پاورپوینت کامل اصاله الصحّه فی فعل الغیر ۹۵ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل اصاله الصحّه فی فعل الغیر ۹۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل اصاله الصحّه فی فعل الغیر ۹۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل اصاله الصحّه فی فعل الغیر ۹۵ اسلاید در PowerPoint :
اصل صحت (اصول)
مقالات مرتبط: اصل صحت (مقالهدوم).
مقالات مشابه: اصل صحت (علوم دیگر).
اصل صحت یکی از اصطلاحات علم اصول است و در دو معنا به کار رفته است؛ یکی اصل صحت به معنای حمل فعل مؤمن بر وجه صحیح و جایز، در مقابل قبیح (حرام و ممنوع) و دیگری اصل صحت به معنای حمل فعل دیگران بر وجه تام و کامل، در برابر ناقص. طبق معنای اول، اصل صحت بر پایه حُسن ظن بناگذاری شده و اصلی اخلاقی شمرده میشود و طبق معنای دوم، اصل صحت از قواعد فقهی است که مختص فعل مؤمن نیست، بلکه درباره همه مسلمانان، بلکه کافران نیز در برخی موارد جاری میشود.
[۱] خوئی، ابوالقاسم، مصباح الاصول، ج۳، ص۳۲۲.
فهرست مندرجات
۱ – معنای لغوی
۲ – معنای اصطلاحی
۲.۱ – معنای اول
۲.۲ – معنای دوم
۳ – تفاوت اصل صحت و فراغ
۴ – ادلّه حجیّت اصل صحت به اصطلاح اول
۴.۱ – آیات
۴.۱.۱ – آیه اول
۴.۱.۲ – آیه دوم
۴.۱.۳ – آیه سوم
۵ – مجرای اصل صحت به اصطلاح اول
۶ – ادلّه اصل صحّت به اصطلاح دوم
۶.۱ – آیات
۶.۱.۱ – آیه اوفوا بالعقود
۶.۱.۲ – آیه اکل مال به باطل
۶.۱.۳ – آیه نفی حرج
۶.۲ – اجماع
۶.۳ – سیره عقلا
۶.۳.۱ – منشا
۷ – مجرای اصل صحت به اصطلاح دوم
۸ – جایگاه اصل صحت در برابر سایر اصول
۹ – اصالت صحت در فقه
۹.۱ – تعبیر فقها
۹.۲ – محل جریان اصل
۱۰ – پانویس
۱۱ – منابع
۱ – معنای لغوی
اصل، در لغت به معنای اساس و بُن شیء است
[۲] فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، ج۷، ص۱۵۶.
[۳] فیومی مقری، احمد بن محمد، المصباح المنیر، ص۱۴، «اصل».
و در اصطلاح علم اصول در موارد متعددی کاربرد دارد؛ از قبیل: دلیل حکم، قاعده و طبع اولی شیء و آنچه برای تشخیص وظیفه عملی یا حکم ظاهری قرار داده میشود.
[۴] انصاری، محمدعلی، الموسوعه الفقهیه، ج۳، ص۴۸۱.
به نظر میرسد بازگشت همه این معانی اصطلاحی به معنای لغوی است، زیرا در همه این موارد به نوعی، اساس و مبنای شیء لحاظ شده است.
[۵] انصاری، محمدعلی، الموسوعه الفقهیه، ج۳، ص۴۸۰.
[۶] حکیم، سیدمحمدتقی، الاصول العامه، ص۳۹.
صحّت در لغت به معنای سلامتی و تندرستی،
[۷] ابنمنظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۲، ص۵۰۷.
[۸] جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح، ج۱، ص۳۸۱، «صحح».
اعتدال
[۹] فیومی مقری، احمد بن محمد، المصباح المنیر، ص۱۷۴، «صحح».
و تمامیّت
[۱۰] آخوند خراسانی، محمدکاظم بن حسین، کفایه الاصول، ص۱۸۲.
است و در اصطلاح به تعبیر صاحب کفایهالاصول، معنای جدیدی نیافته، بلکه صحّت در مقابل فساد به همان معنای لغوی (تمامیت در برابر عدم تمامیّت) است، ازاینرو در فقه و اصول، صحّت به معنای تام الاجزاء و الشرائط است.
[۱۱] آخوند خراسانی، محمدکاظم بن حسین، کفایه الاصول، ص۱۸۲.
۲ – معنای اصطلاحی
«اصل صحت» از قواعدی است که در کتب اصولی از آن بحث میشود و در موارد مختلفی قابل طرح است. اجمالًا میتوان گفت اصل صحت به نوع برخورد و قضاوت انسان درباره گفتار و کردار و عقاید دیگران (مسلمانان یا اعم از مسلمانان و غیر مسلمانان) مربوط میشود.
بسیاری از کتب اصولی عرصههای مختلف این بحث را یکجا و در قالب یک اصل بحث کردهاند؛
[۱۲] انصاری، مرتضی، فرائد الاصول، ج۳، ص۳۴۵.
[۱۳] حائری، عبدالکریم، درر الفوائد، ج۲، ص۲۳۷- ۲۳۸.
ولی برخی بحث اصل صحت را در دو عرصه و با دو برداشت متفاوت و با دو گروه از ادلّه و آثار و احکام به بحث گذاشتهاند:
۱. اصل صحت به معنای حمل فعل مؤمن بر وجه صحیح و جایز، در مقابل قبیح (حرام و ممنوع) و ۲. اصل صحت به معنای حمل فعل دیگران بر وجه تام و کامل، در برابر ناقص. اصل صحت به معنای دوم مختص فعل مؤمن نیست، بلکه درباره همه مسلمانان، بلکه کافران نیز در برخی موارد جاری میشود.
[۱۴] خوئی، ابوالقاسم، مصباح الاصول، ج۳، ص۳۲۲.
۲.۱ – معنای اول
طبق برداشت نخست، اصل صحت بر پایه حُسن ظن بناگذاری شده و اصلی اخلاقی شمرده میشود و بدین معناست که اگر در عمل مسلمان یا مؤمنی به لحاظ حکم تکلیفی، تردید حاصل شد که آنچه از او نمود میکند (گفتار، کردار، عقیده) حلال و مشروع است یا حرام و قبیح، باید عمل او را بر وجه مباح حمل کرد؛ مثلًا اگر کسی از دور سخنی گفت و مخاطب شک کرد آیا سلام میکند یا ناسزا میگوید، یا شخصی مایعی مینوشد و مشخص نیست که آب است یا شراب، یا مردی به همراه زنی مشاهده شد و هر دو به زوجیّت اقرار کردند،
[۱۵] جصاص، ابوبکر، احکام القرآن، ج۳، ص۳۹۷.
در این موارد و مشابه آنکه در جامعه فراوان اتفاق میافتد، اصل صحت اقتضا میکند که فعل آنان مباح دانسته شود و گفتار، کردار یا عقیده آنان بر وجه حسن حمل گردد.
۲.۲ – معنای دوم
بر اساس اصطلاح دوم، اصل صحّت قاعدهای فقهی است که در کتب علم اصول از آن بحث میشود و به مسلمانان اختصاص ندارد و بدین معناست که اگر در فعل کسی به لحاظ حکم وضعی، تردید شد که آیا آن را صحیح (تام الاجزاء و الشرائط) انجام میدهد یا نه، باید عمل او را بر صحت حمل کرد؛ مثلًا اگر معاملهای، چون خرید و فروش، ازدواج، طلاق، وکالت، رهن و… انجام بدهد همه این موارد بر صحت حمل میشود و آثار عقود یا ایقاعات مترتب میگردد.
۳ – تفاوت اصل صحت و فراغ
تفاوت این اصل با «قاعده فراغ» آن است که حمل به صحّت در قاعده فراغ در فعل خود انجام میگردد؛ ولی در اصل صحت، در فعل غیر.
[۱۶] قاعده الفراغ، ص۳۰.
این دو نوع اصل صحت از یکدیگر تفکیک پذیرند و با هم ملازمهای ندارند، زیرا ملاک در اوّلی تحقق عمل بر وجه اباحه است؛ ولی ملاک در دومی جریان صحت، به معنای ترتب آثار در مقابل بطلان و فساد به معنای عدم ترتب آثار است.
بخشی از اعمال از هر دو جهت حسن است؛ یعنی هم بر وجه اباحه صادر شده و هم اثر مطلوب را دارد. بخشی دیگر از اعمال نه مباح است و نه صحیح؛ مانند معامله ربوی، و بخش سوم، حسن است؛ ولی صحیح نیست؛ یعنی اثر مطلوب بر آنها بار نمی شود؛ مانند معامله شیء مجهول، یا با ثمن مجهول، و بخش چهارم حسن نیست؛ ولی صحیح است؛ مانند بیع وقت ندا (داد و ستد هنگام ندای مؤذن برای نماز جمعه).
[۱۷] مشکینی، علی، اصطلاحات الاصول، ص۵۳- ۵۴.
به نظر میرسد اصل صحت فراتر از این دو عرصه نیز قابل جریان است، زیرا موارد و مصادیقی در اصل صحت مطرح میشود که در هیچ یک از دو اصطلاح فوق نمیگنجد؛ مانند:
۱. جریان اصل صحت در گفتار هر متکلمی هنگام شک در اینکه آیا او قصد معنا کرده یا سخنی بیهوده و لغو یا غلط بر زبان رانده است. در این مثال، نتیجه اصل صحت آن است که او قصد معنا کرده، بهگونهای که حتّی اگر خود نیز ادّعا کند که من قاصد معنا نبودم، بلکه سخنی گزاف گفتم، از او پذیرفته نیست.
۲. جریان اصل صحت در گفتار متکلم از جهت صدق در اعتقاد؛ یعنی هر متکلمی به گفتارش معتقد و آن را در دل باور کرده است. در اینجا نیز «اصاله الصحه» جاری میگردد و میتوان مضمون کلام را به وی نسبت داد.
[۱۸] انصاری، مرتضی، فرائد الاصول، ج۳، ص۳۸۱.
۴ – ادلّه حجیّت اصل صحت به اصطلاح اول
برای اعتبار اصل صحت میتوان به ادلّهای تمسّک کرد. ابتدا آیات و سپس ادلّه دیگر طرح میشود.
۴.۱ – آیات
به آیات متعددی برای اعتبار اصل صحت استناد شده است؛ از جمله آیه ۸۳ سوره بقره، آیه ۱۲ سوره حجرات و آیه ۶۱ سوره توبه.
۴.۱.۱ – آیه اول
«وقولوا لِلنّاسِ حُسنًا».
[۱۹] بقره/سوره۲، آیه۸۳.
ظاهر آیه آن است که با مردم به نیکی سخن بگویید و گفتارتان سبب بغض و عداوت نگردد؛ ولی میتوان با توجّه به روایتی از امام صادق (علیهالسلام) در تفسیر آیه، به آن استدلال کرد. در آن حدیث آمده است: تا زمانی که یقین ندارید کار دیگران شرّ و قبیح است، درباره آنان جز داوری خیر نداشته باشید.
[۲۰] کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۱۶۴.
شیخ انصاری میگوید: شاید مراد از «قول» در آیه و روایت، ظنّ و اعتقاد باشد، بدین ترتیب آیه کریمه به کمک روایت، به حُسن ظنّ ترغیب کرده و بدگمانی نسبت به مردم را ناپسند میشمارد.
[۲۱] انصاری، مرتضی، فرائد الاصول، ج۳، ص۳۴۵.
۴.۱.۲ – آیه دوم
«یایُّهَا الَّذینَ ءامَنُوا اجتَنِبوا کَثیرًا مِنَ الظَّنّ انَّ بَعضَ الظَّنّ اثمٌ ولا تَجَسَّسوا….»
[۲۲] حجرات/سوره۴۹، آیه۱۲.
در این آیه مؤمنان از بسیاری گمانها درباره دیگران منع شدهاند که مراد گمان سوء است؛ نه گمان خیر،
[۲۳] گلپایگانی، سیدمحمدرضا، افاضه العوائد، ج۲، ص۳۱۷.
زیرا در آیه ۱۲ سوره نور، قرآن به گمان خیر (حسن ظن) ترغیب کرده است.
ممکن است گفته شود که هر یک از حالات چهارگانه (یقین، گمان، شک و وهم) خود به خود بر نفس عارض میشود و تحت اختیار انسان نیست، بنابراین، گمان نمیتواند مورد امر یا نهی قرار بگیرد، زیرا امر و نهی به افعال اختیاری تعلّق میگیرد.
پاسخ آن است که نهی از سوء ظن در حقیقت نهی از ترتیب آثار است؛ یعنی در عمل نباید به گمان بد درباره دیگران اعتنا کرد؛ ولی آنچه به قلب انسان درباره دیگران خطور میکند، بیاشکال است، چنان که در روایات آمده: یکی از چیزهایی که برای مؤمن نیکوست و راه خلاصی از آن را دارد، سوء ظن است و راه خلاصی از سوء ظن جامه عمل نپوشاندن به آن است. در روایتی دیگر انسان مؤمن را از سه صفت بر کنار ندانسته که یکی از آنها گمان است. سپس فرموده: «اذا ظننت فلا تقض: به گمان خویش جامه عمل نپوشان».
[۲۴] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۸، ص۲۶۳.
نظیر آیه فوق، آیات مربوط به داستان افک است که گروهی از منافقان، کوشش بسیاری کردند تا از آن به نفع خویش بهرهبرداری کنند؛ در این آیات، خداوند کسانی را که به یکی از همسران پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) تهمت زدند، سرزنش میکند و سپس مردم را از سوء ظن برحذر میدارد. خداوند این سوء ظن و تهمت را گناه شمرده، میفرماید: «… لِکُلّ امرِیٍ مِنهُم مَا اکتَسَبَ مِنَ الاثمِ…» “آنان که دست به چنین گناهی زدند هر کدام سهم خویش را از مجازات آن دریافت خواهند کرد”
[۲۵] نور/سوره۲۴، آیه۱۱.
«والَّذی تَوَلّی کِبرَهُ مِنهُم لَهُ عَذابٌ عَظیم» “و کسی که رهبری این ماجرا را بر عهده داشت مجازات بزرگتری خواهد داشت”
سپس سخن را متوجه مؤمنان کرده و با سرزنش میگوید: «لَولا اذ سَمِعتُموهُ ظَنَّ المُؤمِنونَ والمُؤمِنتُ بِانفُسِهِم خَیرًا وقالوا هذا افکٌ مُبین» “چرا هنگامی که این تهمت را شنیدید با حسن ظن نسبت به دیگران (که به منزله نفس شما هستند) برخورد نکردید و چرا نگفتید که این دروغی بزرگ و آشکار است”.
[۲۶] نور/سوره۲۴، آیه۱۲.
تعبیر «بِانفُسِهِم» اشاره به این است که جان مؤمنان از هم جدا نیست و همه به منزله نفس واحدند و اگر اتهامی به یکی متوجه شد گویا به همه متوجه شده است و مؤمن به همان میزان که از خویش در برابر اتهامات دفاع میکند، از دیگران نیز باید دفاع کند.
از این آیات استفاده شده که باید امور مسلمانان در عقود و سایر افعالشان بر صحت و جواز، حمل شود؛ نه آنکه به صرف گمان، کار آنان به حرام و قبیح توجیه گردد.
[۲۷] جصاص، ابوبکر، احکام القرآن، ج۳، ص۳۹۷.
در ادامه آیات نیز زشتی سوء ظنّ را گوشزد کرده و میفرماید: “شما برای اثبات مدعایتان باید ۴ شاهد عادل بیاورید”. “اگر فضل و رحمت خداوند در دنیا و آخرت نبود، نزدیک بود که در عذابی سخت فرو روید”. “به استقبال دروغ بزرگ میروید، شایعه را از زبان یکدیگر میگیرید، با دهان خود سخنی را تکرار میکنید، درحالیکه به آن یقین ندارید و گمان میکنید مسئلهای کوچک است، درحالیکه نزد خداوند بس عظیم است”. “چرا وقتی آن را شنیدید نگفتید: ما را نرسد که در این باره سخنی گوییم خداوندا تو منزهی این بهتانی بزرگ است”. “خداوند شما را اندرز میدهد که دیگر چنین کاری را تکرار نکنید اگر واقعاً مؤمن هستید”. “در پایان میفرماید: کسانی که دوست دارند زشتیها در میان مؤمنان شیوع پیدا کند منتظر عذابی دردناک باشند”.
[۲۸] نور/سوره۲۴، آیات ۱۳-۱۹.
۴.۱.۳ – آیه سوم
«و مِنهُمُ الَّذینَ یُؤذونَ النَّبِیَّ ویَقولونَ هُوَ اذُنٌ قُل اذُنُ خَیرٍ لَکُم یُؤمِنُ بِاللَّهِ ویُؤمِنُ لِلمُؤمِنین.»
[۲۹] توبه/سوره۹، آیه۶۱.
به این آیه میتوان درباره اصل صحت در اقوال، استدلال کرد.
[۳۰] تبریزی، موسی، اوثق الوسائل، ص۵۷۴- ۵۷۵.
در این آیه سخن از کسانی است که پیامبر را آزار میدادند که او بسیار خوش باور است. خداوند میفرماید: به آنها بگو اگر پیامبر سخن شما را گوش میدهد و میپذیرد به نفع شماست: «قُل اذُنُ خَیرٍ لَکُم». شاید خیر بودن از این جهت باشد که او با این کار آبروی شما را حفظ میکند و اگر میخواست فوراً پردهها را بالا زند و شما را رسوا کند مشکلات فراوانی برای شما به وجود میآمد؛ ولی این آیه ویژه پیامبر است و او به مقتضای رسالت خویش به سخنها گوش میدهد و شاید نتوان اصل صحت را بهصورت قاعدهای عام از آن استفاده کرد.
برای اصل صحت (به معنای حمل فعل غیر بر مباح) به روایاتی نیز استدلال شده است
[۳۱] انصاری، مرتضی، فرائد الاصول، ج۳، ص۳۴۶.
[۳۲] حائری یزدی، شیخ عبدالکریم، درر الفوائد، ج۲، ص۲۳۸.
از جمله امیرمؤمنان (علیهالسّلام) میفرماید: امر برادرت را بر بهترین وجه حمل کن و در سخن وی بر اساس بدگمانی داوری نکن، مگر آنکه یقین به خلاف پیدا کنی.
[۳۳] کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۳۶۱-۳۶۲.
۵ – مجرای اصل صحت به اصطلاح اول
برای جریان اصل صحت شرایطی ذکر شده است:
۱. حمل بر صحت درباره همه انسانها جریان ندارد، بلکه تنها در حیطه مؤمنان یا به طور اعم، همه مسلمانان مطرح است، چنان که در روایات تعبیر «اخیک» آمده و کنایه از برادر دینی است. باز در روایاتی تعبیر «مسلم» آمده و حرمت بدگمانی به مسلمانان در ردیف حرمت ریختن خون و بردن آبروی او قرار داده شده است.
۲. حمل بر صحت در صورتی است که فساد بر زمانه و اهل زمان مستولی نشده باشد و ستم در میان مردم رواج پیدا نکرده باشد، و گرنه انسان باید جانب احتیاط را رعایت کند و زودباور نباشد.
البته نمیتوان فعل حرام را به اشخاص نسبت داد؛ ولی نباید ساده لوح بود و همه جا آثار صحت را بر افعال مردم مترتب کرد. علی (علیهالسّلام) میفرماید: هرگاه بر زمان و اهل زمان صلاح و پاکی مستولی شد و در چنین حالی شخصی به دیگری بدگمان گشت، آن هم بدون آنکه کار زشتی از او دیده باشد، در حق او ستم روا داشته و هرگاه زمانه و اهل آن را فساد و ناپاکی فرا گرفت و کسی به دیگری حسن ظن پیدا کرد بداند که فریب خورده است.
[۳۴] امام علی، نهجالبلاغه، حکمت ۱۱۴.
در روایت محمد بن هارون از امام هفتم (علیهالسّلام) آمده است: هر زمان که ستم و ناحق بر حق غلبه کرد جای خوشبینی و حسن ظن نیست، جز آنکه یقین به صلاح شخص پیدا شود.
[۳۵] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائ
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 