فایل ورد کامل عروسکهای تک فریم تئاتر ۱۷۰ صفحه در word
توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد
فایل ورد کامل عروسکهای تک فریم تئاتر ۱۷۰ صفحه در word دارای ۱۷۰ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
لطفا نگران مطالب داخل فایل نباشید، مطالب داخل صفحات بسیار عالی و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
فایل ورد فایل ورد کامل عروسکهای تک فریم تئاتر ۱۷۰ صفحه در word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی فایل ورد کامل عروسکهای تک فریم تئاتر ۱۷۰ صفحه در word،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن فایل ورد کامل عروسکهای تک فریم تئاتر ۱۷۰ صفحه در word :
عروسکهای تک فریم (تئاتر)
فایل ورد کامل عروسکهای تک فریم تئاتر ۱۷۰ صفحه در word
فهرست
پیشگفتار
مقدمه
فصل ۱
بخش ۱: عروسک و تاریخچه آن
بخش ۲: ویژگیهای عروسکهای نمایشی
بخش ۳: ویژگیهای عروسکهای سینمایی و تصویری
بخش ۴: ویژگیهای عروسکهای تکفریم
فصل ۲
بخش ۱: روشهای متحرکسازی سوژههای مختلف
بخش ۲: جان بخشی اشیا و اجسام دوبعدی
بخش ۳: جان بخشی اشیا و اجسام سه بعدی
بخش ۴: تلفیق فیلمهای تک فریم و زنده
فصل ۳:
بخش ۱: جذب لیزو
بخش ۲: نیروی انسانی و تقسیم کار
ماخره
ضمیمه
فایل ورد کامل عروسکهای تک فریم تئاتر ۱۷۰ صفحه در word
فهرست عکس
فایل ورد کامل عروسکهای تک فریم تئاتر ۱۷۰ صفحه در word
فهرست منابع
گزارش کار عملی
پیشگفتار
اولین نمودهای آفرینش هنری در سپیده دم تمدن انسانی و با اولین گامهای بشر ابتدایی بنیان گرفت، برخی هم اعتقاد داشتند که ماهیت زیستی و روانی انسان هنر را بوجود آورده است و هنرها فعالیتی است که زیبایی را نمودار میسازد، هنر کوششی است برای آفرینش صُوَرِ لذتبخش. این صًوَرْ حس زیبایی ما را ارضا میکند و حس زیبایی زمانی ازضا میشود که ما نوعی وحدت و هماهنگی از روابط حسی و درکی در درون خود بوجود آوریم.
آنچه زیباس موزون و متناسب است و برعکس آنچه موزون و متناسب است زیباست، قانون و مقصد هر هنر چیزی بجز زیبایی نیست.
هنر صرفاً لذت نیست بلکه وسیله ارتباط انسانهاست. و هنر فعالیتی است انسانی؛ شامل اینکه یک فرد آگاهانه است به خلق اثری احساسی میزند که دیگران نیز از آن احساسات متاثر گردند و آنرا تجربه کنند.
و خیلی مختصر میتوان گفت... هنر عبارتست از تجملی احساسات، معنویات، تمنیات و روحیات درونی بصورت یک اثر برونی با شرط وجود هماهنگی بین عناصر تشکیل دهنده آن اثر...
خوب باید بگم که درباره هنر خیلی چیزهای بهتری میتوان گفت: تعاریفی بس زیباتر و بهتر
ولی خوب در کل نمیخواهم صفحات را با گزافهگوییهای بس مورد هدر و وقت خواننده را تلف کنم.
به نظر خودم باید در این قسمت بنابر عُرف درباره خودم چیزی بنویسم!
سالها قبل در دوران دبیرستان به علت جوانی و از سِرْلج و لجبازی با خانواده و بخصوص مادرم رشته هنر را در هنرستان انتخاب کردم با اینکه هم از نظر هدیت تحصیلی و هم از نظر نمرات هنر در آخرین انتخاب از نظر آموزش و پرورش، مشاور مدرسه و خودم بود ولی باز من آن را انتخاب کردم.
در خانواده ما همگی افراد تحصیلکرده و دارای تحصیلات، آکادمی بسیار بالایی بودند، از پزشک و مهندس گرفته تا وکیل و ارتشی و غیره.
عُرف خانوادگی حکم میکرد که من در یکی از دو رشته ریاضی فیزیک و یا علوم تجربی شرکت کرده و در آخر سر از یکی از رشتههای مهندسی پاتوپتنکس در آورم ولی شخصه من به علت علاقهای که به وکالت داشتم و جو خانوادگی قبول نمیکرد که من در رشته انسانی درس بخوانم پس از سر جنگ و لج و لجبازی با خانوادهام رشته هنر را برگزیدم و راهی هنرستان شدم!
در آنجا سریعاص مشغول شدم، باطناً از کارم ناراضی ولی خودم را بشخصه خوشحال و راضی نشان میدادم!
بعد از اندک زمانی علاقهمند شدم و میتوان گفت که در آن غرق شدم و صریحاً میتوان گفت که یک نوع ادای دین به هنر و بخصوص به هنر ایرانی پیدا کردم! با آنکه در هنرستان گرافیک خواندم و دستی برقضا کارهای من نمیگویم عالی بود ولی بد هم نبود در سال اولی که در کنکور دانشگاه مخصوص هنرستانیها شرکت کردم هم موسیقی و هم گرافیک قبول شدم و مقارن با خواندن پیش دانشگاهی از هر کدام یکی یک ترم خواندم که در کنکور سراسری شرکت کردم در روزی که کارنامه کنکور را باید میگرفتم در باجهایی که من کارنامهام را گرفتم من تنها خود قبول بودم در پوست خود نمیگنجیدم بعد از انتخاب رشته و تحویل برگه انتخاب رشته تا تاریخ جواب در دلهره بسر میبردم!
جواب قبولیام را روزی گرفتم که برای تشییع جنازه یکی از عموهایم به بهشت زهرا میرفتیم! اسم من در لیست اضافه بر ظرفیت درآمده بود. ۴۵۰ دختر و ۴۵۰ پسر و مجموعاً ۶۰ نفر دختر و پسر در ۴ گرایش میخوستند یعنی هر گرایشی ۱۵نفر، ۷ دختر و ۸ پسر و یا بالعکس.
در تاریخ موعود در سر جلسه حاضر و امتحان دادم و دستی برقضا موفق و پیروز شدم و جواب قبولی نهایی را در سالگرد عروسی پدر و مادرم گرفتم!
در پوست خود نمیگنجیدم! بعد از مراسم ثبت نام، خود را رسماً دانشجو میپنداشتم، خیلی از دوستان و هم دورهایهای من در کنکور شرکت نکرده بودند دیگر چه برسد به اینکه در دانشگاه قبول شوند.
بله من در رشته تئاتر قبول شده بودم، رشتهای که اصلاً تصورش را نمیکردم رشتهایی که واقعاً ازش بدم میآمد و فقط به علت اینکه در مقابل خاوادهام در مقابل عقیده خودم ایستادگی کنم وارد این رشته شدم و خواستم ثابت کنم که اشتباه است که هر کس هنر میخواند بخصوص تئاتر بعد از مدتی از راه بدر میشود ولی خوشبختانه با تمام مخالفتهای والدینم برای ادامه تحصیل در رشته هنر ولی بشخصه از مدافعان این بودند که هنر را باید برای هنر خواند نه برای کار و کسب درآمد.
من هم خود بر این عقیده هستم که هنر برای کسب درآمد نیست بلکه بری تجلی روح است، بعدها به نتیجه حرف پدر و مادرم رسیدم که آنها میگفتند که رشتهای را بخوان که با آن زندگی کنی و به فعالیتهای اجتماعی بپردازی و هنر را برای روحت بخوان و جداگانه یادبگیرد.
ولی حالا من در اینجا مانند هزاران نفر دیگر مثل خودم که در رشته هنر درس خوانده و فارغالتحصیل شدهاند ایستادهام.
مردانه ایستادهام و با چشمی پر از امید و آرزو بر آینده خود مینگرم، برآیندهای مینگرم که با آنکه رشتهایی که در آن درس خوانده و رشتهای که در آینده میخواهم ادامه بدهم فوق دارد ولی باید بگویم که هر دو همسو هستند و علاوه بر آن مکمل یکدیگر
من حالا میگویم که با آنکه ندامت میکردم ولی حالا دیگر این احساس را ندارم، خوشحالم و حالا راسخم که در این رشته بمانم و به یکی از فعالان این رشته (تئاتر) باشم.
ولی من آینده خود را در رشته انیمیشن میبینم ولی معترف هستم که اگر تئاتر نمیخواندم الآن نمیدانم که کجای این جهان ایستاده بودم.
مقدمه
آنچه محققان کنونی برآنند که برای شناخت دقیق هنرها و هر پدیده کهنسال و ریشهدار دیگری باید درباره منشاء پیدایش آن سیر و سفر کرد و سپس به تجزیه و تحلیل آنها پرداخت و از پس این تجزیه و تحلیل به اجزاء و عناصر و تعاریف مربوط به آنها دست پیدا کرد از آنجا که تمامی هنرها در آغاز حدوث[۱]، بخش جدایی ناپذیر از زندگی انسانی بودهاند. هیچ گاه نمیتوان جریان ابتدایی آن را مستقل از شئون مختلف زندگی وی بررسی کرد.
براساس اکتشافات علوم اجتماعی میتوان گفت که شعر، نقاشی، موسیقی، رقص، پیکرنگاری و پیکرتراشی و دیگر فعالیتهایی که امروزه مدلولِ لفظ هنر هستند، از نخستین جلوههای حیات انسانی به شمار میروند. «فیلسوفان و هنر شناسان از دیدگاههای گوناگون در این خصوص اظهار نظر کردهاند و براساس استنتاج و رای و باور شخصی خود آراء گوناگونی صادر نمودهاند.
اما عمدتاً در این باورند که هنر از «فطرت بشر» تراوش یافته است و مانند خوراک و تولید مثل، ضرورت طبیعی زندگی انسان به حساب میآیند.[۲]
درباره منشا هنرها هشت نظریه اساسی وجود دارد که به اختصار چنین است:
۱ـ شیلر / اسپنسر
هنر ناشی از غریزه بازی است.
۲ـ مارشال
هنر برای جلب نظر دیگران و تزئین پدید آمده است
۳ـ بالاوین
هنرها از شور خودنمایی زاده شده است.
۴ـ لمانک خلد
هنرها از امتزاج شور بازی و شور خودنمایی زاده شده است.
۵ـ الکساندر
هنرها معلول تلطیف غریزه حیوانی سازنده هستند.
۶ـ فروید
هنرها از عقدهای جنسی سرچشمه میگیرند.
۷ـ مک دوگال
هنرها از تلطیف محرکات فطری مختلف تحقق مییابند.
۸ـ هیدن
هنرها در آغاز برای رفع حوائج زندگی عملی ضرورت یافتهاند.
چنانچه یاد شده به جز نظریه هشتم، تمام نظریات مبتنی بر اصالت غریزه به عنوان منشاء اصلی پیدایش هنر هستند که میتوان آنها را به صورت ذیل مورد بررسی قرار داد:
۱ـ هنر ناشی از «غریزه بازی» است.
۲ـ هنر زاده «غریزه تناسلی» است.
۳ـ هنر محصول «غریزه تزئین» است.
از اینرو در یک نگاه دقیقتر:
گروهی معتقدند هنر آفرینی نوعی بازی است و بازی عملی غریزی است این نظریه خود به چهار شکل مختلف خود را نشان میدهد:
۱ـ هنر آفرینی نوعی بازی است اما نتیجه آن احساس آزادی و سبکباری است. (شیلر)
۲ـ هنرآفیرنی نوعی بازی است که منجر به احساس لذت بیشائبه میگردد. (اسپنسر)
۳ـ هنرآفرینی نوعی بازی است اما با خودفریبی جذاب ملازمت دارد. (لانگه)
۴ـ هنرآفرینی نوعی بازی و وسیله کسب قدرت و تسلط بر مقتضیات فرهنگی است (گروس)
از آن لحظه که انسان به ماوراء تجسم خیال و جادهی خیال اندیشه کرد و از حیرت تمام تا سحر باور و پرستش آن جادوی خیال قرنها و هزارهها به حیاتش جانی و اندیشهای دیگر داد؛ نقاب، پرده، شاخ و برگ و هزار و یک مراسم و شکل و شمایل به نشان از همه چیز به دست خویش بساخت و آیین نمایش و نمایش به هم آمیخت و جادوی نقاب و دستافراز به جسم بیجان آن بخشید کسی که «عروسک» میخوانیاش.
[۱] عبارتست از موجود شیئ و سپس مارم آن (تعریفات جالی، ص۵۶) نوشدن (دهار زوزی. تاجالمصدر بیهقی. جیتس تفلیسی) حداثت، شدن چندی که نو شده است، نوآمدن، و این صفت مخلوقا دست (آنندراج)
[۲] ۱.ح. آریانپور: جامعهشناسی هنر. انجمن کتاب دانشجوان. نشر سوم ص۱
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 