پاورپوینت کامل چرا جابر بن عبدالله و دیگر اصحاب پیامبر(ص) هنگام عیادت از فاطمه(س) به آن‌‌حضرت طوری نگاه کردند که زردی صورت او را دیدند؟ مگر آنها نامحرم نبودند؟! ۴۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل چرا جابر بن عبدالله و دیگر اصحاب پیامبر(ص) هنگام عیادت از فاطمه(س) به آن‌‌حضرت طوری نگاه کردند که زردی صورت او را دیدند؟ مگر آنها نامحرم نبودند؟! ۴۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل چرا جابر بن عبدالله و دیگر اصحاب پیامبر(ص) هنگام عیادت از فاطمه(س) به آن‌‌حضرت طوری نگاه کردند که زردی صورت او را دیدند؟ مگر آنها نامحرم نبودند؟! ۴۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل چرا جابر بن عبدالله و دیگر اصحاب پیامبر(ص) هنگام عیادت از فاطمه(س) به آن‌‌حضرت طوری نگاه کردند که زردی صورت او را دیدند؟ مگر آنها نامحرم نبودند؟! ۴۰ اسلاید در PowerPoint :

پاسخ اجمالی

روایاتی در منابع شیعی و سنی وجود دارد که حکایت از آن دارد برخی از اصحاب پیامبر خدا(ص)؛ مانند جابر بن عبد الله انصاری، صورت حضرت فاطمه(س) و حتی زردی سیمای او را که بر اثر گرسنگی ایجاد شده بوده، دیده‌اند. اما درباره این دسته از روایات باید به نکاتی توجه شود تا شبهه تعارض پیش نیاید، از جمله این‌که؛ پیامبر(ص) به فاطمه(س) دستور داده تا با مقنعه سرش را بپوشاند، نه صورت را؛ از این‌رو، اگر چیزی بیش از مقنعه بر سر کردن، پوشیدن دیگری بر فاطمه(س) واجب بود حتماً پیامبر اکرم(ص) به این امر دستور می‌داد.
۲. این‌که حضرت فاطمه(س) فرموده: «بهترین زن، زنی است که نه نامحرمی او را ببیند و نه او نامحرمی را ببیند»، حرمت حضور زنان در اجتماع برداشت نمی‌شود؛ بلکه این روایت، در مقام بیان یکی از ارزش‌های اخلاقی است، و آن این‌که تا جایی که امکان دارد، باید ارتباط و برخوردهای روز مرّه میان مردان و زنان نامحرم به حداقل ممکن برسد.
۳. از آن‌جایی که صورت حضرت زهرا(س) به جهت گرسنگی شدید زرد شده بود، هرکسی با نگاه عادی و اجمالی هم متوجه ضعف بدن و زردی صورت حضرت فاطمه(س) می‌شد. بنابراین، توصیف زردی صورت حضرت زهرا توسط اصحابی مانند جابر گناه نبوده است.

پاسخ تفصیلی

در روایتی از حضرت فاطمه(س) آمده: «بهترین زن، زنی است که نه نامحرمی او را ببیند و نه او نامحرمی را ببیند».[۱] از این روایت، حرمت حضور زنان در اجتماع برداشت نمی‌شود؛ چرا که آنچه در متن روایت آمده، با سیره و منش خود حضرت زهرا(س) مخالف است؛ به این دلیل که آن‌حضرت در مواقع لزوم و ضرورت در اجتماع حاضر می‌شده، و هم او مردان را می‌دیده و هم آنان او را می‌دیدند، بلکه در مقام بیان یکی از ارزش‌های اخلاقی است، و آن این‌که تا جایی که امکان دارد، باید ارتباط و برخوردهای روز مرّه میان مردان و زنان نامحرم به حداقل ممکن برسد.[۲]
عیادت اصحاب پیامبر(ص) از حضرت فاطمه(س)
بدون ‌شک، حجاب و حفظ عفاف یکی از ضرورت‌ها و لوازم حضور زن مسلمان در جامعه است. اگر تاریخ زندگانی حضرت فاطمه(س) را در بستر روایات و اخبار تاریخی به مثابه الگوی بانوی مسلمان ورق بزنیم می‌بینیم که برخی روایات و احادیث بر شدّت مراقبت ایشان و احتیاط فراوانشان از حضور در محافل مردان تأکید می‌کند؛ برای نمونه، طبق روایات تاریخی هنگامی که پیامبر(ص) پس از ازدواج حضرت زهرا(س) با امام علی(ع)، خدمت در خانه را به حضرت زهرا و کار در خارج منزل را به حضرت علی(ع) می‌سپارد، ایشان بسیار شادمان می‌گردد.[۳] چه بسا از این روایات این گونه برداشت شود که او نزد هیچ مردی نمایان نگشته و صورت او را کسی به جز محرم‌های او ندیده است. اما در همین تاریخ زندگانی‌شان نیز مواردی است که خلاف این روش را، دست کم در مسئله «پوشاندن صورت» نشان می‌دهد. مانند روایاتی که حکایت از آن دارد برخی از دیگر اصحاب پیامبر، صورت حضرت فاطمه صدیقه(س) و حتی زردی سیمای او را که بر اثر گرسنگی ایجاد شده بوده، دیده‌اند.
۱. جابر بن عبدالله انصاری گوید: رسول خدا(ص) به سوی فاطمه(س) خارج شد؛ من با او بودم؛ وقتی به درِ خانه او رسیدیم دستش را روی در گذاشت و آن‌را کوبید سپس فرمود: «سلام بر شما»؛ پس فاطمه گفت: «علیک السلام ای رسول خدا»، پیامبر(ص): «داخل شوم»؟ فاطمه: «ای رسول خدا! وارد شو»، پیامبر: «من با کسی که با من است وارد شوم»؟ فاطمه: «ای رسول خدا! من مقنعه ندارم»، پیامبر: «گوشه ملحفه را مقنعه کن»؛ وقتی فاطمه(س) این کار را کرد رسول خدا فرمود: «السلام علیکم»؛ فاطمه: «و علیک السلام، ای رسول خدا!» پیامبر: «اجازه هست که داخل شوم»؟ فاطمه: «آری ای رسول خدا وارد شو»؛ فرمود: «با این شخص که همراه دارم داخل شوم»؟ گفت: «آری شما و کسی که همراه شماست با هم وارد شوید»؛ پیامبر داخل شد و من هم داخل شدم؛ صورت مبارک فاطمه(س) مثل شکم ملخ زرد شده بود؛ رسول خدا(ص) به او فرمود: «چرا صورتت زرد شده است»؟! گفت: «از شدّت گرسنگی»؛ پس پیامبر دعا کرد: «ای خداوندی که گرسنگان را سیر می‌کنی و سختی و مشقّت را رفع می‌نمایی! فاطمه دختر محمّد را سیر گردان»؛ به خدا قسم که خون زیر پوست صورت فاطمه طوری جریان یافت که صورتش قرمز و گلگون شد و پس از آن روز دیگر گرسنه نشد.[۴]
۲. طبری آملی این روایت را به سندش از زید بن علی از پدرانش از امام علی(ع) این گونه روایت کرده است: «فاطمه دختر رسول خدا(ص) در دوران حیات آن‌حضرت بیمار شد؛ پیامبر همراه با گروهی از اصحابش به عیادت او آمد و اذن ورود خواست؛ پس فاطمه گفت: ای پدرم! نمی‌توانی بر من وارد شوی؛ زیرا عبایی بر تن دارم که هرگاه سرم را با آن بپوشانم دو پایم آشکار می‌گردد و هرگاه دو پایم را با آن بپوشانم سرم پیدا می‌شود؛ پس رسول خدا لباس خود را پیچید و آن‌را سوی او انداخت و فاطمه خود را با آن پوشاند. سپس آنها داخل خانه شدند…».[۵]
۳. ابو نعیم اصفهانی نیز روایت کرده است: جابر بن سَمُرَه گوید: پیامبر خدا(ص) آمد و نشست و گفت: «فاطمه ناخوش است و کسالت دارد؛ ای کاش از او عیادت می‌کردیم»؛ پس برخاست و رفت تا این‌که به در خانه فاطمه رسید؛ روی در کوبه‌ای بود؛ رسول خدا(ص) ندا سر داد: «با لباس‌هایت خوب خودت را بپوش؛ زیرا این قوم به عیادتت آمده‌اند»؛ فاطمه گفت: «ای پیامبر خدا! من فقط عبایی بر تن دارم»؛ پیامبر(ص) ردای خود را گرفت و آن‌را از پشت در به سوی او انداخت و فرمود: «با این، سرت را خوب بپوش»؛ سپس پیامبر و قوم آن حضرت وارد خانه شدند…».[۶]
۴. خوارزمی نیز این روایت را از عمران بن حصین نقل کرده است: عمران بن حصین می‌گوید: حضرت فاطمه(س) گفت: «ای پدرم! به خدا سوگند که جز عبایی بر تن ندارم»؛ پیامبر(ص) به او فرمود: «این طوری که من نشانت می‌دهم خودت را بپوش»؛ پیامبر به فاطمه(س) یاد داد که چگونه خود را بپوشاند؛ پس فاطمه گفت: «من مقنعه بر سر ندارم»؛ پس پیامبر(ص) ملحفه کهنه‌ای را که به خود بسته بود گرفت و به او داد و فرمود: «این را مقنعه خودت قرار بده»… .[۷]
۵. همچنین از عمران بن حصین نقل شده است: من نزد پیامبر(ص) نشسته بودم که فاطمه آمد و مقابل پیامبر ایستاد؛ پس پیامبر فرمود: «ای فاطمه! نزدیک بیا!» پس حضرت فاطمه نزدیک آن حضرت شد تا این‌که مقابل پیامبر ایستاد؛ عمران گوید: دیدم که زردی‌ای در صورت او نمایان گشته و کم‌خون شده است؛ پس رسول خدا(ص) برای او دعا کرد: «خدایا! ای سیر کننده گرسنه و ای روا کننده حاجت و ای برطرف کننده مشکلات و زداینده خواری و پستی! فاطمه دختر محمّد را گرسنه

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.