فایل ورد کامل تحقیق وفای به عهد، معنا و مفهوم و اقسام آن ۶۱ صفحه در word


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

 فایل ورد کامل تحقیق وفای به عهد، معنا و مفهوم و اقسام آن ۶۱ صفحه در word دارای ۶۱ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

لطفا نگران مطالب داخل فایل نباشید، مطالب داخل صفحات بسیار عالی و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

فایل ورد فایل ورد کامل تحقیق وفای به عهد، معنا و مفهوم و اقسام آن ۶۱ صفحه در word  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی فایل ورد کامل تحقیق وفای به عهد، معنا و مفهوم و اقسام آن ۶۱ صفحه در word،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن فایل ورد کامل تحقیق وفای به عهد، معنا و مفهوم و اقسام آن ۶۱ صفحه در word :

بخشی از فهرست مطالب فایل ورد کامل تحقیق وفای به عهد، معنا و مفهوم و اقسام آن ۶۱ صفحه در word

فصل اول    
معنا و مفهوم وفای به عهد    
۱-۱ معنا و مفهوم وفای به عهد    
۱-۱-۱ معنای لغوی وفا    
۱-۱-۲ معنای اصطلاحی وفا    
۱-۱-۳  معنای عهد    
۱-۱-۳-۱  معنای لغوی عهد    
۱-۱-۳-۲ معنای اصطلاحی عهد    
۱- ۲ واژه‌های مرادف و مخالف وفای به عهد    
۱- ۲-۱ واژه‌های مرادف وفای به عهد    
۱- ۲-۱-۱ میثاق    
۱- ۲-۱-۲ وعد    
۱- ۲-۱-۳ عقد    
۱-۲-۱-۴ إصر    
۱-۲-۱-۵ حلف    
۱-۲-۱-۶ نحب    
۱-۲-۲ واژه‌های مخالف وفای به عهد    
۱- ۵-۲-۱ نقض عهد    
۱- ۲-۲-۲ نَکث عهد    
۱-۲-۲-۳ نَبذ عهد    
۱- ۲-۲-۴ غدر    
۱-۲-۲-۵  غَزْل عهد    
۱- ۲-۲-۶ خلف وعده    
۱-۳ اهمیت وفای به عهد و ارزش وفاداری در اسلام    
فصل دوم    
اقسام وفای به عهد    
۲-۱ عناصر عهد    
۲-۱-۱ عهد بما هو عهد    
۲-۱-۱-۱ به صورت کتبی    
۲-۱-۱-۲ به صورت شفاهی    
۲-۱-۲ متعلق عهد    
۲-۱-۲-۱ به صورت قول    
۲-۱-۲-۲ به صورت فعل    
۲-۱-۳ متعهِّد و متعهَّد    
۲-۲ اقسام عهد    
۲-۲-۱ عهد خداوند با انسان    
۲-۲-۱-۱ عهد خداوند با انسانهای عادی(عموم انسانها)    
ب)    
۲-۲-۱-۲ عهد خداوند با انبیاء و اولیاء    
۲-۲-۲ عهد انسان    
۲-۲-۲-۱ عهد انسان با خدا    
الف) قسم    
ب) نذر    
۲-۲-۲-۲  عهد انسان با انسان    
۲-۲-۲-۲-۱ پیمانهای اقتصادی    
۲-۲-۲-۲-۲ پیمانهای سیاسی    
۲-۲-۲-۲-۳ پیمان‌های نظامی    
۲-۲-۲-۲-۴ پیمانهای اجتماعی    
۲-۲-۲-۳  عهد انسان با خود    
۲-۳ مراتب وفا    
فهرست منابع و مآخذ    

بخشی از منابع و مراجع فایل ورد کامل تحقیق وفای به عهد، معنا و مفهوم و اقسام آن ۶۱ صفحه در word

قرآن مجید

الف) منابع فارسی

دهخدا، علی اکبر. لغت نامه­ دهخدا. ج۱۱، ۱۴، ۱۵ دکتر محمد معین و دکتر سید جعفر شهیدی، تهران: موسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، چاپ دوم، (۱۳۷۷ش)

راغب اصفهانی، حسین بن محمد. مفردات الفاظ قرآن. حسین خداپرست، قم: نشر نوید اسلام، چاپ دوم، (۱۳۸۹ش)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ. ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن. ج۲، ۴، سیدغلامرضا خسروی حسینی، تهران: مرتضوی، چاپ دوم، (۱۳۷۴ش)

.نراقی، مهدی بن ابی­ذر. معراج السعاده. تهران: انتشارات دهقان، چاپ هفتم، (۱۳۸۷ش)

نراقی، ملا احمد. معراج السعاده. قم: انتشارات قائم آل محمد (ع)، چاپ هفتم، (۱۳۸۱ش)

نراقی، مهدی بن ابی­ذر. جامع السعادات (ترجمه ی متن کامل جامع السعادات). ج ۱، ۲، کریم فیضی، انتشارات قائم آل محمد، (۱۳۹۰ش)

ــــــــــــــــــــــــــــــ. جامع السعادات. ج۳، سید جلال الدین مجتبوی، تهران: انتشارات حکمت، چاپ اول، (۱۳۶۴ش)

. هاشمی رفسنجانی، اکبر و جمعی از محققان. تفسیر راهنما. ج ۲، ج۲،۱۴، قم: مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، حوزه­ی علمیه‌ی قم، چاپ دوم، (۱۳۷۶ش)

قرائتی، محسن. تفسیر نور. ج۱، ۵، ۶ تهران: مرکز فرهنگی درس­هایی از قرآن، چاپ یازدهم، (۱۳۸۳ش)

آیت ا; مکارم شیرازی، ناصر. تفسیرنمونه. ج ۱۷، ۲۲ و ۱۴تهران: دارالکتب الاسلامیه، چاپ اول، ( ۱۳۷۴ش)

اصفهانی، حسین بن محمد راغب. مفردات الفاظ قرآن. حسین خداپرست، قم: دفتر نشر اسلام، چاپ اول، (۱۳۸۷ش)

طباطبایی، علامه محمد حسین . نهایه الحکمه. قم: مؤسسه نشر اسلام، (۱۳۶۲ش)

امامی، عبدالنبی. فرهنگ قرآن، تبیین اصطلاحات قرآن از منظر تفاسیر و روایات]اخلاق حمیده[. ج۳، قم: مطبوعات دینی، چاپ اول، (۱۳۸۸ش)

عمید، حسن. فرهنگ عمید. تهران: انتشارات امیر کبیر، چاپ هشتم، (۱۳۷۱ش)

عبدوس، محمدتقی؛ محمدی اشتهاردی، محمد. بیست و پنج اصل از اصول اخلاقی امامان (ع). قم: دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، (۱۳۷۴ش)

بستانی، فؤاد افرام. فرهنگ ابجدى. ج۱، تهران: انتشارات اسلامی، چاپ دوم، (۱۳۷۵ش)

معنا و مفهوم وفای به عهد

وفا از عالی­ترین فضائل اخلاقی و نشانه پاکی سرشت و سلامتی طبع است. اسلام نسبت به وفا و وفاداری اهمیت کم نظیری قائل شده است. وفا عـامل اطمینان مردم به همدیگر است زیرا هیچ اجتماعی بدون آن، سر و سامان نخواهد یافت

۱-۱-۱ معنای لغوی وفا

وفاء از ریشه «وفی» و به معنای چیزی را به تمام کردن و کمال رساندن است.[۱]راغب اصفهانی ذیل این واژه می­نویسد: واژه­ی «وَفی» هنگامی به کار می­رود که شیء به نهایت کمال خود برسد. بنابراین وقتی گفته می­شود: «وَفی بِعَهدِهِ» یا «أوفی بَعَهدِهِ» یعنی عهد و پیمانش را به کمال رساند و آن را بی کم و کاست انجام داد.[۲]

۱-۱-۲ معنای اصطلاحی وفا

«وفا» در اصطلاح به معنای به جا آوردن وعده و به سر بردن دوستی و عهد و پیمان آمده و ضد غدر به کار رفته است که به معنای ترک است.[۳] در جای دیگر وفا به انجام اعمالی آمده است که انسان تعهد کرده باشد.[۴]

از این تعاریف چنین برمی­آید که وفا بیشتر همراه با قید عهد و پیمان ذکر می­شود و هنگامی که گفته می­شود یک انسان وفادار است منظور کسی است که در نگاهداشت پیمان، پابرجا و استوار است و منظور از وفاداری صاحب وفا بودن است که از مصادیق آن می­توان وفاداری در دوستی و زناشویی و خدمت به مردم را  برشمرد. وفا کردن نیز به معنای  به جا آوردن وعده و عهد است[۵] که این واژه­ها از مشتقات واژه­ی وفا می­باشند

مرحوم نراقی واژه­ی وفا را از جنبه­ی روابط با مردم (با ذکر اصطلاح «دوستی با برادران») و به این واژه نه با نگاه اخلاق بلکه از منظر دین نگاه می­کند؛ بدین معنا که اگر در دوستی با مردم وفادار هستیم صرفاً بدین خاطر است که در راه خدا این پایبندی محقق می­شود. در تعریف ایشان اشاره­ای به کلی بودن این واژه نداشته است، اینکه ممکن است انسان نسبت به مردم، خود و یا خداوند عهدی ببندد و خود را مقید به وفای آن بداند. وی در جامع السعادات بیان می­کند که وفا دوستی تام نسبت به برادران در راه خدا و وفای نسبت به آن‌هاست و آن را در مقابل جفا آورده است.[۶]

امام محمد غزالی از دیگر علمای بزرگ اخلاق نیز  لفظ وفا و وفاداری را نسبت به دوستان به کار می‌برد و شرایطی برای«وفای دوست» ذکر می­کند ازجمله: به متعلقین دوست شفقت کند، دشمن دوست خود را دشمن خود بداند، پس از مرگ دوستان خود از اهل و فرزندان و دوستان او غافل نشود، اگر به مقامی و حشمتی و ولایتی برسد بر دوستان تکبر نورزد .[۷]

در کل می­توان نتیجه گرفت که وفا آن است که انسان خود را از لحاظ اخلاقی ملزم به انجام عهد و پیمان و وعده­ها و واجباتی که بر او هستند، بداند. عهد و پیمان­هایی که با خدا یا مردم و حتی خویشتن بسته است به انجام برساند و در وعده­هایی که به خدا، مردم و خویشتن داده است غدر و خیانت ننماید.[۸] در قرآن کریم این واژه همراه با مشتقاتش در شصت و شش مورد در ضمن شصت و پنج آیه­ی قرآن کریم ذکر شده است

۱-۱-۳  معنای عهد

واژه‌ی «عهد» نیز دارای معانی و تعاریف گوناگونی است که از آن جمله می‌توان به موارد زیر اشاره کرد

۱-۱-۳-۱  معنای لغوی عهد

این واژه در لغت به معنای اندرز، وصیت، پیمان نمودن با کسی، پیمان بستن و شرط نمودن و حفظ کردن و رعایت نمودن چیزی در حالت­های مختلف» آمده است.[۹]در جای دیگر این واژه به  معنای «وفادارى، تضمین و پشتوانه،آرامش خاطر، سفارش، پیمان، سوگند» آمده است.[۱۰]

راغب در مفردات عهد را نگهداری یک چیز و رعایت آن در همه حال آورده است.[۱۱]خلیل بن احمد نیز عهد را به «وصیت» و «پیمان» معنا نموده است[۱۲] و در لسان العرب «میثاق» و «سوگند» را برای معنای این واژه برگزیده­اند.[۱۳]در جای دیگر نیز از عهد به معنای«اعتراف» و «ضمانت» یاد شده است.[۱۴]

۱-۱-۳-۲ معنای اصطلاحی عهد

اصل «عهد» نگهداری و مراقبت و مراعات دائم و پیگیری است که از شخص در مورد چیزی به عمل آید و پیمان را از آن جهت عهد می­گویند که لازم المراعات است و اگر به معنی امر و توصیه و غیره می­آید از جهت لزوم حفظ آن­هاست.[۱۵] مثلاً در آیه­ی«وَعَهِدْنا إِلى‏ إِبْراهِیمَ وَ إِسْماعِیلَ أَنْ طَهِّرا بَیْتِیَ ;»[۱۶]کلمه «عَهِدنا» به معنی «دستور دادیم و امر کردیم» است ولی چون دستور اکید و لازم المراعات است لذا با تعبیر عَهِدنا آورده شده است. همچنین در آیه‌ی«أَلَمْ‏ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یا بَنِی آدَمَ أَفلا تَعْبُدُواالشَّیْطانَ‏»[۱۷] واژه­ی عهد به معنی توصیه­ی لازم الحفظ است

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان از مجمع‌البیان انتقاد نموده و نوشته است:  «صاحب مجمع‌البیان مقصود از عهد را  وفای به آن می­داند همچنان که گفته می­شود «فلانی عهد ندارد» مقصود این است که به عهد خود وفا نمی­کند» این بدین معناست که این واژه را می‌توان به جای وفا بکار برد که تعریفی اشتباه است.[۱۸]

در قرآن کریم واژه­ی عهد و مشتقاتش چهل و پنج مرتبه به صورت­های گوناگون (امری– توصیفی و غیره) در هفت موضوع آمده است: الف) امانت (بقره/ ۱۲۴)؛ ب) پیمان ( بقره /۸۰ )؛ ج) دستور و امر (طه / ۱۱۵)، (نحل / ۹۱) و (بقره / ۴۰)؛ د) سوگند (نحل /۹۱ )؛  ه‍)توحید و موحد بودن (مریم / ۷۸ )؛ و) امانت‌داری (اعراف / ۱۰۲)؛  ز) اندرز کردن ( یس / ۶۰ ).[۱۹]

باید گفت که در کتب لغت منظور از وفای به عهد «به سر بردن عهد و پیمان و نشکستن آن»[۲۰] و «پایبندی به عهد و به پایان رسانیدن آن»[۲۱]  ذکر شده است. واژه­ی «وفاء عهد» عربی است. هرچند در زبان عربی واژه­های مختلفی هم معنی با  وفاء عهد آمده است از جمله اصطلاحات قَضَا [قضی‏] العَهْدَ (عهدراوفاکرد) و خَفْر بِالْعَهْدِ (به عهد و پیمان وفا کرد)[۲۲] اما بیش‌ترین کاربرد در زبان عربی نیز همین اصطلاح «وفاء عهد» است که در قرآن کریم نمونه­های زیادی از این اصطلاح را شاهدیم. در زبان انگلیسی نیز از این اصطلاح بیشتر «keeping Promise»  به معنی وفای به عهد  و «loyalty» و  به معنی وفاداری و همچنین به معنی پایبندی و استمرار بر وفا یاد می‌شود. [۲۳]

در نهایت می­توان گفت که وفای به عهد بدین معناست که عهد بدون کم و کاست و مطابق وعده انجام شود. به عبارتی دیگر «عهد» به هر معنایی که باشد و باهر طرفی که منعقد گردد (خواه با خداوند، خواه با خلق و خواه با خویشتن)، وفای به آن، عبارت است از اینکه به طور کامل رعایت و اجرا گردد و نهایت اهتمام در حفظ و پایداری آن صورت گیرد

نقطه­ی مقابل وفای عهد، نفاق و خیانت و غدر و مکر  و نیرنگ است که دلالت بر پیمان و عهدشکنی دارد که همان ترک عهد و فریب است

۱- ۲ واژه‌های مرادف و مخالف وفای به عهد

۱- ۲-۱ واژه‌های مرادف وفای به عهد

۱- ۲-۱-۱. میثاق

سعادت افراد و ملت‌ها بستگی به درجه­ی اعتماد در گفتار و کردار و وعده­ها و پیمان­ها دارد و اعتماد در هر جامعه عبارت از وثوق و اطمینان و امنیت آن جامعه است. چنان­که در لغت وقتی گفته می­شود «وثق بهِ» یعنی به او  اطمینان و آرامش قلب دارد. معنای لفظ «مَوثِق» همان امانت‌داری است که بر آن پیمان مؤکّد نیز اطلاق می­گردد مانند لفظ میثاق.[۲۴]

میثاق در لغت به معنای بستن و محکم ساختن است و وثاق طناب و ریسمانی است که با آن اسیران جنگی، حیوانات یا بار را با آن می‌بندند و محکم می­کنند[۲۵] و از آن جا که عهد، یک گره ارتباطی میان دو سوی پیمان است و طرفین را به وعده یکدیگر مطمئن می­سازد، آن را میثاق می­نامند. از واژه میثاق، مفهوم استحکام و اعتماد استفاده می­شود و لذا میثاق، عبارت است از عهد و پیمانی که با سوگند یا تعهد مستحکم می­گردد. دهخدا واژه­های عهد و پیمان و میثاق و عقد و قرارداد و بند و معاهده و شرط و قول و قرار را در ذیل و هم معنای واژه‌ی میثاق ذکر کرده است.[۲۶] برخی «وثیق» را به معنی «محکم» و «وثیقه در کار» را به معنای إحکام آن امر یا گرفتن اعتماد (چیزی که مورد اعتماد و اطمینان گردد)، دانسته و بیان کرده­اند که «میثاق» گرفته شده از «مُواثَقَه» و «مُعاهَدَه» ، به معنای عهد و پیمان بستن است.[۲۷]

راغب نیز معتقد است «میثاق» به عهد و پیمانی گفته می­­شود که با سوگند و عهد تاکید شده است. [۲۸]بنابراین «میثاق» نیز از اصطلاحات قرآنی عهد و پیمان شمرده می­شود. آن هم عهد و پیمانی محکم که موجب اعتماد و آرامش خاطر دو طرف عهد و پیمان می­شود و نقض و زیر پا نهادن آن، بسیار دور از انتظار و توقع است. این واژه در قرآن کریم نیز به معنای عهدی  به کار رفته است که وفای به آن لازم است. واژه میثاق  به همراه مشتقاتش سی و نه مرتبه در سی و هفت آیه قرآن استعمال شده است

نکته: فرق بین میثاق و عهد

فرق بین میثاق و عهد آن است که میثاقی که همراه با تأکید باشد همان عهد است و نیز گفته‌اند که عهد دو طرفی است و مابین دو نفر است و میثاق یک طرفی است.[۲۹]

۱- ۲-۱-۲ وعد

“وعد” در لغت به معنی عهد است[۳۰] و در اصطلاح عبارت است از تعهّد کردن به انجام اَمری، خواه آن امر خیر باشد یا شر، و اختصاص پیدا کردن به یکى از آن­ها به واسطه­ی قرینه معیّن مى‏شود.[۳۱] در کتاب «التحقیق» در توضیح این واژه آمده است: « اصل این ماده، به معنای تعهد بر کاری می­باشد و این تعهد (عهد سپاری) اعم است از این­که در کار خوبی صورت گیرد ویا در امر بد و ناپسندی؛ و این معنا در تمام مشتقات این کلمه (اعم از مجرد و مزید) محفوظ است.»[۳۲]  قرآن کریم وقتی به صفت برجسته­ی حضرت اسماعیل می­پردازد  او را «صادق الوعد» خوانده و می­فرماید: «واذکر فی الکتاب اسمعیل انه کان صادق الوعد وکان رسولاً نبیاً؛ و یادکن در قرآن قصه اسماعیل را به درستی که راست وعده و فرستاده‌ی خداوند به خلق وخرد دهنده بود».[۳۳]

[۱]. سید على اکبر قریشی بنایى، قاموس قرآن، چاپ ششم، (تهران : دارالکتب الاسلامیه،  ۱۴۱۲ق)،  ج‏۷ ، ص۲۳۰ و  ۲۳۱؛ عبدالنبی امامی، فرهنگ قرآن؛ تبیین اصطلاحات قرآن از منظر تفاسیر و روایات [اخلاق حمیده]، چاپ اول، (قم: مطبوعات دینی، ۱۳۸۸)، ج۳، ص ۷۲۸

[۲]. حسین بن محمد راغب اصفهانی، مفردات الفاظ قرآن، (مترجم: حسین خداپرست)، چاپ اول، (قم: دفتر نشر اسلام، ۱۳۸۷) ذیل واژه

[۳]. علی اکبر دهخدا، لغت نامه­ دهخدا، (به کوشش دکتر محمد معین و دکتر سید جعفر شهیدی)،چاپ دوم، ( تهران:  موسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، ۱۳۷۷)، ج ۱۵ ، ص ۲۳۲۱۸ ؛  حسن عمید، فرهنگ عمید، چاپ هشتم، (تهران: امیر کبیر ، ۱۳۷۱)، ذیل واژه؛  عبدالنبی امامی، همان، ص ۷۲۷

[۴]. سید جعفر سجادی، فرهنگ اصطلاحات وتعبیرات عرفانی، چاپ هشتم، (تهران: طهوری،  ۱۳۸۶)، ص ۷۸۸

[۵]. علی اکبر دهخدا، همان، ص ۲۳۲۱۸

[۶]. مهدی بن ابی ذر  نراقی، جامع السعادات، (مترجم: سید جلال الدین مجتبوی)،  (تهران: حکمت، ۱۳۶۴ )، ج سوم، ص ۱۸۸

[۷] ابوحامد امام محمد غزالی طوسی، کیمیای سعادت، (به کوشش حسین خدیوجم)، چاپ دهم، (تهران: علمی و فرهنگی، ۱۳۸۲)، ج اول، ص ۴۱۲– ۴۱۱

[۸].  غنیم وجدی؛ محمدعلی سادات، جلوه­هایی از اخلاق مؤمنان، (مترجم: خالد ایوبی نیا)، چاپ اول، (سنندج: آراس،۱۳۹۰ )،  ، صص ۱۴۶ و ۱۴۷

[۹]. علی اکبر دهخدا، همان، ج ۱۱، صص۱۶۴۵۰ و ۱۶۴۵۱

[۱۰]. فؤادافرام بستانی، فرهنگ ابجدى، چاپ دوم، (تهران: اسلامی ۱۳۷۵ش)، ج ۱، ص۶۲۸

[۱۱]. راغب اصفهانی، همان، ذیل واژه­ «عهد»

[۱۲]. خلیل بن احمد فراهیدی، العین، (محقق: مهدی مخزومی و ابراهیم سائری)، چاپ دوم، (بی جا، مؤسسه دارالهجره، ۱۴۰۹)، ج ۱، ص۱۰۲

[۱۳]. محمدبن مکرم إبن منظور، لسان العرب، (قم، نشر ادب الحوزه، ۱۴۰۵)، ج ۳، صص ۳۱۱ – ۳۱۵

[۱۴]. فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، (محقق: احمد حسینی)، چاپ دوم، (تهران، مرتضوی، ۱۳۶۲)، ج۳، صص ۱۱۵ – ۱۱۷

[۱۵]. سید علی اکبر قریشی بنایی، قاموس قرآن، چاپ شانزدهم، (تهران: دارالکتب الاسلامیه،۱۳۸۷)، ج ۵، ص ۵۹

[۱۶]. بقره / ۱۲۵

[۱۷]. یس / ۶۰

[۱۸]. سید محمد باقر موسوی همدانی، ترجمه تفسیر المیزان، (قم: بنیاد علمی و فکری علامه طباطبایی با همکاری مرکز نشر فرهنگی رجاء، ۱۳۶۳)، ج ۸، ص ۲۲۹

[۱۹].حسین بن محمد دامغانی،  قاموس قرآن، (مترجم: کریم عزیزی نقش)، (تهران: بنیاد علوم اسلامی، سال ۱۳۶۱)، ص ۱۱۴

[۲۰]. علی اکبر قرشى بنایى، قاموس قرآن، چاپ ششم، (تهران: دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۱). ج‏۷ ، ص۲۳۰و ۲۳۱

[۲۱]. راغب اصفهانی، همان، ص ۸۳۰

[۲۲]. فؤادافرام بستانی، فرهنگ ابجدى، چاپ دوم، (تهران: اسلامی، ۱۳۷۵)، صص۶۹۸ و ۳۶۹

[۲۳] . Dictionary, Oxford English. “Oxford: Oxford University Press.” (1989)

[۲۴]. محمد حسین جلالی و دیگران، آداب معاشرت در اسلام ترجمه­ی شرح الاأربعین نبویه، (محقق: جواد بیات و محمدجوادآذربایجانی)، چاپ اول، (تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۲)، ص ۱۵۲

[۲۵]. سید محمود طالقانی، پرتوی از قرآن، چاپ سوم، (تهران، شرکت سهامی انتشار، ۱۳۷۰)، ج ۱، ص۱۰۲

[۲۶]. علی اکبر دهخدا، همان، ج ۱۴، ص ۲۱۹۵۲

[۲۷]. احمد فراهیدی، همان، ج ۵، ص ۲۰۲

[۲۸]. راغب اصفهانی، همان، ص ۵۱۲

[۲۹]. علی اکبر دهخدا، همان، ج ۱۱،  صص۱۶۴۵۰ و ۱۶۴۵۱

[۳۰]. علی اکبر قریشی، قاموس قرآن، چاپ ششم، (تهران: دار الکتب الإسلامیه، ۱۳۷۱ش)، ج‏۷، ص ۲۲۷

[۳۱]. حسن مصطفوی، تفسیر روشن، چاپ اول، (تهران، مرکز نشر کتاب ، ۱۳۸۰) ج‏۳، ص ۲۱۹

[۳۲]. حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ( بی جا، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی،۱۳۷۱)، ج۱۳، ص۱۴۳

[۳۳]. مریم / ۵۴

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.