پاورپوینت کامل نقش شیخ انصاری در فقه اسلامی و راز موفقیت او چه بود؟ ۷۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نقش شیخ انصاری در فقه اسلامی و راز موفقیت او چه بود؟ ۷۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نقش شیخ انصاری در فقه اسلامی و راز موفقیت او چه بود؟ ۷۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل نقش شیخ انصاری در فقه اسلامی و راز موفقیت او چه بود؟ ۷۵ اسلاید در PowerPoint :

پاسخ اجمالی

شیخ مرتضى انصارى(ره)، از قبیله احیاگرانى است که دغدغه کار آمدى فقه و استوارى مکتب قانون‌گذارى را در سر داشت. او با دید عمیق و آگاهی‌هاى گسترده‌ای که داشت، روشى نو و مکتبى جدید در فقه پى ریخت و در اصول، اندیشه‌هایى تازه عرضه داشت؛ مانند بحث حاکم بودن یکی از ادله بر دلیل‌های دیگر در مبحث تعادل و تراجیح، بها دادن شایسته به عقل و خرد در شناخت حکم و مهارت و تسلط بر آیات، روایات و دیدگاه‌های فقهای قبل از خود. هنوز افکار او در حوزه‌هاى علوم دینى، فصل الخطاب است و فهم کتاب‌هاى او، ملاک اجتهاد و استنباط.
رازهای موفقیت شیخ انصاری را می‌توان در چند چیز یافت: برهان‌گرایى و خردمدارى، وفاق و بهره‌ورى از دیدگاه‌های فقهای دیگر، آزاداندیشى و جامع‌نگرى و تهذیب نفس.

پاسخ تفصیلی

تمدن، فرهنگ و معنویت روزگار ما، مرهون اندیشه‌هاى خلّاق است. انسان‌هایی که با همّت خویش؛ فرهنگ، اخلاق و میراث معرفتى جامعه خویش را احیا کردند و خود چراغى به راه پیشرفت ترقّى و تکامل جوامع شدند. در دامن فهم شریعت، تبیین احکام و مقرّرات دینى و تعالیم وحى علوم گوناگونى سر بر آورد و در هر یک از آن دانش‌ها مردانى چهره شدند و میدان‌دار. در عرصه فقه و اصول که میراثى بسیار غنى در این باب به یادگار مانده و معارف و تعالیمى زندگى ساز و روح افزا به ارمغان آورده است، مردانی بزرگ با اندیشه‌ای اسلامی قد عَلَم کردند و در دانش اجتهاد سرفصلى جدید باز گشودند، و با تأسیس روش و مکتبى جدید، نام خویش را به درازاى عمر آن علوم جاودان کردند. شیخ مرتضى انصارى(ره)، از قبیله احیاگرانى است که دغدغه کار آمدى فقه و استوارى مکتب قانون‌گذارى را در سر داشت. او با دیدى عمیق و آگاهی‌هاى گسترده‌ای که داشت، روشى نو و مکتبى جدید در فقه پى ریخت و در اصول، اندیشه‌هایى تازه عرضه داشت. هنوز افکار او در حوزه‌هاى علوم دینى، فصل الخطاب است و فهم کتاب‌هاى او، ملاک اجتهاد و استنباط.
زندگی‌نامه
عالم وارسته، شیخ مرتضى انصارى فرزند شیخ محمد امین انصارى روز عید غدیر خم سال ۱۲۱۴ هـ.ق، در شهر دزفول و در خاندان فضل و ادب به دنیا آمد.[۱] نسب خاندان انصارى به جابر بن عبد الله انصارى، صحابى معروف پیامبر اسلام(ص) می‌رسد.[۲]
شیخ انصاری یکی از نامورترین و پرآوازه‌ترین فقها و مراجع عالیقدر تقلید در عصرهای اخیر، و یکی از محقق‌ترین چهره‌های علمی و فقهی قرون متأخر به شمار می‌آید. او، ‌مراحل ابتدایى تحصیلات خود را نزد عموى بزرگوار شیخ حسین انصاری و پدر محترمشان سپری کرد.[۳] در سال ۱۲۳۲ هـ.ق، همراه پدر بزرگوارش جناب ملا امین انصارى به زیارت ائمه(ع) در عراق مشرف شد.[۴] او توجه سید محمد مجاهد فرزند آقا سید على صاحب ریاض، را به خود جلب کرد. و از پدر شیخ درخواست کرد او را در نجف بگذارد تا تحصیلاتش را ادامه دهد و این درخواست مورد قبول پدر واقع شد.
شیخ انصارى چهار سال در محضر بزرگانى؛ مانند ملا احمد نراقى و شیخ موسى بن شیخ جعفر کاشف الغطاء ادامه تحصیل داد تا این‌که داود پاشا، والى بغداد، از طرف سلطان عثمانی به محاصره کربلا مأمور شد و در نتیجه، اکثر طلاب و محصلین به کاظمین مهاجرت کردند و شیخ مرتضى انصارى هم به وطن اصلى خود؛ یعنى دزفول برگشت.[۵] پس از دو سال، شیخ انصارى تصمیم مراجعت به نجف اشرف گرفت. شیخ مرتضى به نجف رفته و در درس شریف العلماء و مرحوم کاشف الغطاء حاضر شد و در اندک مدتى در زمره شاگردان برجسته صاحب جواهر قرار گرفت و مورد عنایت خاص آن استاد فرزانه واقع شد.[۶] تا آن‌جا که از اساتید بزرگ حوزه علمیّه نجف اشرف شد.
شیخ انصارى بر حسب ارادت وافرى که به حضرت امام رضا(ع) داشت در سال ۱۲۴۰هـ.ق، براى زیارت آن‌حضرت راهى ایران شد.[۷] نبوغ علمى و فکرى او زبانزد خاص و عام شده بود و همه او را مرجع و ملجأ خود می‌شناختند. شیخ در نجف، کرسى استادى داشت تا این‌که در سال ۱۲۶۶ هـ.ق، از طرف شیخ محمد حسن صاحب جواهر به مرجعیت عامه رسید.[۸]
شیخ انصاری با سعید العلماء مازندرانى در کربلا هم‌درس بود و او را بر خود ترجیح می‌داد. به این سبب بعد از فوت صاحب جواهر از فتوا دادن خوددارى نموده، نامه‌اى به این مضمون به ایشان نوشت: هنگامى که شما در کربلا بودید و با هم از محضر صاحب جواهر استفاده می‌نمودیم، فهم تو از من بیشتر بود، حال سزاوار است به نجف آمده و این امر مهم را متکفل شوى. و سعید العلماء در جواب نوشت: آرى، لکن شما در این مدت در آن‌جا مشغول به تدریس و مباحثه بودید و من در این‌جا گرفتار امور مردم می‌باشم و شما در این امر از من سزاوارتر هستى.[۹] شیخ پس از رسیدن این نامه به حرم مطهر حضرت على(ع) مشرف شد و از حضرت خواست که وى را در این امر مهم یارى فرماید. از سال ۱۲۶۶ هـ.ق تا هنگام وفات، ریاست حوز علمیّه نجف اشرف در دست با کفایت او بود و عامه شیعیان جهان از وى تقلید می‌کردند.
شیخ انصارى در شب ۱۸ جمادى الثانى سال ۱۲۸۱ هـ.ق، در نجف اشرف پس از ۶۷ سال زندگی پربار دار فانى را وداع گفت.[۱۰] و در باب قبله صحن مطهر حضرت امام على(ع) در نجف اشرف به خاک سپرده شد.
مقام علمی
شیخ انصاری‌ بی‌گمان یکى از نوابغ بزرگ اسلام است. نام شیخ مرتضی انصاری با دو کتاب بسیار ارزنده: «فرائد الاصول» و «المکاسب» در اصول و فقه همراه است و با این دو اثر جاودان، نام خود را در پهنه معارف اصیل اسلام جاودانه کرده است. او، از کسانی است که در دقت و عمق نظر، بسیار کم نظیر است. علم اصول و بالتبع فقه را وارد مرحله جدیدی کرد؛ او در فقه و اصول ابتکاراتی دارد که بی‌سابقه است. او آغازگر و پایه‌گذار اصول نوینی در فقه و اصول جعفری است. او در زندگی و حیات مادی و معنوی خویش پیراسته و منزّه از هر نوع تظاهر و تفاخر بوده است و در تلاش‌های علمی خود جز خدا و رضایت او و جز پیشبرد احکام الهی، فکر و اندیشه دیگری نداشته است.[۱۱]
در عظمت علمی و نبوغ فکری شیخ مرتضی انصاری(ره) همین قدر کافی است که بعد از محقق حلی و علامه حلی و شهید اول، شیخ انصاری تنها کسی است که تاکنون بسیاری از علما و فضلا و دانشمندان و معاریف رجال اسلامی بر کتب و نوشته‌های او حاشیه و تعلیقه نگاشته‌اند و کتاب‌های تألیفی او به کرات در ایران، عراق و دیگر کشورهای اسلامی مورد تجدید طبع قرار گرفته است. شخصیت‌های بزرگی مانند: آخوند ملا محمد کاظم خراسانی (صاحب کفایه الاصول)، سید محمدکاظم یزدی (صاحب عروه الوثقی)، حاج میرزا حبیب اللّه رشتی، میرزا حسن آشتیانی، شیخ ‌محمد حسین کاشف الغطاء، سید عبدالحسین شرف الدین، شیخ محمد جواد بلاغی، شیخ محمد حسن مامقانی و تعداد کثیری از علما و مجتهدین مبرز و نامدار که نام بردن آنها به درازا می‌کشد، بر آن حاشیه و تعلیقه دارند.
در مکتب پربار و حوزه پربرکت تدریسی شیخ بزرگوار انصاری، شاگردان متعددی تربیت یافتند[۱۲] که بین دانشمندان شیعه و حتى دانشمندان همه فرقه‌هاى اسلام داراى مقامى بس ارجمند هستند. در فضیلت اینان همین بس که درباره هر کدام از آنها در مقام تعریف و توصیف می‌گویند: او از شاگردان شیخ انصاری بود. و با دارا بودن این مقام، بر سایر علماى هم سطح ترجیح و برترى داده می‌شود. از شاگردان برجسته شیخ انصاری می‌توان به میرزاى شیرازى، رهبر مذهبى جنبش تنباکو و مرحوم آخوند خراسانی اشاره نمود.
نقش و خدمت شیخ انصاری به دنیای فقه و فقاهت
نقش و خدمت شیخ انصاری به دنیای فقه و فقاهت را باید در نظریات ابتکاری و ابداعی او جست‌وجو نمود. او، دیدگاه‌های ابتکاری تأثیرگذاری در فقه و اصول به وجود آورد. در این‌جا، به برخى از این ابتکارات و ابعاد روش اجتهادى و مکتب فقهى او اشاره می‌شود.
۱. نظریه حاکم بودن یکی از ادله بر دلیل‌های دیگر در مبحث تعادل و تراجیح.[۱۳]
۲. بها دادن شایسته به عقل و خرد در شناخت حکم و قانون اسلام: او کوشید که به منکرین اعتبار عقل در شناخت معارف و احکام اسلامی ثابت کند که ملازمه‌ای میان عقل و شرع وجود دارد و آنچه را که عقل حکم می‌کند، شرع نیز حکم می‌کند و حکومت این قاعده در اغلب فتاوا و نظریات شیخ انصاری، جلوه خاصی دارد، منتهی باید خود عقل و آن قاعده فقهی مورد ارزیابی قرار گیرد که عقل چگونه عقلی باشد و قاعده نیز کدام قاعده باشد؟
او، دلیل عقلى که با ملازمه، حکم شرع را اثبات می‌کند، قطعى دانسته و بر این باور است که دلیل نقلى مخالف عقل یا باید به کناری گذاشته شده و یا حمل بر خلاف ظاهر شود و در این زمینه می‌نویسد: «آنچه را که فکر و اندیشه اقتضا می‌کند و مورد وفاق اکثر اندیشمندان است این است که: هرگاه از دلیل عقلى نسبت به چیزى قطع حاصل شود پس جایز نیست که دلیلى نقلى با آن معارضه کند هرچند دلیلى یافت شود که ظاهرش معارضه است و ناگزیر از تأویل آن هستیم اگر طرحش ممکن نباشد».[۱۴]
۳. مایه‌ورى و بالندگى فقه شیعه: شیخ انصاری میراث اصولى و فقهى شیعه را در غربال اندیشه‌اش زیرو رو کرد، سره را از ناسره نمود، و از این راه به مکانتى رسید که چنین توصیفش کردند: «او را آثارى در علم اصول و فقه است که زبدگان مجال احاطه به ژرفایى مطالب آن‌را ندارند، چه در آن کتاب‌ها، باریک بینی‌هایى اعجاب برانگیز و تحقیقاتى شگفت و بدیع است… ».[۱۵] و «هرکه پس از شیخ در اصول عملیه سخنى گفته است، از دریاى ژرف و بی‌کران اندیشه او در این زمینه بهره برده است».[۱۶]
بیشتر مبانى اجتهاد در مکاسب طرح شده و چگونگى بهره‌ورى و کاربرد از مباحث اصول در استنباط و اجتهاد آمده است. همین، عامل بالندگى فقه پس از او گردید و سبکى نو در اجتهاد و استنباط احکام پدید آورد.
برخى بزرگان، روش اجتهادى و تعلیمى او را چنین ترسیم کرده‌اند:
«شیخ انصاری، استادى چیره دست بود. بسیارى از علماى بزرگ و اساتید در درس او شرکت می‌کردند. گفته‌اند: او در نحو، صرف، منطق، معانى و بیان مهارتى ویژه داشت. شنیده شده است: کتاب مطوّل تفتازانى را چهل مرتبه مرور کرده است، چه به تدریس، مباحثه و مطالعه. در تدریس روشى خاص داشت. صاحب سبکى در اجتهاد بود که معاصران او، از این محروم بودند. بیانى رسا و نطقى گویا و فصیح داشت. به نیکوترین فرمى بین نظرات محققان جمع می‌کرد و نظرات ابتکارى فقیهان را از اقوال تقلیدى، جدا می‌ساخت و مقصود و منظور هر فقیه را به روشنى آشکار می‌کرد و بر گفته‌هاى آنان با بیانى نیکو و برهانى قاطع استدلال می‌کرد. چه بسیار با نظر جمهور فقها مخالفت می‌کرد و نظر گاه‌هاى نادر و کم طرفدار را برمی‌گزید؛ زیرا در اجتهادش به آن رسیده بود و فکرش به درستى آن گواهى داده بود. اقوال فقیهان را جز به مقدار نیاز نقل نمی‌کرد».[۱۷]
۴. مهارت و تسلّط شیخ انصاری بر نظریات فقیهان، احادیث و آیات قرآن: دقّت نظر و پژوهیدن در مبانى اقوال، تفقّه در آیات و احادیث و به کارگیرى منطق و استدلال، عامل ابداع سبکى نو در استنباط شد. حدیث بلند و پر مایه مؤسس فقه جعفرى[۱۸] را دست مایه و متن پژوهش خویش در مکاسب محرّمه قرار داد و با نظم خاصی، تبیین کسب‌هاى حرام پیش گرفت و معارف و تعالیم آن‌را با نیازها و ابعاد زندگى تجارى آن روز تطبیق کرد.
۵. باب‌بندى جدیدى در اصول و فقه: شیخ، باب‌بندى جدیدى، آن هم نه صورى که محتوایى و ریشه‌اى، در فقه و اصول پى ریخت. تقسیمى که موضوع اصول را به موضوع فقه (افعال مکلّفین) نزدیک کرد. او مناط تقسیم‌بندى خویش را در اصول، حالات سه‌گانه مکلّف گرفت: شک، قطع و ظن[۱۹] و در همین سه عرصه، مباحث و قواعد اصول را طرح کرد، کمبودهاى منطق استنباط را جبران کرد و به هر یک از مسائل و مباحث اصولى، جایگاه طبیعى و منطقى داد و از این راه، فلسفه وجودى اصول را که قالب استدلال و منطق اجتهاد است، جلوه‌گر سا

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.