پاورپوینت کامل ارسطو و فلاسفه مسلمان چه دیدگاهی نسبت به عدالت دارند؟ ۵۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل ارسطو و فلاسفه مسلمان چه دیدگاهی نسبت به عدالت دارند؟ ۵۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ارسطو و فلاسفه مسلمان چه دیدگاهی نسبت به عدالت دارند؟ ۵۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل ارسطو و فلاسفه مسلمان چه دیدگاهی نسبت به عدالت دارند؟ ۵۰ اسلاید در PowerPoint :

پاسخ اجمالی

ارسطو سعادت را که خیر نهایی انسان‌ها است به «فعالیت نفس در انطباق با فضیلت» تعریف می‌کند و عدالت را رأس فضایلی می‌داند که تحقق‌بخش سعادت بشر است. از دیدگاه ارسطو؛ عدالت فضیلت کامل است؛ چون عدل ورزیدن مستلزم به‌کار بردن همه فضایل است. عدالت از این جهت نیز فضیلت کامل است که آدمی آن‌را نه‌تنها در خویشتن بلکه در معاشرت با دیگران نیز می‌تواند تحقق بخشد.
فیلسوفان، عدالت را یک اصل آرمانى می‌دانند که به وسیله آن معناى حق مشخص می‌شود؛ از این‌رو احترام و رعایت عدالت لازم است. اگر عدالت مطابق با حق باشد، دلالت بر برابرى و راستى می‌کند، و نسبت به رعایت کننده آن، دلالت بر یکى از فضایل اصلى دارد که عبارت‌اند از: حکمت، شجاعت، عفت و عدالت.
عدالت از این جهت که یک فضیلت است داراى دو جهت است: عدالت فردى و عدالت اجتماعى.
گفتنی است؛ میان دیدگاه‌های ارسطو و فلاسفه مسلمان درباره عدالت تفاوت چندانی وجود ندارد و آن‌را جزو فضایل اصلی می‌دانند.

پاسخ تفصیلی

عدالت، یکی از خواسته‌های درونی و فطری انسان است و هر انسانی به مقتضای فطرت سالم خود از نابرابری و تبعیض بیزاری می‌جوید.
عدالت نسبت به برخی ارزش‌های معنوی از جایگاه والاتری برخوردار است، همان‌گونه که در روایتی می‌خوانیم: از امام علی(ع) پرسیدند: عدل یا بخشش، کدام‌یک برتر است؟ آن‌حضرت فرمود: «عدالت، هر چیزی را در جای خود می‌نهد، در حالی‌که بخشش آن‌را از جای خود خارج می‌سازد. عدالت تدبیر عمومی مردم است، در حالی‌که بخشش گروه خاصی را شامل می‌شود، پس عدالت شریف‌تر و برتر است».[۱]
در طول تاریخ اندیشه بشر، اندیشمندان بسیاری بدان توجه نموده و هر یک متناسب با دیدگاه‌های معرفت‌شناختی خود، معنا و مفهومی از آن ارائه کرده‌اند.
معنای لغوی عدالت
«عدالت» از ریشه «عدل» در لغت به معانی «برابری»،[۲] «دادگری کردن»،[۳] «حدّ متوسط بین افراط و تفریط به گونه‌ای که زیادی و کمی در آن نمی‌باشد؛ یعنی اعتدال و قسط حقیقی»،[۴] «انصاف»[۵] آمده است.
عدالت از دیدگاه ارسطو
ارسطو از جمله اندیشمندانی است که تقسیم‌بندی متفاوتی از عدالت دارد. در این‌جا مروری کوتاه بر دیدگاه ارسطو درباره عدل و عدالت خواهیم داشت و برای آگاهی بیشتر باید به کتاب‌ها و مقالات تخصصی مراجعه شود.
یک. ارسطو سعادت را که خیر نهایی اعمال انسان‌ها است[۶] به «فعالیت نفس در انطباق(موافق و برابر شدن) با فضیلت» تعریف می‌کند[۷] و عدالت را در رأس فضایلی می‌داند که تحقق‌بخش سعادت بشر است. از دیدگاه ارسطو؛ عدالت فضیلت کامل است؛ چون عدل ورزیدن مستلزم به‌کار بردن همه فضایل است. عدالت از این جهت نیز فضیلت کامل است که آدمی آن‌را نه تنها در خویشتن بلکه در ارتباطش با دیگران نیز تحقق می‌بخشد.[۸]
دو. ارسطو عدالت را به حد وسط میان افراط(از اندازه گذشتن) و تفریط(کوتاهی کردن) تفسیر می‌کند.[۹]
سه. ارسطو عدالت اجتماعی را به دو معنای اعم و اخص بیان می‌کند؛ عدالت به معنای اعم عبارت است از احترام به قوانین و برابری شهروندان.[۱۰] عدالت به معنای اخص به دو نوع توزیعی و تصحیحی تقسیم می‌گردد؛ در عدالت توزیعی؛ افتخار و کرامت انسانی و پول و دیگر موارد اثر گذار در جامعه میان شهروندان تقسیم می‌شود. در عدالت تصحیحی؛ معاملات و ارتباط‌های میان افراد جامعه تصحیح می‌شود.[۱۱]
چهار. ارسطو بر اساس فکر خود عدل را نه برابری بلکه تناسب می‌داند و می‌گوید که جایگاه حقوق هر کس در جامعه باید به اندازه شایستگی و دانایی او باشد.[۱۲]
عدالت از دیدگاه فلاسفه مسلمان
عدالت در آثار اندیشمندان و فلاسفه مسلمان جایگاه خود را حفظ کرده است. در این‌جا پیش از نقل عبارت‌های برخی متفکران و فلاسفه مسلمان؛ به طور خلاصه دیدگاه کلی آنها بیان می‌شود.
فیلسوفان، عدالت را یک اصل آرمانى می‌دانند که به وسیله آن معناى حق مشخص می‌شود؛ از این‌رو؛ احترام و رعایت عدالت لازم است. اگر عدالت مطابق با حق باشد، دلالت بر برابرى و راستى می‌کند، و نسبت به رعایت کننده آن، دلالت بر یکى از فضایل اصلى دارد که عبارتند از: حکمت، شجاعت، عفت و عدالت.[۱۳]
عدالت از این جهت که یک فضیلت است داراى دو جهت است: یک جهت فردى و یک جهت اجتماعى. اگر از جهت فردى لحاظ شود دلالت بر هیأت راسخى در نفس است که کارهای مطابق با حق از آن صادر می‌شود؛ و ماهیت آن اعتدال، توازن، پرهیز از کار زشت، و دورى از اخلال کردن در امور واجب است، و اگر از جهت اجتماعى مورد توجه واقع شود دلالت بر احترام به حقوق دیگران و دادن حق هر صاحب حقى است.[۱۴] به دیگر سخن؛ عدالت اجتماعى عبارت است از احترام به حقوق دیگران و رعایت مصالح عمومى، و یا عبارت است از شناخت حقوق طبیعى و قراردادی‌اى که جامعه براى تمام افراد قائل است.
اکنون به عبارات برخی از اندیشمندان و فیلسوفان مسلمان درباره عدالت اشاره می‌شود:
۱. ابن مسکویه(متوفای ۴۲۱ق): «عدالت جزئى از فضیلت نیست، بلکه خود تمام فضیلت است».[۱۵]
۲. ابوحامد غزالی(متوفای ۵۰۵ق‏): «عدالت در توازن سه قوّه عاقله، غضبیه و شهویه است. چنان‌که زیبایی صورت با زیبایی چشم بدون زیبایی بینی و دهان و گونه تمام نمی‌شود بلکه باید همه از اعتدال و هماهنگی برخوردار باشند تا زیبایی صورت کمال یابد، همچنین در باطن آدمی نیز چهار رکن است که باید همه از اعتدال برخوردار باشند و در این صورت است که حُسن خُلق حاصل می‌شود، این چهار رکن عبارتند از: قوه علم، قوه غصب، قوه شهوت و قوه اعتدال میان این سه قوه».[۱۶]
غزالی با ارسطو هم‌آواز شده و معتقد است فضیلت، حد وسط میان دو حد متقابل(افراط و تفریط) است و می‌گوید: «هر کس که همه این خصال در او به حد اعتدال برسند دارای حُسن خُلق به‌طور مطلق است و هر کس که فقط بعضی از این صفات در او به حد اعتدال برسد، نسبت به آن معنای خاص دارای حُسن خُلق است؛ مثل کسی که پاره‌ای از اجزای صورتش زیبا باشد. حُسن قوّه غضبیه و اعتدال آن‌را شجاعت می‌گویند و حُسن قوّه شهویه و اعتدال آن‌را، عفّت خوانند. اگر قوّه غضبیه به‌سوی زیادی مِیل پیدا کند تهوّر(ویران شدن و بی‌باکی کردن) خوانده می‌شود و اگر به نُقصان گرایش پیدا کند جُبن و سستی نام می‌گیرد. اگر شهوت به جانب زیادت میل کند شَرَه(حرص و طمع) باشد و اگر به جانب نقصان میل کند جمود باشد. پس صفت پسندیده در حد وسط است و فضیلت همان است و دو جانب افراط و تفریط هر دو مذموم می‌باشند و رذیلت. اما عدل طرف زیادت و نقصان ندارد و نقطه مقابل آن جور و ظلم است. اما حکمت اگر در اغراض فاسد به‌کار رود و در آن افراط شود به آن خبث(پلیدی) می‌گویند و جانب تفریط آن بُله(بی‌خردی) است و آنچه در وسط است همان است که شایسته عنوان حکمت می‌باشد پس مهم‌ترین اصول اخلاق چهار اصل است: حکمت، شجاعت، عفت و عدل.
مقصود از حکمت، حالتی برای نفس است که به وسیله آن در همه کارهای اختیاری، درست را از نادرست تشخیص می‌دهد و مقصود از عدالت، حالت و قوّه‌ای که در آن غضب و شهوت را بر مقتضای حکمت باشند اجازه حرکت می‌دهند. مقصود از شجاعت این است که قوّه عفّت در اعمالی که انجام می‌دهد در اختیار عقل باشد و مقصود از عفّت ادب کردن قوّه شهوت است بر حسب موازین عقل و شرع و از اعتدال این چهار، همه اخلاق جمیله حاصل می‌شود».[۱۷]
۳. خواجه نصیر طوسی(متوفای ۶۷۲ق‏): «اجناس فضایل چهار است: حکمت و شجاعت و عفت و عدالت».[۱۸] «و در فضایل هیچ فضیلت کامل‌تر از فضیلت عدالت نیست».[۱۹]
ایشان عدالت را در امور مربوط به زندگی بر سه نوع می‌داند:
اول: آنچه تعلق به اموال و کرامات انسانی دارد؛
دوم: آنچه تعلق به معاملات و معاوضات دارد؛
سوم: آنچه تعلق به تأدیبات و سیاسات دارد.[۲۰]
۴. شمس الدین شهرزوری(قرن هفتم): «اصول فضایل انسانى که البته در حد وسط قرار دارند، عبارتند از: حکمت، شجاعت، و عفت که به ترتیب به حالت اعتدالى عقل و غضب و شهوت منتسب هستند، و فضیلت عدالت
که مبیّن وجود حالت اعتدالى هر سه قوه با یکدیگر است چهارمین اصل از اصول فضائل اخلاقى است».[۲۱]
۵. کمال الدین عبد الرزاق کاشانی(متوفای ۷۳۰ق): «عدالت هیأتى وجدانى است در نفس که با وجود آن تنازع أهوا (خواهش‌های نفسانی) و تجاذب(یکدیگر را کشیدن

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.