پاورپوینت کامل دین و فرهنگ چه رابطه و تعاملی با هم دارند؟ ۵۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل دین و فرهنگ چه رابطه و تعاملی با هم دارند؟ ۵۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل دین و فرهنگ چه رابطه و تعاملی با هم دارند؟ ۵۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل دین و فرهنگ چه رابطه و تعاملی با هم دارند؟ ۵۴ اسلاید در PowerPoint :

پاسخ اجمالی

“دین” در لغت به معناى انقیاد، پیروى، تسلیم، جزا و است. و در اصطلاح به “مجموع عقاید، اخلاق و قوانین” اطلاق می‌گردد که براى “ادار امور جامعه و پرورش انسان‏ها” است. دین گاهى حق یا باطل، گاهى آمیزه‏اى از حق و باطل است.

“فرهنگ”، واژ فارسى و مرکب از دو جزء(فر – هنگ) است. “فر” به معناى شکوه و عظمت است، و اگر به عنوان پیشوند به کار رود به معناى جلو، پیش و بیرون است. “هنگ” از ریش اوستایى سنگ به معناى کشیدن، سنگینى و وقار است. واژ مرکب “فرهنگ” به معناى بیرون کشیدن، بالا کشیدن و برکشیدن است.

اصطلاح فرهنگ داراى معانى متنوع است، به طورى که بررسى دقیق آن، کار بسیار دشوارى است و مفهوم فرهنگ در سیر تاریخی‌اش معانى مختلفى را به خود گرفته است؛ از جمله: ادب، تربیت، معرفت، مجموع آداب و رسوم و آموزش و پرورش، مکتب و ایدئولوژى.

گروهى از جامعه‏شناسان عقیده دارند: “فرهنگ” تفکر جمعى جامعه است که در پدیده‏ها و رفتارهاى اجتماعى تجلى می‌یابد و تمامى امور اقتصادى، اجتماعى، سیاسى، نظامى، مادى و معنوى را متأثر می‌سازد. با توجه به معناى دین و فرهنگ و نظر به مبانى و اهداف آن دو، و نیز عمل‌کرد و نقش دین و فرهنگ، و وجه مشترکى که بین آن دو وجود دارد؛ به این نتیجه می‌توان اعتراف نمود که: دین و فرهنگ پیوسته یک رابط ناگسستنى و تنگاتنگ دارند و همان‌گونه که دین در تمدن و فرهنگ انسان نقش مؤثرى را ایفا می‌کند فرهنگ نیز، در بهره‏مندى بایسته و شایسته از فعالیت‏هاى حیات مادى و معنوى انسان‏ها که مستند به طرز تعقل صحیح و احساسات عالى است، انسان را در حیات معقول کمک می‌کند و عامل تکامل انسان می‌گردد، و نیز دین و فرهنگ با ارائ نظام‏هاى سه‌گان هدف‌مندِ خود می‌توانند در صورت بکارگیرى آنها، عامل تحول گسترده‏اى در مسیر رشد و تکامل انسان باشند.

پاسخ تفصیلی

قبل از بیان پاسخ سؤال مزبور، ذکر چند مطلب ضرورى می‌نماید:

تعریف لغوى و اصطلاحى دین

معناى لغوى “دین”، انقیاد، خضوع، پیروى، اطاعت، تسلیم و جزا است.[۱] و معناى اصطلاحى آن؛ مجموع عقاید، اخلاق، قوانین و مقرراتى است که براى ادار امور جامعه انسانى و پرورش انسان‏ها باشد.

گاهى هم این مجموعه حق و گاهى هم آن باطل و زمانى مخلوطى از حق و باطل است. اگر مجموع حق باشد آن را “دین حق” و در غیر این صورت آن‌را “دین باطل” و یا “التقاطى از حق و باطل” می‌نامند.[۲]

تعریف فرهنگ

 “فرهنگ” واژه‏اى فارسى و مرکب از دو جزء “فر” و “هنگ” است. “فر” به معناى شکوه و عظمت و اگر به عنوان پیش‌وند به کار رود به معناى جلو، بالا، پیش و بیرون است.

“هنگ” از ریش اوستایى سنگ به معناى کشیدن، سنگینى و وقار است. واژه مرکب “فرهنگ” به معناى بیرون کشیدن، بالا کشیدن و برکشیدن است.

اصطلاح فرهنگ داراى معانى و مفاهیم متنوع است، و در سیر تاریخى خود، معانى مختلفى را به خود گرفته است؛ از جمله: ادب، تربیت، دانش، معرفت، مجموع آداب و رسوم و آثار علمى و ادبى یک ملّت، کتاب لغت، نیکویى، پرورش بزرگى، فضیلت، شکوه‏مندى، هنر، حکمت، شاخ درختى که زیر زمین خوابانند و بر آن خاک ریزند، و نیز تعلیم و تربیت، آموزش و پرورش، مکتب و ایدئولوژى.[۳]

دو انسان‌شناس امریکایى به نام‏هاى “کروبر” و “کلاکن” ۱۶۴ تعریف از فرهنگ را گردآورده و در کتاب خود به نام فرهنگ بازبینى سنجش گران مفهوم و تعریف‏ها (۱۹۵۲) گنجانیده‏اند.

فرهنگ یا تمدن… کمیت در هم تافته‏اى است، شامل دانش، دین، هنر قانون و اخلاقیات آداب و رسوم و هرگونه توانایى و عاداتى که آدمى چون هموندى (member) از جامعه به دست می‌آورد.[۴]

استاد محمد تقى جعفرى در کتاب فرهنگ پیرو، فرهنگ پیشرو، پس از بررسى تعریف‏هاى فرهنگ از دیدگاه ۲۴ کتاب لغت و دایره المعارف مشهور در بین اقوام و زبان‏هاى مهّم جهان می‌نویسد:

“تحقیق در تعریف فرهنگ از دیدگاه مشهورترین دایره المعارف‏ها و بعضى منابع جامعه‏شناسى، بیشتر براى اثبات این حقیقت است که نشان دهیم وجود تکامل انسانى در معناى حقیقى “فرهنگ” در میان جوامع به عنوان کیفیّت یا شیو بایسته و شایست حیات بشرى، تضمین شده است و اگر عده‏اى از خودخواهان، سودگران یا پوچ‌گرایان بخواهند فرهنگ را تا حد یک بهشت پدیده‏هاى مبتذل تنزل دهند و نام آن‌را فرهنگ بگذارند، مبتنى بر حقیقت نبوده و ریشه‏اى ضد انسانى دارد، امّا آنچه موجب بروز تعاریف متعدد شده است، تنوع دیدگاه‏هاى محققّان و صاحب‌نظران در تفسیر مفهوم فرهنگ با امعان نظر در اصل تکاملى آن بوده است”.

ایشان نمونه‏هایى را در زبان فارسى، براى تعریف لغوى “فرهنگ” ذکر نموده و سپس از زبان فرانسه هم مثالى را آورده، آن‌گاه فرهنگ را چنین تعریف می‌کند:

“فرهنگ عبارت است از کیفیّت یا شیو بایسته و شایسته براى آن دسته از فعالیت‏هاى حیات مادّى و معنوى انسان‏ها که مستند به طرز تعقل سلیم و احساسات تصعید شد آنان در “حیات معقول” تکاملى باشد”.[۵]

گروهى از جامعه‏شناسان عقیده دارند “فرهنگ” تفکّر جمعى جامعه است که در پدیده‏ها و رفتارهاى اجتماعى تجلى می‌یابد و تمامى امور اقتصادى، اجتماعى، سیاسى، نظامى، مادى و معنوى را متأثر می‌سازد.[۶]

انواع فرهنگ‏ها

علامه جعفرى پس از برشمردن انواع فرهنگ‏ها می‌گوید: فرهنگ‏ها را به چهار نوع عمده می‌توان تقسیم کرد، خلاصه آنها به شرح زیر است:

  1. فرهنگ رسوبى: عبارت است از رنگ‌آمیزى و توضیح شئون زندگى با تعدادى از قوانین و سنت‏هاى ثابت نژادى و روانى خاص و محیط جغرافیایى و رگه‏هاى ثابت تاریخى که در برابر هرگونه تحولات، مقاومت می‌ورزند و هم دگرگونی‌‏ها را یا به سود خود تغییر می‌دهند و یا آنها را حذف می‌کنند.[۷]
  2. فرهنگ تابع و بی‌رنگ: عبارت است از آن رنگ‏آمیزى‏ها و توجیه‏هایى که به هیچ ریش اساسى و روانى و اصول ثابت تکیه ندارد پیوسته در معرض تحولات قرار می‌گیرد. شایان ذکر است که این‌گونه فرهنگ‏ها در جوامعى که داراى تاریخ هستند به ندرت یافت می‌شود.
  3. فرهنگ خودهدفى و پیرو: در فرهنگ پیرو، نمودها و فعالیت‏هایى که توجیه و تفسیر کنند واقعیّات فرهنگى است، مطلوب بالذّات بوده و اشباع آرمان‏هاى فرهنگى را به عهده می‌گیرند، این خود هدفى ویژه و فرهنگ علمى، تکنولوژى، و اقتصادى اکثر جوامع در سده‏هاى نوزدهم و بیستم بوده است. این خودهدفى، طبیعت اصل فرهنگ را که خلاقیّت و گسترش آرمان‏هاى زندگى در ابعاد “من” انسانى است، را نموده است.
  4. فرهنگ پویا، هدفدار و پیشرو: این‌گونه فرهنگ در محاصر آن نمودها و فعالیت‏هایى که تحت تأثیر عوامل سیّال زندگى و شرایط زودگذر محیط و اجتماع قرار می‌گیرد، نمی‌افتد؛ زیرا عامل محرّک این فرهنگ، واقعیّات مستمر طبیعت و ابعاد اصیل انسانى است و هدف آن عبارت است از آرمان‏هاى نسبى که آدمى را در جاذب هدف اعلاى حیات به تکاپو در می‌آورد؛ با کمال اطمینان می‌توان گفت: این همان فرهنگ انسانى است که هیچ تمدن انسانى اصیل در گذرگاه تاریخ بدون وجود زمین چنین فرهنگى به وجود نیاید. این همان فرهنگى است که گریبان خود را از چنگال خودخواهان و خودکامگان تواند رهانید.[۸]

در این‌جا باید یادآورى نمود که در یک جامعه دینى، فرهنگ الاهی خاصى حاکم است. بدین معنا که این باور وجود دارد که معنویت، کمال مطلوب و نهایت زندگى انسان است و این کمال در پرتو مراقبت و تلاش و با دقّت در به کارگیرى و بهره‏ورى به اندازه از هم مواهب جسمى و روحى براى انسان حاصل می‌شود. در این بینش، انسان رو به سوى خدا دارد که کمال مطلق و سرچشم همه خوبی‌ها و ارزش‏ها است، لیکن در جوامع سرمایه‌دارى و صنعتى و غربى، فرهنگ خاص به آن جوامع حاکم است.

نقش دین در تمدن و فرهنگ انسانى

ادیان الاهی و آسمانى در ترویج فضایل، آرمان‏ها، آداب مثبت و خصلت‏هاى نیکو، نقش مؤثرى داشته‏اند. اسپنسر در این باره می‌گوید: “بیان آداب و فضایل جوامع که پایه‏هاى تمدن آنها است، ناشى از دین است”.

هم‌چنین علامه طباطبائى معتقد است: “خصلت‏هاى نیکوى موجود در انسان‏هاى امروزى هرچند اندک باشد، ناشى از تعلیمات دینى است”.[۹]

نقش دین و کارکرد آن

در دو قلمرو معرفت و اخلاق نباید نقش مهم دین را نادیده گرفت؛ زیرا با مطالعه عمیق در احوال انسان مدرن و آزمایشگاه دویست ساله غرب در برخورد با دین و سرانجام بحران‏ها و سرگردانى‏هایى که دامن‌گیر آن است، مفهوم دین و کارکرد آن در این دو قلمرو به خوبى روشن می‌شود:

الف) معرفت دینى

دین مجموع تعالیم آسمانى و وحیانى است که منابع متعددى را براى کسب معرفت و ارضاى تمایلات و نیازهاى شناختى انسان به رسمیت می‌شناسد. دین اگرچه به حسّ و تجربه بها می‌دهد و انسان را به تلاش تجربى تشویق می‌کند، اما منابع معرفتى را به آن محدود نمی‌داند و علاوه بر آن، دو منبع وحى و عقل کلّى را نیز مورد تأکید قرار می‌‏دهد.[۱۰]

ب) اخلاق دینى

اخلاق دینى نتیجه منطقى و معقول معرفت دینى است. دین متوّلى تعریف رابط انسان با خدا است، و خداوند مبدأ و مقصد هستى است.

ج) دین باورى و تعادل روحى و روانى

امروزه به عنوان یک اصل پذیرفته شده علمى، اعتقاد دینى و گرایش مذهبى، بالاترین عامل تأمین تعادل و آرامش روحى و روانى شناخته شده و در کشورهاى توسعه یافته نیز دین‌باورى را براى درمان سرگشتگی‌ها و بحران‏هاى روحى و روانى توصیه می‌کنند.[۱۱]

<

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.