پاورپوینت کامل حضرت خضر(ع) نوجوانی را قبل از وقوع جنایت کشت، پس چرا امام علی(ع) با آن‌که می‌دانست که ابن ملجم قاتل ایشان است، از کشتن او خودداری کرده و آن‌را قصاص قبل از جنایت دانست؟! ۳۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل حضرت خضر(ع) نوجوانی را قبل از وقوع جنایت کشت، پس چرا امام علی(ع) با آن‌که می‌دانست که ابن ملجم قاتل ایشان است، از کشتن او خودداری کرده و آن‌را قصاص قبل از جنایت دانست؟! ۳۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل حضرت خضر(ع) نوجوانی را قبل از وقوع جنایت کشت، پس چرا امام علی(ع) با آن‌که می‌دانست که ابن ملجم قاتل ایشان است، از کشتن او خودداری کرده و آن‌را قصاص قبل از جنایت دانست؟! ۳۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل حضرت خضر(ع) نوجوانی را قبل از وقوع جنایت کشت، پس چرا امام علی(ع) با آن‌که می‌دانست که ابن ملجم قاتل ایشان است، از کشتن او خودداری کرده و آن‌را قصاص قبل از جنایت دانست؟! ۳۴ اسلاید در PowerPoint :

پاسخ اجمالی

آن ولیّ خدا که نامش را «خضر» اعلام کرده‌اند و مدتی را با حضرت موسی(ع) سپری کرد، در این مدت همراهی – مانند دیگر پیامبران و اولیا – مأمور به ابلاغ و اجرای تکالیف تشریعی نبود، بلکه مأموریت ایشان، اجرای برخی فرمان‌های تکوینی خداوند بود؛ از این‌رو رفتارهای حضرت خضر(ع) – در آن ایام ویژه – را نمی‌توان مقیاسی برای رفتارهای دیگر اولیای الهی در نظر گرفت. در پاسخ تفصیلی، بیشتر به این موضوع پرداخته‌ایم.

پاسخ تفصیلی

در قرآن مجید صریحاً نامى از «خضر» برده نشد، بلکه تنها از رفیق یا استاد موسى(ع) یاد شده است.[۱] او دانشمندی الهى بود، و مشمول رحمت خاص پروردگار، و مأمور به باطن و نظام تکوینى جهان، و آگاه از پاره‏اى از اسرار، و از یک جهت معلم موسى بن عمران، هر چند موسى در پاره‏اى از جهات بر او مقدم بوده است.
برای پرداختن به پاسخ آنچه در پرسش مطرح شده است، باید دید مأموریت‌های خضر در نظام تشریع بود، یا در نظام تکوین؟!
«تشریع» به معنای قانون‌گذاری است و بیشتر در مورد قانون‌گذاری در حوزه دین به کار می‌رود. «تکوین» نیز واژه‌ای است عربی و مقصود از آن «خلقت» و «ایجاد» در خارج از ذهن است.
شباهت این دو کلمه در آن است که در هر دو، مفهوم ایجاد و ابداع وجود دارد. اما فرقشان در این است که یکی(تشریع) ایجاد در عالم ذهن، اعتبار و قراردادهای اجتماعی است، اما دیگری(تکوین) ایجاد در عالم خارج از ذهن و واقع است.[۲]
مهم‌ترین مسئله‌‏اى که اندیشمندان اسلامی را در این داستان به خود مشغول ساخته، ماجراهاى سه‏‌گانه‏(سوراخ کردن کشتی، کشتن نوجوان و ساختن دیوار بدون دستمزد) است که این مرد عالم در برابر موسى انجام داد، موسى چون از باطن امر آگاه نبود زبان به اعتراض گشود، ولى بعداً که توضیحات همراهش را شنید قانع شد.[۳]
اما پرسش این‌جا است که آیا تنها به دلیل اینکه مالی در معرض غصب است، می‌توان بدان آسیب رساند تا از غصب مصون باشد؟!
آیا می‌توان نوجوانى را به دلیل کارى که در آینده انجام می‌دهد مجازات کرد؟!
و آیا لزومى دارد که براى حفظ مال دیگران، بدون دریافت اجرت زحمت کشید و بی‌گارى کرد؟!
در برابر این پرسش‌ها دو راه در پیش داریم:
الف. راه نخست آن‌ است که رفتارهای خضر را با موازین فقهى و قوانین شرعی تطبیق دهیم، همان‌گونه که گروهى از مفسران این راه را پیمودند.
آنان ماجرای نخست را منطبق بر قانون اهم و مهم دانسته‌ و گفته‌‏اند حفظ مجموعه کشتى مسلماً کار اهمى بوده، در حالی‌که حفظ آن از آسیب جزئى، چیز زیادى نبوده، یا به تعبیر دیگر، خضر در اینجا” دفع افسد به فاسد” کرده، به خصوص این‌که ممکن بود پیش‌بینی کرد که صاحبان کشتى در صورتى آگاهی از ماجرا مطمئناً راضی بودند که این مقدار آسیب جزئی به کشتی آنها وارد آید(و به تعبیر فقهى، خضر در این کار اذن فحوى داشت).
در مورد آن نوجوان، این گروه از مفسران اصرار دارند که او حتماً بالغ بود، و مرتد و یا حتى مفسد، و به این ترتیب به خاطر اعمال کنونی‌اش نیز مستحق کشته‌شدن بود، و اگر خضر در کار خود استناد به جنایات او در آینده می‌کند؛ برای آن است که می‌خواهد بگوید این جنایت‌کار نه تنها جنایاتی را مرتکب شده، بلکه در آینده نیز جنایت‌هاى بزرگ‌ترى را مرتکب خواهد شد.
و اما در مورد سوم، هیچ‌کس نمی‌تواند به دیگران انتقاد کند که چرا فداکارى و ایثار می‌کنى و چرا اموال دیگران را از ضایع شدن حفظ می‌کنى؟ ممکن است چنین ایثاری واجب نباشد ولى مسلماً کار خوبى است و شایسته تحسین، بلکه ممکن است در پاره ‌‏اى از موارد به سرحد وجوب برسد، مثل این‌که اموال فراوانی از کودک یتیمى در معرض تلف باشد، و با زحمت مختصرى بتوان مانع ضایع شدن آن‌ شد.
ب. راه دوم آن است که از توجیه شرعی رفتارهای خضر(ع) خودداری کرده و به دنبال راه حل دیگری باشیم زیرا توجیه شرعی گرچه در مورد گنج و دیوار قانع کننده است، ولى در مورد نوجوانى که به قتل رسید چندان با ظاهر آیه سازگار نیست؛ زیرا موسی(ع) او را غلامی پاک نامید و خضر(ع) نیز عمل آینده‌‏اش را مجوزی برای کشتن او اعلام کرد، نه اعمال فعلی‌اش.
در مورد کشتى نیز این پرسش مطرح خواهد شد که آیا ما می‌‏توانیم خانه و مال و زندگى هر کس را که یقین داریم در آینده غصب می‌شود بدون اطلاع او معیوب کنیم، تا از خطر برهد؟ آیا به راستی فقها چنین حکمى را می‌‏پذیرند؟! بنابر این باید راه دیگرى را پیش گرفت، و آن این است:
ما در این جهان داراى دو نظام هستیم: “نظام تکوین” و” نظام تشریع”، اگر چه این دو نظام در اصول کلى هماهنگ هستند، ولى گاه در جزئیات از هم جدا می‌شوند.
مثلاً خداوند براى آزمایش بندگان، آنها را مبتلا به “خوف” (ناامنى) و “نقص اموال و ثمرات” (از بین رفتن سرمایه و عزیزان) می‌کند، تا معلوم شود چه اشخاصى در برابر این حوادث صابر و شکیبا هستند.
آیا هیچ فقیهى و یا حتى پیامبرى می‌تواند اقدام به چنین کارى کند؛ یعنى اموال و نفوس و ثمرات و امنیت را از بین ببرد تا مردم آزمایش شوند!
و یا این‌‌که خداوند بعضى از بندگان صالح خود را به عنوان هشدار و تربیت، حتی در برابر یک ترک اولى، گرفتار مصیبت‌هاى عظیم می‌نمود؛ نظیر آنچه در مورد مصیبت یعقوب(ع) به دلیل کم توجهى به بعضى از مستمندان، و یا ناراحتى یونس به دلیل یک ترک اولاى کوچک گزارش شده است. اکنون آیا کسى حق دارد به عنوان مجازات و کیفر ترک اولی، اقدام به چنین کارى کند؟!
و یا این‌که می‌بینیم گاهى خداوند نعمتى را از انسان در برابر ناشکرى می‌گیرد، مثلاً فردی شکر ثروت را به جاى نیاورده، اموالش در دریا غرق می‌شود، و یا شکرانه سلامتى را به جا نیاورده، خدا بیمارش می‌کند، با این وجود آیا از نظر فقهى و قوانین تشریعى کسى می‌تواند به دلیل ناشکرى، اموال دیگرى را نابود کرده و سلامتش را به بیمارى مبدل کند؟

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.