پاورپوینت کامل ابوعبدالله احمد بن محمد بن حنبل بن هلال شیبانى مروزى ۶۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل ابوعبدالله احمد بن محمد بن حنبل بن هلال شیبانى مروزى ۶۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ابوعبدالله احمد بن محمد بن حنبل بن هلال شیبانى مروزى ۶۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل ابوعبدالله احمد بن محمد بن حنبل بن هلال شیبانى مروزى ۶۴ اسلاید در PowerPoint :

۱
ولادت۲
خاندان۳
اساتید و شیوخ۴
شاگردان۵
ماجرای محنه۶
وفات۷
فرزندان۸
جایگاه علمی و اجتماعی۹
عقاید۱۰
آثار۱۱
پانویس۱۲
منابع مقاله۱۳
وابسته‌ها

آرامگاه احمد بن حنبل

نام
ابن حنبل، احمد بن محمد

نام‌های دیگر

اح‍م‍د ب‍ن ح‍ن‍ب‍ل‌

اح‍م‍د ح‍ن‍ب‍ل

ام‍ام اب‍ن ح‍ن‍ب‍ل‌

ش‍ی‍ب‍ان‍ی‌، اح‍م‍دب‍ن م‍ح‍م‍د

اب‍ن ح‍ن‍ب‍ل‌، اب‍و ع‍ب‍دال‍ل‍ه اح‍م‍د

Ahmad ibn Hanbal

نام پدر

محمد

متولد

۱۶۴ق

محل تولد

بغداد

رحلت

۲۴۱ ‌‎ق

اساتید

القاضی ابویوسف

هشیم بن بشیر ابی حازم الواسطی

سفیان بن عیینه

محمد ادریس شافعی

برخی آثار

فضائل الصحابه

مسند الإمام أحمد بن حنبل

کد مؤلف

AUTHORCODE00445AUTHORCODE

برای دیگر کاربردها، ابن حنبل (ابهام زدایی) را ببینید.

ابوعبدالله احمد بن محمد بن حنبل بن هلال شیبانى مروزى (۱۶۴- ۲۴۱ ق)، پیشوای حنبلیان، از رهبران بزرگ فکری اصحاب حدیث و محدث نامداری که به‌ویژه به واسطه نقشی که در ماجرای «محنه» ایفا کرد، شهرت بسیاری – حتی در دوره زندگانیش – به دست آورد. عبدالله بن احمد بن حنبل (۲۱۳-۲۹۰ق)، فرزند ایشان است.

ولادت

در ربیع‌الاول ۱۶۴ در بغداد متولد شد.

خاندان

نسبت به شیبانی احمد را به خاندان عرب شیبانی بن ذُهل بن ثعلبه و گاه به بنی ذهل بن شیبانی باز گردانیده‌اند. خاندان احمد از خراسان (مرو) و جدش حنبل بن هلال والی سرخس و در قیام عباسیان در شمار «ابناء الدعوه» بود. پدرش که قائد لشکر و غازی بود، در ۳۰ سالگی درگذشت. مادرش صفیه دختر میمونه بنت عبدالملک شیبانی، درحالی‌که احمد را حامله بود، از مرو به بغداد آمد و احمد در بغداد تولد یافت و در همان‌جا بالید.

اساتید و شیوخ

وی ۱۴ سال داشت که به مکتب‌خانه می‌رفت و هنوز نوجوان بود که در محضر بزرگان حضور می‌یافت. احمد خود گفته است که اول کسی که وی را نزد او حدیث نوشت و دانش آموخت، قاضی ابویوسف (متوفی ۱۸۲ ق) شاگرد مشهور ابوحنیفه بود. احمد در آن هنگام ۱۶ سال بیشتر نداشت. تقریباً هم‌زمان از هُشَیم بن بشیر نیز حدیث شنید و اول سماعش از او در ۱۷۹ق بود و تا ۱۸۳ ق، سال مرگ هشیم، ادامه یافت. با توجه به تاریخ تولد احمد، به‌طورکلی چنین به نظر می‌رسد که وی در اواخر سال ۱۷۹ق ابتدا نزد ابویوسف و پس از اندکی نزد هشیم سماع حدیث کرده و هم در همان سال از علی بن هاشم بن برید نیز حدیث فرا گرفته است.

احمد درهمان سال مرگ هشیم، راهی کوفه شد و این نخستین راحله علمی او بود. وی در کوفه چندان توقف نکرد و به بغداد بازگشت. در این سفر او از وکیع بن جراح بهره برد. گویا وی سفر یا سفرهای دیگری نیز به کوفه داشته، و از محضر وکیع و دیگران حدیث شنیده بوده است و اینکه گفته‌اند احمد بیش از هر کس نزد وکیع حدیث نوشته بوده، مؤید این معنی است. وی به بصره نیز درآمد و در سفر نخست خود به آنجا در ۱۸۶ ق، از معتمر بن سلیمان حدیث شنید. سفرهای دیگر او به بصره در سال‌های ۱۹۰، ۱۹۴، ۱۹۵ و ۲۰۰ق بوده است. در سفر سال ۱۹۵ ق، حدود نیم سال از محضر یحیی بن سعید قطان حدیث شنید و پس از ترک محضر یحیی، مدتی در واسط نزد یزید بن هارون، حضور یافت و از درس او بهره‌مند شد.

احمد ۵ بار حج گزارد که ۳ سفر با پای پیاده بود. در سفر نخستین (۱۸۷ ق) از سفیان بن عیینه دانش آموخت. دو سفر بعدی در ۱۹۱ و ۱۹۶ق بوده است. در سفر ۱۹۷ق در مکه اقامت گزید و شاید در اوایل سال ۱۹۸ق که حجاز را ترک گفت. در صفر ۱۹۹ از مکه راهی صنعا شد و در آنجا حدود ۱۰ ماه نزد عبدالرزاق بن همام صنعانی حدیث شنید و از محضر وی بهره برد و دیگربار در موسم حج همان سال در مکه حاضر شد. احمد به شام و بلاد جزیره نیز سفر کرده، از مشایخ معتبر حدیث در آن سرزمین‌ها نیز اخذ دانش کرده بود. ظاهراً سفر وی به شام حدود سال ۲۰۹ق بوده است.

شاگردان

احمد خیلی زود به مرحله‌ای رسید که خود می‌توانست مرجعی برای تدریس فقه و حدیث باشد؛ چنانکه در گزارشی آمده است که وی در مکه درحالی‌که هنوز سفیان بن عیینه زنده بود، فقه و حدیث می‌گفت و فتوا می‌داد. با این وصف، گفته‌اند که وی تا پیش از ۴۰ سالگی متصدی فتوا نبوده است. وی شاگردان و راویان بسیار داشت و بر درسش کسان بسیاری حضور می‌یافتند. نگاهی به آثار محدثان پس از طبقه وی – که درس وی را درک کرده‌اند – نشان می‌دهد که تا چه اندازه احمد در انتقال آثار سلف اصحاب حدیث به خلف، نقش داشته، و تا چه اندازه آیندگان از تعالیم وی در حدیث، رجال و فقه بهره گرفته‌اند. وی جدا از ایام محنه و سال‌های واپسین عمرش، همواره به‌عنوان محدثی برجسته موردتوجه طالب علمانی بود که بغداد را برای فراگیری حدیث برگزیده بودند.

شاگردان و راویان وی نیز بسیارند و از این میان چند تن به‌عنوان ناقل آثار و افکار احمد به نسل‌های آینده از اهمیت بیشتری برخوردارند. برخی از راویان وی ازاین‌قرارند: ابوالعباس احمد بن جعفر اصطخری، احمد بن ابی خیثمه زُهیر بن حرب، ابویعلی موصلی، ابوبکر احمد بن محمد بن حجاج مروذی، ابوبکر اثرم، ابوالعباس ثعلب، ابراهیم حربی، ابواسحاق ابراهیم بن هانی نیشابوری، ابواسحاق ابراهیم بن یعقوب جوزجانی، اسحاق بن منصور کوسج مروزی، بقی بن مخلد، حسن بن عَرفه، حُمید بن زنجویه، حرب بن اسماعیل کرمانی، حنبل بن اسحاق، ابوداوود سجستانی، عبدالله بن محمد ابن ابی الدنیا، ابوزرعه رازی، علی بن حُجر، عبدوس بن مالک عطار، ابوخلیفه فضل بن حُباب جُمَحی، محمد بن اسماعیل بخاری، ابوحاتم رازی، مسلم بن حجاج، مسدد بن مُسَرْهَد، یعقوب بن ابراهیم دَورَقی، یعقوب بن سفیان بسوی و نیز دو پسرش عبدالله و صالح. ابن جوزی نام شماری از مشایخ احمد را نیز – که از وی حدیث شنیده‌اند – آورده است؛ کسانی چون عبدالرزاق بن همام، عبدالرحمان بن مهدی، محمد بن ادریس شافعی، حسن بن موسی اَشْیَب و نیز قتیبه بن سعید و علی بن مدینی که این دو تن از اقران وی بوده‌اند.

ماجرای محنه

در زندگی احمد بن حنبل، ماجرای محنه را باید نقطه عطفی به شمار آورد که فراتر از واقعیات، گاه ستایشگران وی را به اغراق واداشته است. چنانکه اصحاب حدیث که احمد را به‌عنوان قهرمان محنه می‌شناختند، گاه چنین می‌پنداشتند که وی پیش از وقوع ماجرا از سوی کسانی چون شافعی خبردار شده بود که پیامبر(ص) در خواب آنان آمده، احمد را از جریان محنه آگاه کرده است. چنانکه درباره رؤیای شافعی گفته شده است، پیامبر(ص) به شخص احمد سلام رسانده، و به وی امر کرده بود که در قضیه خلق قرآن جانب حق را نگاه دارد.

بر پایه گزارش‌های تاریخی از ماجرای محنه، مأمون در ۲۱۸ق مکتوبی از رقه به اسحاق بن ابراهیم صاحب شرطه بغداد نوشت و وی را مأمور کرد تا عقیده قاضیان و محدثان را در مسأله خلق قرآن بیازماید و ۷ تن از آنان، ازجمله یحیی بن معین، ابوخیثمه زُهیر بن حرب، احمد بن ابراهیم دورقی و محمد بن سعد کاتب واقدی را به سوی مأمون در رقه بفرستد. اینان تهدید شده بودند که اگر به خلق قرآن اذعان نکنند، کشته خواهند شد و از همین رو اینآن‌همگی عقیده به خلق قرآن را گردن نهادند. مأمون بار دیگر اسحاق بن ابراهیم را مأمور کرد تا از قاضیان و فقیهان دراین‌باره پرسش کند و آنان را وادارد تا خلق قرآن را بپذیرند. ازاین‌رو اسحاق جماعتی از علما و از آن میان احمد بن حنبل را احضار کرد و نامه مأمون را دو بار بر آنان خواند و از آنان خواست تا بر عقیده خود به خلق قرآن گواهی دهند. وی از حاضران خواست که دراین‌باره به‌صراحت سخن گویند و آنگاه که نوبت به احمد بن حنبل رسید، جز تصریح بر آنکه قرآن، کلام الله است، کلامی بیش نگفت. هم‌آواز با احمد جمعی دیگر از کسانی که احضار شده بودند، نیز تنها تصریح بر آن داشتند که قرآن کلام‌الله است و مخلوق بودن آن را گواهی ندادند. اسحاق صورت ماجرا را به اطلاع مأمون رساند و خلیفه نیز نامه‌ای مطول به اسحاق نوشت که در آن احمد را به جهل و نادانی متصف کرد و تأکید نمود که اگر اینان از گفته خود باز نگردند، آنان را نزد وی بفرستد. در نهایت جز احمد بن حنبل و محمد بن نوح، همگی بر خلق قرآن شهادت دادند و این دو را درحالی‌که در بند بودند، به سوی اقامتگاه خلیفه در طرسوس گسیل داشتند، اما مأمون پیش از آنکه آن دو نزد وی برسند، درگذشت. محمد بن نوح را نیز، در بازگشت به بغداد، در عانات مرگ در رسید و احمد تنها و در بند به بغداد بازگردانیده شد.

هنگامی‌که معتصم به خلافت رسید، احمد در حبس بود. وی پس از بازگشت مدتی در یاسریه، در نزدیکی‌های بغداد، سپس در خانه‌ای نزدیک به دارعماره و ازآن‌پس در محبس عمومی درب الموصلیه زندانی بود. در رمضان ۲۱۹ به خانه اسحاق بن ابراهیم منتقل شد و در آنجا بود که با اسحاق و دیگران مناظره می‌کرد. پس به محضر معتصم فراخوانده شد و احمد در حضور خلیفه و احمد بن ابی دؤاد و دیگران، با اینکه او را به تازیانه تهدید کرده بودند، با شجاعت و مقاومت تحسین‌آمیزی که از او در میان عامه یک قهرمان ساخت، با عقیده خلق قرآن مبارزه کرد و بر عدم خلق آن از کتاب و سنت حجت آورد. آورده‌اند که وی را از همین رو به ضربات تازیانه سپردند و پیکرش به همین جهت زخمی برداشت که آثار آن تا هنگام مرگ باقی بود. درباره تاریخ حضور او نزد معتصم و تازیانه خوردنش، عبارات منابع با هم سازگاری ندارد، اما احتمال می‌رود که این واقعه در همان رمضان ۲۱۹ اتفاق افتاده باشد. گفته‌اند که احمد از آن هنگام که در بغداد در اواخر عهد مأمون دربند شد و به طرسوس فرستاده شد، تا زمانی که از محبس معتصم رهایی یافت، در مجموع ۲۸ ماه در بند بود. با اینکه به ادعای منابع، برخی قتل احمد را به خلیفه پیشنهاد می‌کردند، اما پس‌ازآنکه سرسختی وی در روی تافتن از اعتقاد به خلق قرآن آشکار شد، از زندان آزادش کردند. احمد پس از رهایی، گویا از سوی خل

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.