پاورپوینت کامل جهانی شدن و چالش های فراروی دولت ۸۳ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل جهانی شدن و چالش های فراروی دولت ۸۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل جهانی شدن و چالش های فراروی دولت ۸۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل جهانی شدن و چالش های فراروی دولت ۸۳ اسلاید در PowerPoint :

۱۲

مقدمه

در طول تاریخ، انگاره ها درباره نقش دولت، تغییر و تحول چشمگیری یافته است و تحولات
اقتصادی بیست سال اخیر در سطح جهانی، این روند را سرعت بخشیده است.

پایان جنگ سرد و فروپاشی اقتصادهای متمرکز و تحت کنترل، بروز بحران های مالی در
دولت های رفاه و موقعیت چشم گیر برخی از کشورهای شرق آسیا در تسریع رشد اقتصادی و
کاهش فقر، به علاوه بحران دولت های ناتوان در آفریقا، همه و همه، مفاهیم و تصورات
موجود را درباره جایگاه دولت در جهان و نقش بالقوه آن در تأمین رفاه بشری به چالش
طلبیده است.

مفهوم جدید دیگر، وضعیت دولت در عصر جهانی شدن اقتصاد است که سؤال های فراوانی را
پیش روی دانشمندان و دولت ها قرار داده است. سؤالاتی از این قبیل که اصولاً
ویژگی های دولت در عصر جهانی شدن اقتصاد کدام است؟ ایا دولت نسبت به قبل از فرایند
جهانی شدن کوچک تر می شود؟ ایا اصولاً فرایند جهانی شدن با تغییر دولت ارتباط خاصی
دارد؟ ایا ممکن است در عصر جهانی شدن اقتصاد، دولت تماماً کنار برود؟ یا حتی
می توان تصور کرد که دولت به همراه جهانی شدن، بزرگ تر شود؟ این سؤال ها و صدها
سؤال دیگر محور اساسی اندیشه نقش دولت در عصر جهانی شدن اقتصاد می باشد. ما سعی
خواهیم کرد در این مقاله، به برخی از این سؤالات پاسخ دهیم و ابهامات موجود را در
حد توان رفع نمائیم.

تعریف جهانی شدن و توضیح ابعاد آ ن

یکی از پدیده هایی که امروز در حال شکل گیری است و چه بسا شکل گرفته و در کلیه
عرصه های زندگی مدرن در جریان است، پدیده ای است که از آن تحت عنوان «جهانی شدن» یا
«جهانی سازی» یاد می شود. امروزه شاهد تحولاتی هستیم که بیشتر در چارچوب این پدیده
قابل درک اند؛ تحولاتی که واحدهای سیاسی، در شکل گیری و جهت دهی آن نقش چندان
معنی داری ندارند. جهانی شدن را باید مهم ترین پدیده فراگیر دانست که کلیه عرصه ها،
از جمله اقتصاد، یعنی بارزترین نمود جهانی شدن، را درنوردیده است.

اقتصادهایی که زمانی با توجه به بالا بودن هزینه های تجاری و ارتباطات کاملاً از
یکدیگر مجزّا بودند، اکنون درهم تنیده و به هم وابسته شده اند.

جهانی شدن در عرصه های مختلفی روی داده است. شواهد، حاکی از این واقعیت است که این
پدیده بیشتر صبغه ای اقتصادی دارد؛ به گونه ای که یکی از برجسته ترین تحولات
سال های اخیر، همگرایی و ادغام اقتصادهای ملی در اقتصاد جهانی است. مشخصه اصلی این
روند، رشد سریع تجارت جهانی و آزادسازی تجاری در کشورهای در حال توسعه است. بدون
تردید، خاستگاه اولیه جهانی شدن اقتصاد تجارت است.

شاید تعریف و توضیح جهانی شدن تقریباً به حجم تعداد منابع و موضوع باشد که در ذیل،
به برخی از این تعاریف اشاره می شود:

صندوق بین المللی پول (IMF )جهانی شدن را ادغام وسیع تر و عمیق تر تعریف می کند. به
عبارت دیگر، جهانی شدن را در «رشد وابستگی متقابل اقتصادی کشورها در سراسر جهان از
طریق افزایش حجم و تنوع مبادلات کالا و خدمات و جریان سرمایه در ماورای مرزها و
همچنین از طریق پخش گسترده تر و وسیع تر تکنولوژی می داند.

اوروک و ویلیامسن (ORoukke , Williamson) جهانی شدن را به معنای «ادغام و یکپارچه
سازی بازارهای کالاهای بین المللی» می دانند.

استگلیتز، برنده جایزه نوبل اقتصادی در سال ۲۰۰۱م، جهانی شدن را این گونه تعریف
می کند: «این پدیده عبارت است از نزدیک شدن کشورها و ملت های جهان که نتیجه کاهش
شدید هزینه های حمل و نقل و ارتباطات و نیز رفع موانع مصنوعی است که در راه جریان
کالا ها و خدمات و سرمایه، دانش و ( تا حدودی نیز افراد) قرار دارد»[۱]. او از
نهاده هایی نام می برد که متولّی جهانی سازی اند. وی صندوق بین المللی پول ( IMF)
بانک جهانی و سازمان تجارت جهانی (WTo) سه نهاده عمده متولی جهانی سازی در نظر
اوست؟[۲]

مهم ترین عاملی که زمینه را برای جهانی شدن اقتصاد فراهم آورده، تحول تکنولوژی های
اطلاعات و ارتباطات بوده است. تکنولوژی یکی از مهم ترین مؤلفه های تسهیل کننده
جهانی شدن فعالیت های اقتصادی است. پیشرفت های تکنولوژیکی چون اینترنت، هزینه های
انتقال اطلاعات را بیش از پیش کاهش داده است و این امکان را برای سرمایه گذاران و
معامله گران ابزارهای مالی فراهم ساخته که هر کجا و هر هنگام که بخواهند ابزارهای
مالی شان را معامله کنند.

باز انسون مشخصه های اصلی جهانی شدن را این موارد می داند: ۱) یکپارچه شدن تجارت از
طریق حذف مرزهای تجاری؛ ۲) حرکت شفاف سرمایه؛ ۳) تسریع در مبادله تکنولوژی؛ ۴)
افزایش عمومی در مصرف گرایی جهانی.

بسیاری از متفکران اقتصادی معتقدند اولین حرکت در جهت جهانی شدن اقتصاد به اواخر
قرن نوزده میلادی بازمی گردد. در آن زمان، اقتصاد، با توجه به شرایط آن روز، جهانی
بوده است؛ هر چند گستره آن به اواخر قرن بیستم نمی رسد.

با توجه به تعاریف ارائه شده از جهانی شدن، این پدیده را می توان فرایندی در نظر
گرفت که در آن، مرزهای میان کشورها هر روز کم رنگ تر می شود و تحرک روزافزون منابع،
تکنولوژی، کالا، خدمات و سرمایه و حتی نیروی انسانی در ماورای مرزها سهل تر صورت
می گیرد و در نتیجه، به افزایش تولید و مصرف در کشور می انجامد.

و در یک تقسیم بندی، جهانی شدن اقتصاد را می توان دارای سه محور اساسی دانست:
افزایش جریان تجارت جهانی، افزایش سرمایه گذاری مستقیم خارجی و سایر جریان های
سرمایه، و تحولات تکنولوژیکی.

تعریف دولت

دولت یکی از موضوعات یا پدیده هایی است که زندگی انسان آکنده از آن است و ردپای آن
در همه جای زندگی بشر موجود است. در طول تاریخ، تعاریف متعدد و فراوانی از دولت
ارائه گردیده است و هر تعریف، به مقتضای خود، مورد جرح و نقد واقع شده است.

در دیدگاه برخی، «ارائه هر تعریفی از دولت، مستلزم تعریف مفاهیم دیگری است که خود
پس از مفهوم دولت شکل گرفته است و هیچ گاه تعریف فراگیر اجتماعی از آنها ارائه نشده
است. در نتیجه، ما از تعریف جامع درباره دولت ناتوانیم».

شاید بهترین تعریف دولت را ماکس وبر، دانشمند جامعه شناس ارائه کرده باشد. ماکس وبر
برای تعریف دولت، دو راه یافته است: تعریف بر حسب اهداف، و تعریف براساس ابزار و
وسایل. وی معتقد است تعریف بر حسب هدف و وظایف دولت امکان ندارد؛ زیرا هیچ وظیفه ای
نیست که بعضی دولت ها در طول تاریخ به عهده نگرفته باشند و در عین حال، هیچ هدف و
وظیفه ای نیست که بتوان گفت همیشه خاص دولت بوده است. بنابراین برای تعریف کلی و
رضایت بخش دولت، به جای هدف های آن باید به سراغ ابزارها رفت. او دولت را سازمانی
می داند که «انحصار استفاده از زور مشروع را در یک سرزمین معین در اختیار دارد».
از نظر عملیاتی نیز دولت مجموعه ای از قوای مقنّنه، قضائیه و مجریه حاکم بر یک کشور
را گویند که براساس نوعی قانون اساسی سازمان یافته اند. در حال حاضر، دولت ها
واحدهای سازمان یافته ای هستند که سازمان ملل متّحد نیز آنها را به رسمیت
می شناسد.

اکنون در محافل علمی، تعریف جدیدتری از دولت صورت می گیرد. این موضوع ابتدا در قالب
«دولت ـ ملت» (Nation-Stata) مطرح بوده است و بعدها در قالب عناوین مستقل دولت
(Government) و حکومت (stat) شکل گرفت. با اینکه بین این دو اصطلاح حکومت (stat) و
دولت (Government) در علوم سیاسی و ژئوپولوتیک تفاوت ظریفی وجود دارد، در نوشته های
اقتصادی، عملاً به صورت مترادف به کار می رود.

برخی نیز دولت را به گونه ای وصفی «ضروری ترین، قدیمی ترین، فراگیرترین،
تکامل یافته ترین و در عین حال، ناکارآمدترین نهاد ساخته بشری» می دانند.

دولت در عصر جهانی شدن

دو نگرش افراطی از جایگاه دولت در عصر جهانی شدن وجود دارد: در یک نگرش، قدرت دولت
در فرایند جهانی شدن رو به زوال و اضمحلال خواهد بود و به حداقل ممکن خواهد رسید که
سیطره بازار و بخش خصوصی در این نگرش، برجسته و مملوس است، و از سوی دیگر، نگرش
نئولیبرالیسم معتقد است که در عصر جهانی شدن، وظایف و قدرت و اختیارات دولت بیش از
هر زمان خواهد بود؛ زیرا فرایند جهانی شدن به همراه خود اختلالات فراوانی را ایجاد
می کند که لازم است دولت ها برای تصحیح آن اختلالات، با شدت بیشتری در اقتصاد حضور
پیدا کنند. در این میان، نگرش های بینابینی هم وجود دارد.

براساس پارادایم جهانی سازی، شدت جریان سرمایه در جهان و حاکمیت و فراگیری بازار
رقابت به گونه ای است که بر محدوده دخالت دولت در اقتصاد، تأثیر عمده ای خواهد
داشت. در قالب تفکر نئولیبرال، در عصر جهانی شدن، دولت ها تنها نقش یک دلال را بازی
می کنند که نیازهای اقتصاد جهانی را به اقتصاد داخلی انتقال می دهند. بدیهی است که
با فرض پذیرش قرائت کاملاً بازارگرایانه از جهانی شدن و با قبول منطق نئولیبرالیسم،
دخالت دولت در اقتصاد سیر قهقرایی خواهد داشت و به صفر خواهد گرایید.

قضاوت در مورد تئوری ها

حقیقت آن است که تئوری نئولیبرال تنها یک قرائت از دخالت دولت در فرایند جهانی شدن
است که یکی از زیرساخت های این تفکر، بزرگ نمایی خطرات دولت و وحشت زا جلوه دادن آن
می باشد. این تئوری، دولت را موجب مخدوش شدن آزادی های فردی می داند و در واقع،
می خواهد آنچه را در تئوری قبول دارد، در عمل نیز واقع شده ببیند. متفکّرانی چون
رابرت فوزیک در آنارشی دولت و یوتوپیا، هایک در قانون و آزادی فریدمن در آزادی،
انتخاب، هلر در دموکراسی و نظم جهانی شوماخر در کوچک زیباست، فوکویاما در پایان
تاریخ و آخرین انسان، هانتینگتون در موج سوم دموکراسی، تافلر در موج سوم و بسیاری
دیگر، در افق اینده جهان ابرهای تیره و تاری دیده اند که لازمه جلوگیری از آن، حرکت
به سمت محدود کردن حوزه اختیارات دولت ملی است.

ما نیز با برخی انگاره های این نظریه موافقیم؛ ولی معتقدیم مسئله فراتر از ادعای
فوق است و باید بین دو وضعیت کنونی (که در حال تحول و تکامل فرایند جهانی شدن
هستیم) و وضعیت سال های بعد (وضعیت تکامل جهانی شدن) و همچنین بین دو قضیه حجم و
اندازه دولت در جهانی شدن، و تأثیرگذاری سیاست های دولت و آزادی عمل آن فرق قائل
شد.

تمایز بین اندازه دولت و آزادی عمل دولت در عصر جهانی شدن

جهانی شدن همراه است با تقویت بازار و این پدیده، هم در دید پروسه ای و هم در دید
پروژه ای، کمینه کردن حجم دولت را دنبال می کند. همان گونه که گفتیم، بسیار کوچک
شدن و حتی حذف دولت را پیش بینی کرده اند و در دید بسیاری، نوعی نسبت منفی میان
اتحاد با اقتصاد جهانی و حجم دولت وجود دارد و چنین فرض می شود که تأثیرگذاری
مداخلات دولت در اقتصادهای یکپارچه شده پایین است و ادغام بین المللی بازارها،
ابزاری است برای شکستن کارایی و کارکردهای دولت در سطح ملی. با این حال، مطالعات
انجام شده خلاف این را نشان داده است. رودریک (Rodric, 1998) در مقاله خود ب
عنوان «چرا اقتصادهای بازتر دولت های بزرگتری دارند»، خلاف این ایده را مطرح نمود.
وی معتقد است دولت و بازارها در اقتصادهای باز تا درجه ای مکمّل هم بوده اند. او
می گوید در اقتصادهایی که مزایای بیشتری از بازارهای جهانی به دست آورده اند و به
اصطلاح، بازتر بوده اند دولت ها سریع ترین گسترش و افزایش را نشان داده است.

رودریک با مقایسه درجه باز بودن اقتصاد، به واسطه شاخص سهم تجارت در GDP (به عنوان
شاخصی برای اندازه گیری جهانی شدن اقتصاد) و حجم دولت، براساس شاخص مخارج دولتی در
GDP، نشان داد که ارتباطی مثبت، محکم و قوی بین باز بودن اقتصاد و حجم دولت وجود
دارد. وی با ارائه شواهد آماری نشان داد که اقتصادهای بسیار باز اروپای شمالی و
مرکزی بالاترین سهم در مخارج دولتی را در GDP دارا می باشند. او در مقاله خود عنوان
کرد که این امر مربوط به کشورهای خاص (کوچک اروپایی) نیست و موردی استثنایی
نمی باشد و فرایندی است که در همه کشورها با درآمد بالاتر و پایین تر مشاهده گردیده
است. رودریک در توضیح این امر که چرا با افزایش تجارت و باز بودن اقتصادها، حجم
دولت و مخارج آن افزایش یافته است، این فرضیه را بیان می کند که «مخارج دولتی در
اقتصادهایی که در معرض ریسک بیرونی زیادی واقع شده اند، نقش کاهنده ریسک و خطر را
بازی می کند». وی الزام دولت به ارائه بیمه اجتماعی را مهم ترین عامل در افزایش این
مخارج می داند و می گوید دولت ها با این عمل، سهمی را در تعدیل و کاهش خطرات ناشی
از مواجه شدن با تجارت جهانی به عهده می گیرند و مخارج بالای آنها در واقع، تاوان
گسترش تجارت است.

وی توضیح می دهد که برخی معتقدند پایین آوردن مقیاس دولت، بدون توجه به
نااطمینانی های اقتصادی ایجاد شده توسط جهانی شدن، ممکن است به طور واقعی به اینده
و عقیده آزادی تجارت جهانی مضر باشد. برخی از مطالعات عده ای دیگر از اقتصاد

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.