پاورپوینت کامل آرزوی زائر ۱۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل آرزوی زائر ۱۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل آرزوی زائر ۱۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل آرزوی زائر ۱۵ اسلاید در PowerPoint :

۹

نگاهش به گنبد طلایی گره خورد . آفتاب مستقیماً به آن می تابید و تلألؤ عجیبی از
نور را در اطراف می پراکند . برق گنبد چشمش را می زد . برای لحظاتی نفهمید که بر
اثر نور شدید چشمانش به اشک نشسته یا چیز دیگر، دلش گرفت . همان جا رو به روی ایوان
بر روی زمین نشست و سرش را پایین انداخت . به یاد همدرسان ، دوستان و آشنایانش
افتاد که او را ابن بلید صدا می زدند . به یاد فرزندش افتاد که چقدر تلاش کرده بود
تا چیزی از دروسش را به او بیاموزد، اما هر بار در کلاس درس ، پیش چشمان استاد
خجالت زده شده بود. چشمانش دوباره به نم نشست . این بار دیگر مطمئن بود که از آفتاب
نیست، بلکه دلش به جوشش آمده و در چشمانش نشسته است . به سمت بالا نگاه کرد. گنبد
پهن امیر المؤمنین انگار او را بر زیر دستان پر مهرش گرفته بود و او را می خواست
مثل پدری مهربان در آغوش کشد؛ اشکها سراسیمه از راه می رسیدند و بر ریشهای پر پشتش
می نشستند. دلش به درد آمد و با بغض نالید : یا امیر المؤمنین ! لااقل آرزو دارم
قرآن را درست فرابگیرم و بتوانم خوب قرائت کنم . من … من زائر شمایم و راه زیادی
را آمده ام و هق هق گریه اش بلند شد . آفتاب جای خودش را به سرخی ملایمی در غروب
داده بود و سایه مردی که چشمانی به رنگ سرخ آسمان داشت، به دنبال تن او در کوچه های
نجف به زمین کشیده می شد .

تازه چشمانش گرم خواب شده بود که خود را در کوچه حس کرد . از خم کوچه سایه مردی
چهار شانه و استوار به زمین نشست و کم کم چهره ای مهربان و نورانی را به همراه آورد
. امیر المؤمنین را شناخت و زیر لب در کنار راه همان طور که ایستاده بود، آیه های
نور از لبانش بیرون آمد اما مثل همیشه ناصحیح و پر اشتباه.

سایه پیش پایش به زمین نشست و سر حضرت علی آرام در کنار گوشش آمد. هُرم نفس گرم
امام تن لرزان او را آرامش می بخشید . امام زمزمه کرد: قُل یُحییهَا الَّذِی اَنشأ
ها اَوَّلَ مَرَّه وَ هُوَ بِکُلِّ خَلقٍ عَلِیم.

از خواب پرید . تمام تنش عرق کرده بود و لرزشی خفیف اندامش را گرفت . ناخودآگاه زیر
لب زمزمه کرد: قُل یُحییهَا الَّذِی اَنشأها اَوَّلَ مَرَّه وَ هُوَ بِکُلِّ خَلقٍ
عَلِیم. تمام قرآن را از حفظ بود.

این شعبه از اوائل تیرماه ۱۳۸۱، فعالیت مقدماتی خود را در گروه سنی خر

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.