفت‌گانه، زمین و آنچه در آن مى‏باشد. در نظر ابن عربی حضرت رسول(ص) در آن عالم مثال، آدم را در آسمان اول، یحیى و عیسى را در آسمان دوم، یوسف را در آسمان سوم، ادریس را در آسمان چهارم، هارون را در آسمان پنجم، موسى را در آسمان ششم و ابراهیم را در آسمان هفتم ملاقات و مشاهده فرمودند….ابن عربى جهان را صورت حقیقی انسانیت مى‏داند.[۶]

در هر صورت با توجه به مطالب گفته شده، شب معراج برای پیامبر اکرم(ص) شب بروز و ظهور مقامات و مراتب وجودی او است. در آن‌جا است که جبرئیل -که از بالاترین فرشتگان مقرب الاهی است- به پیامبر(ص) می‌گوید: اگر یک بند انگشت جلوتر بیایم می‌سوزم.[۷]

۴. اما این‌که اشکال شود؛ در این صورت ما از پیامبر، خدا ساخته‌ایم! و یا این‌که اگر بین خدا و پیامبر فقط یک یا دو گام مانده و این یکی دو گام هم توسط پیامبر طی این ۱۴۰۰ سال در برزخ برداشته شده و الآن پیامبر حتما خدا شده است! باید گفت؛ این اعتراض وارد نیست؛ زیرا تفاوت بین خدا و غیر خدا (هرچند آن غیر خدا، پیامبر باشد) مانند تفاوت بین صفر و بی‌نهایت است؛ یعنی این یک گام یا دو گام به مانند فاصله مکانی نیست که در طول زمان طی شود، بلکه فاصله به گونه‌ای است که محال است برداشته شود؛ زیرا ماسوی الله(غیر خدا) حقیقت وجود و ذات آنها عین فقر و احتیاج است؛ حقیقت وجود پیامبر و همه موجودات، جز وابستگی و تعلق به ذات متعالی حق چیز دیگری نیست؛ به تعبیر حکمت متعالیه در مورد ممکنات و ماسوی الله نمی‌توان گفت آنها چیزی هستند که محتاج خدا هستند، بلکه ذات و حقیقت وجودشان همان نیاز و فقر است؛ بنابر این، این یک گام و فاصله بین خدا و پیامبر محال است برداشته شود؛ دست‌یابی به همه‌ی مقامات معنوی و در یک قدمی خدا قرار گرفتن، از این رو است که توجه به حقیقت خود که نداری و نیاز است، دارند؛ در اثر همین توجه است که می‌بینند جز ذات خدای متعال، حقیقت دیگری در جهان هستی وجود ندارد؛ از این رو تمام توجه خود را فقط منعطف به ذات بی‌پایان خدا می‌کنند.

تفسیر آیات معراج 

در این فرصت نگاهی گذرا داریم به تفسیر آیات مورد بحث.

 قرآن کریم جریان معراج پیامبر اکرم(ص) را در چند جا مطرح کرده است؛ یکی از آن موارد آیات ۱ تا ۱۷ سوره «والنجم» است. محور سؤال نیز آیه ۸و ۹ این سوره است: «ثمُ‏َّ دَنَا فَتَدَلىَ‏. فَکاَنَ قَابَ قَوْسَینْ‏ِ أَوْ أَدْنى‏». یعنی سپس نزدیک‌تر و نزدیک‌تر شد. تا آن‌که فاصله او به اندازه دو کمان یا کمتر بود.

در این‌که منظور از «سپس نزدیک‌تر و نزدیک‌تر شد» چه کسی است؟ مفسران بحث و گفت‌وگو دارند؛ نظریه‌ی مشهور مفسران این است که «جبرئیل امین» به پیامبر نزدیک شد تا آن حد که فاصله چندانى میان آنها نبود، و تعبیر به «قاب قوسین» کنایه از نهایت نزدیکى است. ولی در تفسیر نمونه این نظریه پذیرفته نشده است؛ و بر این باور است: این تفسیر با تمام طرفدارانى که دارد خالى از اشکالات مهمى نیست؛ زیرا:

۱. این تفسیر موجب به هم خوردن یک نواختى آیات و مرجع ضمیرها است.

۲. «شَدِیدُ الْقُوى»” که در آیات قبل آمده، مناسب با ذات خداوند است؛ زیرا «شَدِیدُ الْقُوى‏» به معناى کسى است که تمام قدرت‌هایش فوق العاده است؛ این معنا تنها مناسب ذات پاک پروردگار است.

۳. در آیات بعد آمده است که پیامبر او را نزد «سدره المنتهى» (بر- فراز آسمان‌ها دید) اگر منظور جبرئیل باشد او در سفر معراج از آغاز و از روى زمین با پیامبر همراه بود، و تنها در اوج آسمان او را ندید.

 ۴. تعبیر به «علمه» یا مانند آن در قرآن مجید، هیچ‌گاه در مورد جبرئیل به کار نرفته، و این تعبیر در مورد خداوند نسبت به پیامبر اسلام(ص) و پیامبران دیگر بسیار زیاد است. به عبارت دیگر؛ جبرئیل معلم پیامبر(ص) نبود، بلکه واسطه‌ی وحى بود و معلمش تنها خدا است.

در این تفسیر نکات دیگری نیز برای ترجیح این نظریه ذکر شده است، ولی مطلب اساسی، نکته پایانی است و آن این‌که در روایات متعددى که از منابع اهل بیت نقل شده، این آیات تفسیر به جبرئیل نشده، بلکه روایات موافق تفسیر دوم است که مى‏گوید منظور از این آیات شهود باطنى خاصى نسبت به ذات پاک خدا است که براى پیامبر اسلام(ص) در این صحنه روى داد و در معراج بار دیگر تکرار شد و رسول اللَّه فوق العاده تحت تأثیر جذبه معنوى این دیدار قرار گرفت.

شیخ طوسى در «امالى» از ابن عباس از پیامبر اسلام(ص) نقل مى‏کند: «هنگامى که به آسمان معراج کردم آن چنان به ساحت قدس پروردگارم نزدیک شدم که میان من و او فاصله قوسین یا کمتر بود».[۸]

مرحوم صدوق در علل الشرائع همین مضمون را از هشام بن حکم از امام موسى بن جعفر(ع) نقل کرده است که در ضمن یک حدیث طولانى مى‏فرماید: «هنگامى که پیامبر به معراج برده ش

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.