پاورپوینت کامل عصمت به چه معنا است؟ و آیا غیر از امامان معصوم(ع)، افراد دیگری میتوانند دارای عصمت باشند؟ ۷۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل عصمت به چه معنا است؟ و آیا غیر از امامان معصوم(ع)، افراد دیگری میتوانند دارای عصمت باشند؟ ۷۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل عصمت به چه معنا است؟ و آیا غیر از امامان معصوم(ع)، افراد دیگری میتوانند دارای عصمت باشند؟ ۷۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل عصمت به چه معنا است؟ و آیا غیر از امامان معصوم(ع)، افراد دیگری میتوانند دارای عصمت باشند؟ ۷۰ اسلاید در PowerPoint :
پاسخ اجمالی
در فرهنگ عقاید، کسی که دارای مقام عصمت است، “معصوم” نامیده میشود. معصوم کسی است که به واسطهی لطف مخصوص خدا از هرگونه آلودگی به گناه و کارهای زشت و ناپسند امتناع میکند و از کوچکترین اشتباه، خطا و فراموشی به دور است. البته چنین حالتی، نه از روی جبر و بدون اختیار، بلکه توأم با امکان و اختیار توانمندی در انجام گناه و اشتباه است. آنچه باعث میشود که اختیار نسبت به انجام اشتباهات هرگز به ارتکاب خطا و گناهان نینجامد، وجود چندین عوامل در شخص معصوم است؛ مانند “علم حقیقی به واقعیت امور بد و نیک”، “تأیید و توفیق ویژه از سوی خدا” و “بهرهمندی از روح القدس”؛ روحی مقدس و مطهر که همراه همیشگی معصوم است.
غیر از پیامبران الاهی و چهارده معصومی که در اسلام معرفی شدهاند، شخص دیگری معصوم نیست؛ زیرا دلیلی وجود ندارد تا اثبات کند دیگران نیز از “روح القدس” برخوردارند.
البته توجه به این نکتهی بسیار مهم نیز لازم است که عدم عصمت شخصیتهای با عظمتی؛ مانند: حضرت اباالفضل، حضرت ابوطالب پدر امیرالمؤمنین(ع)، مادران مطهر و پاک معصومین، حضرت علی اکبر و …، به معنای گناهکار بودن آنان نیست، بلکه اینان فراتر از “عدالت” و پایینتر از عصمتاند.
اصولاً در فرهنگ ارزشیابی اسلام با سه واژه به ارزیابی شخصیت مثبت انسانها میپردازند:
- عدالت: داشتن حالت روحی پیشتازی در انجام واجبات و ترک گناهان.
در این رتبه، صرف عمل به واجب و ترک حرام کفایت میکند و اگر از گناه کبیره اجتناب گردید و بر گناهان صغیره اصراری نشود به “عدالت” منتهی میگردد.
- عظمت: فراتر از عدالت است و صاحب آن دارای روحی درخشنده و نورانی است و در زمرهی بندگان صالح خدا محسوب میگردد.
- عصمت: صاحب آن از کوچکترین اشتباه و خیال و توهم گناه و خطا به دور است. لازمه این مقام – بر اساس روایات متعدد – بهرهمندی از روح القدس است.
پاسخ تفصیلی
در فرهنگ ارزشیابی اسلام، با سه واژه به ارزیابی شخصیت مثبت انسانها میپردازند:
- عدالت: در اسلام کسی که روح خود را آنگونه تربیت کرده که در برابر گناهان و خطوط قرمز، پروا و خویشتنداری نموده و در مسابقهی تسلیم و طاعت، همواره پیشتاز است، را “عادل” میگویند. چنین فردی دامن از چرک گناه، پاک کرده و در معرفت و مراعات دستورات الاهی، ممتاز است. این مرتبه حداقل مقام نیکان است و خواست خداوند، تلاش همگان در نیل بدین درجه است.
راه رسیدن به این موقعیت، ترک گناهان کبیره و اصرار نورزیدن به گناهان صغیره است. اما لازم نیست که حتی فکر و خیال گناه هم نداشته باشد.
- عظمت: شخصی واجد عظمت است که فراتر از عدالت رفته و در زمرهی عبادالله صالحین و بندگان صد در صد پاک و پیراسته در آمده باشد. اینان روحی درخشنده و نورانی دارند که نه تنها در وادی گناه نیستند که از سایر آنچه کدورت روحی میآورد، پرهیز میکنند. از این عظمت با تعابیر گوناگونی؛ مانند “ورع”، “زهد”، “تالی تلو عصمت” (مرتبهی نزدیک عصمت) و «صلیب الایمان»[۱] و «نافذ البصیره» … یاد میشود.
نکتهی قابل ذکر اینکه مقام پایینتر از عصمت و بالاتر از عدالت، که ما از آن به عظمت تعبیر کردیم، عرض عریضی دارد. همانگونه که عصمت هم درجاتی دارد و انسان به هر مقدار که به خدا نزدیک گردد از ولایت تکوینی، برخوردار میشود و توان تصرف در کاینات را پیدا میکند؛ لذا است که همهی اولیای الاهی در یک رتبه بسر نمیبرند.
اما این بدان معنا نیست که هر کسی را یارای رسیدن و داشتن چنین مرتبهای باشد؛ زیرا آنچه محور و فاکتور سنجش در این حالت است، بهرهمندی از “نور” و دوری از “ظلمت” است. چه، این دو واژه در فرهنگ قرآن و اهلبیت(ع) منعکس کنندهی خوبها و خوبیها و حکایتگر بدها و بدیها در گسترهی معانی و مصادیق ناپیدا و تو در تویشان هستند.
از اینرو نام نهادن برخی به “عبد صالح” و “صاحب نور روح” و “بهرهمند از روح نورانی” در صلاحیت صاحب نور(خدا) و انوار محض پیامبران و ائمه معصومین(ع) است.
در نتیجه: مقام عظمت، فوق عدالت است؛ زیرا در عدالت، ترک گناه کبیره و عدم اصرار بر صغیره کافی است، اما عبادالله الصالحین از ورع و زهد بالایی برخوردارند که سراسر وجودشان را به نحو مطلق شایستهی لقب عبد صالح نموده است. شخص عظیم و جلیل، از نورانیت روحی خاصی برخوردار است؛ زیرا عقل کامل و روح بلندش وی را از هر چه ظلمات دارد به دور داشته و فقط بر محور اعمال و عبادات و صالحات گردش میکند.
این نورانیت مخصوص، محصول معرفت برتر، ایمان خالص، عمل صالح، طینت طاهر و در صدر همه، عنایت مخصوص ولی مطلق(خدا) و اولیای مطلق او (معصومین) است.
آن نور، تجسم تمام حقیقت افراد است. همچنانکه ظلمت نیز پشت پردهی واقعی برخی افراد میباشد.
عبادالله الصالحین با تمام خوبیها، واجد روح القدس نیستند و روح القدس روحی بزرگ و پاک است که فرشته نیست و همراه هیچیک از پیشینیان نبوده، مگر حضرت رسول الله(ص) و او است که امامان(ع) را پشتیبانی میکند.
جان کلام آنکه:
الف) هرچند برخی بسیار والایند، اما مرتبهای که دارند، به پای سایه برج ملکوتی “عصمت” هم نمیرسد. عصمت به اموری نیازمند و وابسته است که حد اعلای آن فقط در ۱۴ معصوم (که درود خدا بر ایشان) یافت میشود. چرا و چگونه؟ با ما در ادامهی گفتار همراه باشید تا بیابید.
ب) شخصیتهایی؛ مانند حضرت اباالفضل، حضرت معصومه، حضرت زینب(س)، حضرت رقیه، حضرت ابوطالب، حضرت خدیجه، حضرت فاطمه بنت اسد(مادر بزرگوار امیرالمؤمنین)، حضرت علی اکبر و معدود اشخاصی از این نمونه، معصوم نیستند، اما همگی در مقام “عظمت” که جایگاه اولیای مخصوص خدا است، جای دارند.
شواهد عظمت مقام آن بزرگواران
عصمت، از راه دلیل و ادعای شخص معصوم ثابت میشود و اولیای برگزیدهای که در مقام عظمتاند هرگز چنین ادعایی نکرده و دلیلی هم که شاهد وجود روح قدسی عصمت در آنان باشد، در دست نیست، اما دلایلی چند بر عظمت هر یک از آنان دلالت دارد که برخی از آنرا یاد مینماییم:
حضرت ابوطالب(ع)
در حدیث آمده است: شخصی – به منظور طعنه زدن به حضرت امیرمؤمنان على(ع) و لکهدار کردن پدر ایشان – در بین جمعیت(که در اثر تبلیغات سوء دشمنان حضرت، تصور میکردند جناب ابوطالب(ع) غیر مسلمان بود) از آنحضرت میپرسد: … آیا پدرت در آتش جهنم در عذاب الاهی است؟! آنحضرت فرمود: به خداوندی که محمد را به پیامبری برگزید سوگند که پدرم هر گنهکاری را شفاعت میکند و خداوند نیز شفاعت او را میپذیرد. آیا ابوطالب پدر من در آتش جهنم عذاب میشود، در حالیکه فرزندش علی، تقسیم کنندهی جهنم و نعمتهای بهشتی است؟ قسم به خدا که نور پدر من در روز قیامت نور بقیهی مردم را خاموش میکند به جز نور پنج تن را (۵ تن آل عبا)؛ زیرا نور پدرم از نور ما است و نور ما نیز دو هزار سال پیش از آفرینش آدم(ع) خلق شده است».[۲]
حضرت خدیجه(س)
رسول خدا(ص) چنین از معراج خود گزارش کردند که موقع بازگشت از سفر آسمانی معراج، به جبرئیل گفتم: آیا کار و حاجتی داری؟ گفت: خواسته ام آن است که “أن تقرأ علی خدیجه من الله و منی السلام”؛ از طرف خدا و من، بر خدیجه سلام برسان.[۳]
حضرت رسول اکرم(ص) در تفسیر آیهی ” إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهیمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَى الْعالَمینَ”؛ بیگمان که خداوند، آدم و نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر جهانیان برگزیده و انتخاب کرده است”، فرمود: “و (از دیگر برگزیدگان) علی، و حسن و حسین و حمزه و جعفر و فاطمه و خدیجهاند که بر عالمیان، سروری و گزیدگی دارند”.[۴] و معلوم است که سلام الاهی بر شخصی فرود میآید که سلم و تسلیم محض باشد.
حضرت فاطمه بنت أسد(مادر حضرت امیرالمؤمنین)
در روایت آمده است هنگام وفات فاطمه بنت أسد، رسول خدا(ص) اشک از دیده جاری کرد و سوگواری نمود. آنحضرت، پیکرش را در پیراهن مخصوص خود، کفن کرد و بر جنازهی فاطمه بنت اسد، نماز خواند و چهل تکبیر در نماز ایشان گفت و خود، پیکر را در قبر نهاد و آمادهی سفر آخرت کرد…”.[۵]
پیامبر(ص) در توصیف ایشان فرمود: او از بهترین مخلوقات خدا بود که پس از ابوطالب، نیکیها و خوبیهایی نسبت به من انجام میداد.[۶]
- سومین واژهای که در نظام ارزشگذاری اسلام، کاربرد ویژه دارد، “عصمت” است که به توضیح گذرای آن میپردازیم:
در فرهنگ عقاید، کسی که دارای عصمت است، را “معصوم” گویند. معصوم کسی است که به لطف خدا از هرگونه آلودگی به گناه و کارهای زشت و ناشایست و پلید امتناع کند، آنهم نه به گونهی جبری، بلکه در حالیکه توان انجام آنها را داشته باشد. نیز از هرگونه اشتباه و خطایی به دور است. امام صادق(ع) در این خصوص میفرماید: “الْمَعْصُومُ هُوَ الْمُمْتَنِعُ بِاللَّهِ مِنْ جَمِیعِ مَحَارِمِ اللَّهِ وَ قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى- وَ مَنْ یَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِیَ إِلى صِراطٍ مُسْتَقِیم”؛[۷] معصوم کسی است که توسط خدا از همهی گناهان حفظ میشود و خداوند در این باره فرمود: هر کس به حفظ الاهی بپیوندد، به یقین به راه راست هدایت شد.
گفتنی است که علم و عصمت رابطه نزدیکی با هم دارند. چندانکه منشأ اساسی عصمت، علم و معرفت است. انسان وقتی چیزی را به حقیقت و واقعیت درک کرد، دیگر به آثار و پیامدهای آن نیز واقف شده و خود به خود در ترک یا انجام آن، استوار خواهد ماند.
سر انحصار عصمت
چرا معصومین به چهارده نفر خاص، محدود شده و اشخاص دیگری معصوم نیستند؟
نکتهی اوّل
پاسخ را باید در نقش تعیین کنندهی اراده، حکمت و تقدیر خدا دانست. اینگونه که چنین گزینشی ارتباط کامل به خواست خدا و مصحلت الاهی دارد. اما این خواست و تقدیر، مبتنی بر حکمت و علتی است. آنچه از مجموع متون دینی به دست میآید آن است که وجود و حیات آدمی انحصار به این چند سال حیات مادی دنیایی نداشته و خلقت روح، بسی پیشتر از آفرینش جسم است؛ از اینرو تصمیمگیریها و انعکاسهای گذشتهی ما و نیز علم خدا به آینده هر یک از انسانها و اینکه کدام یک رهرواند و کدام رهزن! دست به دست هم داده و موجبات استحقاق نیل به برخی شرافتها و امتیازات؛ از جمله عصمت، علم، نبوت، امامت، وحی را فراهم ساخته است. جهت دریافت توضیحی فراتر و درخور، به این قسمت از متن دعای ندبه توجه فرمایید:
“اللهم لک الحمد علی ماجری به قضائک فی اولیائک…؛ خداوندا تو دربارهی اولیا و برگزیدگانت، تصمیم و ارادهای کردهای که ما در برابر آن خاشعانه، به ستایش و تسلیم میپردازیم. اولیای تو کسانی هستند که آنان را برای خودت و دین خودت، خالصشان گردانیدی. نشانهی این گزینش و برتری بخشیدن، آن است که نعمتهای ماندگار و با ارزشت که حد و مرزی ندارند و هرگز به کاهش و نیستی نمیگرایند را برایشان اختیار کردی. اما چنین برخورداری و بهرهمندی، ریشه در این علت دارد که تو با آنان(در عوالم پیشین) شرط کردی که در جای جای درجات این سرای سوختهی دنیا، زهدگرا بوده و در برابر ارزشها و درخششهای آن، چشم پوشی کنند. آنگاه آنان چنین شرطی را پذیرفتند و تو نیز میدانستی که مرد وفایند، در نتیجه قبولشان کردی و در نزد خود مقرب ساختی و (در ادامه) ذکر علیّ خود و ثنای جلی و فراگیرت را بر آنان عرضه کردی (تا آنجا که) ملائکهات را بر آنان نازل ساخته و با کرامت برخورداری از وحی، گرامیشان داشتی و از سفرهی علم مخصوص به خودت، به اینان بخشیدی و چنین کسانی را راهی به سوی خودت و وسیلهای به بهشت قرار دادی…”.
با تدبر در فرازهای این دعا شریف، مییابیم که انسانها در عوالم پیشین، صحنهای از امتحان را فرارویشان مشاهده کردند که بر اساس آن، مسابقه قدر خود نیکو دانستن و عظمت خود و ارتباط با خدا را به دنیا نفروختن به همگان عرضه شد، اما در این میان فقط اندکی پذیرای آن شده و شرط توجه و التزام به چنین آزمونی را مراعات کردند و چون خداوند هم میدانست که فقط ایناناند که بر سر عهد خویش،
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 