پاورپوینت کامل آیا این حدیث صحیح است که از هر سه قاضی یک نفر به بهشت میرود؟ ۷۱ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل آیا این حدیث صحیح است که از هر سه قاضی یک نفر به بهشت میرود؟ ۷۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل آیا این حدیث صحیح است که از هر سه قاضی یک نفر به بهشت میرود؟ ۷۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل آیا این حدیث صحیح است که از هر سه قاضی یک نفر به بهشت میرود؟ ۷۱ اسلاید در PowerPoint :
پاسخ اجمالی
آنچه از بررسی و جمع بندی روایات مختلف به دست میآید، این است که مقام قضاوت مقامی بس والا و ارزشمند بوده و برای ادار صحیح جامعه نیز ضروری است. به همین دلیل، فردی باید قاضی شود که تمام معیارهای لازم را داشته باشد. او باید نسبت به موازین شرعی و حقوقی تسلط و دانش کافی داشته و در عملکرد واقعی خویش نیز التزام خود به این موازین را نشان دهد و تنها در این صورت است که بهشتی خواهد شد، اما سه گروه از قاضیان دوزخی خواهند بود. گروه اول و دوم اشخاصی هستند که بدون آگاهی از موازین حقوقی و شرعی و تسلط بر آنها، منصب قضاوت را اشغال کردهاند و در این افراد، تفاوتی نمیکند که احکام صادره از سوی آنان صحیح و یا نادرست باشد؛ چون حکم صحیح آنان نیز نه از روی دانش بلکه کاملا اتفاقی بوده است. گروه سوم، افرادی هستند که به موازین حقوقی و شرعی آشنایی کامل داشته، اما در مقام عمل، بر خلاف این موازین رفتار کرده و حکمهای خلاف قانونی صادر میکنند.
بر این اساس، تقسیم بندی قضات به چهار گروه، بر اساس دانش و عملکرد آنان است. البته در زمانها و مکانهای مختلف ممکن است که درصد قاضیانی که در هر کدام از این گروهها مینجند، متفاوت باشد.
پاسخ تفصیلی
برای روشن شدن پاسخ، ناگزیر چند موضوع را مورد تحلیل و بررسی قرار میدهیم:
۱. جایگاه قاضی از نظر روایات
در مورد جایگاه قاضی دو دسته روایت، یافت میشود. دستهای منصب قضاوت را مختص پیامبران و جانشینان آنها میداند و غیر آن دو را اهل شقاوت مینامد؛ دستهای دیگر قاضی را چهار گروه ذکر میکند و فقط یکی از آن چهار دسته را بهشتی معرفی میکند.
مضمون روایات دسته اول چنین است: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع)، قَالَ: «قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام لِشُرَیْحٍ: یَا شُرَیْحُ، قَدْ جَلَسْتَ مَجْلِساً لَایَجْلِسُهُ إِلَّا نَبِیٌّ، أَوْ وَصِیُّ نَبِیٍ، أَوْ شَقِیٌ»؛[۱] امام صادق(ع)، از امیر المومنین علی(ع) نقل میکند آنحضرت خطاب به شریح قاضی فرمود: ای شریح در جایی نشستهای (منصبی را بر عهده گرفتهای) که در این جایگاه جز سه نفر قرار نمیگیرند، یا پیامبر یا جانشین و وصی پیامبر یا انسان شقی و بدبخت!
در این روایت، حضرت منصب قضاوت را مختص پیامبر یا جانشین او میداند؛ در نتیجه غیر از این دو استحقاق قضاوت را ندارند. البته باید دید معنای این روایت چیست؟ که در بحث بررسی محتوایی روایات بیان خواهد شد.
مضمون روایت دسته دوم: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام، قَالَ: «الْقُضَاهُ أَرْبَعَهٌ ثَلَاثَهٌ فِی النَّارِ وَ وَاحِدٌ فِی الْجَنَّهِ رَجُلٌ قَضَى بِجَوْرٍ وَ هُوَ یَعْلَمُ فَهُوَ فِی النَّارِ وَ رَجُلٌ قَضَى بِجَوْرٍ وَ هُوَ لَا یَعْلَمُ فَهُوَ فِی النَّارِ وَ رَجُلٌ قَضَى بِالْحَقِّ وَ هُوَ لَا یَعْلَمُ فَهُوَ فِی النَّارِ وَ رَجُلٌ قَضَى بِالْحَقِّ وَ هُوَ یَعْلَمُ فَهُوَ فِی الْجَنَّهِ وَ قَالَ ع الْحُکْمُ حُکْمَانِ حُکْمُ اللَّهِ وَ حُکْمُ الْجَاهِلِیَّهِ فَمَنْ أَخْطَأَ حُکْمَ اللَّهِ حَکَمَ بِحُکْمِ الْجَاهِلِیَّهِ»؛ قاضیان چهار دستهاند، سه دسته از آنها در آتشاند و فقط یک دسته در بهشت است:
الف. قاضی که ظالمانه حکم کند و خود نیز از این قضاوت ناعادلانه خود آگاه است، او در آتش است.
ب. قاضی که ظالمانه حکم میکند ولی خود او از بیعدالتی که انجام داده بیخبر است، او نیز در آتش است.
ج. قاضی که به حق حکم میکند، و قضاوتش در واقع صحیح است ولی اتفاقی و بدون علم و آگاهی قضاوت صحیح انجام داده است، او نیز در آتش است.
د. قاضی که عادلانه و به حق حکم میکند و این قضاوت را از روی علم و آگاهی انجام داده است، او در بهشت است.
این حدیث در تعدادی از منابع روایی از امام صادق(ع) نقل شده است[۲] هر چند مرحوم شیخ مفید در کتاب مقنعه این روایت را از زبان امیرالمؤمنین(ع) نقل میکند.[۳]
۲. بررسی سندی روایات
این دو دسته روایت هر چند در کتب و منابع روایی یعنی کتب اربعه و دیگر کتب روایی آمده است؛ اما از نظر صحت و معتبر بودن، باید مورد بررسی قرار بگیرند
حدیث اول: از نظر سند موثقه -به خاطر وجود عبدالله بن جبله کنانی- است و قابل اعتماد میباشد.[۴]
اما حدیث دوم: طبق نقل کلینی در کافی و شیخ طوسی در تهذیب الاحکام، این حدیث مرفوعه است؛ یعنی راویانی که میان محمد بن خالد برقی و امام صادق(ع) قرار گرفته و این روایت از آنها نقل شده، ذکر نشدند، و محمد بن خالد نمیتواند بدون واسطه از امام صادق نقل روایت کند؛ زیرا از اصحاب امام جواد(ع) است؛[۵] بنابر این از نظر سند قابل اعتماد نیست.
البته این روایت را مرحوم شیخ صدوق در کتاب خصال آورده که آن نیز مرفوعه است، ولی با این تفاوت که در سندی که در خصال ذکر شده، محمد بن خالد از ابن ابی عمیر نقل کرده و بعد از ابن ابی عمیر تا امام صادق راویان مشخص نیستند، حال اگر طبق برخی مبانی رجالی، مرسلات ابن ابی عمیر را معتبر بدانیم، این روایت قابل اعتماد خواهد بود، در غیر این صورت فرقی میان این نقل با سایر نقلها وجود نخواهد داشت.
نکته دیگری که در نقل این روایت وجود دارد؛ این است که مرحوم شیخ صدوق در من لایحضره الفقیه این روایت را به صورت قطعی به امام صادق(ع) نسبت میدهد و میگوید: «قَالَ الصَّادِقُ ع الْقُضَاهُ أَرْبَعَهٌ ثَلَاثَهٌ فِی النَّارِ وَ وَاحِدٌ فِی الْجَنَّهِ …». در این صورت طبق برخی مبانی رجالی این روایت معتبر است؛ زیرا این گروه قطعیات صدوق را حجت میدانند، و معتقدند با در نظر گرفتن گواهی و شهادت خود شیخ صدوق در مقدمه کتاب بر صحت روایاتی که نقل کرده و نسبت مستقیم دادن این روایت به خود امام (که نفرموده از امام صادق نقل شده بلکه این چنین آورده که امام صادق گفته است) قطعیات صدوق حجت است و در این صورت اعتبار این روایت احراز میشود.
بررسی محتوایی
پس از بررسی سندی، اینک به بررسی محتوایی و دلالت این روایات میپردازیم:
بررسی محتوایی دسته اول
آنچه از ظاهر این روایت و روایات مشابه آن،[۶] فهمیده میشود؛ این است که منصب قضاوت اختصاص به پیامبر و یا امام معصوم دارد که از خطا و اشتباه در قضاوت و تشخیص حق و باطل مصون هستند، و یکی از شرایط قضاوت عصمت است؛ بنابر این سایر کسانی که در این منصب مینشینند، حتی اگر از روی علم و اطلاع نسبت به حکم خدا و واقعاً صحیح هم قضاوت کرده باشند، نزد خدا نه تنها اجر و ثوابی ندارند، بلکه اهل شقاوت و جهنم هستند.
اما با دقت و توجه بیشتر آشکار میشود؛ منظور امام این نیست که یکی از شرایط قضاوت عصمت است،[۷] بلکه مقصود این است که اصل منصب قضاوت اختصاص به پیامبر و یا امام معصوم دارد؛ غیر پیامبر و امام معصوم در صورتی میتوانند منصب قضا را به عهده بگیرند که به گونهای از طرف معصوم اذن و اجازه داشته باشند؛ در حقیقت این روایات سلب مشروعیت از قضاوت افرادی میکند که اساس مکتب اهل بیت را قبول ندارند و بر طبق آن عمل نمیکنند؛ و گر نه اهل بیت(ع) فقهای جامع الشرایط را از طرف خود برای قضاوت بین مردم منصوب کردند؛ فقها نیز به صلاح دید خود و ضرورتهای اجتماعی میتوانند دیگران را از طرف خود نصب کنند.
این ادعا را از دو راه میتوان تبیین کرد:
اولاً: قضاوت یکی از ضروریات دین اسلام در تمام اعصار و قرون محسوب میشود؛ در نتیجه صاحب این شریعت کسانی را برای تصدی این منصب تعیین کرده است، و نمیتوان گفت این حکم اختصاص به خود معصوم و زمان حضور آنها دارد. برای این ادعا میتوان چند دلیل ذکر کرد، از جمله:
۱. بقای نظام نوع بشری امری است که بدون شک از دیدگاه اسلام ضرورت دارد، قضاوت تنها راه تحقق این امر است، پس از دیدگاه شارع مقدس اسلام ضروری است.
۲. بدون شک رفع ظلم و جلوگیری از بیعدالتی در اسلام مطلوبیت دارد و برای تحقق آن باید قوهای وجود داشته باشد که حق را به صاحبش برساند و داد مظلوم را از ظالم بستاند. پس قضاوت از دیدگاه اسلام امری ضروری است،
۳. نهی از منکر و امر به معروف واجب است و قضاوت مقدمه این دو امر واجب است، پس قضاوت نیز واجب است.[۸]
در این بحث استدلال آیت الله خویی(ره) نیز قابل توجه است، آنچه ایشان به عنوان دلیل بر صحت قضاوت فقها ذکر میکنند نوعی استدلال عقلی است که میتوان آنرا اینگونه بیان کرد:
۱. حفظ نظام در شریعت اسلام واجب است،
۲. هرچه حفظ نظام بر وجود آن متوقف باشد واجب خواهد بود،
۳. قضاوت از اموری است که حفظ نظام بر آن توقف دارد پس واجب کفایی است،
۴. نفوذ حکم یک شخص خلاف اصل است،
۵. چون قضاوت واجب کفایی و نفوذ حکم خلاف اصل است، پس در جایی این اصل شکسته شده و شارع برای کسی چنین نفوذی را پذیرفته و او را به مقام قضا منصوب کرده است،
۶. بدون شک اگر قرار است از بین فقیه و غیر او کسی حکمش نافذ باشد آن شخص فقیه است.[۹]
بنابر این، حتی اگر ما دلالت یا سند روایاتی که بیان میدارند؛ ائمه اطهار(ع) فقها را به عنوان قاضی منصوب کردهاند -که به زودی بیان میکنیم- را نپذیریم ولی از نظر دید کلی و با توجه به مجموعه و محتوای دین، باید بگوییم انتصاب غیر معصوم به عنوان قاضی از سوی ائمه، امری ضروری و غیر قابل اجتناب است.
ثانیاً: در منابع روایی ما، روایاتی وجود دارد که در آن امام(ع) صریحاً غیر معصوم را به عنوان قاضی و حاکم نصب میکند. به عنوان مثال یکی از آنها مشهوره ابی خدیجه است که در آن ابو خدیجه میگوید: امام صادق(ع) مرا به سوی شیعیان گسیل داشت و فرمود به آنها بگو مبادا هنگامی که بین شما خصومت یا اختلافی در دریافت و پرداخت پیدا شود، به یکی از این حاکمان فاسق مراجعه کنید. در بین خود مردی از آنها که حلال و حرام ما را میشناسد قرار دهید؛ زیرا من او را (بر شما) قاضی قرارد دادم.[۱۰]
در روایت دیگری که به مقبوله عمر بن حنظله معروف است نیز چنین وارد شده است: …حضرت میفرمایند: کسی که در حق یا باطل به آنها (سلطان و قاضیان منصوب او) رجوع کند قبول حاکمیت طاغوت کرده است و آنچه آنها برای او حکم کنند حرام است، هر چند در واقع حق او باشد؛ زیرا آنرا به حکم طاغوت دریافت کرده، در حالیکه خداوند امر به کفر نسبت به طاغوت فرموده است. سپس عمر بن حنظله میگوید: پس آن دو نفری که اختلاف دارند چه کنند: امام میفرماید: نظر میکنند به کسی که از شما باشد، از کسانی که حدیث ما را نقل میکند و در حلال و حرام ما صاحب نظر است و احکام ما را میشناسد، پس به او به عنوان حاکم رضایت میدهند که من او را بر شما حاکم قرار دادم…».[۱۱]
و یا در قسمتی از عهد نامه مالک اشتر که امام(ع) به او دادهاند چنین آمده است: «برای حکم کردن بین مردم برترین رعایای خود را برگزین».[۱۲]
همانطور که ملاحظه میشود در این روایات و روایات مشابه آن حاکی از سیره ائمه اطهار در منصوب کردن یکی از اصحاب خود به عنوان قاضی و حاکم میباشد، و خود این روایات گواه بر این مطلب است که قضاوت کردن غیر معصوم صحیح است؛ چون اگر صحیح نباشد معنا ندارد که ائمه اطهار، از طرفی دستور دهند به غیر معصوم مراجعه کنید ولی از طرفی آن شخص در صورت قضاوت اهل جهنم باشد.
بررسی محتوایی روایات دسته دوم
در مورد محتوای روایات دسته دوم که میگفت: قاضیان چهار دستهاند، سه دسته از آنها در آتشاند و فقط یک دسته در بهشت است، نکتهای که باید در نظر داشت این است که منظور امام (از این جمله که فقط آن دسته از قضات به بهشت می روند که قضاوت عادلانه و به حق حکم کنند و این قضاوت را از روی علم و آگاهی انجام داده باشند)، این است که قاضی باید با دقت و بر اساس موازین قضاوت که از سوی پیامبر(ص)
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 