پاورپوینت کامل سیر و تطور بنیانهای معرفت شناختی دکترسروش ۴۷ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل سیر و تطور بنیانهای معرفت شناختی دکترسروش ۴۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سیر و تطور بنیانهای معرفت شناختی دکترسروش ۴۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل سیر و تطور بنیانهای معرفت شناختی دکترسروش ۴۷ اسلاید در PowerPoint :
۱۸
مدت دو قرن است که در جهان اسلام نوعی مواجهه میان اسلام و دستاوردهای
غرب در دوران مدرنیته نمایان شده است. این دستاوردها به صورت تعارضات
روشنفکری ، به خصوص از زمان ورود علوم طبیعی و اجتماعی وجذب تکنولوژی از
سوی جوامع اسلامی ، تجلی یافته است . و چون مسلمانان تحت تأثیر علوم و تکنولوژی
بودند، این رویارویی در جهان اسلام تبدیل به یک دوگانگی در زندگی فردی و اجتماعی
آنان گردید و همچنین شخصیت و شیوه تفکر مسلمانان که متأثر از فرهنگ و تمدن گذشته
بود از این دوگانگی در امان نماند.
این امر پیوسته بحث و دغدغه روشنفکران جهان اسلام در قرن اخیر بوده است. در ایران ،
دکتر علی شریعتی ، مهندس بازرگان و دکتر سحابی از جمله کسانی بودند که درپی این
فرایند بودند و بعدها در زمان استقرار حاکمیت اسلامی ، دکتر سروش با روندی
متفاوت و نگرشی فلسفی به مسأله ، با همان اهداف و در مواجهه و رویارویی با
مدرنیته، جهت یافتن راهکار بهره وری از غرب پا به عرصه فکر و اندیشه گذاشت .
هدف عمده سروش گشودن باب بحث پیرامون معرفت شناسی ، تفسیر و فلسفه تاریخ در
جوامع اسلامی بود و از جهتی دیگر، تلاش او در این جهت است که به عنوان یک
سنت گرا، آن بخش از سنت را که مدتها به حاشیه رانده شده بنا به ضرورت
احیاءکند.
جریان تحولات فکری دکتر سروش و مبناهای معرفتی وی را می توان در چهار
مرحله خلاصه نمود: ۱ مرحله نقد مارکسیسم ۲ ـ مرحله طرح نظریه قبض و
بسط تئوریک شریعت ۳ ـ مرحله نقد ایدئولوژی دینی وطرح راز آلودگی دین ۴ ـ
مرحله اخیر که اکنون دکترسروش در آن بسر می برد و به دلیل طرح نظریات جدید
هنوز خیلی بدان توجه نشده است که در واقع ، دوره تجدید مکتب اعتزال
می باشد.
دکتر سروش پس از بازگشت از انگلستان به ایران آن روز که مبارزه با
مارکسیسم در محافل آکادمیک بسیار رواج یافته بود، مقابله و نقد این فرایند
را در دستور کار فکری خود قرار داد و با استفاده از روش پوپری و با نگرش جهان
وطنی مارکسیسم را به نقد کشیدکه مجموع سه کتاب دیالکتیک ، دانش و ارزش و
ایدئولوژی شیطانی محصول این روند فکری بود.
وی درکتاب دیالکتیک به نقد روش حرکت تاریخ در مارکسیسم پرداخته است ، که
این روش نه تنها تصمیم قوانین محال است،. بلکه با بهره گیری از مفهوم
ابطال پذیری پوپر، دیالکتیک ابطال ناپذیرآنان را ابطال و در نتیجه ازحیطه
نظریات علمی خارج می شود. سروش در تجدید چاپ جدید این کتاب به مسأله
دیالکتیک با نگرش وطنی به نقد آراء مجاهدین خلق و بنی صدر پرداخته است .[۱]
سروش در ادامه مباحث نقد مارکسیسم در کتاب دانش و ارزش ، داعیه علمی بودن
مارکسیسم را، که پوپر نیزآن را نقد کرده بود، همراه با تلاش در جهت بنیان
نهادن اخلاق بر علم مورد نقد قرار داد و تا آنجا پیش رفت که داروینیسم
اجتماعی موجود و نهفته دربطن مارکسیسم را نمایان و آن را نقد نمود و سپس
درکتاب ایدئولوژی شیطانی که مجموعه سخنرانیهای سروش علیه مارکسیسم است ،
به این موضوع می پردازدکه داوری تاریخی مارکسیستها درباره اجتماعات بشری
ناصحیح است و بنابراین درصدد نقد و ابطال آن برمی اید.[۲]
دوره اول علمی دکتر سروش ، دوره درگیری او با مارکسیسم بود. وی در این مرحله
به دلیل تلمذ و آشنایی با روش و دانش پوپر در مواجه با مارکسیسم سعی و
همتی فراوان به خرج داد، امّا دیری نپایید که تب مارکسیسم و مبارزات آن
در جامعه ایران خاموش شد. و فصل جدیدی درمعادلات قدرت به وجود آمد. این
دوره، مصادف بود با حضورگسترده روحانیت در نهاد های سیاسی و اجتماعی و در رأس
قرار گرفتن دین تحت لوای نظریه ولایت فقیه و کوشش در جهت ارائه پاسخ به
پرسشهای علمی و حل مشکلات و معضلات علمی و نظری که جمهوری نوپای ایران با
آن روبرو بود، به خصوص ادعای این که حکومت فلسفه عملی فقه است، سروش را به
اندیشیدن درباره مبانی فقهی و دینی حاکمان کشاند. نتیجه این تلاش مجموعه
مقالاتی بود که در کیهان فرهنگی در ذیل عنوان «قبض و بسط تئوریک شریعت »
انتشار یافت.
وی که یکی از مدافعان کلام جدید و دارای گرایش جدید کلامی است . در این
کتاب به عنوان یک متکلم دینی و از زاویه معرفت شناختی به تاریخ دین و
علوم دینی پرداخت و مبانی معرفت شناختی آن را مورد ارزیابی قرارداد. آنچه
سروش تحت عنوان دو واژه قبض و بسط [۳] تبیین می کند، این مسأله است که
همیشه قرائتهای و برداشت های گوناگونی از اسلام وجودداشته است. هیچ کس
نمی تواند منکر این کثرت در قرائت شود؛ لذا معرفت دینی را معرفتی بشری ،
ناقص و محتاج نوسازی می داند[۴].
این فرایند نوسازی است که متفکران مسلمان تفسیرخاص خود را از دین ارائه
می دهند و به نوعی دین شناسی عرضه می کنند. دکتر سروش چون بر آن است که
فهم آدمی دائماً در حال تغییر، تکوین و تکامل است ، لذا به امر نسبی شناخت
حقیقت توجه می نماید و معتقد است که این نسبت از فهم انسانی از دین، که
امری غیر مقدس ، خطاپذیر و قابل چون و چراست ، ناشی می شود. البته هدف اصلی
این نظریه ، حل منازعات فقه سنتی و پویا و حتی نسبی کردن و انکار حقیقت
نیست بلکه هدف ، آن دریافت این معنا است که چگونه دین فهمیده می شود و
چگونه این فهم متحول می گردد؟
نظریه قبض و بسط مبتنی بر سه ایده است و با توجه به این که این نظریه ،
پایه تفکر سروش است و دردوره های بعدی بر اساس این نظریه ، دیدگاه های خود
رامطرح کرده است، به طور مشروح بدان می پردازیم :
ایده اول درباره عدم تقدس علوم دینی و تفکیک میان دین و معرفت دینی
می باشد؛ اگر چه قرآن بر حضرت محمد(ص ) وحی شده و خود قرآن امری قدسی
است ، امّا در طول تاریخ بشر از نزول قرآن ، تلاشهای بسیاری برای درک و فهم
آن صورت گرفته است که در قالب تفکر بشری متجلی گردیده است ؛ یعنی هیچ ،
متفکر یا فیلسوف و فقیه مسلمانی نمی تواند درک خود را از دین مقدس، و هر نوع
برخورد با آن را مخالفت با دین تلقی کند. به بیان دیگر، همه معارف دینی محصول
تفکر و دانش انسانهای خطاپذیر و غیر معصوم بوده و در نتیجه ، زمینه نقد و گذار
از آنها برای همه ، به شرط رعایت اصول علمی ، امکان پذیر است .[۵]بنابراین در
این مرحله است که سروش میان معرفت درجه اول (پیشینی ) و معرفت درجه دوم
(پسینی ) تمایز قائل می شود و وظیفه معرفت شناسی را بررسی شرایط امکان و
اعتبار معرفت درجه اول می داند و نه ارزش گذاری و داوری درباره معرفت درجه
دوم .
ایده دوم:
دومین ایده سروش در این نظریه ، پیرامون نوعی رابطه محاوره ای میان علوم
است، به صورتی که وی با کمک از تاریخ علم و فهم مؤمنان از دین، تحول
علمی و تأثیر این تحول در شکل معرفت علمی و ظهور عقاید تازه و نیز تحول در
معرفت دینی و فهم مؤمنان از دین مورد بررسی قرار داده است. کافی است تا به
تاریخ تحول معرفت دینی در این صد سال توجه شود، آن گاه درمی یابیم که
به عنوان نمونه سلطه علم گرایی در دهه هایی از این قرن و یا مارکسیسم چه
تأثیری بر جریانهای معرفتی جامعه داشته است ، همان گونه که امروز هم سلطه
گفتمان جدید، فرایندی نو را پیش روی ما قرار داده است .
ایده سوم:
ایده سوم درباره عصری بودن فهم دین می باشد. ذکر این نکته لازم است که
عصری بودن فهم دین متمایز از جاودانی بودن دین می باشد. بر اساس این
ای
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 