پاورپوینت کامل آیا امکان دارد داستان هاجر همسر حضرت ابراهیم(ع) را براساس قرآن و تورات ذکر نمایید؟ ۳۹ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل آیا امکان دارد داستان هاجر همسر حضرت ابراهیم(ع) را براساس قرآن و تورات ذکر نمایید؟ ۳۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل آیا امکان دارد داستان هاجر همسر حضرت ابراهیم(ع) را براساس قرآن و تورات ذکر نمایید؟ ۳۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل آیا امکان دارد داستان هاجر همسر حضرت ابراهیم(ع) را براساس قرآن و تورات ذکر نمایید؟ ۳۹ اسلاید در PowerPoint :
پاسخ اجمالی
هاجر، کنیزی مصری بود که بعد از رخدادهایی به ساره بخشیده شد و به ایشان خدمت میکرد. تقریباً براساس تمام گزارشهای تاریخی، این کنیز ابتدا از ساکنان مصر بود.
با گذشت سالها، ساره برای حضرت ابراهیم(ع) هیچ فرزندی به دنیا نیاورد، در نتیجه او هاجر را به ابراهیم بخشید تا از او فرزندی داشته و نسلش منقطع نشود. به دنبال آن، هاجر اسماعیل(ع) را به دنیا آورد. بعد از آن بود که ساره به خدمتگذار گذشتهاش هاجر رشک میبرد و در نهایت از ابراهیم خواست که آنها را به جای دیگری ببرد. خداوند نیز به حضرت ابراهیم دستور داد آنها را به سرزمین مکه برده و آنها را در آن بیابانهای بیآب و علف رها کند. ابراهیم(ع) با نگرانی به این فرمان خدا گردن نهاد، اما نه تنها هاجر و اسماعیل(ع) با معجزاتی از مرگ نجات یافتند، بلکه وجود آنها در آن مکان مقدس، منشأ تجدید بنای خانه خدا شد.
پاسخ تفصیلی
برخی منابع اسلامی داستانی را نقل کردهاند که حضرت ابراهیم(ع) هنگام ورود به مصر، همسرش ساره را به عنوان خواهر خود معرفی کرده و پادشاه مصر که نیت بدی نسبت به ساره داشت، مورد مجازات الهی واقع و سپس بخشیده شد. آن پادشاه، پس از نشانههایى که از خداوند دید، ساره را رها کرد و علاوه بر اعطای جوایز، کنیزکى را که نزد ایشان بود به ساره بخشید. آن کنیزک هاجر نام داشت.[۱]
به مصری بودن هاجر در منابع تاریخی فراوانی اشاره شده است.[۲]
روایتی از پیامبر(ص) نیز وجود دارد که برخی آنرا به مصری بودن هاجر، مرتبط دانستهاند: «هرگاه مصر را گشودید با اهل آن به نیکى رفتار کنید … چرا که ایشان “رحم” و “ذمّه” دارند».[۳] شارحان، مقصود از «رحم» را «هاجر» و مراد از «ذمّه» را «ماریه» همسر پیامبر(ص) میدانند.[۴]
بنابر تمام این نقلها؛ هاجر کنیز ساره بود. اما ساره، او را به ابراهیم(ع) بخشید(و یا ابراهیم او را از ساره خرید). امام صادق(ع) در اینباره میفرماید: «فرزندى براى ابراهیم نبود؛ ابراهیم به ساره گفت: اگر میل دارى هاجر را به من بده، شاید خداوند از او به من فرزندى دهد و جانشین ما هر دو گردد و ابراهیم، هاجر را از ساره خرید و به دنبال آن اسماعیل به دنیا آمد».[۵]
این داستان در برخی منابع تاریخی چنین توصیف شد: «ساره به ابراهیم گفت: میبینم که تو را فرزندى نیست. این کنیز را بگیر! شاید فرزندى از او نصیب ما شود. آن کنیز به اسماعیل حامله شد و ابراهیم به او دل بست. ساره به سختى به اینان رشک میبرد و اینها، بر او دشوار میآمد».[۶]
توراتی که امروزه در دسترس ما است، داستان هاجر را اینگونه بیان میکند:
«اما سارای زن ابرام، بچهدار نمیشد؛ پس او کنیز مصری خود هاجر را به ابرام داد و گفت: خداوند به من فرزندی نداده است، پس تو با این کنیز همبستر شو تا برای من فرزندی به دنیا آوَرَد. ابرام با پیشنهاد سارای موافقت نمود. ابرام با هاجر همبستر شد و او آبستن گردید. هاجر وقتی دریافت که حامله است، مغرور شد و از آن پس، بانویش سارای را تحقیر میکرد. سارای به ابرام گفت: تقصیر تو است که این کنیز مرا حقیر میشمارد. خودم او را به تو دادم، ولی از آن لحظهای که فهمید آبستن است، مرا تحقیر میکند. خداوند خودش حق مرا از تو بگیرد. ابرام جواب داد: او کنیز تو است، هر طور که صلاح میدانی با او رفتار کن. پس سارای بنای بدرفتاری با هاجر را گذاشت».[۷]
آنچه از ارزیابی این گزارشها به دست میآید آن است که تورات، هاجر را در این ماجرا مقصر دانسته، اما در منابع اسلامی، هاجر کاملاً بیگناه است و این ساره بود که عملکردش به هر دلیل، موجب مهاجرت هاجر و فرزندش به بیابانهای مکه شد.
هجرت به مکه
حضرت ابراهیم(ع) در آزمونی سخت، اسماعیل(ع) و مادرش هاجر را به مکه که بیابانی بیآب و علف بود، آورد و به دستور الهی آنها را در آنجا رها کرد.[۸] سپس خداوند با معجزاتی آنها را از مرگ حتمی نجات داد. امام صادق(ع) در این زمینه میفرماید: «ابراهیم(ع) در بادیه شام منزل داشت، همین که هاجر، اسماعیل را به دنیا آورد، ساره غمگین شد؛ چون او فرزند نداشت؛ به همین جهت همواره نسبت به هاجر حساسیت نشان داده و ابراهیم را دل آزرده میساخت تا او نزد خدا زبان به شکایت گشود، پروردگار در پاسخ به او فرمود تا اسماعیل و مادرش را از شام خارج کند، ابراهیم پرسید: پروردگارا آنان را کجا برم؟ فرمود: به حرم من، اولین بقعهاى که در زمین خلق کردم و آن سرزمین مکه است».[۹]
تورات نیز این داستان را با تفاوتهایی چنین نقل میکند:
«یک روز ساره متوجه شد که اسماعیل، پسر هاجر مصری، اسحاق را اذیت میکند، پس به ابراهیم گفت: این کنیز و پسرش را از خانه بیرون کن؛ زیرا اسماعیل با پسر من اسحاق وارث تو نخواهد بود. این موضوع ابراهیم را بسیار رنجاند، چون اسماعیل نیز پسر او بود. اما خدا به ابراهیم فرمود: درباره پسر و کنیزت آزرده خاطر مباش. آنچه ساره گفته است انجام بده؛ زیرا توسط اسحاق است که تو صاحب نسلی میشوی که وعدهاش را به تو دادهام. از آن پسر نیز هم قومی به وجود خواهم آورد، چون او نیز پسر تو است. پس ابراهیم صبح زود برخاست و نان و مشکی پُر از آب برداشت و بر دوش هاجر گذاشت، و او را با پسر روانه ساخت. هاجر به بیابان بئر شِبَع رفت و در آنجا سرگردان شد، وقتی آب مشک تمام شد، هاجر پسرش را زیر بوتهها گذاشت و خود حدود صد متر دورتر از او نشست و با خود گفت: نمیخواهم ناظر مرگ فرزندم باشم و زار زار گریست .آنگاه خدا به نالههای پسر توجه نمود و فرشته خدا از آسمان هاجر را ندا داده، گفت: ای هاجر، چه شده است؟ نترس؛ زیرا خدا نالههای پسرت را شنیده است .برو و او را بردار و در آغوش بگیر. من قوم بزرگی از او به وجود خواهم آورد. سپس خدا چشمان هاجر را گشود و او چاه آبی در مقابل خود دید. پس به طرف چاه رفته، مشک را پر از آب کرد و به پسرش نوشانید».[۱۰]
در نهایت باید گفت که داستان هاجر در منابع اسلامی و تورات با وجود برخی شباهتها، تفاوتهایی نیز با یکدیگر دارند؛ در تورات، ساره دارای فرزند شده بود که هاجر مهاجرت کرد ولی بنابر منابع اسلامی، هاجر قبل از فرزنددار شدن ساره، از آنجا میرود. همچنین بر اساس قرآن، ابراهیم(ع) با هاجر و فرزندش تا مکه میآید ولی در تورات، ابراهیم (ع) در این هجرت همراه آنان نیست و … .
هاجر در نهایت در مکه جان سپرد و حجر اسماعیل دفن شد[۱۱] و بر اساس برخی روایات، به احترام قبر ایشان – و دیگر اولیای الهی – است که مسلمانان هنگام طواف کعبه، اجازه ورود به حجر اسماعیل را ندارند.[۱۲]
صبر هاجر در مقابل این امتحان بزرگ بدان انجامید که برخی رفتارهای نمادین مسافران حرم الهی – مانند سعی بین صفا و مروه – برگرفته از رفتارهای هاجر باشد و به عبارتی «یک زن، یک نژاد تحقیر شده بیفخر افریقایی، یک کنیز،… کنیز
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 