پاورپوینت کامل درس هفتم هدیه های آسمان چهارم درس نماز در کوهستان

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل درس هفتم هدیه های آسمان چهارم درس نماز در کوهستان دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل درس هفتم هدیه های آسمان چهارم درس نماز در کوهستان،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل درس هفتم هدیه های آسمان چهارم درس نماز در کوهستان :

دانلود پاورپوینت درس هفتم هدیه های آسمان چهارم دبستان مطابق با آخرین تغییرات

پاورپوینت درس هفتم هدیه های آسمان چهارم پاورپوینت درس نماز در کوهستان هدیه های آسمان چهارم دبستان نماز در کوهستان

** متن پاورپوینت دقیقا مثل کتاب درسی هست و هیچ گونه اضافه و کسری نشده است **

این پاورپوینت بصورت کاملا انحصاری در سایت کلاس درسی درست شده .

• برای ساخت این پاورپوینت ۲۲ اسلایدی به طور متوسط ۱۰ ساعت زمان صرف تهیه و آماده سازی محصول و انتشار آن در سایت شده است. شما می توانید با صرف هزینه اندک از این زمان به نحو احسن استفاده کنید.

• مشخصات فایل :
• دارای فایل راهنما
• محصول دیجیتالی
• تعداد اسلاید: ۲۲
• نوع فایل : پاورپوینت PPTX قابل ویرایش
• کیفیت عالی با تصاویر مربوطه دارای انیمیشن و افکت های متنوع
• قابلیت ویرایش فایل و اضافه کردن مشخصات را دارد
• حجم فایل : ۷۶۸ کیلو بایت

هوا هنوز تاریک بود. من، پدر، دایی احمد و پسر دایی ام، حامد ، پای کوه ایستاده بودیم.
نسیم بهاری می وزید و هوا بسیار دلپذیر بود.
کم کم بالا رفتیم؛ هر چه بالاتر می رفتیم، شیب کوه تندتر و راه رفتن سخت تر می شد امّا در عوض، نسیم بیشتری به صورتمان می خورد و هوا با صفاتر می شد.
هوا تاریک و روشن شده بود و ما تا دامنه ی کوه بالا آمده بودیم. چند لحظه نشستیم تا استراحت کنیم.
حامد گفت: «راستی … قرار است کجا نماز بخوانیم؟ » دایی با تعجّب پرسید: «مگر نماز صبح را در خانه نخوانده ای؟ »
حامد گفت: «نه! فکر می کردم روی کوه نماز می خوانیم! »
پدرم گفت: «تا آفتاب طلوع نکرده است، نمازت را همین جا بخوان! »