پاورپوینت کامل مگر وحی، ویژه پیامبران نبوده و بعد از رحلت رسول خدا(ص)، سلسله پیامبران خاتمه نیافت و وحی پایان نپذیرفت، پس چرا در ارتباط با امامان، شیعه معتقد است که آنان جایگاه وحی خدایند؟! ۳۹ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل مگر وحی، ویژه پیامبران نبوده و بعد از رحلت رسول خدا(ص)، سلسله پیامبران خاتمه نیافت و وحی پایان نپذیرفت، پس چرا در ارتباط با امامان، شیعه معتقد است که آنان جایگاه وحی خدایند؟! ۳۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مگر وحی، ویژه پیامبران نبوده و بعد از رحلت رسول خدا(ص)، سلسله پیامبران خاتمه نیافت و وحی پایان نپذیرفت، پس چرا در ارتباط با امامان، شیعه معتقد است که آنان جایگاه وحی خدایند؟! ۳۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل مگر وحی، ویژه پیامبران نبوده و بعد از رحلت رسول خدا(ص)، سلسله پیامبران خاتمه نیافت و وحی پایان نپذیرفت، پس چرا در ارتباط با امامان، شیعه معتقد است که آنان جایگاه وحی خدایند؟! ۳۹ اسلاید در PowerPoint :

پاسخ اجمالی

وحی دارای مراتب و انواعی است؛ و وحی خاص همان‌گونه که در پرسش بدان اشاره شد، با رحلت پیامبر اسلام(ص)‌پایان یافت و مقصود از این تعبیرها درباره ائمه اطهار(ع)، وحی عام؛ یعنی الهام و علم غیب، و نیز تبیین و تفسیر کلام وحی است.

پاسخ تفصیلی

واژه وحى، اهمّیت ویژه‌اى در آموزه‌های عقیدتی و کلامی دارد و دارای انواع و مراتبی است؛ که بالاترین آن وحی خاص است که ویژه پیامبر خدا است. این نوع از وحى، با رحلت پیامبر خاتم(ص) منقطع شد.[۱] اما این‌که مقصود از تعابیری چون «عَیْبَهُ وَحْیِ الله‏»،[۲] «تراجمه وحی الله»،[۳] و «مهبط الوحی»، براى ائمه اطهار(ع)، چیست، می‌توان به چند معنا اشاره کرد:
۱. تعبیرهای «عَیْبَهُ وَحْیِ الله‏» و «مهبط الوحی»؛ بیانگر مرتبه وحی عام است؛ یعنی الهام و ارتباط با جهان غیب توسط انسان‌های ویژه و کامل؛ مانند ائمه اطهار(ع). در این نوع و مرتبه از وحى؛ شریعت و احکام الهى، ابلاغ نمی‌شود.[۴]
نمونه این افراد، مادر موسى(ع) است: «و به مادر موسى وحى کردیم که: او را شیر ده، و چون بر او بیمناک شدى، او را به دریا بیفکن و نترس و اندوه مدار، که او را به تو باز می‌گردانیم و از فرستاده‌شدگانش قرار می‌دهیم».[۵] وحى به مادر موسى(ع)، دستورى براى نگهدارى فرزند، و نیز بشارتى درباره آینده موسى(ع) بود که وى در زمره پیامبران خواهد بود و هیچ‌گونه سخنى از شریعت و آیین جدید نیست. وحى عام(الهام)، هرگز قطع نشده است و امامان‏ و انسان‌هاى کامل، هماره از این نعمت، بهره‌مند هستند.[۶]
بر اساس صریح قرآن،‌ هم به مادر موسی(ع) وحی شد و هم به مادر عیسی(ع) و هیچ‌کدامشان پیامبر نبودند.
در همین راستا، چنانچه وحى را در تعابیر «مَهْبِط الوحى»، و «عیبه وحی الله» به معناى الهام و علم غیب بدانیم، در این صورت، امامان(ع)، «جایگاه و ظرف فرود وحى» شمرده می‌شوند. برخى از یاران ائمّه(ع) درباره چگونگى ارتباط امام با عالم نهان، پرسش‌هایى مطرح می‌کردند و گویى نوعى تعجّب، در کلام آنان بوده است. امامان نیز در موارد گوناگون، چنین رابطه‌اى را توضیح می‌دادند و آن‌را مانندِ وحى به مادر موسى(ع) می‌دانستند؛ چنان‌که در روایات می‌خوانیم:
حارث بن مُغیره از امام صادق(ع) می‌پرسد: چگونه به قلب و یا گوش امام، القا می‌گردد؟ و پاسخ می‌شنود: «وَحْىٌ کَوَحْى امِّ موسى»؛[۷] وحیى است همانند وحى [به‏] مادر موسى.
وحى به معناى الهام و ارتباط با غیب درباره امامان(ع)، بر اساس مراتب وحی، هیچ‌گونه استبعادى ندارد، بلکه می‌توان گفت که ویژه آن بزرگواران هم نیست، بلکه انسان‌هاى کامل را نیز در بر می‌گیرد؛ که گاهی در روایات به «محدَّث»(به فتح و تشدید دال) تعبیر می‌شود؛ امام صادق(ع)، در این‌باره می‌فرماید: «عَلِیٌّ مُحَدَّثاً وَ کَانَ سَلْمَانُ مُحَدَّثاً»؛ على(ع)، محدَّث بود و سلمان هم محدَّث بود. راوى می‌پرسد: نشانه محدّث چیست؟ امام(ع) پاسخ می‌دهد: «یَأتیهِ مَلَکٌ، فَیُنکِتُ فِى قَلبِهِ کَیتَ وَ کَیتَ»؛ فرشته‌اى نزد او می‌آید و به دلش، چنین و چنان، الهام می‌کند.[۸] محدَّث بودن یکى از مقامات انسان‌هاى والا است که در عین حال که به آنها الهام می‌شود و یا فرشتگان با او سخن می‌گویند، ولى پیامبر نیستند.[۹]
در همین راستا، در آیه ۱۱۱ سوره مائده می‌بینیم که حواریون حضرت عیسی(ع) نیز توانایی دریافت مرتبهای از وحی را داشتند.
بر اساس آیات ۱۲ سوره فصلت و ۵ سوره زلزال، آسمانها و زمین نیز قابلیت دریافت وحی را دارند.
مفهوم وحی آنچنان گسترده و دارای مراتب مختلف است که مانند آنچه در آیات ۱۱۲ و ۱۲۱ سوره انعام می‌بینیم، به وسوسه شیاطین نیز در یک نگاه، می‌توان وحی گفت. سخن گفتن زکریا با قومش و با زبان اشاره نیز در آیه ۱۱ سوره مریم وحی نامیده شده است.
امام صادق(ع) – در حضور گروهی از مردم کوفه – فرمود: «شگفت‌ است که مردم می‌پندارند تمام علمشان را از رسول خدا گرفته به آن آگاه شده و هدایت شده‌اند و در عین حال بر این باورند که اهل‌بیت آن‌حضرت از علم رسول خدا بهره نگرفته‌اند. در حالی که ما؛ اهل‌بیت و ذرّیّه پیامبریم، در منازل ما وحی نازل شده و علوم نبوی از طریق ما به مردم رسیده است، آیا آنها بر این باورند که عالم و هدایت یافته‌اند و ما به جهالت و ضلالت افتاده‌ایم؟! بی‌تردید این محال است».[۱۰]
در مسائلی مانند علم به رزق‌ها، علم به سعادت و شقاوت برخی از انسان‌ها و… به امامان(ع) وحی(الهام) می‌شود. چنان‌که در روایتی، امام موسی بن جعفر(ع) می‌فرماید: «دانش ما به سه گونه: گذشته، آینده و پدید شونده است. گذشته، که تفسیر شده است [یعنی اخبار گذشته را پیامبر برای ما توضیح داده است] و آینده، که [در «جامعه» و «مصحف» نزد ما] نوشته شده است و پدید شونده، که از راه الهام به دل و تأثیرِ در گوش است و این، بهترین دانش ما است و پس از پیامبر ما، دیگر پیامبرى نیست».[۱۱] در این روایت، امام کاظم(ع) علمی را که خداوند از راه الهام به قلب آنان – که نوعی وحی است – بالاترین درجه علم خود می‌نامند؛ بنابراین، علم اختصاصی امامان همان است که به آنها الهام می‌شود و از دو نوع دیگر افضل است.[۱۲]
بنابراین، ارتباط امامان با عالم نهان را نمی‌توان انکار کرد و آنانى که در محضر رُبوبى مقرّب‌اند، به آنها وحی به معنای الهام و علم غیب می‌شود.
۲. از دیدگاه برخی عالمان اسلامی؛ با آن‌که وحى خاص، تنها ویژه پیامبران است، اما از آن‌جا که اهل بیت(ع) در خاندانى می‌زیسته‌اند که وحى در میان آنان نازل می‌شده، به گونه مَجازى، به آنها هم «مَهْبِط الوَحْى» (جایگاه فرود وحى) می‌گویند.[۱۳]
۳. «تراجمه وحی الله»؛ یعنی مفسّر و تبیین‌کننده علوم و معارف الهی. وحى، نیازمند مترجمانى است که به خوبى آن‌را دریابند و براى انسان‌هاى عادى، تبیین و تفسیر نمایند. خداوند، اهل‌بیت(ع) را برگزید تا آنچه بر انبیاى پیشین وحى شده بود، و نیز قرآن و احادیث قدسى را تفسیر نمایند و ظرافت‌هاى آنها را آشکار سازند؛ چرا که تنها امام معصوم(ع) است که به همه مراتب وحى الهى، آگاهى دارد و سایر مردم نمی‌توانند تمامِ مفاهیم آن‌را دریابند.[۱۴] در روایتى، امام على(ع) در جریان تحمیل حکمیّت بر ایشان، قرآن را کتاب صامت (خاموش)، معرّفى کرده و خود را مفسّر و تبیین کننده آن دانسته و فرموده است: «این، کتابِ خاموشِ خدا است و من، سخنگوى اویم. پس به کتابِ گویاى خدا، دست بیاویزید و حکم کردن بر اساس کتاب خاموش خدا را وا نهید؛ چرا که جز من، سخنگویى براى آن نیست»؛[۱۵] یعنى هیچ‌کس غیر از خاندان وحى، نمی‌تواند حقیقت قرآن را دریابد. امام باقر(ع)، سخن کسانى را که می‌پندارند همه قرآن را دریافته‌اند، ادّعاى صِرف می‌داند و می‌فرماید: «کسى غیر از اوصیاى خدا نمی‌تواند ادّعا کند که همه قرآن، ظاهر و باطنش را گِرد آورده است».[۱۶]
بنابراین، وحی انواع و مراتب مختلفی

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.