پاورپوینت کامل درآمدی بر واکاوی پسامدرنیسم ۴۶ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل درآمدی بر واکاوی پسامدرنیسم ۴۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل درآمدی بر واکاوی پسامدرنیسم ۴۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل درآمدی بر واکاوی پسامدرنیسم ۴۶ اسلاید در PowerPoint :

۱۰۴

برای دریافتن مفهوم واژه پست مدرنیسم (Post Modernism) دقت در تجزیه و ترکیب این
واژه ضروری است.

پیشوند Post به معنای «پسا» یا «پس از» یا «مابعد» است که یکی از نخستین موارد
کاربرد آن در فلسفه امروزی، اصطلاح «پسا تاریخ» است که آرنولد گلن در کتابِ دنیایی
شدن توسعه به سال ۱۹۶۷م مطرح کرد. او در این کتاب از جامعه مدرن یاد می کند، و
می پرسد: «چرا حرکت و نو شدن مداوم، که قانون مدرنیته بود، اکنون در شاخه های زندگی
فرهنگی فلسفی و فکری کند شده است؟» در سال ۱۹۶۹م آن تورن نیز پیشوند Post را به کار
گرفت، اما در زمینه ای متفاوت و در پیکر سخن جامعه شناسانه. او در کتاب جامعه
پساصنعتی نشان داد که دو مرحله صنعتی در تکامل جامعه مدرن، یکی از لحظات تاریخی
فراگیری صنعتی شدن است. دیگر، استفاده است که در دهه ۱۹۳۰م در بحث از ادبیات
اسپانیایی پیش از جنگ جهانی به کار می رفت. در مواردی نیز این اصطلاح را درباره
ادبیات آمریکای لاتین، در فاصله دو جنگ جهانی به کار برده اند و… اما کاربرد تازه
این اصطلاح، از هنر معماری برخاسته است و به ایده گسست از «شکل پیوسته و ارگانیک»،
یعنی جدایی از «وحدت مفروض ارگانیک یک طرح و واقعیت فضایی» بازمی گردد. در این
مورد، پسا مدرن آشکارا به معنای نپذیرفتن تداوم مدرنیسم به کار رفته است.[۱]

عصر پست مدرن از همین عدم پذیرش، آغاز می شود. ریشه اصلی این واژه، معنای خاصی است
که از آن اراده می شود، و همان گونه که ذکر شد، به حوزه معماری و گسست معماران عصر
پسامدرن از سنت های مدرنیستی بازمی گردد این گسست بدان علت بود که با گذشت نزدیک به
یک و نیم قرن از تسلط ادعاهای مدرنیستی بر زندگی افراد و سازماندهی ساحات گوناگون
حیات آنها، کارایی و نقش داعیه های مدرنیستی هر روز کمرنگ تر می شد و به تعبیری، از
زمانه خود عقب می ماند. مدرنیسم در این عقب ماندگی، کم کم تبدیل به عنصری سنتی شد و
خود در دام چیزی افتاد که داعیه داشت علیه آن سر طغیان برداشته است، یعنی «گذر از
هر سنت و انگاره سنتی». در همین چالش، به مرور زمان قداست و تسلط «کلان روایت عقل»
از بین رفت و عصر گذار از آن فرا رسید. به زعم برخی تاریخ نویسان و متفکران معاصر،
ثمره نهایی مدرنیسم ایده ئالیستی و رمانتیک دوره نوزایی و روشنگری را باید در جنگ
جهانی[۲] و نتایج تلخی که از آنها به بار آمده، مشاهده نمود. با این ادعا و پندار،
دیگر نمی توان مدرنیته را تقدیس کرد. از همین روست که زمانی که ما در آن به سر
می بریم را باید عصر آگاهی از وضعیت خطرناک و حساس انسان و جهان در دوره مدرنیته
دانست.

از ریشه های تاریخی مسئله که بگذریم، ذکر نکته ای در پی جویی و یافتن ریشه های
متافیزیکی و فلسفی ـ معرفتی پست مدرنیستم لازم است. نیچه (۱۹۰۰ ـ ۱۸۴۴م)، نویسنده
کتاب های فراسوی نیک و بد، چنین گفت زرتشت، تبارشناسی اخلاقی، ظهور جهان پسامدرن را
پیشگویی کرده بود. او در کلام بزرگ خود، «خدا مرده است»[۳]، عمق روح انسان مدرن و
مابعد آن را می نمایاند. او حتی روش پژوهش تاریخ پست مدرنیستی را هم پی افکنده است.
نیچه در کتاب تبارشناسی اخلاق، آغازگر راه نویی با مبنا، نگرش و بینشی است که بعدها
میشل فوکو , M. Foucault)1984-1926م) نویسنده کتاب مراقبت و تنبیه، و نظم اشیاء از
آن بهره جست تا انتقادات اساسی خود را به ذهنیت سوبژکتیویته عصر مدرن وارد آورد.[۴]

نیچه در تمام دستگاه فلسفی خود بر انگاره های موجود، انتقاداتی اساسی وارد می کند.
اساساً ابر انسان نیچه، انسان دگرگون کننده و شورشی است[۵]، ابر انسان او همواره در
حال گذار از وضعیت موجود است. تقدس برای او در برنهادن خود است، در گذشتن از تمامی
مرزها و استقرار خود نیهیلیسم نیچه ای آغازگر چالش با انگاره های تقدیس شده
مدرنیستی است و لذا او اولین منکر آرمانهای مدرنیست محسوب می شود.

اینک شاخصه ها و اصول اساسی این جنبش را وارسی می کنیم تا به فهم درستی از آن
برسیم. ریشه تمامی تحولات مدرنیستی دو مفهوم اساسی، بود: ۱ . تکیه بر منطق عقلی و
خرد انسانی ۲ . بیرون راندن عناصر سنتی و اساطیر از قلمرو معرفت.[۶]

براساس انگاره اول، سوژه جای خدا را در زمین می گیرد و گویش نیچه تحقق می یابد، که
خدا مرده است. براساس همین تحول، بشر دست به اسطوره زدایی و عقلانی کردن جهان
می زند و جهان به مثابه عرصه ای برای خدایی عقل ابزاری می شود[۷] و براساس دومین
انگاره، تقدس و مذهب در کلیساها مدفون و به ساحت فردی رانده می شود.[۸] حیات آدمی
به حیات دگرگون تبدیل می شود، و انگاره های پسامدرنیستی در دل این طوفان های سهمگین
عقل ابزاری، جای خود را باز می کنند و با پرسش از مدرنیته، راه نفوذ هرچه بیشتر عقل
ابزاری را بر تمامی ساحت های زندگی بشر سد می کنند و به ناگاه غول مدرنیته متلاشی
می شود.

دانیل بل Daniel Bell)، ۱۹۱۹م) جامعه شناس آمریکایی و نویسنده کتاب پایان ایدئولوژی
معتقد است: مسئله اساسی مدرنیته در همین ظهور بحران در مبانی اعتقادی و به طور کلی
معنویات است و عصر پست مدرن عصر حاکمیت ارزش های معنوی و مذهبی به شمار می اید.[۹]

تدقیق در آرای چند تن از بزرگان این جنبش معرفتی می تواند ما را با این مفهوم،
بیشتر آشنا سازد.

ژان فرانسوالیوتار (J.Lyotard ،۱۹۲۶م) نویسنده کتاب مهم وضعیت پست مدرن یکی از
بزرگ ترین و قابل اعتناترین کسانی است که راهیابی به افکار او می تواند ما را با
جنبه های اساسی این گرایش و جنبش معرفتی آشنا سازد. اولین نکته اساسی برای پی جویی
آرای او تذکری است بر یکی از ابتکارات ویتگنشتاین (L. Wittgenstein ،۱۹۵۱ ـ ۱۸۸۹م)
در باب یقین. این فیلسوف معاصر اتریشی عقیده داشت ساحت های گوناگون حیات بشری از
«نظام زبانی» خاص خود بهره می برند که قواعد نشانه شناختی خاصی را هم ناشی می شود.
ویتگنشتاین به جای واژه «نظام زبانی» از اصطلاح آشناتر «بازی زبانی» بهره
می برد.[۱۰]

لیوتار با دست آویز قرار دادن این ابتکار ویتگنشتاین، یکی از تمایزات اساسی تفکر
پست مدرنیستی از دیگر انحای روش های اندیشه را پایه ریزی می کند که همانا توجه به
تمایزات و پذیرفتن آنها است. این انگاره، مشخصه اصلی تفکر پست مدرنیستی را رقم
می زند. توجه به این تمایزات ناشی از بر نهاد بسیار مهمی است که در هستی شناسی تفکر
پست مدرن طرح شده است و آن «عدم قطعیت هستی شناختی» می باشد.

لیوتار برای انتقاد از مدرنیته و قطعیت انگاره های آن، طرحی خاص را اجرا می کند. او
تاریخ معرفت را منازعه ای میان علم و روایت تلقی می نماید و پنج لحاظ برای تمایز
این دو مطرح می کند.

۱ ـ معرفت روایی به انواع بسیاری از بازی های زبانی مجال می دهد، اما معرفت علمی
تنها بیان دلالت کننده یا مصداق دار را می پذیرد.

۲ ـ معرفت روایی پیوند اجتماعی مشترک را میان راوی و مخاطبان فرض می گیرد، ولی
معرفت علمی وجود چنین پیوندی را مفروض نمی گیرد.

۳ ـ در معرفت علمی، صلاحیت، تنها از آن فرستنده پیام است در حالی که در معرفت روایی
فرستنده، گیرنده و مأخذ پیام همگی صلاحیت دارند.

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.