پاورپوینت کامل پیشگویی امام حسین از شهادتش ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل پیشگویی امام حسین از شهادتش ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل پیشگویی امام حسین از شهادتش ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل پیشگویی امام حسین از شهادتش ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

پاورپوینت کامل پیشگویی امام حسین از شهادتش ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint

منبع: مقتل جامع سیدالشهداء

مقالات مرتبط: پیشگویی‌های شهادت امام حسین.

پاورپوینت کامل پیشگویی امام حسین از شهادتش ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint، از مباحث مرتبط به پیشگویی‌های شهادت امام حسین (علیه‌السّلام) است. انبیای الهی و اهل بیت (علیهم‌السّلام) و برخی از اصحاب خاص آنان، در روایات فراوانی از امور غیبی و حوادث آینده خبر داده‌اند. اخبار از شهادت امام حسین (علیه‌السلام) نیز از این مقوله است؛ زیرا روایات فراوانی از پیامبران و ائمه (علیهم‌السّلام) و برخی از اصحاب نقل شده که از شهادت امام حسین (علیه‌السلام) خبر می‌دهد. بر اساس متون روایی کهن و منابع تاریخی، روایات متعددی از پیشگویی شهادت امام حسین (علیه‌السّلام) در سرزمین کربلا توسط ایشان، از سوی منابع شیعه و سنی، به ثبت رسیده است. این پیشگویی‌ها در مقاطع مختلف سفر ایشان از مکه به کوفه و در منازل مختلفی و حتی در کربلا گزارش شده است.

فهرست مندرجات

۱ – مقدمه
۲ – در مکه
۲.۱ – خطبه امام در مکه
۲.۲ – پاسخ ابن زبیر
۳ – در راه کوفه
۳.۱ – منزل ثعلبیه
۳.۲ – منزل بطن العقبه
۳.۲.۱ – رویای امام حسین
۳.۲.۲ – ماجرای عمرو بن لوذان
۳.۲.۳ – ماجرایی دیگر
۳.۳ – منزل رهیمه
۳.۴ – منزل قصر بنی مقاتل
۴ – در کربلا
۵ – پانویس
۶ – منبع

۱ – مقدمه

پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و جمعی از اهل بیت و یاران ایشان، مکررا شهادت امام حسین (علیه‌السّلام) را پیشگویی کرده‌اند. در این پیشگویی‌ها، علاوه بر شهادت امام، جزئیّات مربوط به برخی حوادث و شرایط آن، مانند: زمان و مکان شهادت، شرکت‌کنندگان در قتل و سران آنها، و کسانی که از یاری وی امتناع می‌ورزند، نیز دیده می‌شود. تعداد روایات و احادیث مربوط به پیشگویی واقعه کربلا به حدی است که هر پژوهشگر بی‌طرفی به صدور آنها از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و اهل بیت (علیه‌السّلام) اطمینان می‌کند، هرچند در مورد برخی جزئیات یقین حاصل نشود. به علاوه این احادیث هرگونه تردیدی را مبنی بر اینکه امام (علیه‌السّلام) با علم و آگاهی مسیر شهادت را انتخاب کرده، از بین می‌برد. بر اساس متون روایی کهن و منابع تاریخی، روایات متعددی از پیشگویی شهادت امام حسین (علیه‌السّلام) در سرزمین کربلا، از سوی منابع شیعه و سنی، به ثبت رسیده است. این پیشگویی‌ها که در مقاطع مختلف سفر ایشان از مکه به کوفه و همچنین در طول اقامت در کربلا روایت شده‌اند، حاوی ابعاد و ظرایف قابل تأملی هستند که در ادامه به اختصار به آنها اشاره می‌شود.
این روایات از لحاظ قوت سند و روشنی دلالت و مفهوم، یکسان نیستند. برخی از آنها (که با بقیه روایات اشتراک مضمونی دارند) از لحاظ سند، صحیح، و برخی دیگر، موثق هستند؛ اما در مجموع، روایات پیشگویی شهادت امام حسین (علیه‌السلام) ازنظر کثرت، تواتر معنوی دارند و از گذشته، علمای اسلام آنها را پذیرفته‌اند. البته این موضوع یکی از مسائل مشهور و مسلم در تاریخ زندگانی امام حسین (علیه‌السلام) است؛ چنان که در توقیع حضرت مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه) که برای وکیل خود قاسم بن علاء درباره تعلیم دعای روز سوم شعبان (سالروز ولادت آن بزرگوار)، چنین آمده است:
«… اللَّهُمَّ إنّی أسأَلُکَ بِحَقِّ المَولودِ فی هذَا الیَومِ ، المَوعودِ بِشَهادَتِهِ قَبلَ استِهلالِهِ ووِلادَتِهِ…»؛

[۱] طوسی، محمد بن حسن، مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ص۸۲۶.

«… خداوندا از تو درخواست می‌کنم به حق مولودی که در این روز متولد شده و قبل از تولد و ورودش (به این دنیا) وعده شهادتش داده شده است…».

۲ – در مکه

بر اساس روایات متعدد از منابع شیعه و سنی، امام حسین (علیه‌السلام) در جریان سفر به شهر مکه، با علم و آگاهی از شهادت خود و یارانش در سرزمین کربلا، به سوی این مکان مقدس رهسپار شدند.

۲.۱ – خطبه امام در مکه

امام حسین (علیه‌السلام) به هنگام خروج از مکه، ضمن خطبه‌ای که خواند، حاضران را از شهادت خویش آگاه کرد و فرمود: مرگ، همچون گردنبند دختران، آویزه گلوی فرزندان آدم است. من مشتاق و شیفته دیدار پیشینیان خود هستم؛ آنگونه که یعقوب پیامبر مشتاق دیدار فرزندش یوسف بود. برای من قتلگاهی انتخاب شده است که به آنجا می‌روم. گویا می‌بینم گرگ‌های بیابانها مفاصل مرا از هم جدا کرده و شکم‌های گرسنه و انبانهای خالی خود را از من پر می‌کنند. از روزی (سرنوشتی) که قلم قضا رقم زده است، چاره و گریزی نیست. در پایان این خطبه فرمود: «هرکسی می‌خواهد خون خویش را در راه ما نثار کند و خود را برای ملاقات با خدا آماده کند، با ما کوچ کند که من ان شاءالله بامداد کوچ خواهم کرد.»
«عن زید بن علیّ عن ابیه زین العابد انَّ الحُسَینَ بنَ عَلِیٍّ (علیه‌السّلام) خَطَبَ اصحابَهُ، فَحَمِدَ اللّه َ واثنی عَلَیهِ، ثُمَّ قالَ: ایُّهَا النّاسُ! خُطَّ المَوتُ عَلی بَنی آدَمَ کَخَطِّ القِلادَهِ عَلی جیدِ الفَتاهِ، ما اولَعَنی بِالشَّوقِ الی اسلافِی اشتِیاقَ یَعقوبَ (علیه‌السّلام) الی یوسُفَ واخیهِ، وانَّ لی مَصرَعا انَا لاقیهِ، کَاَنّی انظُرُ الی اوصالی تُقَطِّعُها وُحوشُ الفَلَواتِ غبرا وعفرا، قَد مَلَاَت مِنّی اکراشَها، رِضَی اللّه ِ رِضانا اهلَ البَیتِ، نَصبِرُ عَلی بَلائِهِ لِیُوَفِّیَنا اُجورَ الصّابِرینَ، ولَن تَشُذَّ عَن رَسولِ اللّه ِ حُرمَتُهُ وعِترَتُهُ، ولَن تُفارِقَهُ اعضاؤُهُ، وهِیَ مَجموعَهٌ فی حَظیرَهِ القُدسِ، تَقَرُّ بِهِم عَینُهُ، وتُنجَزُ لَهُم عِدَتُهُ، الا مَن کانَ فینا باذِلاً مُهجَتَهُ فَلیَرحَل، فَاِنّی راحِلٌ غَدا ان شاءَ اللّه ُ. ثُمَّ نَهَضَ الی عَدُوِّهِ، فَاستُشهِدَ صَلَواتُ اللّه ِ عَلَیهِ.»

[۲] محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۵، ص۱۰۰.

بر اساس برخی گزارشات به نقل از زید بن علی، از پدرش امام زین العابدین (علیه‌السّلام): حسین بن علی (علیه‌السّلام)، برای یارانش سخنرانی کرد و خدای را سپاس گفت و ستود و سپس فرمود: «ای مردم! قلّاده مرگ برای فرزندان آدم، چونان گردنبند بر گردن دختر جوان است و حتمی است، و اشتیاقی فراوان به دیدار گذشتگانم دارم، چونان اشتیاق یعقوب به یوسف و برادرش. به راستی که مرا قتلگاهی است که آن را ملاقات می‌کنم و گویا به بندهایم می‌نگرم که درندگان بیابان‌ها، آنها را از هم می‌گسلند و شکم‌های خود را از آن می‌آکنند. خشنودی خدا، خشنودی خانواده ماست. بر بلای او بردباریم تا پاداش بردباران را به ما ببخشد. حرم و خاندان پیامبر، از او جدا نیستند و اعضای آن، هرگز از هم جدا نمی‌شوند و آنان در بهشت برین، جمع می‌شوند و دیدگان او (پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)) به آنان، روشن می‌گردد و وعده خدا در باره آنان، تحقّق می‌یابد.‌ هان! هر کس آماده است جان خود را در راه ما بدهد، با ما همسفر شود. من ـ ان شاء اللّه ـ فردا حرکت می‌کنم». آن گاه به سوی دشمن برخاست و به شهادت رسید. درود خدا بر او باد!

[۳] محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۵، ص۱۰۱.

«رُوِیَ انَّهُ ایِ الحُسَینَ (علیه‌السّلام) لَمّا عَزَمَ عَلَی الخُروجِ الَی العِراقِ قامَ خَطیبا، فَقالَ: الحَمدُ للّه ِِ، ما شاءَ اللّه ُ ولا قُوَّهَ الّا بِاللّه ِ، وَصَلَّی اللّه ُ عَلی رَسولِهِ وسَلَّمَ، خُطَّ المَوتُ عَلی وُلدِ آدَمَ مَخَطَّ القِلادَهِ عَلی جیدِ الفَتاهِ، وما اولَهَنی الی اسلافِی اشتِیاقَ یَعقوبَ الی یوسُفَ، وخیرَ لی مَصرَعٌ انَا لاقیهِ، کَاَنّی بِاَوصالی تُقَطِّعُها ذِئابُ الفَلَواتِ بَینَ النَّواویسِ وکَربَلاءَ، فَیَملَانَ مِنّی اکراشا جوفا واجرِبَهً سُغبا، لا مَحیصَ عَن یَومٍ خُطَّ بِالقَلَمِ، رِضَی اللّه ِ رِضانا اهلَ البَیتِ، نَصبِرُ عَلی بَلائِهِ ویُوَفّینا اُجورَ الصّابِرینَ، لَن تَشُذَّ عَن رَسولِ اللّه ِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) لُحمَتُهُ، بَل هِیَ مَجموعَهٌ لَهُ فی حَظیرَهِ القُدسِ، تَقَرُّ بِهِم عَینُهُ، ویُنجَزُ بِهِم وَعدُهُ. مَن کانَ باذِلاً فینا مُهجَتَهُ، ومُوَطِّنا عَلی لِقاءِ اللّه ِ نَفسَهُ، فَلیَرحَل مَعَنا؛ فَاِنّی راحِلٌ مُصبِحا ان شاءَ اللّه.»

[۴] محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۵، ص۱۰۰.

[۵] ابن طاووس، علی بن موسی، الملهوف علی قتلی الطفوف، ج۱، ص۱۲۶.

[۶] ابوالحسن اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمه، ج۲، ص۲۹.

[۷] ابن‌نما حلی، جعفر بن ابی‌ابراهیم، مثیر الاحزان، ج۱، ص۴۱.

[۸] مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۴، ص۳۶۶.

در کتاب الملهوف روایت شده که چون حسین (علیه‌السّلام) تصمیم رفتن به عراق گرفت، به سخنرانی ایستاد و فرمود: «ستایش، از آنِ خداست. هر چه خدا بخواهد، همان می‌شود و هیچ نیرویی جز از جانب خدا نیست. درود خدا بر پیامبرش باد! قلّاده مرگ برای فرزندان آدم، چونان گردنبند بر گردن دختر جوان است و حتمی است و اشتیاقی فراوان به دیدار گذشتگانم دارم، مانند اشتیاق یعقوب به یوسف. برایم قتلگاهی انتخاب شده که آن را خواهم دید و گویا به بندهایم می‌نگرم که درندگان بیابان‌ها، آنها را میان نَواویس و کربلا، از هم جدا می‌کنند و شکم‌های خود را از آن می‌آکَنند. هیچ چاره‌ای از روزی (سرنوشتی) که نوشته شده، نیست. خشنودی خدا، خشنودیِ ما خاندان است. بر بلاهایش صبر می‌کنیم و خدا پاداش صابران را به ما می‌دهد. پاره‌های تن پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از او جدا نیستند؛ بلکه آنان در بهشت بَرین، جمع خواهند شد و چشم پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به آنان روشن خواهد گردید و وعده پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در باره آنان، عملی خواهد گشت. هر که جانش را در راه ما می‌بخشد و خود را برای ملاقات با خدا آماده کرده، با ما سفر کند. به راستی که من فردا، به خواست خدا، حرکت می‌کنم».

[۹] محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۵، ص۱۰۱.

۲.۲ – پاسخ ابن زبیر

بنابر برخی گزارشات امام حسین بن علی (علیهماالسلام) در پاسخ به پیشنهاد عبدالله بن زبیر درباره ماندن در مکه فرمود: به خدا سوگند اگر یک وجب بیرون حرم کشته شوم، برایم خوشتر است تا آنکه یک وجب داخل حرم کشته شوم. به خدا قسم اگر من در سوراخ خزنده‌ای از خزندگان باشم، آنان مرا بیرون خواهند آورد تا به خواسته‌ای که درباره من دارند (بیعت یا کشتن من)، برسند.
«عن ابی سعید عقیصا عن بعض اصحابه: سَمِعتُ الحُسَینَ بنَ عَلِیٍّ (علیه‌السّلام) وهُوَ بِمَکَّهَ، وهُوَ واقِفٌ مَعَ عَبدِ اللّه ِ بنِ الزُّبَیرِ، فَقالَ لَهُ ابنُ الزُّبَیرِ: الَیَّ یَا بنَ فاطِمَهَ، فَاَصغی الَیهِ فَسارَّهُ، قالَ: ثُمَّ التَفَتَ الَینَا الحُسَینُ (علیه‌السّلام) فَقالَ: اتَدرونَ ما یَقولُ ابنُ الزُّبَیرِ؟ فَقُلنا: لا نَدری جَعَلَنَا اللّه ُ فِداکَ! فَقالَ: قالَ: اقِم فِی هذَا المَسجِدِ؛ اجمَعُ لَکَ النّاسَ. ثُمَّ قالَ الحُسَینُ (علیه‌السّلام): وَاللّه ِ، لَاَن اُقتَلَ خارِجا مِنها بِشِبرٍ، احَبُّ الَیَّ مِن ان اُقتَلَ داخِلاً مِنها بِشِبرٍ، وَایمُ اللّه ِ، لَو کُنتُ فی جُحرٍ‌هامّهٍ مِن هذِهِ الهَوامِّ لَاستَخرَجونی حَتّی یَقضوا فِیَّ حاجَتَهُم، ووَاللّه ِ لَیَعتَدُنَّ عَلَیَّ کَمَا اعتَدَتِ الیَهودُ فِی السَّبتِ.»

[۱۰] محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۵، ص۸۴.

[۱۱] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۲۸۹.

در کتاب تاریخ الطبری به نقل از ابو سعید عَقیصا، از برخی یارانش روایت شده است: از حسین بن علی (علیه‌السّلام) در مکّه شنیدم که با عبداللّه بن زبیر، ایستاده بود. ابن زبیر به او گفت: ‌ای پسر فاطمه! نزدیک بیا. حسین (علیه‌السّلام) به او ـ که آهسته با وی سخن می‌گفت ـ، گوش فرا داد. آن گاه حسین (علیه‌السّلام) رو به ما کرد و فرمود: «می‌دانید ابن زبیر، چه می‌گوید؟». گفتیم: خدا ما را فدایت کند! نمی‌دانیم. فرمود: «می‌گوید: در این مسجد (مسجد الحرام) بمان تا مردم را پیرامون تو گِرد آورم». حسین (علیه‌السّلام) آن گاه فرمود: «به خدا، اگر یک وجب بیرون از مسجد کشته شوم، بهتر از آن است که یک وجب، داخل آن کشته شوم. به خدا، اگر در سوراخِ یکی از خزندگان باشم، مرا بیرون می‌کشند تا کار خود را انجام دهند. به خدا، به من ستم می‌کنند، چنان که یهودیان در روز شنبه، ستم کردند».

[۱۲] محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۵، ص۸۵.

• شبیه به این مضمون در احادیث دیگری هم آمده است:
«عن ابی سعید: کُنّا جُلوسا مَعَ الحُسَینِ بنِ عَلِیٍّ (علیه‌السّلام) عِندَ جَمرَهِ العَقَبَهِ، فَلَقِیَهُ عَبدُ اللّه ِ بنُ الزُّبَیرِ، فَخَلا بِهِ، ثُمَّ مَضی. فَقالَ لَنَا الحُسَینُ (علیه‌السّلام): اتَدرونَ ما یَقولُ هذا؟ یَقولُ: کُن حَمامَهً مِن حَمامِ هذَا المَسجِدِ! وَاللّه ِ لَاَن اُقتَلَ خارِجا مِنهُ بِشِبرٍ احَبُّ الَیَّ مِن ان اُققتَلَ فیهِ، ولَاَن اُقتَلَ خارِجا مِنهُ بِشِبرَینِ احَبُّ الَیَّ مِن ان اُقتَلَ خارِجا مِنهُ بِشِبرٍ. وَاللّه ِ لَو کُنتُ فی جُحرِ‌هامَّهٍ لَاَخرَجونی حَتّی یَقضوا فِیَّ حاجَتَهُم، وَاللّه ِ لیعتدوا فِیَّ کَمَا اعتَدَتِ الیَهودُ فِی السَّبتِ.»

[۱۳] محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۵، ص۹۰.

[۱۴] ابن حیون، نعمان بن محمد، شرح الاخبار، ج۳، ص۱۴۵.

در کتاب شرح الاخبار روایت شده است: در جَمَره عَقَبه، با حسین بن علی (علیه‌السّلام) نشسته بودیم که عبداللّه بن زبیر، به دیدارش آمد و با او خلوت کرد و رفت. حسین (علیه‌السّلام) به ما فرمود: «می‌دانید که این، چه می‌گوید؟ می‌گوید: کبوتری از کبوترانِ این مسجد باش. به خدا سوگند، اگر یک وجب دورتر از آن کشته شوم، نزد من، دوست داشتنی تر است تا این که در درون آن کشته شوم، و اگر دو وجب دورتر از آن کشته شوم، بهتر از آن است که یک وجب دورتر از آن کشته شوم. به خدا، اگر در سوراخ خزنده‌ای باشم، مرا بیرون می‌آورند تا خواسته خود را انجام دهند. به خدا، چنان که یهودیان در روز شنبه ستم ورزیدند، اینان به من ستم می‌کنند».

[۱۵] محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۵، ص۹۱.

«عن ابی الجارود عن ابی جعفر الباقر انَّ الحُسَینَ (علیه‌السّلام) خَرَجَ مِن مَکَّهَ قَبلَ التَّروِیَهِ بَیَومٍ، فَشَیَّعَهُ عَبدُ اللّه ِ بنُ الزُّبَیرِ، فَقالَ: یا ابا عَبدِ اللّه ِ، لَقَد حَضَرَ الحَجُّ وتَدَعُهُ وتَاتِی العِراقَ؟! فَقالَ: یَابنَ الزُّبَیرِ! لَاَن اُدفَنَ بِشاطِئِ الفُراتِ، احَبُّ الَیَّ مِن ان اُدفَنَ بِفِناءِ الکَعبَهِ.»

[۱۶] محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۵، ص۸۰.

[۱۷] ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، ج۱، ص۷۳.

[۱۸] مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۵، ص۸۶.

در کتاب کامل الزیارات به نقل از ابو جارود، از امام باقر (علیه‌السلام) روایت شده است: حسین (علیه‌السّلام) یک روز قبل از تَرویه، از مکّه بیرون رفت. عبداللّه بن زبیر، او را بدرقه کرد و گفت: ‌ای ابا عبد اللّه! موسم حج فرا رسید و تو، آن را وا می‌گذاری و به سوی عراق می‌روی؟ فرمود: «ای پسر زبیر! اگر در ساحل فرات به خاک سپرده شوم، بهتر از آن است که در آستانه کعبه به خاک سپرده شوم و حرمت کعبه حفظ نشود».

[۱۹] محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۵، ص۸۰.

۳ – در راه کوفه

بر اساس متون روایی کهن و منابع تاریخی، روایات متعددی از پیشگویی شهادت امام حسین (علیه‌السّلام) در سرزمین کربلا، از سوی منابع شیعه و سنی، به ثبت رسیده است. این پیشگویی‌ها در مقاطع مختلف سفر ایشان از مکه به کوفه و در منازل مختلفی چون منزل ثعلبیه، منزل بطن العقبه، منزل رهیمه و منزل قصر بنی مقاتل گزارش شده است.

۳.۱ – منزل ثعلبیه

بر اساس متون روایی کهن و منابع تاریخی، روایات متعددی از پیشگویی شهادت امام حسین (علیه‌السّلام) در سرزمین کربلا، از سوی منابع شیعه و سنی، به ثبت رسیده است. این پیشگویی‌ها در مقاطع مختلف سفر ایشان از مکه به کوفه و در منازل مختلف گزارش شده است. یکی از این منازل، منزل ثعلبیه است که امام در پاسخ ابوهِرّه ازدی فرمودند: «به خدا سوگند، گروه ستم پیشه (بنی امیه)، مرا خواهند کشت».
منزل ثعلَبِیَّه یکی از منازلی است که امام حسین (علیه‌السّلام) همراه کاروانش یک شب در آنجا استراحت کرد. منزل ثعلَبِیَّه، برای کسی که از مکه به کوفه می‌رود، بعد از منزل شُقُوق و قبل از منزل خُزَیمیّه واقع شده است.

[۲۰] حموی، یاقوت، معجم البلدان، ج۲، ص۷۸.

در منزلگاه ثعلبیه مردی کوفی با کنیه ابوهِرّه ازدی به ملاقات امام حسین (علیه‌السّلام) رسید. مام (علیه‌السّلام) در پاسخ پرسش او، ضمن شرح ظلم و ستم بنی‌امیه فرمودند: «به خدا سوگند، گروه ستم پیشه، مرا خواهند کشت».
«باتَ الحُسَینُ (علیه‌السّلام) فِی المَوضِعِ ای الثَّعلَبِیَّهِ، فَلَمّا اصبَحَ، فَاِذا هُوَ بِرَجُلٍ مِن اهلِ الکوفَهِ یُکَنّی ابا هِرَّهَ الاَزدِیَّ، فَلَمّا اتاهُ سَلَّمَ عَلَیهِ، ثُمَّ قالَ: یَابنَ رَسولِ اللّه ِ، مَا الَّذی اخرَجَکَ مِن حَرَمِ اللّه ِ وحَرَمِ جَدِّکَ رَسولِ اللّه ِ صلی الله علیه و آله؟ فَقالَ الحُسَینُ (علیه‌السّلام): وَیحَکَ یا ابا هِرَّهَ! انَّ بَنی اُمَیَّهَ اخَذوا مالی فَصَبَرتُ، وشَتَموا عِرضی فَصَبَرتُ، وطَلَبوا دَمی فَهَرَبتُ، وَایمُ اللّه ِ! لَتَقتُلُنِّی الفِئَهُ الباغِیَهُ، ولَیُلبِسَنَّهُمُ اللّه ُ ذُلّاً شامِلاً، وسَیفا قاطِعا، ولَیُسَلِّطَنَّ اللّه ُ عَلَیهِم مَن یُذِلُّهُم، حَتّی یَکونوا اذَلَّ مِن قَومِ سَبَاٍ؛ اذ مَلَکَتهُمُ امرَاَهٌ مِنهُم، فَحَکَمَت فی اموالِهِم ودِمائِهِم حَتّی اذَلَّتهُم.»

[۲۱] محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۵، ص۱۸۴.

[۲۲] ابن طاووس، علی بن موسی، الملهوف علی قتلی الطفوف، ج۱، ص۱۳۲.

[۲۳] ابن نما حلی، محمد بن جعفر، مثیر الاحزان، ج۱، ص۴۶.

[۲۴] مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۴، ص۳۶۸.

[۲۵] ابن اعثم، احمد، الفتوح، ج۵، ص۷۱.

[۲۶] خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین، ج۱، ص۳۲۴.

در کتاب الملهوف گزارش شده است: حسین (علیه‌السّلام) شب را در ثعلبیّه به سر برد و چون بامداد شد، مردی از مردم کوفه با کنیه ابوهِرّه اَزْدی را دید. او چون نزد حسین (علیه‌السّلام) آمد، بر ایشان سلام کرد و سپس گفت: ‌ای فرزند پیامبر خدا! چه چیزی تو را از حرم خدا و حرم جدّت پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بیرون کرده است؟ حسین (علیه‌السّلام) فرمود: «وای بر تو، ‌ای ابو هِرّه! بنی امیّه، دارایی‌ام را گرفتند، بردباری کردم، دشنامم دادند، تاب آوردم و خواستند خونم را بریزند، گریختم. به خدا سوگند، گروه ستم پیشه، مرا خواهند کشت و خداوند بر آنان، خواریِ گسترده و شمشیر بُرّان را مسلّط می‌سازد و کسی را بر آنان چیره می‌گردانَد که خوارشان کند تا از مردم سَبَا که زنی بر آنان، حاکم بود و در دارایی و خون‌هایشان، بر آنان فرمان راند تا خوارشان ساخت ـ خوارتر باشند.

[۲۷] محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۵، ص۱۸۵.

۳.۲ – منزل بطن العقبه

یکی از منازل بین راه مکه تا کوفه، منزل بطن العقبه بوده که امام در آن در عالم رؤیا دیدند که سگ‌هایی به ایشان حمله‌ور شده‌اند. همچنین امام در پاسخ عمرو بن لوذان فرمودند: «به خدا سوگند حاکمان بنی امیه مرا رها نمی‌کنند تا آنکه خون مرا بریزند». منزل بَطْن العَقَبه، یکی از منازل در مسیر کاروانهایی بود که از کوفه به سوی مکه می‌رفتند. این منزل بعد از منزل واقصه و قبل از منزل قاع واقع بود و چون گردنه باریکی بوده، به آن عقبه یا بطن عقبه می‌گفتند.

[۲۸] حموی، یاقوت بن عبدالله، معجم البلدان، ج۴، ص۱۳۴.

۳.۲.۱ – رویای امام حسین

قافله امام از منزل زباله حرکت کرد تا اینکه به منزل بَطْن العَقَبه رسید و در آنجا به استراحت پرداخت.

[۲۹] ابن اثیر، علی بن ابی‌الکرم، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۴۳.

امام حسین (علیه‌السّلام) به سبب خوابی که در این منزل دیده بود، خطاب به یارانش فرمود: درباره خودم هیچ پیش‌بینی‌ای نمی‌کنم، جز اینکه کشته خواهم شد. گفتند: برای چه یا اباعبدالله؟ فرمود: زیرا در عالم رؤیا دیدم سگ‌های چندی به من حمله‌ور شده‌اند که بدترین و شدیدترین آنها سگی سیاه و سفید بود.
«عن شهاب بن عبد ربّه عن ابی عبداللّ لَمّا صَعِدَ الحُسَینُ بنُ عَلِیٍّ (علیه‌السّلام) عَقَبَهَ البَطنِ، قالَ لِاَصحابِهِ: ما ارانی الّا مَقتولاً، قالوا: وما ذاکَ یا ابا عَبدِ اللّه ِ؟ قالَ: رُؤیا رَاَیتُها فِی المَنامِ، قالوا: وما هِیَ، قالَ: رَاَیتُ کِلابا تَنهَشُنی، اشَدُّها عَلَیَّ کَلبٌ ابقَعُ.»

[۳۰] محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۵، ص۲۱۲.

[۳۱] ابن ‌قولویه قمی، جعفر بن‌ محمد، کامل الزیارات، ص۷۵.

[۳۲] مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۵، ص۸۷.

در کتاب کامل الزیارات به نقل از شهاب بن عبد ربّه، از امام صادق(علیه‌السّلام) روایت شده است: چون حسین بن علی (علیه‌السّلام) بر بالای عَقَبه البَطْن رفت، به یارانش فرمود: «من، حتما کشته خواهم شد». گفتند: چه طور یقین کردی، ‌ای ابا عبد اللّه؟ فرمود: «به سبب خوابی که دیدم». گفتند: آن خواب، چیست؟ فرمود: «سگ‌هایی را دیدم که بر من حمله کردند و سخت‌ترین حمله، از سوی سگی سیاه و سفید بود».

[۳۳] محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۵، ص۲۱۲.

۳.۲.۲ – ماجرای عمرو بن لوذان

بنابر نقل منابع پیرمردی از قبیله عکرمه به نام عَمرُو بنُ لوذان در همین منزل به قافله امام برخورده بود. وقتی امام مقصد خود (کوفه) را برای او بیان کرد، او گفت: شما را به خدا سوگند می‌دهم که از همین‌جا برگردی.

[۳۴] طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۳۰۱.

سیدالشهدا در پاسخ درخواست او درباره نرفتن به عراق فرمود: «به خدا سوگند حاکمان بنی امیه مرا رها نمی‌کنند تا آنکه خون مرا بریزند. وقتی چنین کاری را کردند، خدا کسی را بر آنان مسلط می‌کند که آنان را خوار خواهد کرد؛ آنگونه که خوارترین گروه امتها خواهند بود.

[۳۵] مفید، محمد بن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۷۶.

[۳۶] بغدادی، ابن سعد، «ترجمه الحسین و مقتله»، فصلنامه تراثنا، سال سوم، ش۱۰، ص۱۶۰.

[۳۷] طبری، محمدبن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۲۹۶.

[۳۸] ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ دمشق، ج۱۴، ص۲۱۶.

[۳۹] ابوحنیفه دینوری، احمد بن داود، الاخبار الطوال، ص۲۴۸.

«عن عبد اللّه بن سلیمان والمنذر بن المشمع فَلَمّا کانَ السَّحَرُ امَرَ الحُسَینُ (علیه‌السّلام) اصحابَهُ فَاستَقَوا ماءً واکثَروا، ثُمَّ سارَ حَتّی مَرَّ بِبَطنِ العَقَبَهِ فَنَزَلَ عَلَیها، فَلَقِیَهُ شَیخٌ مِن بَنی عِکرِمَهَ یُقالُ لَهُ عَمرُو بنُ لوذانَ، فَسَاَلَهُ: اینَ تُریدُ؟ فَقالَ لَهُ الحُسَینُ (علیه‌السّلام): الکوفَهَ، فَقالَ الشَّیخُ: انشُدُکَ اللّه َ لَمَّا انصَرَفتَ؛ فَوَاللّه ِ ما تَقدَمُ الّا عَلَی الاَسِنَّهِ وحَدِّ السُّیوفِ، وانَّ هؤُلاءِ الَّذینَ بَعَثوا الَیکَ، لَو کانوا کَفَوکَ مَؤوَنهَ القِتالِ، ووَطَّؤوا لکَ الاَشیاءَ فَقَدِمتَ عَلَیهِم، کانَ ذلِکَ رَایا، فَاَمّا عَلی هذِهِ الحالِ الَّتی تَذکُرُ، فَاِنّی لا اری لَکَ ان تَفعَلَ. فَقالَ لَهُ: یا عَبدَ اللّه ِ، لَیسَ یَخفی عَلَیَّ الرَّایُ، ولکِنَّ اللّه َ تَعالی لا یُغلَبُ عَلی امرِهِ. ثُمَّ قالَ (علیه‌السّلام): وَاللّه ِ لا یَدَعُونّی حَتّی یَستَخرِجوا هذِهِ العَلَقَهَ مِن جَوفی، فَاِذا فَعَلوا سَلَّطَ اللّه ُ عَلَیهِم مَن یُذِلُّهُم، حَتّی یَکونوا اذَلَّ فِرَقِ الاُمَمِ.»

[۴۰] محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۵، ص۲۱۲.

[۴۱] مفید، محمد بن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۷۶.

[۴۲] طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری، ج۱، ص۴۴۸.

[۴۳] مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۴، ص۳۷۵.

در کتاب الارشاد روایت شده است: چون هنگام سحر شد، حسین (علیه‌السّلام) به یارانش دستور داد که آبِ بسیار برگیرند. سپس حرکت کرد تا به بَطْن العَقَبه رسید و در آن جا فرود آمد. پیرمردی از بنی عِکْرِمه به نام عمرو بن لوذان با امام (علیه‌السّلام) دیدار کرد و

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.