پاورپوینت کامل صفت قیوم که در قرآن کریم برای خدای متعال ذکر شده، به چه معنا است؟ ۲۶ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل صفت قیوم که در قرآن کریم برای خدای متعال ذکر شده، به چه معنا است؟ ۲۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل صفت قیوم که در قرآن کریم برای خدای متعال ذکر شده، به چه معنا است؟ ۲۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل صفت قیوم که در قرآن کریم برای خدای متعال ذکر شده، به چه معنا است؟ ۲۶ اسلاید در PowerPoint :

پاسخ اجمالی

صفت قیوم در سه آیه[۱] قرآن کریم برای خدای متعال آمده است. این صفت در هر سه آیه بعد از صفت حی ذکر شده است: «اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّوم».
کلمه «قیوم» صیغه مبالغه‌ای برای کلمه «قائم» بوده، و در لغت به معنای قیام کننده به امور خلق و تدبیر عالم در جمیع احوال است.[۲] ویژگی «قیوم بودن» و یا «قیام بر هر چیز» به معناى درست کردن و حفظ و تدبیر و تربیت و مراقبت و قدرت بر آن است، همه این معانى از قیام استفاده می‌‏شود؛ چون قیام به معناى ایستادن است، و عادتاً بین ایستادن و مسلط شدن بر کار ملازمه وجود دارد؛ از این‌رو از کلمه «قیوم» همه این معانى استفاده می‌‏شود.[۳]
خداى تعالى در قرآن کریم، اصل قیام به امور خلق خود را براى خود اثبات نموده است. آن‌جا که می‌فرماید: «أَ فَمَنْ هُوَ قائِمٌ عَلى‏ کُلِّ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ».[۴] در این آیه، به اصل قیام پرداخته شده و مبالغه‌ای در مورد آن مشاهده نمی‌شود، اما از آن‌جا که خداوند، مبدأ هستى بوده، و وجود هر چیز و اوصاف و آثارش از ناحیه او آغاز می‌‏شود، و هیچ مبدئى براى هیچ موجودى نیست، مگر آن‌که آن مبدأ هم به خدا منتهى می‌شود، پس او قائم بر هر چیز و از هر جهت بوده، و در حقیقت خدای تعالی معناى واقعی و تامّ و تمام کلمه «قائم» است؛ یعنى قیامش آمیخته با خلل و سستى نیست، و هیچ موجودى به غیر از خدا چنین قیامى ندارد، مگر این‌که به گونه‌ای قیام او منتهى به خدا و به اذن خدا است، پس خداى تعالى هر چه قیام دارد قیامى خالص است – نه قیامى آمیخته با ضعف و سستى- و غیر خدا به جز این چاره‌‌اى ندارد که باید به اذن او و به وسیله او قائم باشد.
گفتنی است که اسم قیوم اصل و جامع تمامى اسماى اضافى خدا است. و منظور از اسماى اضافى اسمایى است که به وجهى بر معانى خارج از ذات دلالت می‌‏کند؛ مانند اسم خالق، رازق، مبدء، معید، محیى و…؛ چرا که اگر خدا، آفریدگار و روزی‌‏رسان و مبدأ هستى و بازگرداننده انسان‌ها در معاد و زنده کننده و میراننده و آمرزنده و رحیم و ودود می‌باشد، به این جهت است که قیوم است؛[۵] به همین دلیل قیوم به وجودى گفته می‌‏شود که قیام او به ذات او است، و قیام همه موجودات به او می‌باشد.
نکته دیگر آن‌که روشن است که قیام به معناى ایستادن است و در گفت‌وگوهاى روزمره به هیئت مخصوصى گفته می‌شود که مثلاً انسان را به حالت عمودى بر زمین نشان می‌دهد، و از آن‌جا که این معنا در باره خداوند – که از جسم و صفات جسمانى منزه است – مفهومى ندارد، به معناى انجام کار خلقت و تدبیر و نگه‌دارى است؛ زیرا هنگامى که انسان می‌خواهد کارى را انجام دهد برمی‌خیزد. آرى او است که همه موجودات جهان را آفریده، و تدبیر و نگه‌دارى و تربیت و پرورش آنها را به عهده گرفته است و به طور دائم و بدون هیچ‌گونه وقفه قیام به این امور دارد.
به عبارت دیگر، خدای متعال قیوم است؛ یعنی قائم بذات خود بوده و قوام هستى تمامى موجودات و هر کمالی که در ممکنات دیده می‌شود، بازگشت آن به قیومیت او است؛ زیرا که ممکن در مرتبه ذات، فاقد هر کمال و فضیلتى است و فقر ذاتى دارد که از خود هیچ ندارد. و قول خدای تعالى که فرمود: «یا أَیُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ»،[۶] اشاره به همان فقر ذاتى است.[۷]
به بیان روشن‌تر خداوند قیّوم است؛ یعنی قائم به خویش است و دیگران هم قائم به او هستند؛ او در اصل وجود خود نیازى به دیگران ندارد و تمام موجودات عالم در وجود و پایدارى خود به او نیازمند هستند. هر چیزى که موجود می‌شود و هر موجودى که کمال و آثارى دارد، از فیض او بهره‌‏مند است، و گرنه در کتم عدم باقى می‌ماند.
گفتنی است که اگر برخی از مفسران معنای قیوم را محدود کرده و آن‌را به دائم الوجود، قیام کننده به تدبیر امور مخلوقات، عالم به امور و … تفسیر کرده‌اند،[۸] در واقع تمام آنان اشاره به یکى از مصداق‌هاى «قیوم» کرده‌اند، در حالی‌که مفهوم «قیوم» گسترده بوده و همه آنها را شامل می‌‏شود؛ زیرا همان‌گونه که گفتیم «قیوم» به معناى کسى است که قائم به ذات است و دیگران قیام به او دارند و محتاج به او هستند.
شایان توجه است که کلمه «قیّوم» صفت فعل است؛ یعنى چه این جهان و موجودات آن باشند یا نباشند خداوند متصف به صفت «حى» است، ولى اتصاف خداوند به صفت «قیوم» در صورتى است که موجودات عالم باشند و از فیض او بهره‌‏مند شوند؛ مانند صفت خالق، رازق و… .[۹]
البته برخی از مفسران معتقد

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.