پاورپوینت کامل بر اساس آیات قرآنی، پیامبران از سوی اطرافیان کافر خود تهدید به سنگباران شده بودند. آیا گزارشی وجود دارد که مشرکان – ضمن آزارهای فراوانی که به پیامبر اسلام(ص) می‌رساندند – حضرتشان را سنگ‌باران نیز کرده باشند؟! ۲۳ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل بر اساس آیات قرآنی، پیامبران از سوی اطرافیان کافر خود تهدید به سنگباران شده بودند. آیا گزارشی وجود دارد که مشرکان – ضمن آزارهای فراوانی که به پیامبر اسلام(ص) می‌رساندند – حضرتشان را سنگ‌باران نیز کرده باشند؟! ۲۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل بر اساس آیات قرآنی، پیامبران از سوی اطرافیان کافر خود تهدید به سنگباران شده بودند. آیا گزارشی وجود دارد که مشرکان – ضمن آزارهای فراوانی که به پیامبر اسلام(ص) می‌رساندند – حضرتشان را سنگ‌باران نیز کرده باشند؟! ۲۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل بر اساس آیات قرآنی، پیامبران از سوی اطرافیان کافر خود تهدید به سنگباران شده بودند. آیا گزارشی وجود دارد که مشرکان – ضمن آزارهای فراوانی که به پیامبر اسلام(ص) می‌رساندند – حضرتشان را سنگ‌باران نیز کرده باشند؟! ۲۳ اسلاید در PowerPoint :

پاسخ اجمالی

در منابع تاریخی درباره اذیت و آزار رسول خدا(ص) از سوی مشرکان گزارش‌های فراوانی وجود دارد که در این‌جا به چند نمونه که به سنگ‌پرانی کافران می‌پردازد، اشاره می‌کنیم:
۱. در تفسیر آیه «فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِیَ الله…‏»،[۱] آمده است؛ بعد از رحلت ابوطالب، عموی گرامی پیامبر(ص)، ‌حضرتشان به سوی قبیله ثقیف – که در طائف سکونت داشتند – رفته تا اسلام را در آن سرزمین تبلیغ نموده و از یاری مردم آنجا بهره‌مند شوند. آنان نه تنها دعوت حضرت را نپذیرفتند، بلکه گروهی از اهالی آنجا با سنگ به حضرت حمله‌ور شده و پاهای ایشان را مجروح ساختند.[۲]
۲. در جنگ احد، هنگامی که لشکر اسلام به طمع غنیمت، جایگاه خود را رها کردند، سپاه کافران به فرماندهی خالد بن ولید از فرصت استفاده نموده و از پشت به سپاه اسلام حمله کرده و گروه بسیاری از آنان را شهید و زخمی کردند. در همین گیر و دار، عبدالله بن قمیئه حارثی سنگی به طرف پیامبر(ص) پرتاب کرد که بینی و یک دندان حضرت را شکسته و صورت حضرتشان را زخمی نمود.[۳]
۳. گزارش مفصل دیگری نیز در مورد سنگباران پیامبر(ص)‌وجود دارد که بدون بررسی سندی و تحلیلی محتوایی تنها به نقل آن بسنده می‌کنیم:
وقتی پروردگار، پیامبر(ص) را مأمور کرد که در میان قریش دعوتش را اظهار نماید، حضرتشان در موسم حج که طوایف مختلف از نقاط گوناگون به مکه آمده بودند، بر کوه صفا و در برابر آنان ایستاد و با صدای بلند آنان را مخاطب قرار داد:
«ای مردم! من فرستاده پروردگار جهانم»؛ و مردم با تعجب و سکوت به ایشان می‌نگریستند.
حضرت سپس به بالای کوه مروه رفت و همین سخن را سه مرتبه دیگر تکرار کرد. ابوجهل با شنیدن این سخن، سنگى به جانب آن حضرت انداخت و پیشانى ایشان را زخمی کرد و سایر مشرکان سنگ‌هایی گرفته و پشت سر آن‌حضرت دویدند، پیامبر(ص) از کوه ابو قبیس بالا رفت و در گوشه‌ای تکیه داد و مشرکان در جستجوی او بودند.

آنگاه شخصى نزد امام علی(ع) آمد و گفت: محمد(ص) کشته شد! على(ع) با گریه رهسپار خانه خدیجه(س) شد. خدیجه پرسید: محمد چه شد؟ فرمود: «نمی‌دانم! می‌گویند که مشرکان او را سنگباران کرده‌ و اکنون خبری از او نیست، آبى به من بده و غذایی بردار و بیا تا او را بیابیم و آب و غذایی به او برسانیم»؛ امام به خدیجه فرمود: «تو از کنار وادى جستجو کن و من از کوه بالا می‌روم»، علی(ع) می‌گریست و فریاد می‌کرد: «ای محمد(ص)! ای پیامبر خدا! جانم فداى تو باد آیا تو در کدام وادى تشنه و گرسنه مانده‌اى و مرا با خود نبرده‌اى؟» و خدیجه(س) فریاد می‌کرد: «پیامبر برگزیده، بهار پسندیده و رنج کشیده در راه خدا را به من نشان دهید».

در این هنگام، جبرئیل بر رسول خدا(ص) نازل شد، وقتی حضرت او را دید گریست و فرمود: «ببین قوم من با من چه کردند، سخنم را دروغ پنداشته و مرا به سنگ جفا خسته کردند»؛ جبرئیل گفت: «یا محمد! دست خود را به من بده»، پس دست آن‌حضرت را گرفت و بر بالاى کوه نشاند و زیراندازی از زیراندازهای بهشت را از زیر بال خود بیرون آورد که با مروارید و یاقوت بافته بودند و بر هوا گشود تا تمام کوه‌هاى مکه را پوشانید و دست رسول خدا(ص) را گرفت و بر روى آن مسند نشانید و گفت: «اى محمد! می‌خواهى بزرگوارى و کرامت و منزلت خود را نزد خداوند خود بدانى؟» فرمود: «بلى»، جبرئیل گفت: «این درخت را بطلب»، چون طلبید از جاى خود جدا شد و به سرعت دوید و نزد آن‌حضرت ایستاد و براى تعظیم سجده کرد، جبرئیل گفت: «یا محمد! بگو برگردد»، فرمود: «برگرد»، برگشت… . پس جبرئیل(ع) خدیجه را دید که در وادى می‌گرید و از پى رسول خدا(ص) می‌گردد، گفت: یا رسول الله! خدیجه ر

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.