پاورپوینت کامل معنا و مصادیق «خنّس» و «کنّس» در سوره تکویر و نیز «جوار» که در سوره‌های دیگر نیز وجود دارد چیست؟ و آیا شامل سیاهچاله‌ها نیز می‌شود؟ ۳۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل معنا و مصادیق «خنّس» و «کنّس» در سوره تکویر و نیز «جوار» که در سوره‌های دیگر نیز وجود دارد چیست؟ و آیا شامل سیاهچاله‌ها نیز می‌شود؟ ۳۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل معنا و مصادیق «خنّس» و «کنّس» در سوره تکویر و نیز «جوار» که در سوره‌های دیگر نیز وجود دارد چیست؟ و آیا شامل سیاهچاله‌ها نیز می‌شود؟ ۳۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل معنا و مصادیق «خنّس» و «کنّس» در سوره تکویر و نیز «جوار» که در سوره‌های دیگر نیز وجود دارد چیست؟ و آیا شامل سیاهچاله‌ها نیز می‌شود؟ ۳۰ اسلاید در PowerPoint :

پاسخ اجمالی

قرآن کریم در آیاتی از سوره تکویر به بخش‌هایی از نظام جهان هستی سوگند یاد می‌کند و به عنوان نمونه در آیات پانزده و شانزده می‌فرماید: «فَلا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ الْجَوارِ الْکُنَّسِ».
مشتقات ریشه «خنس» می‌توانند در معانی گوناگونی؛ مانند «جمع شدن»، «تأخیر انداختن»،[۱] «کنار رفتن» و «پنهان شدن»،[۲] مورد استفاده قرار گیرند.
کلمه «جوار» جمع «جاریه» به معنای «کشتی» بوده و مصدرش «جرى» به معناى حرکت سریع است،[۳] و در این آیه تشبیه اجرام آسمانی به کشتى‌هایی است که در دریا روان هستند.
مصدر «کَنْس» به معناى «نهان شدن» است؛[۴] و از این‌رو برای توصیف داخل شدن حیواناتی مانند آهو به درون لانه مخفی‌‏شان از این واژه استفاده می‌کنند. [۵] واژه «کُنَّس» نیز ناظر به ویژگی «پنهان شوندگی» ستارگان است.
اما در این‌که مصداق این واژه‌ها چیست؟ بسیارى از مفسران معتقدند که این واژگان اشاره به پنج سیاره منظومه شمسى(عطارد، زهره، مریخ، مشترى، و زحل) دارد که با چشم غیر مسلح دیده می‌شوند.[۶] برخی هم می‌گویند مقصود همه ستارگان یا سیّارات است که هنگام دمیدن صبح اندک اندک کم سو و مخفی می‌شوند و منظور از «جرى»، حرکت شبان‌گاهی آنان بوده، و مراد از «کنوس» نیز غروب کردن هر یک در مغرب مخصوص به خود است.[۷]
این تفسیر با این قرینه تقویت می‌شود که در ادامه، این آیات را می‌خوانیم: «وَ اللَّیْلِ إِذا عَسْعَسَ وَ الصُّبْحِ إِذا تَنَفَّسَ» لکن چون ستارگان بعضى سیار و بعضى ثابت‌اند، آنهایى که سیار و در حال حرکت‌اند(زحل، مشترى، مریخ، زهره و عطارد)، با صفاتى که در سوگندها آمده(خنوس، جری و کنوس) مناسبت بیشترى دارد؛ زیرا اینها در حرکتشان بر حسب آنچه ما می‌بینیم استقامت و بازگشت و اقامت دارند، استقامت دارند براى این‌که حرکتشان از نظر زمان شبیه هم است، و بازگشت دارند؛ چون انقباض و تأخر و خنوس زمانى دارند، و اقامت دارند، چون در حرکت استقامتى و رجعتى خود زمانى توقف دارند، گویى آهوى وحشی‌‏اند که زمانى در آشیانه خود اقامت می‌کند.[۸]
برخی از مفسران اما معتقدند؛ «الْخُنَّسِ»، موصوفى را می‌نمایاند که ویژگی آن – بقرینه آیات بعد – نهان شدن، و انقباض است، و «الْجَوارِ الْکُنَّسِ»، دو ویژگی مستقلی است که سوگند به آن خورده شده است. با این نگاه، آوردن صفت «الجوار » بعد از «الخنس»، می‌تواند بیان خاص(سیارات) بعد از عام(تمام ستارگان) باشد؛ زیرا در آیه، قرینه‌‌‏‌اى براى تطبیق صفت «الخنّس» بر سیارات وجود ندارد.
البته واقعیّت آن است که تمام ستارگان به نوعی در حال حرکت‌اند و این واقعیت در قرآن نیز مورد اشاره قرار گرفته است:
«وَ الشَّمْسُ تَجْرِی لِمُسْتَقَرٍّ لَها»؛ خورشید به سمت قرارگاه خود حرکت می‌کند.
«وَ کُلٌّ فِی فَلَکٍ یَسْبَحُونَ»؛[۹] و هر یک از ستارگان در مسیری شناورند.
و از این‌رو نیازی نیست تا میان سیارات منظومه شمسی و دیگر ستارگان تفکیک نماییم.
فاء تفریع: «فَلا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ …» قرینه‌‏ای است که این قسم راجع به آیات قبل است، و اوصاف «بِالْخُنَّسِ الْجَوارِ الْکُنَّسِ» که اوصافى لازم و ذاتى هستند، نه اسم‌هاى فاعل حدوثى، با حالت و وضع عارضى ستارگان هنگام دمیدن صبح کمتر تطبیق می‌کند.
با توجه و دقت به این دو قرینه به نظر می‌رسد که این سوگند شاهد و راهنمایى براى اثبات آیات قبل و سوگند پس از ذکر مدّعا باشد.
برداشت دیگر از این آیه این است که:
هر کدام از این اوصاف، بیانگر نوعى از تغییر صور و تحول و ظهور و اختفاء، و قبض و بسط جرم ستارگان است. این‌گونه تغییرات، مورد بحث و دقت دانشمندان فیزیک نجومى و ستاره‌‏شناسى پیش‌رفته می‌باشد، چنان‌که با کشف و مشاهده انواع تشعشع‌ها و رنگ‌هاى طیفى و درجات حرارت ستارگان به چگونگى عناصر و مقدار جرم و ساختمان و تغییرات درونى آنها پی‌‏برده‌‏اند و از این طریق به نتایج ارزنده‌‏اى درباره مراحل تحول و مقدار عمر ستارگان رسیده‌‏اند. با این‌گونه محاسبات، معلوم شده است که ستاره‌‏هایى مانند افراد اجتماع، در حال رشد و تکامل و ستارگانى در حال نقصان و زوال هستند و همه در خط سیر تحوّل با سرعت‌هاى مختلف حرکت می‌کنند، هر ستاره‌‏اى که سنگین‌‏تر و نورانی‌تر است، عنصر درونى آن(ئیدروژن) سریع‌تر از ستارگان سبک‌تر مصرف می‌شود و زودتر می‌میرد. دانشمندان ستاره‌‏شناس هر گروهى از ستارگان را بر حسب تشعشع و رنگ‌هاى طیفى که نمایاننده مقدار حرارت و وضع خاص تحوّل آنها است به نام حیواناتى خوانده‌‏اند: «غول‌هاى سرخ، … کوتوله‌‏هاى سفید» که با تغییر صورت و رنگ، نام آنها نیز تغییر می‌کند. گروهى از ستارگان را تپنده گویند؛ زیرا قشر سطحى آنها مانند ضربان نبض آهسته و منظم است و پیوسته بالا و پائین می‌رود. مدت تغییر و وضع تپش انواع ستارگان تپنده مربوط به مقدار سنگینى جرم و درخشندگى آنها است. گروهى از چند ساعت تا چند سال، گروهى بین شش ساعت و یک روز، یک روز تا یک هفته، و چند هف

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.