پاورپوینت کامل آیا امام علی(ع) در جنگ با عمرو بن عبدود، او را فریب داد؟ اگر چنین است؛ آیا فریب و نیرنگ در میدان نبرد، صحیح است؟ ۲۶ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل آیا امام علی(ع) در جنگ با عمرو بن عبدود، او را فریب داد؟ اگر چنین است؛ آیا فریب و نیرنگ در میدان نبرد، صحیح است؟ ۲۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل آیا امام علی(ع) در جنگ با عمرو بن عبدود، او را فریب داد؟ اگر چنین است؛ آیا فریب و نیرنگ در میدان نبرد، صحیح است؟ ۲۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل آیا امام علی(ع) در جنگ با عمرو بن عبدود، او را فریب داد؟ اگر چنین است؛ آیا فریب و نیرنگ در میدان نبرد، صحیح است؟ ۲۶ اسلاید در PowerPoint :

پاسخ اجمالی

اصل گزارش نبرد میان امام علی(ع) و عَمْرو بْن عَبْدِوَدّ در جنگ خندق و کشتن شدن او توسط امام(ع) در منابع تاریخی و حدیثی – با اندکی اختلاف در الفاظ – نقل شده است؛[۱] اما در یکی از منابع روایی،[۲] عبارتی وجود دارد که در دیگر منابع نیست، و آن عبارت؛ «نیرنگ زدن امام علی(ع) به عمرو بن عبدود در میدان نبرد» می‌باشد:
علی(ع) در حالى‌که هَرْوَله می‌کرد، [از کنار عمرو‏] گذشت … عمرو به وى گفت: کیستى؟
گفت: «من، على بن ابی‌طالب، پسر عموى پیامبر خدا و داماد اویم».
عمرو گفت: به خدا سوگند، پدرت در گذشته با من دوست بود و خوش ندارم که تو را به قتل رسانم. پسر عمویت هنگامى که تو را به سویم فرستاد، خاطرجمع نبود که تو را با نیزه‌ام برُبایم و میان زمین و آسمان رها سازم، نه زنده و نه مرده!
امیرمؤمنان به وى گفت: «پسر عمویم می‌دانست که اگر تو مرا بکُشى، من وارد بهشت شوم و تو در آتش باشى، و اگر من تو را بکُشم، تو در آتش باشى و من در بهشت».
عمرو گفت: هر دوى آنها به سودِ تو است، اى على! و این، تقسیمِ ناعادلانه‌اى است!
على(ع) فرمود: «این سخن، بگذار. من از تو شنیدم در حالى‌که پرده‌هاى کعبه را گرفته بودى، می‌گفتى: “هیچ‌کس در جنگ، سه خواسته بر من عرضه ندارد، جز آن‌که یکى از آنها را اجابت کنم” و [اینک‏] من سه خواسته بر تو عرضه می‌دارم، یکى را اجابت کن».
[عمرو] گفت: بگو آنها را، اى على!
فرمود: «یکى آن‌که شهادت دهى که خدایى جز خداى یگانه نیست و محمّد، پیامبر خدا است».
[عمرو] گفت: این را رها کن و دومین خواسته را بپرس.
فرمود: «این‌که بازگردى و این سپاه را از [رویارویى با] پیامبر خدا بازگردانى. اگر [پیامبر] راست‌گو باشد، شما نیز به واسطه او عزّت و برترى یابید، و اگر دروغ‌گو باشد، دزدان و فرومایگان عرب [براى از میان بُردن او] بس باشند».
عمرو گفت: آن وقت، زنان قریش با یکدیگر گفت‌وگو نمی‌کنند و شاعران در سروده‌هایشان [نخواهند گفت‏] که من ‏از جنگ ترسیدم و به ‏عقب بازگشتم؟ [در این صورت،] گروهى را که مرا بر خود رئیس کردند، یارى نکرده‌ام.
امیرمؤمنان ‏فرمود: «[خواسته‏] سوم، آن است که فرود آیى، تا با تو کارزار کنم؛ چرا که تو سواره‌اى و من پیاده».
آن‌گاه از اسبش پایین پرید و آن‌را پى کرد و گفت: این، خصلتى است که گمان نمی‌کردم یکى از عرب‌ها مرا بدان وادار نماید.
آن‌گاه [کارزار را] شروع کرد و با شمشیر بر سرِ على(ع) زد. امیرمؤمنان، خود را در پناه سپرش گرفت؛ اما [شمشیر] سپر را بُرید و بر سرش نشست.
على(ع) به او فرمود: «اى عمرو! آیا همین که من با تو کارزار می‌کنم و تو جنگاور عرب هستى، تو را بس نیست براى مبارزه با من، از یاور کمک گرفتى؟».
عمرو به پشت سرش نگاه کرد. امیرمؤمنان، به سرعت ضربه‌اى بر دو ساقش فرود آورد و هر دو را قطع کرد. گَرد و غبارى از میان آنان بلند شد.
منافقان گفتند: على بن ابی‌طالب، کشته شد.
سپس گَرد و غبار خوابید و نگاه کردند. در این هنگام، امیر مؤمنان را بر روى سینه عمرو دیدند که ریش او را گرفته و می‌خواهد سر او را از تن جدا کند. سپس سرش را بُرید و آن‌را گرفت و به سوى پیامبر خدا آمد، در حالى‌که بر اثر ضربتِ عمرو، خون از سرش جارى بود و از شمشیرش خون می‌چکید، و چنین رجز می‌خواند:
«من، على و پسر عبدالمطّلبم‏،
مرگ براى جوانمرد، از فرار بهتر است».
آن‌گاه پیامبر خدا فرمود: «اى على! بر او نیرنگ کردى؟».
گفت: بلى اى پیامبر خدا! جنگ، نیرنگ است.[۳]
در برخی گزارشات نیز چنین آمده است که؛ هنگامى که امام على(ع) بر عمرو بن عبدود چیره شد، او را نکشت و از وى دور شد؛ عده‌ای او را نکوهش کردند و حذیفه از علی(ع) دفاع ‌کرد، پیامبر(ص) فرمود: «اى حذیفه! دست نگه دار که على، به زودى سبب توقّفش را می‌گوید». سپس على(ع) عمرو بن عبدود را کشت و وقتی [نزد پیامبر(ص)] برگشت، پیامبر(ص) علّت توقّف را جویا شد. على(ع) گفت: «به مادرم دشنام داد و به صورتم آب دهان انداخت. پس ترسیدم مبادا با انگیزه نفسانى او را بکشم. ر

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.