پاورپوینت کامل بیماری های لاعلاج جنایتکاران کربلا ۱۰۷ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل بیماری های لاعلاج جنایتکاران کربلا ۱۰۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل بیماری های لاعلاج جنایتکاران کربلا ۱۰۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل بیماری های لاعلاج جنایتکاران کربلا ۱۰۷ اسلاید در PowerPoint :
پاورپوینت کامل بیماری های لاعلاج جنایتکاران کربلا ۱۰۷ اسلاید در PowerPoint
منبع: مقتل جامع سیدالشهداء
مقالات مرتبط: عقوبتهای دنیوی جنایتکاران کربلا.
پاورپوینت کامل بیماری های لاعلاج جنایتکاران کربلا ۱۰۷ اسلاید در PowerPoint، از مباحث مرتبط به پیامدهای تکوینی و حوادث خارقالعاده پس از شهادت امام حسین (علیهالسّلام) است. از جمله نشانههای عظمت حادثه عاشورا، رخدادهای شگفتی است که غالباً آنها شکل خرق عادت داشته و در پی شهادت امام حسین (علیهالسّلام) به وقوع پیوست. بنابر گزارشات متعدد در منابع تاریخی و روایی و مقاتل از شیعه و اهل سنت، یکی از رخدادهای عجیب پس از شهادت امام حسین (علیهالسّلام)، عقوبتهای عجیب دنیوی و ابتلای جنایتکاران کربلا به بیماریهای لاعلاجی همچون مرض استسقا، جنون، روسیاهی و تغییر چهره، جذام، فلج، پیسی و … بوده است.
فهرست مندرجات
۱ – مقدمه
۲ – تشنگی و استسقاء
۲.۱ – زرعه بن ابان
۲.۲ – تمیم بن حُصَین
۲.۳ – عمرو بن حَجّاج
۲.۴ – عبداللّه بن ابی حُصَین
۳ – دیوانگی و جنون
۳.۱ – احبش بن مرثد
۳.۲ – سنان بن انس
۳.۳ – جابر بن یزید ازدی
۴ – فلج و نقص عضو
۴.۱ – بحر بن کعب
۴.۲ – مالک بن نُسَیر
۵ – نابینایی و کوری
۶ – تغییر چهره و روسیاهی
۷ – پیسی و برص
۸ – پانویس
۹ – منبع
۱ – مقدمه
از برخی روایات معتبر برمی آید که همه کسانی که در جنگ با امام حسین (علیهالسّلام) همکاری کردند، به بیماریهایی چون جنون، جذام، برص، نقص عضو و فلج و… مبتلا شدند.
[۱] ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، باب ۱۷، ص۶۰، ح۸.
[۲] تمیمی مغربی، نعمان بن محمد، شرح الاخبار، ج۳، ص۱۶۹.
[۳] ابن شهر آشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۵۷.
[۴] حلی، ابن نما، مثیر الاحزان، ص۷۶.
[۵] مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۵، ص۳۰۱.
[۶] طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم والملوک، ج۵، ص۴۵۳.
۲ – تشنگی و استسقاء
برخی از سپاهیان عمر بن سعد که در جریان منع آب از کاروان امام نقـش مستقیم داشتند و یا زبان به شماتت گشوده بودند، با نفرین امام، گرفتار مرض استسقا (تشنگی) شدند.
[۷] طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۴۱۲.
[۸] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۸۱.
[۹] مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۸۷.
[۱۰] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۶، ص۴۵۰.
[۱۱] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۸۲.
[۱۲] ابن اعثم، احمد، کتاب الفتوح، ج۵، ص۹۱-۹۲.
[۱۳] سبط ابن جوزی، یوسف، تذکره الخواص، ج۱، ص۲۲۳.
[۱۴] ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، ج۸، ص۱۸۹.
[۱۵] حلی، ابن نما، مثیر الاحزان، ص۷۱.
[۱۶] طبری، احمد بن عبدالله، ذخائر العقبی، ص۱۴۴.
[۱۷] مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۵، ص۳۰۱.
در ادامه به برخی از این گزارشات اشاره میشود.
۲.۱ – زرعه بن ابان
زُرعه بن ابان بن دارم، از قبیله بنی ابان بن دارِم، قاتل محمّد فرزند امام علی (علیهالسّلام) بوده است. همچنین مشارکت در شهادت فرزند دیگر امام علی (علیهالسّلام) به نام عثمان، به زُرعه نسبت داده شده که احتمالاً همین شخص است.
[۱۸] محمدی ریشهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیهالسلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۹، ص۲۴۵.
زُرعه از کسانی بود که دیگران را به بستن آب بر روی امام حسین (علیهالسّلام) ترغیب میکردند. بنابر گزارشی، امام حسین (علیهالسّلام)، در طلب آب به سوی فرات حرکت کرد. در این هنگام زرعه فریاد زد تا میان امام (علیهالسّلام) و آب فاصله بیندازند. حضرت (علیهالسّلام) فرمود: «اللّهُمَّ ظَمِئهُ»؛ «خداوندا! او را تشنه بدار.» زرعه به خشم آمد و تیری به سوی امام (علیهالسّلام) پرتاب کرد. تیر به چانه حضرت (علیهالسّلام) اصابت کرد و امام (علیهالسّلام) دیگر نتوانست آب بنوشد.
[۱۹] محمدی ریشهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیهالسلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۹، ص۲۴۵.
سرانجام، وی به چنان عطش و حرارت درونیای مبتلا شد که با وجود آب و یخ در نزدش، فریادش از سوختن جگر، به آسمان میرسید.
[۲۰] محمدی ریشهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیهالسلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۹، ص۲۴۵.
برخی منابع سرانجام کار او چنین گزارش کردهاند: «زُرعه از داغی شکم و سردی پشتش، در حالی که در برابرش خنکی و یخ بود و در پشت سرش، آتشِ شعله ور، فریاد میزد و میگفت: به من، آب بدهید که تشنگی، مرا کُشت! برایش ظرف بزرگی آوردند که اگر از آن، پنج نفر هم میآشامیدند، سیرابشان میکرد. او به تکرار میآشامید و میگفت: به من، آب بدهید که تشنگی، مرا کشت! وی گفت: شکمش، همانند پاره شدن شکم شتر، پاره شد.»
[۲۱] محمدی ریشهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیهالسلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۹، ص۲۴۷.
[۲۲] مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۵، ص۳۱۱.
[۲۳] ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ دمشق، ج۱۴، ص۲۲۳.
[۲۴] گنجی شافعی، محمد بن یوسف، کفایه الطالب، ص۴۳۵.
[۲۵] حلی، ابن نما، مثیر الاحزان، ص۷۱.
۲.۲ – تمیم بن حُصَین
تمیم بن حُصَین، از قبیله فَزار و جزو سوارانی بود که از سپاه عمر بن سعد برای جنگ تن به تن، گامْ جلو نهاد و با لحنی شماتت آمیز، آب فرات و تلالؤ آن را به رخ سپاه تشنه امام حسین (علیهالسّلام) کشید. از این رو، امام حسین (علیهالسّلام) او را نکوهید و وی را از اهل دوزخ شمرد و نفرین کرد که تشنه کشته شود. بر اثر دعای امام (علیهالسّلام)، بلافاصله چنان عطشی بر او مسلّط شد که از اسب افتاد و زیر سُم سواران، له شد و مُرد.
[۲۶] محمدی ریشهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیهالسلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۹، ص۲۲۷.
امالی صدوق در روایتی از امام صادق (علیهالسّلام) چنین آورده است: «ثُمَّ بَرَزَ مِن عَسکَرِ عُمَرَ بنِ سَعدٍ رَجُلٌ آخَرُ یُقالُ لَهُ: تَمیمُ بنُ حُصَینٍ الفَزارِیُّ، فَنادی: یا حُسَینُ! ویا اصحابَ حُسَینٍ! اما تَرَونَ الی ماءِ الفُراتِ یَلوحُ کَاَنَّهُ بُطونُ الحَیّاتِ؟ وَاللّه ِ، لا ذُقتُم مِنهُ قَطرَهً حَتّی تَذوقُوا المَوتَ جُرَعا! فَقالَ الحُسَینُ (علیهالسّلام): مَنِ الرَّجُلُ؟ فَقیلَ: تَمیمُ بنُ حُصَینٍ. فَقالَ الحُسَینُ (علیهالسّلام): هذا وابوهُ مِن اهلِ النّارِ، اللّهُمَّ اقتُل هذا عَطَشا فی هذَا الیَومِ. قالَ: فَخَنَقَهُ العَطَشُ حَتّی سَقَطَ عَن فَرَسِهِ، فَوَطِئَتهُ الخَیلُ بِسَنابِکِها، فَماتَ»؛
[۲۷] محمدی ریشهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیهالسلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۹، ص۲۲۶.
[۲۸] صدوق، محمد بن علی، الامالی، ص۲۲۱.
«آن گاه مرد دیگری از لشکر عمر بن سعد به نام تمیم بن حُصَین فَزاری برای مبارزه بیرون آمد و بانگ برآورد: ای حسین! ای یاران حسین! آیا نمیبینید که آب فرات، همانند شکم ماهیان میدرخشد؟ به خدا سوگند، از آن، قطرهای نخواهید نوشید تا جرعه مرگ را سر کشید! امام حسین (علیهالسّلام) فرمود: «آن مرد کیست؟». گفتند: تمیم بن حُصَین. امام حسین (علیهالسّلام) فرمود: «این و پدرش، جهنّمیاند. خداوندا! او را همین امروز، تشنه بمیران». تشنگی بر او چیره شد تا این که از اسبش سقوط کرد و اسبان با سُمهایشان او را لگد کردند تا مُرد.»
[۲۹] محمدی ریشهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیهالسلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۹، ص۲۲۷.
۲.۳ – عمرو بن حَجّاج
عمرو بن حجاج بن عبد اللّه بن عبد العزیز بن کعب مَذحِجی زُبَیدی، از سران کوفه و شوهر خواهر هانی بن عروه بود. او از کسانی بود که به دستور عبیدالله، هانی بن عروه را به قصر کشاند و موجبات اسارت و بعد شهادت او را فراهم آورد.
[۳۰] ابن سعد بغدادی، محمد، الطبقات الکبری، ص۴۶۲.
[۳۱] طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۳۶۴.
[۳۲] مفید، محمد بن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۴۷.
[۳۳] کوفی، ابن اعثم، الفتوح، ج۵، ص۴۴.
وی همچنین در پراکنده کردن یاران مسلم بن عقیل تلاش بسیار کرد.
[۳۴] دینوری، ابوحنیفه، الاخبار الطوال، ص۲۳۸.
وی از جمله کسانی بود که برای امام حسین (علیهالسّلام) نامه نوشت و ایشان را به کوفه دعوت کرد؛
[۳۵] مسکویه، ابوعلی، تجارب الامم، ج۲، ص۴۰.
[۳۶] طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۳۵۳.
[۳۷] مفید، محمد بن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۳۸.
[۳۸] کوفی، ابن اعثم، الفتوح، ج۵، ص۳۰.
ولی پس ازاندک زمانی، تغییر موضع داد و از یاران ابن زیاد شد، تا جایی که ابن زیاد، او را به فرماندهی جناح راست سپاه عمر بن سعد در کربلا برگزید.
[۳۹] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۸۷.
[۴۰] دینوری، ابوحنیفه، الاخبار الطوال، ص۲۵۶.
[۴۱] طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۴۲۲.
[۴۲] مفید، محمد بن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۹۵.
او در کربلا با سوارانش، آب را بر امام حسین (علیهالسّلام) و یارانش بست و با عبّاس (علیهالسّلام) جنگید
[۴۳] دینوری، ابوحنیفه، الاخبار الطوال، ص۲۵۵.
[۴۴] طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۴۱۲.
[۴۵] مفید، محمد بن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۸۶.
[۴۶] مسکویه، ابوعلی، تجارب الامم، ج۲، ص۷۰.
و در روز عاشورا سپاهش را بر ضدّ امام حسین (علیهالسّلام) تحریک کرد.
[۴۷] طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۴۳۵.
او راه چیره شدن بر یاران دلیر و جنگجوی امام حسین (علیهالسّلام) را سنگباران کردن آنان و تاختن یکباره بر آنها، و نه مبارزه و درگیریِ تن به تن دانست و این نقشه را با موافقت عمر بن سعد، عملی ساخت
[۴۸] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۹۲.
[۴۹] مفید، محمد بن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۱۰۳.
[۵۰] مسکویه، ابوعلی، تجارب الامم، ج۲، ص۷۷.
[۵۱] ابن اثیر، علی بن ابی الکرم، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۶۷.
و خود با لشکرش بر جناح چپ لشکر امام (علیهالسّلام) ـ که فرماندهی آن با مسلم بن عوسجه بود ـ یورش برد و مسلم در این یورش، به شهادت رسید.
[۵۲] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۹۲.
[۵۳] طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۴۳۰.
[۵۴] ابن اثیر، علی بن ابی الکرم، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۶۶.
[۵۵] مفید، محمد بن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۱۰۲.
عمرو بن حَجّاج در روز عاشورا به امام حسین (علیهالسّلام) توهین کرد و ایشان را «خارجی» (خارج شده از دین) نامید.
[۵۶] طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۴۳۵.
او پس از واقعه عاشورا، از جمله حاملان سرهای شهدا به کوفه بود.
[۵۷] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۲۰۶.
[۵۸] طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۴۵۶.
[۵۹] مفید، محمد بن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۱۱۳.
[۶۰] ابن اثیر، علی بن ابی الکرم، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۸۱.
عمرو، سرانجام، در قیام مختار، فرار کرد
[۶۱] طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۶، ص۵۲.
[۶۲] مسکویه، ابوعلی، تجارب الامم، ج۲، ص۱۷۵.
[۶۳] ابن اثیر، علی بن ابی الکرم، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۳۶.
و بنا به گزارشی، به نفرین امام حسین (علیهالسّلام) گرفتار شد و از شدّت تشنگی، در بیابان، هلاک گردید.
[۶۴] محمدی ریشهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیهالسلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۹، ص۲۱۲.
[۶۵] محمدی ریشهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیهالسلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۹، ص۲۱۳.
برخی منابع ماجرای هلاکت او را چنین گزارش کردهاند: عمرو بن حَجّاج که از سران قاتلان حسین (علیهالسّلام) بود، پس از قیام مختار از کوفه گریخت و قصد عزیمت به بصره را داشت که از سرزنش بصریان ترسید و راهش را به سوی سَراف، کج کرد. ساحل نشینان، به وی گفتند: از پیش ما برو که ما از مختار، بیمناکیم. او هم از پیش آنها رفت و آنان خود را سرزنش کردند و گفتند: کار بدی کردیم! پس عدّهای از آنها سوار بر مرکبهایشان در جستجوی وی برآمدند تا وی را برگردانند؛ ولی او وقتی آنها را از دور دید، گمان کرد که یاران مختارند. پس به بی راههای در ریگستان، به جایی به نام بُیَیضه روی آورد و این، در هوایی بسیار داغ بود. بُیَیضه در میان آبادیهای بنی کلب و بنی طَی قرار داشت. او در آن جا اندکی خوابید و تشنگی، او و همراهانش را از پای در آورد.
[۶۶] دینوری، ابوحنیفه، الاخبار الطوال، ص۳۰۳.
[۶۷] محمدی ریشهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیهالسلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۹، ص۲۱۲.
[۶۸] محمدی ریشهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیهالسلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۹، ص۲۱۳.
[۶۹] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۶، ص۴۵۰.
[۷۰] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۸۲.
[۷۱] ابن اعثم، احمد، کتاب الفتوح، ج۵، ص۹۱-۹۲.
[۷۲] سبط ابن جوزی، یوسف، تذکره الخواص، ج۱، ص۲۲۳.
[۷۳] ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، ج۸، ص۱۸۹.
۲.۴ – عبداللّه بن ابی حُصَین
عبداللّه بن ابی حصین اَزدی بجلی، از سواران تحت فرمان عمرو بن حَجّاج و جزو کسانی بود که آب را بر امام حسین (علیهالسّلام) و یارانش بستند. او با بی شرمی به امام (علیهالسّلام) گفت: ای حسین!. .. به خدا سوگند، جرعهای آب نخواهی چشید تا از تشنگی بمیری. امام حسین (علیهالسّلام) نیز او را نفرین نمود و فرمود: «خداوندا! او را تشنه بمیران» و چنین هم شد. وی به بیماری استسقا (عطش) گرفتار شد و هر چه آب مینوشید، تشنگی اش برطرف نمیشد تا این که هلاک شد.
[۷۴] محمدی ریشهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیهالسلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۹، ص۲۶۱.
تاریخ طبری به نقل از حمید بن مسلم ماجرای تشنگی او را چنین روایت میکند: «فَقالَ: یا حُسَینُ، الا تَنظُرُ الَی الماءِ کَاَنَّهُ کَبِدُ السَّماءِ! وَاللّه ِ، لا تَذوقُ مِنهُ قَطرَهً حَتّی تَموتَ عَطَشا. فَقالَ حُسَینٌ (علیهالسّلام): اللّهُمَّ اقتُلهُ عَطَشا، ولا تَغفِر لَهُ ابَدا! قالَ حُمَیدُ بنُ مُسلِمٍ: وَاللّه ِ، لَعُدتُهُ بَعدَ ذلِکَ فی مَرَضِهِ، فَوَاللّه ِ الَّذی لا الهَ الّا هُوَ، لَقَد رَاَیتُهُ یَشرَبُ حَتّی بَغِرَ، ثُمَّ یَقیءُ، ثُمَّ یَعودُ، فَیَشرَبُ حَتّی یَبغَرَ فَما یَروی، فَما زالَ ذلِکَ دَابَهُ حَتّی لَفَظَ عَصَبَهُ؛ یَعنی نَفسَهُ»؛
[۷۵] محمدی ریشهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیهالسلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۹، ص۲۶۰
[۷۶] طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۴۱۲.
«عبد اللّه بن ابی حُصَین ازدی با حسین (علیهالسّلام) رو در رو شد و گفت: ای حسین! آیا به آب نگاه نمیکنی که همچون سینه آسمان صاف و بی کران است؟ به خدا سوگند، جرعهای از آن را نخواهی چشید تا تشنه بمیری. حسین (علیهالسّلام) فرمود: «خداوندا! او را تشنه بمیران و هرگز او را نیامرز!». به خدا سوگند، پس از آن، او را در حال بیماری، عیادت کردم. به خدایی که معبودی جز او نیست، دیدم که بی مهابا آب میخورد و سپس بر میگرداند و دوباره میخورد، و میخورد، بدون این که سیراب شود و همچنان ادامه داد تا جانش در رفت.»
[۷۷] محمدی ریشهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیهالسلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۹، ص۲۶۱.
[۷۸] طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۴۱۲.
[۷۹] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۸۱.
[۸۰] مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۸۷.
۳ – دیوانگی و جنون
برخی از کسانی که در جنگ با امام حسین (علیهالسّلام) همکاری کردند، به جنون و دیوانگی مبتلا شدند که در ادامه به برخی از این گزارشات میپردازیم.
۳.۱ – احبش بن مرثد
اَحبَش بن مَرثَد که در برخی منابع نام او اخنس ثبت شده است، از غارتگران خیام امام حسین (علیهالسلام) در روز عاشورا و جزء کسانی بود که بر بدن مطهر امام اسب تاختند. نقل شده که پس از شهادت امام حسین (علیهالسّلام)، عمر بن سعد از میان یارانش چند داوطلب خواست تا بر جنازه مطهر فرزند رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) اسب بتازند. ده نفر اظهار آمادگی کردند که اخنس بن مرثد، یکی از آنان بود. آنان بدن اباعبدالله (علیهالسّلام) را لگدکوب سم اسبان خود کردند، چندان که استخوانهای سینه و پشت او را در هم شکستند.
[۸۱] مفید، محمد بن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۱۱۳.
[۸۲] طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۳۴۷.
[۸۳] ابن شهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابیطالب، ج۳، ص۲۵۹.
[۸۴] طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری باعلام الهدی، ج۱، ص۴۷۰.
بنابر گزارش منابع، او کسی بود که عمامه حضرت (علیهالسّلام) را به سرقت برد.
[۸۵] مفید، محمد بن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۱۱۲.
[۸۶] طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری باعلام الهدی، ج۱، ص۴۶۹.
[۸۷] سید بن طاوس، علی ب
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 