پاورپوینت کامل برهان نظم چیست؟ و بر اساس آن چگونه بر وجود خدا استدلال می‌شود؟ ۷۸ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل برهان نظم چیست؟ و بر اساس آن چگونه بر وجود خدا استدلال می‌شود؟ ۷۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل برهان نظم چیست؟ و بر اساس آن چگونه بر وجود خدا استدلال می‌شود؟ ۷۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل برهان نظم چیست؟ و بر اساس آن چگونه بر وجود خدا استدلال می‌شود؟ ۷۸ اسلاید در PowerPoint :

پاسخ اجمالی

  1. براهین و راه‏هایى که براى شناخت و اثبات وجود خدا بیان می‌شود، متعدد بوده و در آنها روش‏هاى گوناگونى مورد استفاده قرار گرفته است.

این براهین از جهت روش به سه دسته تقسیم می‌گردد: راه روانى یا فطرى، راه علمى و شبه فلسفى و راه فلسفى. برهان نظم یکى از موارد راه علمى و شبه فلسفى است.

  1. دلایل و راه‏هاى اثبات خداوند، از جهت صحیح و کامل بودن و یا معیوب و فاسد بودن، ارزش و محدوده، نتایج و مطلوب هر یک متفاوت بوده، در یک سطح و مستوا نیستند. برهان نظم از جمله براهینى است که نیازمند تکیه بر دیگر براهین بوده و به همین جهت حکما و فلاسفه‌ی اسلامى براى اثبات ذات واجب از این برهان استفاده نکرده‏اند.
  2. برهان نظم رابطه‌ی نزدیکى با مسئله‌ی “حکمت الاهى” دارد و از مسائلى است که پرداختن به آن فرصت دیگرى را می‌طلبد.
  3. شکل کلى برهان نظم را می‌توان چنین بیان نمود: جهان منظوم(داراى نظم) است و هر منظومى، ناظمى دارد، پس جهان ناظم دارد. مقدمه‌ی اوّل، مقدمه‏اى تجربى و مقدمه‌ی دوم، مقدمه‏اى عقلى است.
  4. مراد از ناظم، موجود مشخص خارجى و عینى است که سبب به وجود آمدن نظم و هماهنگى مخصوص در نظام داخلى یا غایى موجودات است.
  5. معرفى برهان نظم را با ذکر مطالبى پیرامون تعریف نظم، اقسام نظم، اثبات وجود نظم و دلیل و چرایى نظم می‌‏توان اراده داد.
  6. نظم یا “اعتبارى” است، یا “صناعى” و یا “تکوینى” (طبیعى). نظم اعتبارى از اعتبار کنندگان حاصل می‌‏شود، و نظم صناعى بر پایه‏ى قانون صنعت و حرفه‏ى خاص تهیه و اعمال می‌‏گردد، و نظم طبیعى و تکوینى در مدار تکوین و حقیقت یافت می‌‏شود. و در برهان نظم، محور بحث همان نظم طبیعى و تکوینى است.
  7. نظم طبیعى، خود داراى انواع و اقسامى است: هماهنگى درونى عناصر یک نظام محدود، هماهنگى عناصر هستى در مجموع هستى، هماهنگى و هم‌سنخ بودن فعل با فاعل و هماهنگى و ارتباط ضرورى هر فعل با غایت مخصوص به همان فعل در سلسله‌ی علل غایى. در برهان نظم محور بحث همان نظم داخلى و نظم غایى است.
  8. مدار و متعلق نظم تکوینى گاه موجودات مادى و طبیعی‌اند، گاه موجودات مثالى(مجرد مثالى)، گاه موجودات عقلى(مجرد عقلى). و آنچه مورد نظر طرف‌داران برهان نظم و یا منتقدان آن است، همان نظم طبیعى موجودات مادى است.
  9. اثبات نظم در مجموع هستى(جهان طبیعت، جهان مثال و جهان عقل) جز با برهان عقلى ممکن نیست.
  10. قرآن کریم در برابر مشرکان که به توحید خالق و وقوع اصل تدبیر در مخلوقات معتقدند، از برهان نظم استفاده کرده و به جدالِ احسن می‌‏پردازد.

نظم در شب و روز، آرامش زمین به وسیله‏ى کوه‏ها،… نمونه‏هایى از نظم موجود در طبیعت است که در قرآن مجید به عنوان آیت‏ها و نشانه‏هایى از مبدأ هستى به آنها اشاره شده است.

  1. امام صادق(ع)، منظم بودن جهان هستى و پشت سر هم قرار گرفتن شب و روز و… را راه‏هایى براى توحید ناظم و مدبر جهان می‌‏داند.

پاسخ تفصیلی

براهین و راه‏هایى که براى شناخت و اثبات وجود خداوند متعال اقامه و اراده شده است، متعدد بوده و در آنها از روش‏هاى متفاوتى استفاده گردیده است. در یک دسته‌بندى کلى، این براهین را از جهت روش می‌توان به سه دسته تقسیم نمود: راه روانى یا فطرى، راه علمى و شبه فلسفى، راه فلسفى. برهان نظم را به عنوان یکى از اقسام راه علمى و شبه فلسفى می‌توان تلقى نمود.[۱]

قبل از بیان و شرح برهان نظم، توجه به این مطلب ضرورى است که براهین و راه‏هاى اثبات خداوند از جهت صحیح و کامل بودن و یا معیوب و فاسد بودن، ارزش و محدوده‏اى هر یک از آنها در اثبات مطلوب و نتیجه، میزان پاسخ‌گویى به شبهات و اشکالات و انتقاداتى که بر هر یک وارد شده است، و میزان استفاده‏ از مقدمات حسّى و تجربى، و حتى از جهت بیان و تقریرى که از هر یک از آنان ارائه گردیده است، در یک سطح و مستوا نیستند، و در نظر گرفتن این مطلب، مانع بسیارى از مغالطه‏هاى رهزن خواهد بود.[۲]

از این‌رو، براهینى را که براى اثبات خداوند، اقامه می‌‏شود، از جهت صحت و فساد و کمال و نقص و شرایط افاده‏ى یقین، می‌توان به سه گروه تفکیک کرد:

الف) براهینى که معیوب بوده و از درون فاسد و پوسیده‌اند و فاقد شرایط افاده‏ى یقین هستند. در حقیقت این‌گونه از براهین، برهان نیستند.

ب) براهینى که معیوب و فاسد نیستند، ولى ناقص بوده و توانایى اثبات واجب الوجود را به نحو تمام ندارند. نهایت کارآیى این براهین اثبات وصفى از اوصاف و اسمى از اسماى الاهى است و براى این‌که بتوانند وجود واجب(خداوند) را اثبات نمایند، نیازمند تکیه‏ بر دیگر براهین بوده و برهان نظم، از این‌گونه برهان‏ها است.

ج) براهینى که صحیح و کامل بوده و مطلوب خویش را که اثبات واجب تعالى است، به خوبى محقق می‌‏سازند.[۳]

برهان نظم

همان‌طور که قبلاً اشاره گردید، یکى از اقسام راه علمى(حسّى) و شبه فلسفى شناخت خداوند، برهان نظم است. در این برهان از مقدمه‏اى که حسى و تجربى است استفاده می‌شود. بدین معنا که از راه مطالعه‌ی حسى و تجربى واقعیات و مخلوقات خارجى طبیعى و مشاهده آثار و آیات الهى و به کارگیرى آن در استدلال برهانى، به نتیجه و مطلوب دست می‌یابیم؛ از این‌رو است که برهان نظم، استدلال حسّى و تجربى محض نیست، بلکه پاى عقل و مقدمه‏ى عقلى در میان خواهد بود.[۴]

بررسى برهان نظم که به تعبیر بعضى از بزرگان، مشهورترین و معروف‏ترین و عمومی‌‏ترین دلیلى است که الاهیون بر وجود خداوند اقامه نموده‏اند![۵] همان دلیل و مسئله‏ى نظام موجودات(نظام متقن) است که با استفاده از آیه‏ى کریمه‏ى “صُنْعَ اللَّهِ الَّذی أَتْقَنَ کُلَّ شَیْ‏ءٍ”،[۶] می‌‏توان با نام “اتقان صنع” از آن یاد کرد. برهان نظم، رابطه‏ى نزدیکى با مسئله‌ی “حکمت الاهى” دارد که پرداختن به آن مجال دیگرى را می‌‏طلبد.[۷] اگرچه می‌‏توان گفت حکما و فلاسفه‌ی اسلامى از برهان نظم براى اثبات “ذات واجب” به دلیل محدودیتى که این برهان در ذات خود دارد، استفاده ننموده‏اند.[۸]

برهان نظم را به صورت‏هاى گوناگون می‌‏توان اقامه نمود، لکن همان‌گونه که قبلاً اشاره شد، هر نتیجه‏اى که به دست آید، متکى بر دو مقدمه است که یکى تجربى و دیگرى عقلى است.[۹] و مقدمه‏ى عقلى، که همان کبراى قیاس است(هر نظم نیازمند به ناظم است) بدون اعتماد به یک قیاسى که از حرکت، حدوث و یا امکان استفاده کرده باشد، نتیجه نمی‌‏دهد، مانند این‌که گفته شود: نظم واقعیتى حادث و یا ممکن است و هر حادث و یا ممکن نیازمند به مبدئى محدث و یا واجب است، پس نظم نیز داراى مبدئى محدث و یا واجب است.

البته، این مبدأ چون نظم از او صادر می‌شود، “ناظم” نیز نامیده خواهد شد؛ بنابراین می‌توان گفت، برهان نظم در هر محدوده‏اى که بخواهد نتیجه دهد، نیازمند به برهان دیگرى بوده و هرگز نمی‌توان آن‌را یک برهان مستقل محسوب نمود.[۱۰]

از سوى دیگر، به دلیل این‌که (برهان) نظم به کمک یکى از براهین دیگر، مبدأ ناظم را اثبات می‌‏نماید، و چون فعلى که از ناظم صادر می‌‏شود(نظم) عالمانه است، صفت علم را براى ناظم نیز می‌‏توان اثبات کرد.[۱۱]

صورت کلى برهان نظم را مى‏توان چنین بیان داشت: نظم موجود است، یعنى جهان منظوم(داراى نظم) است، و هر منظوم ناظمى دارد، پس جهان ناظم دارد.[۱۲]

معرفى برهان نظم نیازمند به چند امر مى‏باشد: ۱. تعریف نظم(چیستى نظم)، ۲. اقسام نظم، ۳. اثبات وجود نظم، ۴. دلیل و چرایى نظم.[۱۳]

تعریف نظم

چنان‌که در بخش بعدى، بیان خواهد شد، نظم نوعى ربط وجودى میان اشیا است، و آنچه که نظم را محقق می‌‏سازد، همان وجود و ربط وجودى است، و ربط وجودى در نظم تکوینى حاصل می‌‏گردد؛ از این‌رو می‌توان به وضعیتى که از “گردآمدن و همکارى و هماهنگى اجزاى متفاوت یک مجموعه‏ى محدود و یا مجموع هستى و یا از مسانخت فعل با فاعل و یا از ارتباط ضرورى فعل با غایت” به دست می‌‏آید، تعریف نمود.[۱۴] هرچند که در هر یک از انواع ربط وجودى، نظم مخصوص به همان نوع، وجود خواهد داشت.

اقسام نظم

از این‌رو که آنچه در ابتداى برخورد با واژه‏ى نظم در اذهان ظهور می‌‏کند، یک امر قیاسى و نسبى است -که از سنجش دو یا چند چیز به هم در شرایط خاص به دست می‌آید.- و قیاس و سنجش، گاهى اعتبارى است و گاهى صناعى و گاهى طبیعى و تکوینى. نظم هم به اعتبارى و صناعى و تکوینى(و طبیعى) تقسیم می‌‏گردد.

الف) “نظم اعتبارى که از اعتبار و قرارداد اعتبارکنندگان حاصل می‌‏شود، در حالات گوناگون متفاوت خواهد بود؛ مانند نظم صف سربازان و یا صف نمازگزاران.

ب) “نظم صناعى” که بر اساس قانون صنعت و حرفه‏ى خاصى، تهیه و اعمال می‌‏شود؛ مانند نظم رادیو، ساعت و… . ج) “نظم طبیعى و تکوینى” که در مدار تکوین و حقیقت، یافت می‌‏شود و از مقایسه و سنجش موجودات خارجى و عینى به دست می‌‏آید، حکم خاص خود را خواهد داشت.

محل بحث در برهان نظم، نظم طبیعى و تکوینى است، نه اعتبارى و یا نوع صناعى آن، هرچند از این نوع(صناعى) براى تأیید ذهن متعلم استمداد[۱۵] و در قیاس تمثیلى کمک گرفته شود. مثلاً وقتى انسان در جزیره‏اى ساعتى را مشاهده می‌‏کند، نظم صناعى ساعت، بیننده را به ناظم و سازنده‏ى آن راهنمایى می‌‏نماید و در تمثیل، از مشابهت نظم تکوینى با نظم صناعى بر وجود ناظم نسبت به نظم تکوینى استدلال می‌‏شود.[۱۶]

اقسام نظم طبیعى و تکوینى

ربط وجودى(در طبیعت و تکوین) که به همراه خود، نظم طبیعى و تکوینى را محقق می‌‏سازد، سه قسم است؛ زیرا ربط وجودى فقط در مدار علت و معلول است و امورى که با هم پیوند علّى و معلولى ندارند، هیچ‌گونه نظمى براى آنها نسبت به هم نخواهد بود و ربط علت و معلول از سه حال بیرون نیست: ۱. ربط علت فاعلى، ۲. ربط علت غائی، ۳. ربط علت قوام(داخلى).

  1. قسم نخست که ربط علت فاعلى با معلول است، “نظم” آن عبارت از: “لزوم سنخیت خاص هر فعل با فاعل” است: “کلّ یعمل على شاکلته”. و گرنه هر اثر از هر مؤثرى متوقع خواهد بود و هر مؤثرى می‌‏تواند داراى هر اثرى باشد، که این امر، همان تصادف و انکار قانون علیت و معلولیت خواهد بود.
  2. قسم دوم که ربط علت غائى با معلول است، “نظم” آن نیز عبادت از: “لزوم ربط تکاملى مخصوص هر موجود غیر واجب با هدف معین” است، و گرنه چیزى به هر سمت و سویى گرایش خواهد داشت و پایان و معاد هر موجودى، هر چیز دیگرى خواهد بود و این ناهماهنگى غایى، نظیر ناهماهنگى فاعلى، سبب هرج و مرج است.
  3. قسم سوم که ربط داخلى اجزاى یک شى‏ء است، مخصوص چیزى است که داراى ماده و صورت، جنس و فصل و یا عناصر و ذرّات متعدد باشد و چیزى که بسیط خارجى است، نظم داخلى به لحاظ خارج براى او تصور نمی‌‏شود، گرچه نظم داخلى به لحاظ ذهن در اثر ترکیب از جنس و فصل و مانند آن، براى او معقول است. و چیزى که بسیط ذهنى است، همان‌طور که نظم داخلى به لحاظ خارج براى او متصور نیست، نظم داخلى به لحاظ ذهن هم براى او معقول نخواهد بود.[۱۷]

نظم درونى و داخلى، خود به دوگونه می‌‏تواند باشد: نظمى که از “هماهنگى درونى عناصر یک نظام و مجموعه‏ى محدود” حاصل می‌‏شود. و نظمى که از “هماهنگى عناصر هستى در مجموع هستى” به دست می‌‏آید.[۱۸]

البته، این‌گونه نظم‏ها منحصر در اقسام یاد شده نبوده و از حصر عقلى برخوردار نیستند و ممکن است اقسام دیگرى هم بر آنها اضافه گردد. نیز برخى از اقسام ذکر شده می‌‏توانند متداخل باشند.[۱۹]

به بیان دیگر، چهار نوع نظم وجود دارد: الف) هماهنگى درونى عناصر یک نظام محدود، ب) هماهنگى عناصر هستى در مجموع هستى، ج) هماهنگى و مسانخت فعل با فاعل، د) هماهنگى و ارتباط ضرورى هر فعل با غایت مختص به همان فعل در سلسله علل غایى.

تفاوت نتیجه در هر یک از نظم‏ها

نظم وقتى از نظر به “هماهنگى درونى عناصر یک نظام محدود”، یا “هماهنگى عناصر هستى در مجموع هستى” به دست می‌‏آید، غیر از نظمى است که در نتیجه‏ى “مسانخت فعل با فاعل” در سلسله‏ى علل فاعلى، و یا از “ارتباط ضرورى هر فعل با غایت مختص به همان فعل” در سلسله‏ى علل غایى وجود دارد. برهانى که با استفاده از هماهنگى عناصر یک نظام شکل می‌‏گیرد در صورت تمامیت، به غایت بالذات که همان فاعل نخست است راه نمی‌‏برد و فقط مبدأ و علتّى را اثبات می‌‏کند که عهده‌دار هماهنگى معیّن بوده و نسبت به آن آگاه است و چنین فاعلى می‌‏تواند یک امر ممکن، حادث و یا متحرک باشد. حتى اگر نظم عمومى مجموع هستى، مدار استدلال قرار گیرد، ناظم آن می‌‏تواند یک موجود مجرد عالم و قدیر که خارج از مجموع هماهنگ است، باشد و در عین حال واجب نباشد، آن‌گاه براى تتمیم برهان نظم و اثبات واجب باید از برهان امکان استفاده کرد.[۲۰]

آنچه در برهان نظم، محور بحث است، همان(هماهنگى و) نظم داخلى و نظم غایى است،[۲۱] و بیشتر، همان “هماهنگى” مراد است که در افعال و رفتار عناصر و اعضاى مختلف یک مجموعه در تحصیل غرض واحد مشهود است و این غرض به گونه‏اى است که در محدوده‏ى فعل و رفتار هیچ‌یک از عناصر و اعضا به تنهایى قرار نمی‌‏گیرد. مانند نظم صناعى تعیین وقت و زمان به وساطت رفتار هماهنگ اجزاى ساعت و یا حتى تأمین لذت و نشاط بینندگان در ترکیب رنگ‏هایى که در یک تابلو به نمایش گذارده شده‏اند. و شاید کسانى که تکرار افعا

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.