پاورپوینت کامل اصطلاحات عرفانی «شریعت»، «طریقت» و «حقیقت» به چه معنا است؟ ۵۵ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل اصطلاحات عرفانی «شریعت»، «طریقت» و «حقیقت» به چه معنا است؟ ۵۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل اصطلاحات عرفانی «شریعت»، «طریقت» و «حقیقت» به چه معنا است؟ ۵۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل اصطلاحات عرفانی «شریعت»، «طریقت» و «حقیقت» به چه معنا است؟ ۵۵ اسلاید در PowerPoint :
پاسخ اجمالی
اهل عرفان انسان را موجودى میدانند که با قدم سیر و سلوک به اصلى که از آنجا آمده است باز میگردد و دورى و فاصله با ذات حق از بین رفته و در بساط قرب، از خود فانى و به او باقى میگردد. بنابراین، سیر و سلوک عرفانى، پویا و متحرک است، (نه ساکن) و این حرکت و سیر، آغاز و پایان و مسیر و مراحلى دارد که باید پیموده شود؛ از اینرو، رسیدن به “حقیقت” کمال انسانى و مقام قرب الاهى، با دستیابى به باطن “شریعت” که همان “طریقت” است، ممکن خواهد شد.
شریعت: از “شرع” به معناى “راه و روش” گرفته شده است. و در اصطلاح به معناى مجموعهی تعالیم انسانساز است که از طرف خداوند در اختیار بشر نهاده شد و از سوی انبیا و اوصیا(ع) تبیین گشت و تفصیل داده شد و به مرحلهی اجرا و عمل گذاشته شده است. به عبارت دیگر، شریعت مجموعهی کتاب و سنت نبوى(ص) و امامان معصوم(ع) است که با تعلم و به کارگیرى آنها انسان به هدف نهاییاش میرسد.
طریقت: از “طریق” (راه) گرفته شده و به معناى “پیمودن راه” است. و در اصطلاح عرفان به معناى پیمودن مراتب انسانیت و طى منازل تعالى و ترقى و صعود به کمال نهایى، انسان است.
حقیقت: از ریشهی “حق” به معناى “مطابق با واقع و خارج” است. و در اصطلاح به معناى کشف حقایق هستى و رسیدن به حق الیقین است. عمل به شریعت در واقع چیزى جز پیمودن مدارج کمال انسانى نیست و پیمودن مدارج کمال، سبب ارتقاى معارف و ایمان انسان میگردد و به تعبیر دیگر حقیقت، باطنِ طریقت و طریقت، باطنِ شریعت است.
پاسخ تفصیلی
از نظر عرفان و عرفاى اسلام، انسان سالک موجودى است که با قدم سیر و سلوک به اصل و جایگاهى که از آنجا آمده است، باز میگردد و با از بین رفتن دورى و فاصلهى با ذات حق، در بساط قرب الاهى از خود فانى شده و به او باقى میگردد: «یا ایها الانسان انّک کادح الى ربّک کدحاً فملاقیه»؛[۱] اى انسان، حقّاً که تو به سوى پروردگار خود به سختى در تلاشى، و او را ملاقات خواهى کرد.
رسیدن به “حقیقت” کمال انسان و مقام قرب الاهى با دستیابى به باطن “شریعت” که همان “طریقت” است، ممکن خواهد شد؛ از اینرو، در کلمات اهل عرفان، با تعبیرات “شریعت” و “طریقت” و “حقیقت” مواجه میشویم.
عزیزالدین نسفى که از عرفاى نیمهی دوم قرن هفتم بود، در کتاب الانسان الکامل مینویسد: “شریعت، گفتِ انبیاست و طریقت، کردِ انبیاست و حقیقت دیدِ انبیاست. سالک باید که اوّل از “علم شریعت” آنچه ما لابدّ است بیاموزد و یاد گیرد و آنگاه از “عمل طریقت”، آنچه ما لابدّ است، به جاى آورد تا از “انوار حقیقت” به قدر سعى و کوشش وى روى نماید.
هر که قبول میکند آنچه پیغمبر وى گفته است، از “اهل شریعت” است و هر که به جاى میآورد آنچه پیغمبر وى کرده است، از “اهل طریقت” است و هر که میبیند آنچه پیغمبر وى دیده است از “اهل حقیقت” است. آن طایفه که هر سه دارند، کاملانند و ایشانند که پیشواى خلایقند و آن طایفه که هیچ ندارند از این سه، ناقصانند و ایشانند که از بهایمند، «و در حقیقت بسیارى از جنیان و آدمیان را براى دوزخ آفریدهایم (چراکه) دلهایى دارند که با آن (حقایق را) دریافت نمیکنند و چشمانى دارند که با آنها نمیبینند و گوشهایى دارند که با آنها نمیشنوند. آنان همانند چهارپایان بلکه گمراهترند.[۲]».[۳]
البته، در بخش شریعت، عرفاى اسلام سخنانى دارند که ممکن است بر ضد مقررات فقهى تلقى شود.[۴]
سید حیدر آملى براى رفع توهم مغایرت و ضدیّت مراتب سهگانهی شریعت، طریقت و حقیقت، به بیان این مراتب میپردازد و آنان را اسمهاى مترادفى میداند که بر یک واقعیت، صدق میکنند، ولى به اعتبارهاى مختلف و در واقع و نفس الامر آنان را بدون اختلاف میداند. وی در بخشى از سخنان خود چنین میگوید: “… و زمانى که محقق شد این مطلب، پس بدانکه “شریعت”، اسم است که از براى راههاى الاهى وضع شده است که مشتمل بر اصول و فروع آن راهها و رخصتها و عزیمتهاى آن و نیکو و نیکوترین آنها است. و “طریقت” عبارت است از گرفتن نیکوترین و با قوامترین آنها، و هر مسلک و روشى که انسان به بهترین و نیکوترین و با قوامترین و محتاطترین آنرا بپیماید، “طریقت” نامیده میشود، چه از جهت گفتار و چه از جهت افعال و چه از جهت صفت و حال. و اما “حقیقت” پس آن، اثبات چیزى است کشفاً یا عیاناً یا حالاً و وجداناً… و شهادت میدهد به همگى آن، قول نبى اکرم(ص)، به حارثه و آن اینکه فرمود: اى حارثه چگونه صبح کردى؟ حارثه گفت: صبح کردم در حالى که به حقیقت مؤمن میباشم…”.[۵]
وی در ادامهی کلمات خود میگوید: “… پس ایمان او به غیب، حق است و “شریعت” و کشف و دریافت او بهشت و دوزخ و عرش را، “حقیقت” است و زهد او در دنیا و بیدارى او در شبها و تشنگى او “طریقت” است…، و از این کشف، در مراتب ذکر شده، خبر داد خداى تعالى در کتاب خود به “کلاّ لو تعلمون علم الیقین لترون الحجیم ثم لترونها عین الیقین”؛[۶] یعنى نه چنان است، اگر بدانید به یقین هر آینه ببینید دوزخ را، پس هر آینه خواهید دید آنرا به چشم یقین. و در آیهی دیگر میفرماید: “و اِنّ هذا لهو حق الیقین”؛[۷] و به درستى که این همان حق الیقین است. چون مرتبهى اول که “علم الیقین” باشد، به منزلهى “شریعت” است، و مرتبهى دوم که “عین الیقین” باشد به منزلهى “طریقت” است و مرتبهى سوم که “حق الیقین” باشد به منزلهى “حقیقت” است… .”[۸]
استاد مطهرى در مورد این سه واژه چنین بیان میدارد:
“یکى از موارد اختلاف مهم میان عرفا و غیر عرفا، خصوصاً فقها، نظریهی خاص عرفا در بارهی شریعت و طریقت و حقیقت است…. فقها همین قدر میگویند: در زیر پردهی شریعت (احکام و مقررات) یک سلسله مصالح نهفته است و آن مصالح به منزلهی علل و روح شریعت… است، اما عرفا معتقدند که مصالح و حقایقى که در تشریع احکام نفهته است، از نوع منازل و مراحلى است که انسان را به مقام قرب الاهى و وصول به حقیقت سوق میدهد. عرفا معتقدند که باطن شریعت “راه” است و آنرا “طریقت” میخوانند و پایان این راه حقیقت است….؛ یعنى یکى ظاهر است و دیگرى باطن و سومى باطن باطن”.[۹]
به بیان دیگر، انسان چه بخواهد و چه نخواهد، در حال سیر و تحول است، حال اگر این سیر و تحول را با شرع منطبق نماید، با هر قدمى به سوى انسانیت و دستیابى به حقیقت نزدیکتر میشود، بلکه به همان اندازه انسانتر و کاشف حقیقت میگردد تا آنجا که به مقام “قرب الاهى” رسیده و خداگونه میشود و تمامى شکها و شبههها از دلش پاک و تمامى نقایص و رذایل از صفحهى وجودش محو گشته و خود آیینهی خدانما میگردد و میتواند در این مسیر دستگیر دیگران شود. پس عمل به شریعت، طریقت است و ثمره و نتیجهى طریقت، حقیقت است.
لکن چون کم و کیف اعمال انسانها و نیتها و ایمانشان متفاوت است، ثمربخشى این طریقت و دستیابى به حقیقت در افراد متفاوت است، به گونهاى که در برخى افراد چنانکه باید و شاید نمودى ندارد و در انسانهاى کامل؛ مانند نبى اکرم(ص) و امامان معصوم(ع) اوج آن تبلور مییابد.
از آنجا که خداوند متعال، حکیم است هیچ موجودى، از جمله انسانها را بیهوده و بیهدف نیافریده است. هدف موجودات طبیعى با سیر جبرى آنها و کمال موجودات مجرد(فرشتگان و…) به طور دفعى با افاضهى الاهى حاصل میشود، لکن چون انسانها مختارند، تصمیم و اراده آنها نیز در وصول به هدف دخیل است. و هر قصد و تصمیمى براى انجام کار، نیازمند تشخیص اهداف و فواید و سرانجام و لوازم آن کار است و بدون شناخت، تصمیم و اراده و انجام کار میسّر نخواهد بود. لکن انسان نمیتواند بدون دستگیرى وحى، کمال خود و راه وصول به آنرا شناسایى کند و شاهد این امر، اختلافات فاحشى است که در میان انسانهاى اندیشمند در این زمینه موجود است. اینجا است که نیاز به دستگیرى خداوند از او، از طریق وحى و ارسال رسل و انزال کتب روشن میگردد. خداوند نیز چون حکیم است انسان را رها نکرده و با ارسال رسل و انزال کتب، راه هدایت به مقصد را به او نمایانده است. که اگر تابع عقل و فطرت سلیم خود باشد و مرعوب یا فریفتهی تبلیغات و رزق و برقهاى متاع دنیا نشود، به راحتى تسلیم اوامر و نواهى الاهى در تمامى ابعاد زندگیش میشود. این مجموعهى تعالیم الهى و تبیین نبوى(ص) و تفاسیر اولیاى دین (ع) با عنوان “شریعت” شناخته میشوند. انسان عامل به شریعت بسان مسافرى به سوى خدا میماند که محرک او از یکسو، و زاد و توشهی او از سوى دیگر، همان تعالیم الاهى؛ یعنى شریعت است. هر چه انسان در این راستا پیش رود و بر عمل و ایمان به شریعت پایدار بماند، لحظه به لحظه به مقصد نزدیک و نزدیکتر میشود. ایمان و عمل کامل به شریعت، سیر در جادهی انسانیت است، و این سیر خاص به “طریقت” موسوم است. این سفر، بر خلاف اغلب سیر و سفرها، خود نیز هدف و مقصد است؛ یعنى با هر گامى که در اینراه به پیش میرود، با منظرهاى جدید و جذاب روبرو میشود و تأثیر آن بر نفس او، سبب تحول و تکامل تدریجى او میگردد، به سخن دیگر، با هر گامى، با توجه به کیفیت و کمیت و سوابق آن، انسان به هدف خود رسیده است و با گامهاى بعدى این هدف؛ یعنى کشف حقایق و قرب الى الله را تعمیق بخشیده
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 