پاورپوینت کامل ساخت گرایی از اروپایی تا مارکسیستی ۹۲ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل ساخت گرایی از اروپایی تا مارکسیستی ۹۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ساخت گرایی از اروپایی تا مارکسیستی ۹۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل ساخت گرایی از اروپایی تا مارکسیستی ۹۲ اسلاید در PowerPoint :

۸

اشاره:

ساختار گرایان از چه سخن می گفتند؟ بافتار اندیشگی آنها چه بود؟ سؤال مهم
آنکه اندیشه ساختار گرایی در چه مختصات زمانی و مکانی «عمومیت» یافت؟

نگاه ساخت گرایی یا ساختارگرایی (The Structuralism ) در معنای عام آن حکایت
از این دارد که تمام افعال فرد و جامعه، در حوزه روساختی (Surface Structure )
قرار دارند. این حوزه روساختی، در یک رابطه عِلّی و متأثر از حوزه زیرساختی
(DeeP Structure ) شکل می یابد و لذا آنچه از ظاهر روابط و حرکت آدم و آدمیان
نمودار می گردد، واقعیت ندارد؛ واقعیت، ساختمند شده است.

با این بیان روشن می گردد که تمایل به جبریت ( Determinism ) و نگاهی
تعین گرا به تأثیر « ساختارهای ناخودآگاه و تقریبا پنهان » بر « آگاهی و عمل
انسانی »، و نیز نفی کارگزاری انسان و گروهها و نفی فلسفه آگاهی و سوژگی،
کمابیش از تمایلات ساخت گرایی است. از این منظر، انسان تنها به عنوان « حامل
ساختارهای کلی » شناخته می شود. فی المثل، لوی استراوس با آنکه یک ساختگرای
غیرمارکسیستی است، از این ایده مارکس که « انسانها تاریخ خود را می سازند بی
آنکه به این سازندگیِ خود، دانستگی داشته باشند » متأثر است لذا او در تحلیلِ
ساختار فرهنگی، سخن از آن دارد که « اسطوره ها در ذهن آدمیان کارگر می افتند
بی آنکه آدمیان خود به مطلب آگاهی یابند ». این شبیه ایده آلتوسر راجع به
ایدئولوژی است که می گفت: « ایدئولوژی مجموعه ای از تصورات، مفاهیم و
ساختارهایی است که خود را بر اکثر آدمیان تحمیل می کنند بی آنکه مورد آگاهیشان
قرار گیرند ».

هدف یک محقق ساختارگرا دو چیز است: « ۱ ـ کشف و تبیین ژرف ساخت، ۲ ـ توضیح هر
پدیده ای در راستای آن ژرف ساخت ».

نحله های ساخت گرایی

غالبا تنوع نحله های ساختارگرایی، حاصل از تنوع تقریرهایی است که از چیستی و
ماهیت « ژرف ساخت » شده است. دکتر عباس منوچهری، انواع ساخت گرایی را چنین
استقراء می نمودند: « ۱ ـ ساخت گرایی ذهنی:

نگاه ساخت گرایی یا ساختارگرایی در معنای عام آن حکایت از این دارد که تمام
افعال فرد و جامعه، در حوزه روساختی قرار دارند. این حوزه روساختی، در یک رابطه
عِلّی و متأثر از حوزه زیرساختی شکل می یابد و لذا آنچه از ظاهر روابط و حرکت
آدم و آدمیان نمودار می گردد، واقعیت ندارد؛ واقعیت، ساختمند شده است

( مانند مباحث ایگوی مرکزی فروید )؛ ۲ ـ ساخت گرایی اجتماعی: ( مانند مباحث
دو سوسور Ferdinand de saussure )؛ ۳ ـ ساخت گرایی پارسونزی؛ ۴ ـ ساخت گرایی
اجتماعی: ( مانند مباحث مارکسیسم )؛ ۵ ـ ساخت گرایی فرهنگی: ( مانند مباحث لوی
اشتراوس Claude levi-Strauss ) ». اما دکتر یونس شکرخواه، انواع گرایش های
ساختارگرا را اینگونه استقراء نموده اند: « ۱ ـ ساخت گرایی اروپایی: که با آرای
زبان شناختی فردینان دوسوسور، آغاز گردید و در ادامه، از الهام و تشابه با آن
[مثلاً از متشابه دیدن “فرهنگبا “زبان بعنوان یک سیستم دلالت گر”، این
ساخت گرایی توسط دیگران همچون لوی اشتراوس]، تکامل یافت. ۲ ـ ساخت گرایی
آمریکایی: زبان شناسانی همچون لئونارد بلومفیلد Leonard Bloomfield و نعام
چامسکی و دیگران که برخلاف زبان شناسان اروپایی، نه به دانش انتزاعی ما از زبان
( Langue ) بلکه به گفتار صادره از افراد ( Parol ) و نه بعنوان یک نهاد
اجتماعی بلکه بعنوان یک « پاسخ » به یک « محرک »، به مطالعه ای رفتارشناسانه
می پرداختند تا به توصیف و طبقه بندی واحدهای این گفتار دست یابند. ۳ ـ
ساختارگرایی روسی: یا صورتگرایان یا فرمالیسم روسی که میخائیل باختین (Mikhail
Bakhtin ) از بزرگترین نظریه پردازان آن می باشد. فارغ از یکسری آمیزه های
مارکسیستی، درون مایه این مکتب، فناوری آن در نقد سبک های ادبی است. آنها
تأثیرات اجتماعی و نیز نقش نویسنده را در یک متن، مقوله ای حاشیه ای می دیدند.
۴ ـ ساختارگرایی مبتنی بر روایت شناسی: در آثار

کسانی مانند تزوتان تودورف (Tzvetan todorof ) بلغاری نمایان است که معتقدند
« معنی » در گروی ژرف ساختی بنام « روایت »است. روایت یا گفتمان آن چیزی است که
در حین دیدن یا خواندن یک اثر، خود را باز می نماید و این روند را درآثار مشابه
آن اثر خواهیم دید. ۵ ـ ساختارگرایی انتقادی مارکسیستی: در اندیشه انتقادی
مارکسیستی (Criticism Marxist )، “شرایط مادیحکم ژرف ساخت دارد و اندیشه،
ادبیات، فرهنگ و… حکم رو ساخت را دارند. ۶ ـ ساختارگرایی انتقادی روانکاوانه:
پیروانِ اندیشه انتقادی روانکاوانه (Psycholoanalytic Criticism )، عقده ادیپ
(OediPus ComPlex ) را همان ژرف ساخت می دانند. ۷ ـ ساختارگرایی مبتنی بر تئوری
توافق عمومی: یا (Consensus Theory ) که ساختارها را به نحوی نمایش می دهد که
جامعه و افراد را در کنار یکدیگر حفظ می کنند و آنها را به طرزی خیرخواهانه در
کنار یکدیگر نگاه می دارد. کارکردگرایی ( Functionalism ) یکی از انواع
تئوری های توافق عمومی است که در درون ساختارگرایی جا می گیرد. ساختارگرایان
کارکردگرایی، ملهم از امیل دورکیم ( ۱۹۱۷ ـ ۱۸۵۸ ) و تالکوت پارسونز ( ۱۹۷۹ ـ
۱۹۰۲ )، جامعه را یک سیستم خودگردان می بینند که ارزش آن بیشتر از جمعیت آن
است. نهادهای موجود در جامعه، کارکرد رفع نیاز را بر عهده دارند. ۸ ـ
ساختارگرایی مبتنی بر تئوری کشمکش: یا (Conflict Theory ) آثاری که ملهم از
مقوله تضاد مارکس می باشد و یا آثاری که در حوزه فمینیسم، قدرت سیاه، نگرشهای
نئو وبری، سلطه ایدئولوژیک طبقه حاکم گرامشی و… می باشند همگی یک ژرف ساختی
از نوعی کشمکش تصویر می کنند و حرکت افراد و جامعه را بر اساس آن تفسیر می کنند
».

در ادامه نوشتار، از میان انواع نحله های ساختارگرایی، صرفا به بررسی فشرده
دو نحله مهم می پردازیم: « الف ـ ساختارگرایی سوسوری؛ ب ـ ساختارگرایی
مارکسیستی »؛ شاید از این رهگذر به حشر و نشر بیشتری با فضای گفتمانی گفتمان
سوم، که بسیار متأثر از ایده های ساخت گرایانه بود نایل اییم.

ساختگرایی سوسوری

فردیناند دوسوسور ( ۱۹۱۳ ـ ۱۸۵۷ ) در سه دوره از سالهای ۱۹۰۶ تا ۱۹۱۹ در
دانشگاه ژنو به تدریس زبان شناسی پرداخت. پس از مرگ وی، دو همکار او، آلبر سه
شه یه و شارل بالی، جزوات دانشجویان را جمع آوری کرده و پس از تنظیم، تحت عنوان
« دوره زبان شناسی عمومی » به چاپ رساندند. از دیدگاه دکتر صفوی، کتاب
فوق الذکر، « بدون کوچکترین مبالغه ای، ارزشمندترین کتاب کلاسیک در زمینه دانش
زبان شناسی است و آرایی را در خود نهفته دارد که زمینه پیدایش این علم را در
قالب « زبان شناسی نوین » فراهم ساخته و مبنای پیدایش تمامی مکاتب زبان شناسی
پس از خود شده است ».

در مجموع فردیناند دو سوسور، یک کل گرا ( Holist )، درون گرا ( Imenant ) و
ذهن گرا ( Mentalist ) بود. بعدها نیز خصوصا در ساختگرایی فرانسوی که بجای تمرکز بر
مسایل اجتماعی، بر مسایل ذهنی تأکید می گردید این خصیصه را می توان در آثار این
افراد به وضوح مشاهده نمود: گاستون باشلار؛ ژرژ کانگییم؛ مرلوپونتی؛ رولان بارت؛
مارسل موس؛ پی یر بوردیو؛ ژرژ دو مزیل؛ ژرار ژنت؛ میشل سر؛ ژاک لاکان؛ کریستین متز؛
فرتان برو دل و البته مخالفین اینها، آرای ذهنی آنها را، تجربه ناپذیر می خوانند.

به هر حال اهمیت آرای سوسور و شاگردان و شارحان وی در ساختگرایی به حدی بوده
است که « ساختگرایی اروپایی » و « ساختگرایی سوسوری »، دو مفهوم مترادف هم
گشته اند. که همان « زبان شناسی ساختگرا » (Structurel Linguistics ) می باشد.
البته باید به این نکته اشاره داشت که اگرچه زبان شناسی ساختگرا، با انتشار کتاب «
دوره زبان شناسی عمومی » از سوسور، بارور می شود اما مبانی این مطالب را می توان در
آرای هردر؛ هومبلت، لایب نیتس و حتی رواقیون یونان باستان نیز یافت نمود که این
مبانی در فلسفه ایده آلیسم آلمان پس از کانت متبلور شده است. اهمیت سوسور در این
است که وی آنچه را پیشتر به صورت پراکنده مطرح شده بود منظم ساخت و به شکلی یکپارچه
به دست داد.

آنچه ساختگرایی سوسوری در غیریت سازی با آن نموده یافت، « دوران استیلای سوژه
مدرن دکارتی » است. دکتر ضیمران معتقد است که در آغاز قرن بیستم، سوسور برای نخستین
بار « زبان » را به عنوان « نظامی از واحدهای همبسته » معرفی کرد و مدعی شد که هر
یک از این واحدها، تنها در پیوند با سایر اجزای نظام است که واجد معنا می شود. این
نظرگاه جنبش بی سابقه ای را در اندیشه معاصر سبب گردید. سوسور در پژوهش های خویش بر
ژرف ساختهای زبان تأکید کرد. او مدعی شد که این ژرف ساختها از هر نوع عاملیت و
موجبیت انسانی بر کنار است. او برای اولین بار، سوژه مدرنِ دکارتی را در قوام و
تکوین زبان رها کرد. همین امر زیربنای جنبش ساختارگرا را شکل داد. بیشتر
ساختارگرایان به استثنای ژان پیاژه با تکیه بر نظریه زبانی سوسور مدعی شدند که

دوران استیلای سوژه مدرنِ دکارتی به پایان رسیده و واحدهای زبانی، فارغ از
ارتباطشان با گوینده زبان قابل توجه اند.

اکنون برای آشنایی حداقل با زبان شناسی ساختگرا، برخی از مفاهیم این قلمرو،
مورد واکاوی قرار می گیرد:

الف ـ « زبان »

سوسور بر مفهوم لانگ ( Langue ) به جای فردیناند دو سوسور، استاد و
پایه گذار ساختگراییِ زبانشاسانه یک کل گرا ( Holist )، درون گرا ( Imenant ) و
ذهن گرا ( Mentalist ) بود. بعدها نیز خصوصا در ساختگرایی فرانسوی بجای تمرکز
بر مسایل اجتماعی، بر مسایل ذهنی تأکید می گردید

پارول ( Parol ) تکیه دارد. لانگ یا « نظام زبان »، دانش انتزاعی ما از زبان
است و مفهومی کاملاً مربوط به ذهن است و می دانیم که در جهان معاصر، حدود ۶
هزار لانگ وجود دارد اما پارول یا گفتار، فعلیت لانگ است و به عبارت بهتر،
پارول جلوه گفتاری لانگ است و همین نکته است که ذهن گرا بودن سوسور را به نمایش
می گذارد.

نکته مهمی که باید به آن اشاره نمود آنکه اگر چه لانگ یا نظام زبان، ژرف ساختی
برای گفتار است اما بر مبنای این ژرف ساخت، انواع بسیار زیادی از گفتارها، محتمل
الحدوث است. سوسور برای تبیین این قضیه از شطرنج مثال می زند که « قواعد و مقررات
شطرنج »، یک نوع نظام زبانی را می سازند که « حرکت بالفعلِ یک شطرنج باز » یعنی
گفتار و عملکرد عینی او می تواند در چهارچوب آن رخ دهد. این عملکرد عینی یک یا تمام
شطرنج بازها، موضوع مطالعه زبان شناسی و نشانه شناسی نیست بلکه او به دنبال کشف و
تبیین و تثبیت عناصر و قواعدِ ترکیب، یا همان نظام زبانی است.

ب ـ «نشانه شناسی و زبان شناسی»

سوسور اعتقاد داشت زبان شناسی، که تا آن زمان گامهایی بلند به جلو برداشته
بود، در تحلیل نهایی، شاخه ای از نشانه شناسی ( semiology ) است و نشانه شناسی
علم کلی نشانه ها است. توضیح بیشتر آنکه سوسور معتقد است که زبان با نهادهای
اجتماعی دیگری چون نوشتن، مناسک نمادین و نظامهای نشانه ایِ ناشنوایان قابل
مقایسه است. همه این نمودها، نظامهایی از نشانه ها ( sign ) به شمار می ایند و
می توان درباره آنها بررسی منظم انجام داد. سوسور یک چنین علمی را از نشانه ها،
نشانه شناسی ( از واژه یونانی semeion به معنای نشانه ) می نامد.

ج ـ «دال و مدلول»

در زبان شناسی، « دال » و « مدلول » چه می باشند ؟ ایا این دو، پدیده هایی
ذهنی هستند ؟ دکتر ضیمران معتقد است که « نشانه » متشکل از « دال » و « مدلول »
است. خود « دال » عبارت از « صورت مادی زبان » است که برابر با آوا و تصویر است
و مدلول، « فراگرد ذهنی معناها » می باشد. اما دکتر صفوی با تمام این دیدگاه
نمی تواند موافق باشد چرا که هم دال و هم مدلول را « پدیده ای ذهنی » می داند.

ایشان به واژه « رود » اشاره می کند که آن را می توان با انواع متفاوتی از
آواها تلفظ کرد: « تند و تیز، با کندی، با آهنگ، زمخت، با صدای مثلاً آدم آهنی،
صدای یک جوان، صدای یک پیرمرد و… ». علی رغم این تفاوت ها، شنونده و گوینده
یک چیز از همه آنها تصور ذهنی دارد و آن « رود » است و نه « سود، کور، راد،
زور، روم، روده و… ». این تک تصویرِ صوتی در ذهن از گویش های متفاوت از « رود
»، « دال » نام دارد. این برداشت واحد از گویش های متفاوت « رود » و تفاوت
گذاشتن بین آنها با واژگان دیگری چون سود، روز و غیره، کار « نظام زبانی » است.

حال به سراغ « رود » در جهان خارج می رویم. هیچ رودی در عالم خارج، شبیه
دیگری نیست؛ « یکی پرپیچ و خم، یکی صاف، یکی مستقیم به دریا می ریزد، دیگری به
رود دیگری می ریزد، دیگری به باتلاق و دیگری پشت سد ذخیره می شود، یکی جاری در
بیابان، دیگری در جنگل و دیگری در زیرزمین جریان دارد و… »؛ ما، همه اینها را
« رود » می نامیم و آنها را از « چشمه »، « جوی » و غیره متفاوت می دانیم. این
مفهومی که از تمام این اشکال متفاوتِ موجود در خارج از ذهن، توسط نظام زبانی
فارسی در ذهن ما ایجاد می شود، « مدلول » نام دارد. نظام زبان فارسی می توانست
از تمام این انواع متفاوت، بیش از یک مفهوم در ذهن ما بسازد مثلاً در نظام زبان
فرانسه بین رودی که به دریا می ریزد و رودی که به رود دیگر بریزد، دو مفهوم
ذهنی متفاوت ساخته است.

بنابراین نه دال و نه مدلول، هیچکدام پدیده های عینی نمی باشند. نباید تصور
کرد که مثلاً « دال »، صوت فیزیکی می باشد یا مثلاً « مدلول » چیزی است که در
جهان خارج وجود دارد بلکه هر دو اینها پدیده های ذهنی به شمار رفته به نظام
زبان تعلّق دارند در چنین شرایطی است که می توان نشانه را از دیدگاه سوسور
تعریف کرد: که نشانه، رابطه ای ذهنی بین دال و مدلول است. نکته ای که در کتاب «
دوره زبان شناسی عمومی » به آن پرداخته شده اینکه، پیش از اجتماعی شدن نشانه ها
در هنگام وضع، هر دالی می توانسته به هر مدلولی دلالت کند و هر مدلولی
می توانسته هر دالی داشته باشد که این همان، اختیاری بودن نشانه ها نام دارد.

نکته دیگر، بحث « مکانیزم دگربودگی » در هر « نظام زبانی » است. در همان
مثال بالا ببینید، « دالی » که در آن مثال « رود » بود، علی رغم تلفظ های
مختلفی که می توان از آن نمود، تک هویت آن به این دلیل برای شنونده و گوینده
روشن

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.