پاورپوینت کامل از حواس پنجگانه انسان چرا در قرآن کریم، تنها از صفت بینایی و شنوایی برای خدا نیز یاد شده است؟ آیا این به دلیل توقیفی بودن اسماء و صفات پروردگار است؟ ۳۴ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل از حواس پنجگانه انسان چرا در قرآن کریم، تنها از صفت بینایی و شنوایی برای خدا نیز یاد شده است؟ آیا این به دلیل توقیفی بودن اسماء و صفات پروردگار است؟ ۳۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل از حواس پنجگانه انسان چرا در قرآن کریم، تنها از صفت بینایی و شنوایی برای خدا نیز یاد شده است؟ آیا این به دلیل توقیفی بودن اسماء و صفات پروردگار است؟ ۳۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل از حواس پنجگانه انسان چرا در قرآن کریم، تنها از صفت بینایی و شنوایی برای خدا نیز یاد شده است؟ آیا این به دلیل توقیفی بودن اسماء و صفات پروردگار است؟ ۳۴ اسلاید در PowerPoint :
پاسخ اجمالی
توقیفی بودن اسامی خداوند
هر کس به هر زبانى آفریدگار جهان را به نامى میخواند: عرب زبانها «الله»، فارسی زبانان«خدا» و «یزدان»، ترکها «تارى» و «تانکرى»، و فرانسویان «دیو»(Dieu)، و دیگران به نامهاى دیگر. در جواز اینگونه نامگذارى نه از شرع منعى رسیده، و نه دانشمندان را در پیرامون آن گفتارى است.[۱]
اما سخن در این است که آیا آدمى مجاز است علاوه بر آن نامی که در آن زبان خداوند را به آن نام میخوانند نامهای دیگر را بر اساس اندیشه و ادراک خویش برای خداوند به کار برد، یا اینکه اسماء الله توقیفیاند؛ یعنى باید در اطلاق آنها بر خداوند اذن شرعى رسیده باشد؟[۲] به بیان دیگر، اگر اسمى مفید معناى بسیار صحیح بوده باشد، و به خوبى بر اجلال الهى دلالت کند که رعایت ادب را نسبت به ساحت قدس الهی در بر داشته باشد، ولى در کتاب و اثر نیامده، آیا اطلاق آن بر بارى تعالى حرام و گناه است، با اینکه حلال و حرام شرعى متوقف بر دلیل شرعیاند؟[۳] در اینجا دانشمندان علوم دینی و متکلمان دیدگاههای متفاوتی ارائه نمودهاند که به برخی از آنها اشاره میشود:
۱. بیشتر متکلمان قائل به توقیفاند؛ یعنى در اطلاق اسامی و صفات بر خداوند باید اذن شرعى رسیده باشد.[۴]
۲. برخى معتقدند: هر اسمى که دلالت کند بر معنایى که براى خداوند ثابت است، و موهم خلاف سزاوار کبریایى و عظمت پروردگار نباشد، اطلاق آن اسم بر خداوند بدون توقیف جایز است.[۵]
۳. گروهی نیز قید دیگری بر آن افزودند؛ و آن اینکه علاوه بر نفى ایهام نقص، باید اسمایى باشد که مشعر به تعظیم و تجلیل پروردگار هم باشد.[۶]
دلایل توقیفی نبودن اسامی خداوند
با استفاده از سخن اندیشمندان اسلامی میتوان چنین گفت: هر نام نیکو که دلالت بر کمال و صفات کمال کند را میتوان بر خداوند اطلاق کرد.[۷]
در تبیین این مطلب چند نکته را متذکر میشویم:
الف. همانگونه که اطلاق اسامی بر اشخاص بهواسطه وجود معانى آنها در اشخاص است. مثلاً هرگاه شخصى دانا و داراى پایههاى علمى باشد، میتوان گفت که وی عالم است، و یا اگر صاحب بخشش باشد، اطلاق سخى بر او جایز است. همچنین در اسماء الله میگوییم که چون عقل دلالت کند بر اتصاف حق تعالى به صفتى وجودى و یا سلبى، و یا بر فعلى از افعال او دلالت کند، روا است که بر خداوند اسمى اطلاق شود که دلالت کند بر اتصاف حق تعالى بدان صفت، و یا بر صدور آن فعل از او، خواه اذن شرعى در اطلاق آن اسم بر بارى تعالى رسیده باشد، یا نه.[۸]
ب. در استناد اوصاف به خداى سبحان باید ادب و احترام رعایت شود. مثلاً خداوند در قرآن خود را به اوصافى وصف فرموده است: «وَ أَنَّهُ هُوَ أَضْحَکَ وَ أَبْکى».[۹] «وَ أَنَّهُ أَهْلَکَ عاداً الْأُولى».[۱۰] حال اگر کسی بدون هیچ توضیح و بدون بیان مقدمهای خداوند را به اسم مضحک و مبکى و مهلک بخواند جایز نیست؛ زیرا رعایت ادب و احترام نشده است، هر چند مستندش آیه قرآن باشد؛ زیرا خداوند با بندگان بر اساس الفاظی که أنس و الفت دارند صحبت میکند، ولى بندگان باید در مقابل خداوند ادب را رعایت کنند؛ مثلاً اگر امیرى طعامى را بر دوش گرفت و به خانه رعیت مستمندی برد، وظیفه آن رعیت این است که به امیر بگوید: اى رحیم، اى عطوف، اى سخى، و نظائر آنها، نه این که به امیر بگوید اى حمّال، اگر چه امیر آن طعام را حمل کرده است و حمال آن طعام است.[۱۱]
علاوه بر این تعبیر به «وَ أَنَّهُ هُوَ أَضْحَکَ وَ أَبْکى» که در قرآن آمده و شبیه آن، «یا من اضحک و ابکى» که در دعای جوشن کبیر آمده است، از نظر لغت و زبان و عرف زشت و بیاحترامی نیست، برخلاف «مضحک». دلیل این تفاوت نیز محاورات و ویژگیهای زبانی است؛ و باید توجه داشت هر زبانی و محاورهای دارای خصوصیاتی است که ممکن است در زبان دیگر نباشد. علامه شعرانی در این زمینه میگوید: «مثلاً یکى از نامهاى خدا زارع نیست، و اهل زبان عرب آنرا از اسماى حسنى الهى نمیخوانند، با آنکه اگر بنابر منع و تجویز شرعى بود، وصف خداى تعالى به زارع از جهت اسناد از همه اسمای حسنى معتبرتر است؛ چون در قرآن وارد شده است: «أَ أَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ»،[۱۲] اما اگر زارع را بىقرینه استعمال کنند ذهن شنونده به فرد روستایی از طبقه پایین مردم متبادر میشود و این معنا دلالت بر نقص میکند و شایسته خداوند نیست، اما چون در آیه قرآن ذهن به این نقص متبادر نمیشود آنرا اطلاق کرده است. همچنین خداى تعالى را کریم و جواد گویند، اما سخى که تقریباً مرادف آن است نگویند. و او را فقیه و فهیم و عارف نگویند، اما حکیم و علیم گویند. مانع آن در آنچه نمیگویند امتناع طبع بلغاى اهل لغت است، و مجوز آن استعمال آنها است که دلالت بر وضع میکند، نه آنکه در روایتى یا آیه قرآن وارد باشد که خدا را فقیه و سخى نگویید. و قیود اهل لغت در عربى، بلکه در هر زبانى بسیار است و منع و تجویز را از امتناع یا استعمال آنها باید استنباط کرد، چنانکه ما در فارسى میگوییم چند رأس اسب و چند نفر شتر، اما برعکس نمیگوییم.[۱۳]
دلیل اختصاص اطلاق سمیع و بصیر، در میان حواس پنجگانه بر خداوند
معنای بصیر و سمیع در مورد خداوند به معنای علم خداوند به مسموعات و مبصرات است، نه اینکه خداوند مانند انسانها دارای دستگاه شنوایی و بینایی است؛ بنابراین از این جهت فرقی بین حواس پنجگانه نیست؛ یعنی از سویی همانگونه که خداوند علم به مبصرات و مسم
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 