پاورپوینت کامل مکتب «دئیسم» معتقد است که خداوند وجود دارد، اما در امور جهان، مداخله مستقیم ندارد؛ زیرا چنین دخالتی موجب پایین آوردن مرتبهی الوهیت و خداوندی میشود! نظر اسلام در این مورد چیست؟ ۴۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل مکتب «دئیسم» معتقد است که خداوند وجود دارد، اما در امور جهان، مداخله مستقیم ندارد؛ زیرا چنین دخالتی موجب پایین آوردن مرتبهی الوهیت و خداوندی میشود! نظر اسلام در این مورد چیست؟ ۴۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مکتب «دئیسم» معتقد است که خداوند وجود دارد، اما در امور جهان، مداخله مستقیم ندارد؛ زیرا چنین دخالتی موجب پایین آوردن مرتبهی الوهیت و خداوندی میشود! نظر اسلام در این مورد چیست؟ ۴۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل مکتب «دئیسم» معتقد است که خداوند وجود دارد، اما در امور جهان، مداخله مستقیم ندارد؛ زیرا چنین دخالتی موجب پایین آوردن مرتبهی الوهیت و خداوندی میشود! نظر اسلام در این مورد چیست؟ ۴۰ اسلاید در PowerPoint :
پاسخ اجمالی
مداخله و دخالت مستقیم خداوند در امور جهان را در دو بعد میتوان بررسی کرد:
- بُعد تکوینی و مدیریت فیزیک جهان هستی؛ مداخله خداوند از این بعد نیز به دو گونه قابل تصور است:
الف) دخالت مستقیم و بدون واسطه خداوند، و انکار اسباب و علل طبیعی.
ب) دخالت مستقیم خداوند در مدیریت نظام هستی، همراه با اعتراف به وجود واسطه و پذیرش اسباب و علل مادی.
بر اساس مبانی عقلی و دینی، نظریهی دوم قابل پذیرش است؛ یعنی دخالت مستقیم خداوند در امور تکوینی و مدیریت نظام هستی، منافات با پذیرش وجود واسطه و تأثیر اسباب و علل مادی و غیر مادی ندارد.
چنانکه انکار دخالت مستقیم خداوند در امور مدیریت فیزیک جهان نیز به دو صورت قابل تصور است:
الف) انکار هر گونه دخالت خداوند در امور تکوینی و مدیریت نظام هستی؛ یعنی خداوند اداره جهان را به طور کلی به خود جهان(اشیای مادی و یا موجودات غیر مادی) واگذار کرده است؛ و پس از واگذاری نه تنها دخالت نمیکند، بلکه توان دخالت را نیز ندارد.
ب) انکار دخالت مستقیم خداوند، به معنای واگذاری محدود و تحت نظر؛ یعنی اینگونه نیست که خداوند بدون وجود واسطه و مستقیم جهان را اداره کند و اسباب و علل مادی هیچگونه تأثیری نداشته باشند؛ بلکه خداوند با تسخیر علل و اسباب مادی و غیر مادی جهان را اداره میکند.
در اینجا نیز آنچه که قابل پذیرش است، نظریه دوم است و گرنه نظریه اول با توحید حقیقی و اعتقاد واقعی به خداوند سازگار نیست.[۱]
به عبارت دیگر، از یکسو با توجه به قدرت تامّه و سلطنت مطلقهی پروردگار، اساساً نمیتوان رخدادی را در جهان فرض کرد که خارج از حیطه قدرت خدا و با استفاده از قدرتی مستقل رخ دهد، ولی از سوی دیگر، تأثیر علل و عوامل مادی را نمیتوان انکار کرد؛ بنابراین باید گفت: قدرت مطلقه خداوند به معنای نفی قدرتهای دیگر نیست؛ بلکه به معنای نفی استقلال موجودات دیگر است؛ اسباب و علل مادی، در عملکرد خود مستقل و آزاد نیستند، بلکه نظیر دست انسان هستند که فرمان روح و عقل را اجرا میکند.
بنابراین قدرت و سلطنت مطلقه خداوند منافات ندارد که خداوند به موجودات دیگر به صورت محدود و موقت، استقلال نسبی عنایت کند؛ یعنی خداوند این قدرت و اختیار را به صورت محدود و موقت به بسیاری از موجودات – بویژه به انسانها – هدیه کند تا بتوانند با استفاده از قدرتی که خدا به صورت لحظه به لحظه در اختیارشان قرار میدهد، به صورت مختار به رفتارهایی دست بزنند که گاه ممکن است خلاف خواسته تشریعی خدا باشد. و با این نگاه و با مسامحه میتوان گفت که خداوند دخالت مستقیمی در بسیاری از رفتارهای بشر ندارد.
- بُعد تشریعی و یا دخالت مستقیم خداوند در وضع قوانین زندگی انسان: موضوع مهم مکتب «دئیسم» که امروزه آنرا به عنوان موضوع اصلی مطرح میکند، این است که بر اساس قوانین عقلی به این باور و قطعیت رسیدهایم که خدایی وجود دارد، اما این خدا تنها قدرت تعقل و استنتاج را در اختیار ما قرار داده و دیگر با روشهایی، مانند ارسال پیامبران و وحی، مداخله مستقیمی در قوانین حاکم بر زندگی انسانها ندارد.[۲]
بررسی تفصیلی این موضوع را باید در مبحث لزوم وحی و ارسال رسل جستوجو کرد. اما آنچه به صورت خلاصه میتوان به آن اشاره کرد؛ این است که شکی در ارزش والای نیروی عقل و نقش بیبدیل آن در ساحت زندگی انسان وجود ندارد؛ در مکتب حیاتبخش اسلام نیز عقل، دارای جایگاه رفیع و بلندی است.[۳] چنانکه برخی روایات از عقل به «پیامبر باطنی» تعبیر کردهاند،[۴] اما این واقعیت، نافی نیاز به «پیامبران ظاهری» نیست؛ زیرا عقل خود اعتراف میکند که او احاطه به تمام علوم ندارد. به بیان دیگر، منطق عقل این است که «من میفهمم که خیلى از چیزها را نمیفهمم» و به وحى احتیاج دارم.[۵]
به عبارت روشنتر، انسان موجودی محدود به این دنیا و محصور بین تولد و مرگ نیست، بلکه مرگ ابتدای یک زندگی بینهایت انسان است؛ حال با توجه به گستردگی وجود انسان، میگوییم عقل و علم بشر اولاً: توان درک تمام مصالح زندگی دنیا را ندارد؛ شاهدش این است که بشر دائماً در حالت آزمون و خطا است؛ بسیاری از قوانینی که نوابغ بشری وضع کردهاند پس از مدتی نقصهای آن آشکار میگردد و در مرحله عمل با مشکلاتی مواجه میشود و نیاز به تغییر و اصلاح دارد.
ثانیاً: انسانها حتی خود قانونگذاران در مرحله عمل در برخی موارد بر خلاف قوانین عقلی و علمی عمل میکنند و این قوانین ضمانت اجرایی ندارد.
ثالثا: بر فرض که بشر بتواند تمام مصالح زندگی دنیایی را درک کند، اما درک تمام مصالح و مفاسد مربوط به عالم پس از مرگ، برای عقل انسان امکان ندارد.
بنابراین، عقل انسان میفهمد که خیلى از چیزها را نمیفهمد و به وحى احتیاج دارد؛ نقش انبیاء در زندگی انسان علاوه بر پرورش و بیدار کردن نیروی عقل،[۶] کشف و بیان حقایقی است که امکان دسترسی به آنها برای انسان نیست؛ مثلاً تمام نوابغ بشری جمع شوند نمیتوانند درک کنند که در موقع طلوع فجر خواندن دو رکعت نماز برای انسان ضرورت دارد؛ و مصلحتی در آن وجود دارد که تحصیل آن لازم است و هزاران هزار از این کشفیاتی که هیچ نابغه بشری توان کشف آنرا ندارد؛ زیرا از نوع خواص فیزیکی نیست تا عقل و دانش بشری توان کشف آنرا داشته باشد؛ به همین جهت قرآن کریم میفرماید پیامبر(ص) چیزی به شما تعلیم میدهد که دستیابی به آنها برای شما ممکن نبوده است.[۷]
جالب اینکه خداوند در بیان فلسفه ارسال رسل میفرماید: «پیامبرانى که بشارتدهنده و بیمدهنده بودند[فرستادیم]، تا بعد از این پیامبران، حجتى براى مردم بر خدا باقى نماند، (و بر همه اتمام حجت شود) و خداوند، توانا و حکیم است».[۸] معنا و مفهوم این جمله این است که خداوند پیامبران را فرستاد تا در برابر حکم عقل محکوم نشود که چرا پیامبر نفرستادی؟ اگر خداوند پیامبران را نفرستد عقل میتواند در برابر خداوند چنین استدلال کند که خدایا تو که میدانستی من خیلی چیزها را نمیفهمم چرا برای من رسول و پیک نفرستادی تا مرا از عالم آخرت و حقایق این عالم مطلع گردانند؟
البته نقش انبیاء منحصر در موارد یاد شده نیست؛ پیامبران برا
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 